@ddrreamm

#حسین_پناهی

به زودی
همه در زیر خاک
خواهیم خفت
خاکی که به هم مجال ندادیم
دمی و درنگی
بر روی آن بیاساییم...

@ddrreamm
                 
تاری بزن با ساز دل ، آتش بزن بر راز دل
وانگه همین پیمانه را ، لبریز کن با ناز دل

چنگی به دلداری زنی، سازی به غمخواری بزن
دلدار را پیمانه شو ، سر ریزشو با ساز دل 
              
      #مولانا
                                                                                     

@ddrreamm


درویشی و عاشقی به هم سلطانیست
گنجست غم عشق ولی پنهانیست

ویران کردم بدست خود خانهٔ دل
چون دانستم که گنج در ویرانیست

#مولانا

@ddrreamm
#حافظ

مرو چو بخت من ای چشم مست یار به خواب
که در پی است ز هر سویت آه بیداری

سرم برفت و زمانی به سر نرفت این کار
دلم گرفت و نبودت غم گرفتاری

چو نقطه گفتمش اندر میان دایره آی
به خنده گفت که ای حافظ این چه پرگاری

@ddrreamm

#علی_مقیمی

َهوای پَر زدنم هست و شور و حالی
نیست
خیال عشق به سر دارم و مجالی نیست

چنان حباب سر از کار خود درآوردم
به جز هوای رهایی مرا خیالی نیست

به یک اشاره چشم تو ماه بشکافد
برای اهل نظر در جهان محالی نیست

اگرچه بشکند آیینه، باز آیینه‌ست
دلم شکست به دستت، ولی ملالی نیست

هزار بار مرا گفته‌ای بپرس از عشق
هزار بار تو را گفته‌‌ام سؤالی نیست

@ddrreamm

به عمر آدمی هیچ آرزویی
نپاید همچو در گلبرگ، بویی

طراز آرزو، برگ درخت است:
ز سویی ریزد و روید ز سویی

#محمدرضا_شفیعی‌کدکنی

@ddrreamm


معمولاً ریشۀ «زندیق» رو «زندیک» می‌دانند،
یعنی کسی که متون مقدس رو تفسیر باطنی می‌کنه.
اما در آرامی «زدّیق» به معنی «صدّیق» و درستکاره،
و چه بسا مانویان و گروه‌های مشابه خودشون رو زدّیقان می‌نامیدن.

تبدیل «حرف مشدد» به «ن+حرف نامشدد» سابقه داره، مثل مندایی/مدّاعی.

#فواد_دانش‌پژوه

@ddrreamm

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.

#سهراب_سپهری

@ddrreamm

هر کسکی را کسکی هر جگری را هوسی
لیک کجا تا به کجا من ز هوایی دگرم

من طلب اندر طلبم تو طرب اندر طربی
آن طربت در طلبم پا زد و برگشت سرم

#مولانا

@ddrreamm
#صائب_تبریزی

خاطرِ جمعِ مرا چند پریشان دارد؟

خوابِ آشفته جدا و غمِ تعبیر جدا

@ddrreamm

#حافظ 

دیر است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست
و از آن خط چون سلسله دامی نفرستاد

فریاد که آن ساقی شکرلب سرمست
دانست که مخمورم و جامی نفرستاد

@ddrreamm

هرکی حروف الفبا ی  فارسی را از زمان کودکی فراموش کرده
با حفظ این شعر هرگز فراموش نمی‌کند..
چه نبوغ و خلاقیتی .
واقعا زبان پارسی بسیار زیبا و کاربردی..

@ddrreamm


#خاقانی

خواهی که شود دل تو چون آینه
ده چیز برون کن از میانِ سینه

حرص و دغل و بخل و حرام و غیبت
بغض و حسد و کبر و ریا و کینه

@ddrreamm

#سعدی

ظالم برفت و قاعده زشت از او بماند

عادل برفت و نام نکو یادگار کرد

@ddrreamm


#صائب_تبریزی

بی آهِ سرد یاد نداریم سینه را

شکرِ خدا که خانهٔ ما بی‌نسیم نیست

@ddrreamm
#حافظ

از قیل‌وقال مدرسه، حالی، دلم گرفت
یک‌چند هم خدمت معشوق و مِی کنم

از نامه‌ی سیاه نترسم، که روز حَشر
با فیضِ لطفِ او، صد از این نامه طِی کنم

این جانِ عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رُخَش ببینم و تسلیمِ وی کنم