ĐŔĖĄM$
211 subscribers
9.21K photos
2.44K videos
21 files
129 links
باده از ما مست شد ؛ نی ما از او

قالب از ما هست شد؛ نی ما از او

#مولانا
@ddrreamm
Download Telegram
@musication1
عارف - همه چیم یار
@ddrreamm

همه چیم یار

#عارف

فیلم غلام ژاندارم
👍1
@ddrreamm

#صائب_تبریزی
قرن دهم و یازدهم هجری خورشیدی

میرزا محمدعلی صائب تبریزی زاده 970 و درگذشته 1048 خورشیدی با لقب ملک الکلام بزرگ‌ترین غزلسرای سده یازدهم خورشیدی و نامدارترین شاعر زمان صفویه بود.
او در دربار صفوی به عنوان ملک الشعرایی رسید و به او شاه شاعر سبک هندی می‌گویند.

#بیدل_دهلوی
اواخر قرن یازدهم خورشیدی

بیدل دهلوی زاده 1022 و درگذشته 1099 خورشیدی شاعر پارسی‌سرای سبک هندی در اواخر قرن یازدهم هجری خورشیدی است که در ایالت بهار هندوستان به دنیا آمد و بیشتر عمر خود را در شاه جهان‌آباد دهلی زندگی کرد و آثار منظوم و منثور خود را خلق کرد.

#حزین_لاهیجی
قرن دوازدهم خورشیدی– زاده اصفهان

حزین لاهیجی زاده 1070 و درگذشته 1145 هجری خورشیدی از شاعران برجسته ایرانی در قرن دوازدهم خورشیدی و از آخرین شاعران بزرگ سبک هندی بود.

از آثار او می‌توان به تذکره شعرا، دیوان اشعار، صفیر دل و حدیقه ثانی در برابر حدیقه سنایی و تذکارات العاشقین در برابر لیلی و مجنون اشاره کرد.

شاعران مشهور قرن 12 و 13 هـ.شمسی
وصال شیرازی (1162- 1224 هـ.شمسی)

#وصال_شیرازی از شعرا، ادیبان و خوشنویسان معروف شیرازی بود که دیوان اشعار او نزدیک به سی هزار بیت دارد و در مرثیه سرایی سرآمد همه شاعران است

#فروغی_بسطامی (1177- 1236 ه.خورشیدی)

فُروغی بَسطامی از غزل‌سرایان دوره قاجار و در دوران پادشاهی فتحعلی شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه به شاعری پرداخت

#قاآنی_شیرازی(1187-1234 هـ.خورشیدی)

قاآنی در خانواده‌ای با ریشه ایل زنگنه کرمانشاه در سال 1187 خورشیدی در شیراز زاده شد و از شاعران بزرگ دوره قاجار و دربار فتحعلی شاه، محمدشاه و ناصرالدین شاه بود
👍3
@ddrreamm

شاعران ایرانی که لقب حکیم به آنها داده شده است
در بین شاعران مشهور ایرانی فقط پنج شاعر با عنوان حکیم شناخته می شوند که نشان وجود حکمت در شعر آنها،‎ ‎وقوف شاعر بر علوم متداول روزگار خود و همچنین اعتقاد عمومی بر تبحر کامل شاعر بر شعر است.

شاعرانی که لقب حکیم دارند عبارتند از:

