@ddrreamm
#کتاب_خوب_بخوانیم 📚
آدمیزاد یک بار به دنیا میآید اما در هر جدایی یک بار تازه میمیرد.مرگ دردی است که درمانش را با خود دارد، چون وقتی برسد دیگر دردی نمیماند تا درمانی بخواهد. اما جدایی «دردی ست غیر مردن، کان را دوا نباشد/ پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن»
#شاهرخ_مسکوب
خواب و خاموشی
#کتاب_خوب_بخوانیم 📚
آدمیزاد یک بار به دنیا میآید اما در هر جدایی یک بار تازه میمیرد.مرگ دردی است که درمانش را با خود دارد، چون وقتی برسد دیگر دردی نمیماند تا درمانی بخواهد. اما جدایی «دردی ست غیر مردن، کان را دوا نباشد/ پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن»
#شاهرخ_مسکوب
خواب و خاموشی
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
صبح است، دمی با می گلرنگ زنیم
وین شیشه نام و ننگ بر سنگ زنیم
دست از امل دراز خود باز کشیم
در زلف دراز و دامن چنگ زنیم
#حکیم_عمر_خیام
درودی از دل و جان تقدیم شما خوبان پاک نهاد...
برآمدن صبحی دگر از شادترین صبحگاهان بهارانه خجسته بادا ...
امروزتون به فروغ مهر وفروزه لبخند،آراسته باد به هر و هر لحظه و هر نگاه....
ارادتمند همیشگی شما خوبان...
💚💚 💚💚
صبح است، دمی با می گلرنگ زنیم
وین شیشه نام و ننگ بر سنگ زنیم
دست از امل دراز خود باز کشیم
در زلف دراز و دامن چنگ زنیم
#حکیم_عمر_خیام
درودی از دل و جان تقدیم شما خوبان پاک نهاد...
برآمدن صبحی دگر از شادترین صبحگاهان بهارانه خجسته بادا ...
امروزتون به فروغ مهر وفروزه لبخند،آراسته باد به هر و هر لحظه و هر نگاه....
ارادتمند همیشگی شما خوبان...
💚💚 💚💚
👍1
@ddrreamm
#فخرالدین_عراقی
ای صبا، گر بگذری در کوی او
نزد او ما را جُز این پیغام نیست:
کای دلآرامی کـه جان مـا تویـی
بیتو ما را یک نفس آرام نیست
#فخرالدین_عراقی
ای صبا، گر بگذری در کوی او
نزد او ما را جُز این پیغام نیست:
کای دلآرامی کـه جان مـا تویـی
بیتو ما را یک نفس آرام نیست
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
گاهی هر کاری میکنیم، حالمان خوب نمیشود. میدانیم چه باید کرد، اما زورمان نمیرسد. در این لحظات، تنها کاری که باید کرد، مشاهده ی رنج است.
این همان زمانی است که در آتش کوره سختیها قرار داریم، جایی که ما را به پختگی میرساند. هر کسی که به رشد و بلوغی رسیده، آن را مدیون رنجها و درهای بسته زندگیاش است.
همه ما همچون جنینهایی هستیم که در دل سختیها شکل میگیریم.
👤دکتر مومنی
گاهی هر کاری میکنیم، حالمان خوب نمیشود. میدانیم چه باید کرد، اما زورمان نمیرسد. در این لحظات، تنها کاری که باید کرد، مشاهده ی رنج است.
این همان زمانی است که در آتش کوره سختیها قرار داریم، جایی که ما را به پختگی میرساند. هر کسی که به رشد و بلوغی رسیده، آن را مدیون رنجها و درهای بسته زندگیاش است.
همه ما همچون جنینهایی هستیم که در دل سختیها شکل میگیریم.
👤دکتر مومنی
👍3
👍2💔1
@ddrreamm
#فاضل_نظری
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!
#فاضل_نظری
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!
