داستانکده شبانه
16.3K subscribers
99 photos
9 videos
178 links
Download Telegram
۹_میلیون_تومنی

با عرض سلام به همه ي كساييكه اين داستانو ميخونن من محسن هستم و24سالمه داستانيكه تعريف ميكنم مربوط ميشه به4سال پيش.به روزيكه يكي از دوستام به اسم رضا باهام تماس گرفتو گفت:يه ك.س فراري سوار كردم اگه جا سراغ داري باهم ميل كنيم.گفتم باهات تماس ميگيرم.به يكي از دوستام كه ميدونستم حتما جا داره زنگ زدمو اونمokداد به رضا ادرس دادم گفتم برو هماهنگ كردم_خودمم اماده شدم كه برم يه جورايي هيجان داشتم با دوستاي دخترم زياد سك.س داشتم ولي بار اولم بود كه ميخواستم با يه زن خيابوني سك.س كنم خلاصه رفتمو به مكان دوستم بهنام كه خارج شهر بود رسيدم ماشين رضا اونجا بود زنگو زدم بهنام درو باز كرد بعد از كمي احوال پرسي رفتم تو به رضا سلام كردم چشمم به دختريكه رو كاناپه نشسته بود افتاد كه يهو ذوقم كور شد نه اين كه زشت باشه چهره ي جذابي داشت طوري كه ادم دلش نميومد چشم ازش برداره موهاي مشكي لخت بلند كه جلوي موهاشو چتري كوتاه كرده بود يه مدل معروف سك.سي خانوما ميدونن چي ميگم با يه تاپ سفيدو يه دامن كوتاه نشسته بود خيلي سك.سي بود ولي چيزيكه اذيتم ميكرد سن كمش بود تابلو بود17،18بيشتر نداشت بهش سلام كردمو رفتم سمت رضا دستشو گرفتم بردمش بيرون گفتم منو مسخره كردي اين كه بچه سنه من به هواي زن اومدم كه از جلو حال كنم
گفت خيالت راحت خودش ميگه پرده نداره گفتم شر ميشه
گفت فراريه ميكنيمش يه پولي ميديم ميره
گفتم پس ريسك نكن به ك.سش دست نزن گفت باشه رفتيم تو ديديم گرگ به گله زده بهنام رو كاناپه داشت لباي مينارو ميخورد برام جالب بود يه سك.س زنده با رضا نشستيمو مشغول تماشا شديم بهنامو مينا هم بدون اينكه حضور مارو بروي خودشون بيارن مشغول بودن مينا دستشو انداخته بود دور گردن بهنامو داشت لباشو ميخورد بهنام س.ينه هاي مينارو ميمالي‌د مينا نشسته بود رو پاهاي بهنام ،بهنام دامنشو داد بالا واي چه ك‌وني داشت من كه ك‌ي.رم داشت ميتركيد تاپ مينارو داد بالا سوتي‌ن سفيدو فانتزيشو باز كرد سين.ه هاش بزرگ نبود ولي حالت قشنگي داشت بهنام كمي نگاه كردو خيلي اروم نوك صورتي سينشو مكي.د ديد اين طوري نميشه ديوانه وار افتاد به جون س.ينه ي مينا كمي بعد زيپ شلوارشو باز كرد ك‌ي.رشو در اورد مينا نشست جلوي پاي بهنامو اروم ك.يرو كرد تو دهنش كمي س.اك زد بعد بهنام بلند شد لباساي خودشو مينارو در اورد يه ك.س كوچولوي تراشيده بهنام ديگه عقلش دست ك.يرش بود بعد به حالت 69خوابيدن بهنام داشت از ته دل ك
س ميخورد كمي بعد بهنام بلند شد پاهاي مينارو باز كرد گداشت رو شونش صداش كردم گفتم از جلو نكن حرفمو گوش كرد مينارو به حالت سگي خابوندرو زمين كرم نيوا يار
هميشگي در دسترس بود كمي ماليد سر كي.رش ،اروم ك.لشو كرد تو كه بر عكس انتظارم مينا زياد صداش در نيومد ك.ون نرمي داشت طوريكه وقتي بهنام عقب جلو ميكرد باسنش ميلرزيد بعد 2دقيقه بهنام يه اه بلند كشيدو اب.شو ريخت رو كمر مينا ادامه سك.س بماند كه من و رضا چه كرديمو چه شد چند روز بعد چيزيكه ميترسيدم اتفاق افتاد بهنام به جرم ادم ربايي ت.جاوز به عنف بازداشت شد ظاهرا مينا فرداي اون روز وقتي ميبينه هرجا بره بايد بده برميگرده خونه و ادعا ميكنه كه3تا جوون منو دزديدن و... منو رضا هم بعد چند روز دستگير شديم تو زندان تو سالن ما پسراي زيادي بودن كه وضعيتشون مشابه ما بود پاي درد دلشون كه ميشستي ميدي خيلياشون بعد س.كس حالا به هر دليلي خانواده دختر فهميده و دختره از ترس پدر مادر يا شلاق ادعا كرده كه به زور بوده خلاصه كه 9ميليون داديم رضايت مينارو گرفتيم بيشترم ميخواست ميداديم چون اگه رضايت نميداد حكم اعدام بود وقتي بيفتي زندان حاضري همه چي بدي تا ازاد شي از دخترا يه خواهش دارم اگه با يه پسر ميخوابن پاي بعدشم وايسن از پسرام خواهش ميكنم اجازه ندن اين داستانا يا فشار نفس باعث شه به ناموس خودشون نظر بد داشته باشن ببخشيد كه سرتونو درد اوردم موفق باشيد
#مهسا
#پایان
داســتـان👄👅کـــدع