حکیم ابولقاسم فردوسی

حکیم ناصر خسرو قبادیانی بلخی

حکیم عُمَر خَیّام نیشابوری

حکیم سنایی غزنوی

حکیم نظامی گنجوی
👍3
@ddrreamm

شاعران معاصر ایرانی
به ترتیب سال تولد

ایرج میرزا (زاده ۱۲۵۳ – درگذشته ۱۳۰۴ خورشیدی)
عارف قزوینی (زاده ۱۲۵۹ – درگذشته ۱۳۱۲ هـ.شمسی)
ملک الشعرا بهار (زاده ۱۲۶۵– درگذشته ۱۳۳۰ هـ.شمسی)
فرخی یزدی (زاده ۱۲۶۸ – درگذشته ۱۳۱۸خورشیدی)
میرزاده عشقی (زاده ۱۲۷۳– درگذشته ۱۳۰۳)
نیما یوشیج (زاده ۱۲۷۴– درگذشته ۱۳۳۸)
پروین اعتصامی (زاده ۱۲۸۵– درگذشته ۱۳۲۰)
محمد حسین شهریار (زاده ۱۲۸۵– درگذشته ۱۳۶۷ هـ.شمسی)
رهی معیری /محمدحسن معیری (زاده ۱۲۸۸– درگذشته ۱۳۴۷)
پرویز ناتِل خانلَری (زاده ۱۲۹۲–درگذشته ۱۳۶۹)
ابوالقاسم حالت (زاده ۱۲۹۳–درگذشته ۱۳۷۲)
فریدون توللی (زاده ۱۲۹۸-درگذشته ۱۳۶۴ خورشیدی)
ژاله اصفهانی (زاده ۱۳۰۰– درگذشته ۱۳۸۶ خورشیدی)
سیمین دانشور (زاده ۱۳۰۰– درگذشته ۱۳۹۰)
رحیم معینی کرمانشاهی (زاده ۱۳۰۱– درگذشته ۱۳۹۴ )
پرویز خطیبی (زاده ۱۳۰۲ – درگذشته ۱۳۷۲)
مهدی سهیلی (زاده ۱۳۰۳- درگذشت ۱۳۶۶)
احمد شاملو (زاده ۱۳۰۴– درگذشته ۱۳۷۹)
کریم فکور (زاده ۱۳۰۴– درگذشته ۱۳۷۵)
حمید سبزواری (زاده ۱۳۰۴– درگذشته ۱۳۹۵)
سیاوش کَسرائی (زاده ۱۳۰۵– درگذشته ۱۳۷۴)
فریدون مشیری (زاده ۱۳۰۵– درگذشته ۱۳۷۹)
امیر هوشنگ ابتهاج/ هـ. ا. سایه (زاده ۱۳۰۶– درگذشته ۱۴۰۱)
سیمین بـهبهانی (زاده ۱۳۰۶ – درگذشته ۱۳۹۳)
سهراب سپهری (زاده ۱۳۰۷– درگذشته ۱۳۵۹)
مهدی اخوان ثالث ( زاده ۱۳۰۷– درگذشته ۱۳۶۹)
نادر نادرپور (زاده ۱۳۰۸– درگذشته ۱۳۷۸)
مهرداد اوستا (زاده ۱۳۰۸– درگذشت ۱۳۷۰)
نصرت رحمانی (زاده ۱۳۰۸- درگذشته ۱۳۷۹)
بیژن ترقی (زاده ۱۳۰۸ – درگذشته ۱۳۸۸)
منوچهر آتشی (زاده ۱۳۱۰–درگذشته ۱۳۸۴)
یدالله رؤیایی مشهور به رؤیا (زاده ۱۳۱۱– درگذشت ۱۴۰۱)
تورج نگهبان ( ۱۳۱۱- درگذشته ۱۳۸۷)
فروغ فرخزاد (زاده ۱۳۱۳– درگذشته۱۳۴۵)
محمدحسین بهجتی اردکانی/شفق (زاده۱۳۱۳– درگذشته۱۳۸۶)
رضا براهنی (زاده ۱۳۱۴– درگذشت ۱۴۰۱)
طاهره صفّارزاده، (زاده ۱۳۱۵- درگذشته ۱۳۸۷)
سپیده کاشانی (زاده ۱۳۱۵- درگذشته ۱۳۷۱)
اسماعیل خویی (زاده ۱۳۱۷– درگذشته ۱۴۰۰)
حمید مصدق (زاده ۱۳۱۸– درگذشته ۱۳۷۷ )
محمدعلی سپانلو (زاده ۱۳۱۹ – درگذشته ۱۳۹۴)
هوشنگ چالنگی (زاده ۱۳۲۰– درگذشت ۱۴۰۰)
خسرو گلسرخی (زاده ۱۳۲۲–درگذشته ۱۳۵۲)
مهدخت مخبر (زاده ۱۳۲۲– درگذشته ۱۳۹۸)
بیژن الهی (زاده ۱۳۲۴– درگذشته ۱۳۸۹)
حسین منزوی ( زاده ۱۳۲۵– درگذشته ۱۳۸۳)
نصرالله مردانی (زاده ۱۳۲۶- درگذشته ۱۳۸۲ )
نازنین نظام شهیدی (زاده ۱۳۳۳– درگذشته ۱۳۸۳)
حسین پناهی ( ۱۳۳۵ – درگذشته ۱۳۸۳)
قیصر امین‌پور (۱۳۳۸– درگذشته ۱۳۸۶)
سلمان هراتی (زاده ۱۳۳۸ – درگذشته ۱۳۶۵)
👍1
Aria-جز وطن هیچ مگو
???????????? ???? ????????????
@ddrreamm