👍1
@ddrreamm
"دو خط کتاب امروز"
📘 : مسئله اسپینوزا
✍ : اروین دی. یالوم
🌷 :گزیده کتاب
"باروخ دو اسپینوزا" فیلسوف هلندی، از بزرگ خِردگرایان فلسفه قرن 17 بود.
اسپینوزا میگفت :
خدا میگوید :
دست از دعا بردارید.
کاری که من میخواهم انجام دهی این است که از زندگی لذت ببری.
من از تو میخواهم آواز بخوانی و لذت ببری.
از همه چیزهایی که برای تو ساختهام.
دیگر از رفتن به آن معابد تاریک و سرد که خود ساختهای دست بردار و نگو آنجا خانه خداست.
خانه من در کوهها، جنگلها، رودخانهها، دریاچهها و سواحل است.
من در همه جا با تو زندگی میکنم و عشق خود را به تو ابراز میکنم.
از سرزنش خود در زندگی دست بردار.
من هرگز به تو نمیگویم مشکلی داری یا گناهکاری.
مرا بخاطر هر آنچه باور تو را برانگیختند سرزنش نکن.
اگر نمیتوانی مرا در طلوع آفتاب،
در منظره ای،
در نگاه دوستان یا در چشمان پسرت
یا ذره ذره وجودت دریابی...
در هیچ کتابی پیدا نخواهی کرد...!!!
دیگر از من نپرس که چگونه کارم را انجام میدهم؟
به عقلت رجوع کن خواهی فهمید.
دست از ترس من بردار.
من تو را نه قضاوت میکنم،
نه انتقادی.
نه عصبانی میشوم و نه اذیت میشوم.
من عشق خالص هستم.
تقاضای بخشایش را متوقف کن،
چیزی برای بخشش وجود ندارد...
اگر تو را ساختهام ...
پر از احساسات،محدودیتها،لذتها،
نیازها،ناسازگاریها ...
و اراده آزاد و اندیشمند ساختهام...
اگر به چیزی که در تو قرار دادهام پاسخ دهی چگونه میتوانم تو را سرزنش کنم....؟؟؟
چگونه میتوانم تو را مجازات کنم که چرا اینگونه هستی، اگر من آنم که تو را ساخته...؟؟؟
فکر میکنی آیا میتوانم مکانی برای سوزاندن همه فرزندانم که رفتار بدی داشتهاند ایجاد کنم...؟؟؟
چه خدایی این کار را میکند...؟؟؟
@ddrreamm
به همسالان خود احترام بگذار و آنچه را برای خود نمیخواهی برای دیگران هم نخواه...
تنها چیزی که از تو میخواهم این است...
به زندگی خود توجه کن، هوشیاری راهنمای توست. محبوب من، این زندگی نه امتحان است،
نه یک قدم در راه،
نه یک تمرین و نه مقدمهای برای بهشت...
این زندگی در اینجا و اکنون تنها چیزی است که به آن نیاز داری. من تو را کاملا با اراده آزاد و عقل خلق کردهام،
نه جایزه و مجازاتی،نه گناه و فضیلتی،
هیچکس سابقهای را ثبت نمیکند.
در زندگی کاملا آزادی...
بهشت یا جهنم...؟؟؟
من به تو نمیگویم که آیا چیزی بعد از این زندگی وجود دارد یا نه،
اما میتوانم یک نکته را به تو بگویم :
طوری زندگی کن که انگار بعد از این زندگی چیزی نیست.
این تنها شانس برای لذت بردن و دوست داشتن است.
بنابراین، اگر بعد از این چیزی وجود نداشته باشد، از فرصتی که به تو دادهام لذت خواهی برد.
و اگر وجود دارد، مطمئن باش که نمیپرسم که آیا رفتار صحیحی داشتهای یا اشتباه،
من میپرسم :
خوشت آمد....؟
خوش گذشت...؟
از چه چیزی بیشتر لذت بردی...؟
چی یاد گرفتی...؟
به چه حدی از کمال رسیدی...؟
دیگر از اعتقاد به من دست بردار.
