@ddrreamm
من نمی دانم چیست
که چنین زار و پریشان شده ام
و چرا، مژه بر هم زدنی اشک مرا می ریزد
نکند باز من عاشق شده ام!
من نمی دانم چیست
آن چه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
و مرا می شکند، می سوزد
و چنین زود به هم می ریزد
نکند باز من عاشق شده ام!
راستی!
نگرانی من از بابت چیست
و چرا این همه رفتار تو را می پایم
و چرا اینهمه دلواپس چشمان تو ام؟
ریشه ی این همه دلتنگی چیست؟
نکند باز من عاشق شده ام!
آه ...
ای مردم این دهکده ی موهومی
به همه می گویم
اگر عاشق شده باشم روزی
خون من گردن آن دخترک مهسایی است
که در اقلیم مجازی هرشب،
تا سحر بال در بال دل نازک من می چرخید
و برای دلم افسانه ی دریا می گفت
خون من گردن اوست ؛؛
#مرتضی_کیوان_هاشمی_نیشابوری
من نمی دانم چیست
که چنین زار و پریشان شده ام
و چرا، مژه بر هم زدنی اشک مرا می ریزد
نکند باز من عاشق شده ام!
من نمی دانم چیست
آن چه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
و مرا می شکند، می سوزد
و چنین زود به هم می ریزد
نکند باز من عاشق شده ام!
راستی!
نگرانی من از بابت چیست
و چرا این همه رفتار تو را می پایم
و چرا اینهمه دلواپس چشمان تو ام؟
ریشه ی این همه دلتنگی چیست؟
نکند باز من عاشق شده ام!
آه ...
ای مردم این دهکده ی موهومی
به همه می گویم
اگر عاشق شده باشم روزی
خون من گردن آن دخترک مهسایی است
که در اقلیم مجازی هرشب،
تا سحر بال در بال دل نازک من می چرخید
و برای دلم افسانه ی دریا می گفت
خون من گردن اوست ؛؛
#مرتضی_کیوان_هاشمی_نیشابوری
👍2🔥1
@ddrreamm
زنگ باران به صدا می آید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من...
#سهراب_سپهری
زنگ باران به صدا می آید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من...
#سهراب_سپهری
❤1👌1
👏2
👍1💯1
👍1👌1
@ddrreamm
تنگ شکر را ماند این
سودای سر را ماند این
آن سیمبر را ماند این
شادی و آسانی است این
امروز مستیم ای پدر
توبه شکستیم ای پدر
از قحط رستیم ای پدر
امسال ارزانی است این
ای مطرب داوود دم
آتش بزن در رخت غم
بردار بانگ زیر و بم
کاین وقت سرخوانیست این
رستیم از خوف و رجا
عشق از کجا شرم از کجا
ای خاک بر شرم و حیا
هنگام پیشانی است این
گلهای سرخ و زرد بین
آشوب و بردابرد بین
در قعر دریا گرد بین
موسی عمرانی است این
#ای_عشق_قلماشیت_گو
#از_عیش_و_خوش_باشیت_گو
#کس_می_نداند_حرف_تو
#گویی_که_سریانی_است_این
آن آب بازآمد به جو
بر سنگ زن اکنون سبو
سجده کن و چیزی مگو
کاین بزم سلطانی است این
#مولانا
تنگ شکر را ماند این
سودای سر را ماند این
آن سیمبر را ماند این
شادی و آسانی است این
امروز مستیم ای پدر
توبه شکستیم ای پدر
از قحط رستیم ای پدر
امسال ارزانی است این
ای مطرب داوود دم
آتش بزن در رخت غم
بردار بانگ زیر و بم
کاین وقت سرخوانیست این
رستیم از خوف و رجا
عشق از کجا شرم از کجا
ای خاک بر شرم و حیا
هنگام پیشانی است این
گلهای سرخ و زرد بین
آشوب و بردابرد بین
در قعر دریا گرد بین
موسی عمرانی است این
#ای_عشق_قلماشیت_گو
#از_عیش_و_خوش_باشیت_گو
#کس_می_نداند_حرف_تو
#گویی_که_سریانی_است_این
آن آب بازآمد به جو
بر سنگ زن اکنون سبو
سجده کن و چیزی مگو
کاین بزم سلطانی است این
#مولانا
🔥2
@ddrreamm
به خدا ایمان آرید
به خدایی که به ما بیلچه داد
تا بکاریم نهال آلو
صندلی داد که رویش بنشینیم
وبه آواز قمر گوش دهیم
به خدایی که سماور را
از عدم تا لب ایوان آورد
و به پیچک فرمود :
نرده را زیبا کن !
#سهراب_سپهری
به خدا ایمان آرید
به خدایی که به ما بیلچه داد
تا بکاریم نهال آلو
صندلی داد که رویش بنشینیم
وبه آواز قمر گوش دهیم
به خدایی که سماور را
از عدم تا لب ایوان آورد
و به پیچک فرمود :
نرده را زیبا کن !
#سهراب_سپهری
❤1🤩1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@ddrreamm
ای حسرت خوبان جهان روی خوشت
وی قبلهٔ زاهدان دو ابروی خوشت
از جمله صفات خویش عریان گشتم
تا غوطه خورم برهنه در جوی خوشت
#مولانا
ای حسرت خوبان جهان روی خوشت
وی قبلهٔ زاهدان دو ابروی خوشت
از جمله صفات خویش عریان گشتم
تا غوطه خورم برهنه در جوی خوشت
#مولانا
👍2
@ddrreamm
خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت.»
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
#تو_چرا_بازنگشتی_دیگر؟
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه
#دهم_دیماه_یادآور_روزهای_سخت
🥀😔😢
خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت.»
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
#تو_چرا_بازنگشتی_دیگر؟
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه
#دهم_دیماه_یادآور_روزهای_سخت
🥀😔😢
😢3
ĐŔĖĄM$
@ddrreamm خانه دلتنگِ غروبی خفه بود مثلِ امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پُر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید؛ «زود بر خواهد گشت.» ابری آهسته به چشمم لغزید و سپس خوابم برد که گمان داشت که هست این همه درد در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد…
مطرب مهتاب رو
@Savadnameh | شهرام ناظری
🔥2👌1
👍2👌1
@ddrreamm
زندگی اسباب بازی پر زرق و برقی است که به امانت به ما سپردهاند.
بعضیها اسباب بازی را آن قدر جدی میگیرند که به خاطرش میگریند و پریشان میشوند.
بعضیها هم همین که اسباب بازی را به دست میگیرند کمی با آن بازی میکنند و بعد میشکنندش و میاندازندش دور.
یا زیاده بهایش میدهیم یا بهایش را نمیدانیم.
از زیاده روی بپرهیز.
صوفی نه افراط میکند و نه تفریط.
صوفی همیشه میانه را بر میگزیند.
📕 #ملت_عشق
✍ #الیف_شافاک
زندگی اسباب بازی پر زرق و برقی است که به امانت به ما سپردهاند.
بعضیها اسباب بازی را آن قدر جدی میگیرند که به خاطرش میگریند و پریشان میشوند.
بعضیها هم همین که اسباب بازی را به دست میگیرند کمی با آن بازی میکنند و بعد میشکنندش و میاندازندش دور.
یا زیاده بهایش میدهیم یا بهایش را نمیدانیم.
از زیاده روی بپرهیز.
صوفی نه افراط میکند و نه تفریط.
صوفی همیشه میانه را بر میگزیند.
📕 #ملت_عشق
✍ #الیف_شافاک
👌2👍1
👍2💯1