جز وطن هیچ مگو

#آریا
👍2
Be Jan-e To
Alireza Assar
👍1
@ddrreamm

#شاعران_معاصر ایرانی که در #قید_حیات هستند

محمدرضا شفیعی کَدْکَنی / م. سرشک (زاده سال ۱۳۱۸)
علی باباچاهی (زاده ۲۰ آبان ۱۳۲۱)
مینا دست‌غیب (زاده ۱۳۲۲ )
ایرج جنتی عطایی ( زاده ۱۳۲۵)
شهیار قنبری (زاده ۱۳۲۹ )
اردلان سرفراز (زاده ۱۳۲۹ )
سید علی صالحی (زاده ۱۳۳۴)
سهیل محمودی (زاده ۱۳۳۹ هـ.خورشیدی)
عرفان نظرآهاری (زاده ۱۳۵۳ در تهران)
یغما گلرویی (زاده ۱۳۵۴ )
مریم حیدرزاده (متولد ۲۹ آبان ۱۳۵۶)
فاضل نظری (زاده ۱۳۵۸)
👍1
@ddrreamm

#ایرج_میرزا از شاعران معاصر ایرانی

زاده ۱۲۵۳ –درگذشته ۱۳۰۴ خورشیدی
ایرج میرزا ملقب به «فخرالشعرا»، ازشاعران معاصر ایرانی در عصر مشروطیت و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود،
وی در قالب‌های گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرنده واژه‌ها و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود.

شعری از ایرج میرزا

داشت عباس قلی خان پسری
پسر بی ادب و بی هنری

اسم او بود علی مردان خان
کُلفَت خانه ز دستش به اَمان

پشت کالسکه مردم می جَست
دلِ کالسکه نشین را می خَست

هر سحرگه دمِ در بر لبِ جو
بود چون کِرمِ به گِل رفته فُرُو

بسکه بود آن پسر خیره و بد
همه از او بدشان می آمد

هرچه می گفت لَلِه لَج می کرد
دهنش را به لَلِه کج می کرد

هر کجا لانه گنجشکی بود
بچه گنجشک در آوردی زود

هرچه می‌دادَند می گفت کم است
مادرش مات که این چه شکمست !

نه پدر راضی از او نه مادر
نه‌ معلم نه لَلِه نه نوکر

ای پسر جان من این قصه بخوان
تو مشو مثل علی مردان خان
👍2
@ddrreamm


#عارف_قزوینی از شاعران معاصر ایرانی
👍1
@ddrreamm
#عارف_قزوینی از شاعران معاصر ایرانی
زاده ۱۲۵۹ – درگذشته ۱۳۱۲ هـ.شمسی

ابوالقاسم عارف قزوینی شاعر و تصنیف‌ساز ایرانی دوران قاجار و پهلوی بود که در قزوین زاده شد. او به‌خاطر سرودن تصنیف‌ها و غزل‌های سیاسی، میهنی و عاشقانه‌اش شناخته می‌شود.