ایمان، فرض و حدس و تخیل است.
من نمیخواهم به من ایمان داشته باشی،
میخواهم که به خود ایمان داشته باشی.
میخواهم وقتی معشوق خود را میبویی،
وقتی دختر کوچک خود را لمس میکنی،
وقتی سگ خود را نوازش میکنی،
وقتی در دریا استحمام میکنی،
مرا در خود حس کنی...
دیگر از تعریف و تمجید من دست بردار،
فکر میکنی من چه نوع خدای خودخواهی هستم...؟
حوصله ستایش ندارم.خسته شدم از تشکر،
احساس قدردانی میکنی...؟
این را با مراقبت از خود،
سلامتی، روابط خود و دنیا ثابت کن.
شادی را ابراز کن....
این راه ستایش من است.
دیگر چیزهای پیچیده را متوقف کن و آنچه را در مورد من آموختهای یک بار دیگر مرور کن.
به چه معجزات بیشتری نیاز داری...؟
این همه توضیح...؟
تنها چیز مطمئن این است که تو اینجایی و زنده.
و این دنیا پر از شگفتی است.
پس انسان باش و زندگی کن...
@ddrreamm
"دو خط کتاب امروز"
📘 : مسئله اسپینوزا
✍ : اروین دی. یالوم
🌷 :گزیده کتاب
"باروخ دو اسپینوزا" فیلسوف هلندی، از بزرگ خِردگرایان فلسفه قرن 17 بود.
اسپینوزا میگفت :
خدا میگوید :
دست از دعا بردارید.
کاری که من میخواهم انجام دهی این است که از زندگی لذت ببری.
من از تو میخواهم آواز بخوانی و لذت ببری.
از همه چیزهایی که برای تو ساختهام.
دیگر از رفتن به آن معابد تاریک و سرد که خود ساختهای دست بردار و نگو آنجا خانه خداست.
خانه من در کوهها، جنگلها، رودخانهها، دریاچهها و سواحل است.
من در همه جا با تو زندگی میکنم و عشق خود را به تو ابراز میکنم.
از سرزنش خود در زندگی دست بردار.
من هرگز به تو نمیگویم مشکلی داری یا گناهکاری.
مرا بخاطر هر آنچه باور تو را برانگیختند سرزنش نکن.
اگر نمیتوانی مرا در طلوع آفتاب،
در منظره ای،
در نگاه دوستان یا در چشمان پسرت
یا ذره ذره وجودت دریابی...
در هیچ کتابی پیدا نخواهی کرد...!!!
دیگر از من نپرس که چگونه کارم را انجام میدهم؟
به عقلت رجوع کن خواهی فهمید.
دست از ترس من بردار.
من تو را نه قضاوت میکنم،
نه انتقادی.
نه عصبانی میشوم و نه اذیت میشوم.
من عشق خالص هستم.
تقاضای بخشایش را متوقف کن،
چیزی برای بخشش وجود ندارد...
اگر تو را ساختهام ...
پر از احساسات،محدودیتها،لذتها،
نیازها،ناسازگاریها ...
و اراده آزاد و اندیشمند ساختهام...
اگر به چیزی که در تو قرار دادهام پاسخ دهی چگونه میتوانم تو را سرزنش کنم....؟؟؟
چگونه میتوانم تو را مجازات کنم که چرا اینگونه هستی، اگر من آنم که تو را ساخته...؟؟؟
فکر میکنی آیا میتوانم مکانی برای سوزاندن همه فرزندانم که رفتار بدی داشتهاند ایجاد کنم...؟؟؟
چه خدایی این کار را میکند...؟؟؟
@ddrreamm
به همسالان خود احترام بگذار و آنچه را برای خود نمیخواهی برای دیگران هم نخواه...
تنها چیزی که از تو میخواهم این است...
به زندگی خود توجه کن، هوشیاری راهنمای توست. محبوب من، این زندگی نه امتحان است،
نه یک قدم در راه،
نه یک تمرین و نه مقدمهای برای بهشت...