از مهم‌ترین شعرها و تصنیف‌هایی که همزمان با تحولات دوره مشروطه و جنگ جهانی اول سروده‌است، می‌توان به از خون جوانان وطن لاله دمیده و گریه کن پس از مرگ کلنل محمد تقی‌خان پسیان اشاره کرد.

خانه عارف قزوینی در محله حمدالله مستوفی شهر قزوین در میان آثار ملی ایران ثبت شده‌است.

عارف در سال ۱۳۱۲ در حالی که ۵۳ سال داشت پس از ۱۰ روز بیماری سخت به کمک جیران، پرستار پیرش خود را به کنار پنجره کشاند تا آفتاب و آسمان میهنش را عاشقانه ببیند و او پس از دیدن آفتاب این شعر را زمزمه کرد:

ستایش مر آن ایزد تابناک
که پاک آمدم پاک رفتم به خاک
سپس به بستر بازگشت و لحظاتی بعد جان سپرد و در آرامگاه بوعلی‌سینا به‌خاک سپرده شد.

شعر از خونِ جوانانِ وطن ازعارف قزوینی

هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد.
در بار بهاری تهی از زاغ و زغن شد.
از ابر کَرَم، خطه ری رشک ختن شد.
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد.

چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ.

نه دین داری،نه آیین داری
نه آیین داری ای چرخ.

از خون جوانان وطن لاله دمیده.
از ماتم سرو قدشان، سرو ها خمیده.
در سایه گل بلبل ازین غصه خزیده.
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده.

چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ.

نه دین داری
نه آیین داری
نه آیین داری ای چرخ.

خوابند وکیلان و خرابند وزیران.
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران.
ما را نگذارند به یک خانه ویران.
یارب بستان داد فقیران ز امیران.

چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ.

نه دین داری،نه آیین داری
نه آیین داری ای چرخ.

از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن.
مشتی گرت از خاک وطن هست بسر کن
غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن.
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن.

چه کج‌رفتاری ای چرخ،
چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ.

نه دین داری،نه آیین داری
نه آیین داری ای چرخ.

از دست عدو ناله من از سر درد است.
اندیشه هر آنکس کند از مرگ، نه مرد است.
جان‌بازی عشاق، نه چون بازی نرد است.
مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است.

چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ.

نه دین داری،نه آیین داری
نه آیین داری ای چرخ.

عارف ز ازل، تکیه بر ایام نداده‌است.
جز جام، به کس دست، چو خیام نداده‌است.
دل جز بسر زلف دلارام نداده‌است.
صد زندگی ننگ بیک نام نداده‌است.

چه کج‌رفتاری ای چرخ
چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ،

نه دین داری،نه آیین داری
نه آیین داری ای چرخ.
👍1
@ddrreamm

ملک الشعرای بهار شاعر معاصر ایرانی
👍1
@ddrreamm

#ملک_الشعرا_بهار
زاده ۱۲۶۵– درگذشته ۱۳۳۰ هـ.شمسی

محمّدتقی بهار ملقب به ملک‌الشعرا و متخلص به «بهار»، سیاست‌مدار، نویسنده و از شاعران معاصر ایرانی بود.
بهار در بیست‌سالگی به صف مشروطه طلبان خراسان پیوست و اولین آثار ادبی-سیاسی او در روزنامه خراسان بدون امضا به چاپ می‌رسید
او با دیگر شاعران روشنفکر عصر مشروطه به خصوص میرزاده عشقی دوستی و روابط صمیمانه و نزدیکی داشت.
بهار در ۱۳۲۸ روزنامه نوبهار را که ناشر افکار حزب دموکرات بود، منتشر کرد ،
بهار در دوره های سوم و چهارم و پنجم و مجلس پانزدهم به عنوان نماینده مجلس شورای ملی انتخاب شد.

در سال ۱۳۲۴ در کابینه قوام وزیر فرهنگ شد، اما وزارت او چند ماهی بیش طول نکشید و استعفاء داد.
بهار در سال ۱۳۳۰، در خانه مسکونی خود در تهران زندگی را بدرود گفت و در شمیران در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.

شعر مرغ سحر از ملک الشعرای بهار

مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازه‌تر کن
زآه شرربار این قفس را برشکن و زیر و زبر کن

بلبل پربسته! ز کنج قفس درآ نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را پر شرر کن

ظلم ظالم، جور صیاد آشیانم داده بر باد
ای خدا! ای فلک! ای طبیعت! شام تاریک ما را سحر کن

نوبهار است، گل به بار است ابر چشمم ژاله‌بار است
این قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس، ای آه آتشین! دست طبیعت! گل عمر مرا مچین

جانب عاشق، نگه ای تازه گل! از این بیشتر کن
مرغ بیدل! شرح هجران مختصر، مختصر، مختصر کن

عمر حقیقت به سر شد عهد و وفا پی‌سپر شد
ناله عاشق، ناز معشوق هر دو دروغ و بی‌اثر شد

راستی و مهر و محبت فسانه شد قول و شرافت همگی از میانه شد
از پی دزدی وطن و دین بهانه شد دیده تر شد

ظلم مالک، جور ارباب زارع از غم گشته بی‌تاب
ساغر اغنیا پر می ناب جام ما پر ز خون جگر شد

ای دل تنگ! ناله سر کن
از قویدستان حذر کن
از مساوات صرفنظر کن

ساقی گلچهره! بده آب آتشین
پرده دلکش بزن، ای یار دلنشین!
ناله برآر از قفس، ای بلبل حزین!

کز غم تو، سینه من پرشرر شد
کز غم تو سینه من پرشرر، پرشرر، پرشرر شد
👍1
@ddrreamm
"فرخی یزدی از شاعران معاصر ایرانی
زاده ۱۲۶۸ – درگذشته ۱۳۱۸خورشیدی
میرزا محمد فرخی یزدی ملقب به تاج الشعرا شاعر و روزنامه‌نگار و دموکرات صدر مشروطیت، سردبیر نشریات حزب کمونیست ایران از جمله روزنامه طوفان و همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود.

شب چو در بستم و مست از مِیِ نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

دیدی آن تُرکِ خَتا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم

منزلِ مردمِ بیگانه چو شد خانه چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم

شرحِ داغِ دلِ پروانه چو گفتم با شمع
آتشی در دلش افکندم و آبش کردم

غرقِ خون بود و نمی‌مرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانه شیرین و به خوابش کردم

دل که خونابه غم بود و جگرگوشه درد
بر سر آتشِ جورِ تو کبابش کردم

زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کَنْد تنم، عمر حسابش کردم
👍1
@ddrreamm

#میرزاده_عشقی
زاده ۱۲۷۳ – درگذشته ۱۳۰۳

سیّد محمّدرضا کردستانی با تخلّصِ میرزاده عشقی شاعر، روزنامه‌نگار، نویسنده و نمایشنامه‌نویس ایرانی دوره مشروطیّت و مدیر نشریه قرن بیستم بود که در دوره نخست‌وزیری رضا خان و به دستور او ترور شد.
وی از جمله مهم‌ترین شاعران عصر مشروطه به‌شمار می‌رود که از عنصر هویت ملی در جهت ایجاد انگیزه و آگاهی در توده مردم بهره گرفت.