این زندگی در اینجا و اکنون تنها چیزی است که به آن نیاز داری. من تو را کاملا با اراده آزاد و عقل خلق کردهام،
نه جایزه و مجازاتی،نه گناه و فضیلتی،
هیچکس سابقهای را ثبت نمیکند.
در زندگی کاملا آزادی...
بهشت یا جهنم...؟؟؟
من به تو نمیگویم که آیا چیزی بعد از این زندگی وجود دارد یا نه،
اما میتوانم یک نکته را به تو بگویم :
طوری زندگی کن که انگار بعد از این زندگی چیزی نیست.
این تنها شانس برای لذت بردن و دوست داشتن است.
بنابراین، اگر بعد از این چیزی وجود نداشته باشد، از فرصتی که به تو دادهام لذت خواهی برد.
و اگر وجود دارد، مطمئن باش که نمیپرسم که آیا رفتار صحیحی داشتهای یا اشتباه،
من میپرسم :
خوشت آمد....؟
خوش گذشت...؟
از چه چیزی بیشتر لذت بردی...؟
چی یاد گرفتی...؟
به چه حدی از کمال رسیدی...؟
دیگر از اعتقاد به من دست بردار.
ایمان، فرض و حدس و تخیل است.
من نمیخواهم به من ایمان داشته باشی،
میخواهم که به خود ایمان داشته باشی.
میخواهم وقتی معشوق خود را میبویی،
وقتی دختر کوچک خود را لمس میکنی،
وقتی سگ خود را نوازش میکنی،
وقتی در دریا استحمام میکنی،
مرا در خود حس کنی...
دیگر از تعریف و تمجید من دست بردار،
فکر میکنی من چه نوع خدای خودخواهی هستم...؟
حوصله ستایش ندارم.خسته شدم از تشکر،
احساس قدردانی میکنی...؟
این را با مراقبت از خود،
سلامتی، روابط خود و دنیا ثابت کن.
شادی را ابراز کن....
این راه ستایش من است.
دیگر چیزهای پیچیده را متوقف کن و آنچه را در مورد من آموختهای یک بار دیگر مرور کن.
به چه معجزات بیشتری نیاز داری...؟
این همه توضیح...؟
تنها چیز مطمئن این است که تو اینجایی و زنده.
و این دنیا پر از شگفتی است.
پس انسان باش و زندگی کن...
@ddrreamm
👍1
@ddrreamm
این شعر یکی از غمگینترین غزلهای #فاضل_نظری دربارهی کشمکشهای ذهنی یک آدمی که خیانت دیده:
تا بفهمم چیست صدبار از خودم پرسیدمش
عشق آسان بود اما من نمیفهمیدمش
دست او در دست من بود و دلش با این و آن
باز اگر یک جو پشیمان بود می بخشیدمش
از تب غیرت ندیدم اتشی جانسوز تر
او کنارم بود و من با دیگران می دیدمش
هیچ عشقی از خیانت نیست ایمن این بلا
تا نیامد بر سرم افسانه می نامیدمش
با دلم گفتم ببوسش تا فراموشش کنی
گفت اگر میخواستم ان روز می بوسیدمش
این شعر یکی از غمگینترین غزلهای #فاضل_نظری دربارهی کشمکشهای ذهنی یک آدمی که خیانت دیده:
تا بفهمم چیست صدبار از خودم پرسیدمش
عشق آسان بود اما من نمیفهمیدمش
دست او در دست من بود و دلش با این و آن
باز اگر یک جو پشیمان بود می بخشیدمش
از تب غیرت ندیدم اتشی جانسوز تر
او کنارم بود و من با دیگران می دیدمش
هیچ عشقی از خیانت نیست ایمن این بلا
تا نیامد بر سرم افسانه می نامیدمش
با دلم گفتم ببوسش تا فراموشش کنی
گفت اگر میخواستم ان روز می بوسیدمش
💔1