شعری از #میرزاده_عشقی

ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران
بدبختی ایران و پریشانی ایران

از قبر برون آی و ببین ذلت ما را
این ذلت ایرانی و ویرانی ایران

آوخ که لحد، جای تو شد تا به قیامت!
رفتی و ندیدی تو پریشانی ایران:

از وضع کنونی و ز بدبختی ملت
زین فقر و پریشانی و ویرانی ایران

گردیده جهان تیره و گشته‌ست دلم تنگ
گویی که شدم حبسی و زندانی ایران

بگرفته دلم سخت ز اوضاع کنونی
بیچارگی و محنت و حیرانی ایران

(عشقی) بود ار نوحه‌گر امروز عجب نیست
خون می‌چکد از دیده ایرانی ایران

شعر دیگری از #میزاده_عشقی

ز اظهار درد، درد مداوا نمی‌شود
شیرین دهان به گفتن حلوا نمی‌شود

درمان نما، نه درد که با پا زمین زدن
این بستری ز بستر خود پا نمی‌شود

می‌دانم ار که سر خط آزادگی ما
با خون نشد نگاشته، خوانا نمی‌شود

باید چنین نمود و چنان کرد چاره جست
لیکن چه چاره با من تنها نمی‌شود؟

تنها منم که گر نشود حکم قتل من:
حاشا، چنین معاهده امضا نمی‌شود

گر سیل سیل خون ز در و دشت ملک هم
جاری شود؟ معاهده اجرا نمی‌شود

مرگی که سر زده به در خلق سر زند
من دربه‌در پی وی و پیدا نمی‌شود

ایرانی ار به سان اروپاییان نشد
ایران‌زمین به سان اروپا نمی‌شود

زحمت برای خود کش که خود به خود
اسباب راحت تو مهیا نمی‌شود

کم گو که کاوه کیست تو خود فکر خود نما
با نام مرده، مملکت احیا نمی‌شود

من روی پاک سجده نهادم تو روی خاک
زاهد برو، معامله ما نمی‌شود

ضایع مساز رنج و دوای خود ای طبیب
دردی‌ست درد ما که مداوا نمی‌شود

مرغی که آشیانه به گلشن گرفته است
او را دگر به بادیه مأوا نمی‌شود

جانا فراز دیده عشقی است جای تو
هرجا مرو، ترا همه‌جا، جا نمی‌شود
👍1
@ddrreamm
نیما یوشیج بنیانگذار شعر نیمایی نیما یوشیج از شاعران معاصر ایرانی
زاده ۱۲۷۴ – درگذشته ۱۳۳۸
#نیما  از شاعران معاصر ایرانی
علی اسفندیاری که با نام نیما یوشیج شناخته می‌شود، بنیان‌گذار شعر مدرن فارسی و ملقب به «پدر شعر نو» در ایران است.
نیما یوشیج در ۱۳۰۱ با منظومه «افسانه» که مانیفست شعر نو فارسی خوانده شده‌است، در آغاز انقلاب ادبی و روشنفکری شعر مدرن فارسی قرار می‌گیرد
وی آگاهانه تمام بنیادها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خودِ نیما بر هنر خویش نهاده بود
تمام جریان‌های اصلی شعر معاصر فارسی وامدار این انقلاب و تحولی هستند که نیما نوآور آن بود. بسیاری از شاعران و منتقدان معاصر، اشعار نیما را نمادین می‌دانند و او را هم‌پایهٔ شاعران سمبولیست بنام جهان می‌دانند
شعری از نیما یوشیج

تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می‌گیرند در شاخ تَلاجَن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
در آن دم که بر جا دره‌ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه
من از یادت نمی‌کاهم
تو را من چشم در راهم
👍1
@ddrreamm

پروین اعتصامی بزرگترین زن شاعر ایرانی پروین اعتصامی
زاده ۱۲۸۵ – درگذشته ۱۳۲۰

پروین اعتصامی از بزرگترین زنان شاعر ایرانی
رخشنده اعتصامی، معروف به پروین اعتصامی،از مشهورترین شاعران معاصر ایرانی و یکی از برجسته ترین زنان شاعر پارسی گوی جهان است.

مضامین و معانی شعرهای او توصیف‌کننده دلبستگیِ عمیقش به پدر، استعداد و شوقِ فراوانش به آموختنِ دانش، روحیه ظلم‌ستیزی و مخالفت با ستم و ستمگران، حمایت از حقوقِ زنان و ابراز همدلی و همدردی با محرومان و ستم‌دیدگان است. او را «مشهورترین شاعر زن ایران» گفته‌اند.

شعری از #پروین_اعتصامی

ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن
روی مانند پری از خلق پنهان داشتن

همچو عیسی بی پر و بی بال بر گردون شدن
همچو ابراهیم در آتش گلستان داشتن

کشتی صبر اندرین دریا افکندن چو نوح
دیده و دل فارغ از آشوب طوفان داشتن

در هجوم ترکتازان و کمانداران عشق
سینه‌ای آماده بهر تیرباران داشتن

روشنی دادن دل تاریک را با نور علم
در دل شب، پرتو خورشید رخشان داشتن

همچو پاکان، گنج در کنج قناعت یافتن
مور قانع بودن و ملک سلیمان داشتن
👍1
@ddrreamm

#محمد_حسین_شهریار
زاده ۱۲۸۵ – درگذشته ۱۳۶۷ هـ.شمسی

شهریار از شاعران معاصر ایرانی
سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، از مشهورترین شاعران معاصر ایرانی بود که به زبان‌ ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده‌است.
شهریار در سرودن گونه‌های دگرسان شعر مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی چیره‌دست بود . اما بیشتر از دیگر گونه‌ها در غزل شهره بود و از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد

او در تبریز در خانواده‌ای بستان‌آبادی از روستای خُشکِناب به دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد. ۲۷ شهریور را به واسطه روز درگذشت او «روز شعر و ادب ملی» نامیده‌اند.
مهم‌ترین آثار شهریار به زبان ترکی منظومه حیدربابایه سلام و منظومه سهندیه است که از معروف‌ترین آثار ادبیات ترکی آذربایجانی به‌شمار می‌روند،
👍1
@ddrreamm

#رهی_معیری
زاده ۱۲۸۸ – درگذشته ۱۳۴۷

رهی معیری از غزلسرایان ممتاز دوران معاصر است و ترانه های «شد خزان»، «شب جدایی»، «کاروان»، «مرغ حق» در میان عموم مردم شناخته شده هستند

شعری از #رهی_معیری

چون زلف توام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بی‌سروسامانی

من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی

خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی

ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی

در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی

من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی
من سلسله موجم تو سلسله جنبانی

از آتش سودایت دارم من و دارد دل
داغی که نمی‌بینی دردی که نمی‌دانی

دل با من و جان بی‌تو نسپاری و بسپارم
کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی

ای چشم رهی سویت کو چشم رهی‌جویت ؟
روی از من سر گردان شاید که نگردانی
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm

#ابوالقاسم_حالت
زاده ۱۲۹۳ –درگذشته ۱۳۷۲

ابوالقاسم حالت از شاعران معاصر ایرانی
ابوالقاسم عبداللَّه فرد متخلص به حالت، شاعر، مترجم و طنزپرداز ایرانی

شعر هرج و مرج از #ابوالقاسم_حالت

هر که پرسید ترقی چه اساسی دارد
گفتم این راه نه درسی نه کلاسی د ارد

کرسی عزت و اجلال کسی خواهد یافت
که نه علمی ،نه کمالی، نه حواسی دارد

یار گلچهره در آغوش کسی می افتد
که قد پیزری و شکل قناسی دارد

گیتی تتگ نظر نیست خردمند شناس
غالبا دیده ی دیوانه شناسی دارد

مرد بدبخت به شب هم که رود در بستر
در لحاف و تشک خود کک و ساسی دارد

لاله را داغ از آن است که در باغ وجود
گل خر زهره مقام گل یاسی دارد

آن که سر رشته ی این مملکت اندر کف اوست
هیچ کارش نه اصولی نه اساسی دارد
👍1