👆👆👆یادداشت امروزم در روزنامه ایران و یادآوری خاطره ای که نباید از خاطر برد به بهانه بروز سیل در لرستان و دزفول.
#سیل
#روزنامه_ایران
@darvishnameh
#سیل
#روزنامه_ایران
@darvishnameh
✅سیل ها و سدها✅
در 12 فروردین 1384، رضا اردکانیان، معاون وقت وزیر نیرو در گفتوگو با رسانهها ضمن تأکید بر وقوع سیلی بیسابقه در رودخانه کارون به حجم 21 هزار متر مکعب در ثانیه، چنین نتیجه گرفت: «با توجه به آنکه حجم آبهای قابل استحصال کشور حداقل ١٢٠ میلیارد متر مکعب است، در زمان حاضر ما فقط توان استحصال ٣٠ میلیارد متر مکعب آب توسط مخازن سدها را داریم و برنامه مهار آبهای کشور تا آخرین قطره آب قابل استحصال ادامه خواهد داشت.» این در حالی است که حدود 10 سال بعد، در شرایطی که مجموع آب قابل استحصال سالانه کشور به 100 میلیارد متر مکعب هم نمیرسد، وزیر کنونی نیرو با اعتراف به اینکه در سدسازی افراط کردهایم، فاش ساخت: هماکنون برای ذخیره کردن 76 میلیارد متر مکعب آب، سد ساختهایم؛ در حالی که کل آبی که توسط سدها میتوان تنظیم کرد به 46 میلیارد متر مکعب هم نمیرسد!
با ذکر این رخداد تاریخی و نشانی اشتباهی که آن سال داده شد، خواستم بگویم: دوباره اجازه ندهیم تا شرکتهایی که سود خود را در ساختن سدها یا طرحهای انتقال آب بینحوضهای بیشتر میبینند، مجدداً مجال یابند تا از رخداد سیلهای اخیر در لرستان و خوزستان آن هم با دبی هشت تا نه هزار متر مکعب در ثانیه که به مراتب کمتر از سیل اسفندماه 1383 در کارون است، برای کلاه سدسازی، نمدی تازه ببافند و اندوختههای خالی صندوق ارزی کشور را خالیتر کنند.
نکته حائز اهمیتی که هم در سخنان مسئولان گذشته و حال دیده می شود، آن است که این مدیران ارشد سازمان متولی آب کشور به کمینه ملاحظات محیط زیستی در مانیفست وزارت متبوع خود هم اعتقادی ندارند؛ وگرنه چگونه ممکن است رسیدن آب به خلیج فارس یا تالابها و چالابهای داخلی را «هدررفت آب» نامیده و آشکارا بدون هیچ نگرانی و دغدغهای اعلام کنند: سیاست دستگاه متبوع آنها این است که تا آخرین قطره آب موجود در رودخانههای وطن را مهار کرده و اجازه ندهند تا هیچ رودخانهای در فلات ایران به پایاب خود برسد!
این موضوع بسیار شگفتآور و نگرانکننده است چگونه برخی آشکارا از سیاستی ضد محیط زیستی دفاع کرده و خواهان مرگ جریان رودخانههای کشور به بهای ساختن سدهای بیشتر و تغییر در نظام آبشناختی ایران میشوند.
مگر آنان نمیدانند که ثمره سدسازی افراطی تا این لحظه منجر به کاهش ذخیره تنوع زیستی در رودخانهها و آبگیرهای بزرگ در شمال و جنوب کشور و افزایش چشمههای تولید گرد و خاک شده است؟ مگر آنان نمیدانند که اختصاص قارچگونه بودجه به بخش سازهای در مدیریت آب، سبب شده تا دولت از بودجه لازم برای تعادلبخشی به تعداد دام و ظرفیت مراتع و جنگلها بازمانده، بسیاری از طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری زمین مانده و عملاً با افزایش برهنگی زمین در ارتفاعات، نرخ جابهجایی خاک چنان افزایش یابد که میزان فرسایش خاک ایران به سه برابر متوسط آسیا برسد (مطابق گزارش انجمن علمی خاک ایران).
اینک با نگاهی دوباره به رخدادهای رسانهای 48 ساعت گذشته، که چگونه شاهد یک انفجار خبری پیرامون تظاهرات آب و هوایی صورت گرفته در زاگرس بوده و جریان رسانهای حامی غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب، هر لحظه اعلام میکرد که اگر این سدها نبودند، لرستان و خوزستان را آب میبرد؛ دو نکته را یادآوری میکنم: نخست آنکه رمز شادابی جلگهها و دشتهای حاصلخیز کشور در خوزستان، میناب، نیریز، کامفیروز، شهریار، فامنین، طوس، ورزنه، جیرفت، سیستان و... همین امکان جاری شدن سیل و تغذیه خاک به موازات آبشویی و کاهش نمک موجود در اراضی کشاورزی در طول صدها هزار سال گذشته بوده است. کاهش محسوس حاصلخیزی خاک و پناه آوردن به تزریق کود شیمیایی بیشتر، نشانه محرومیت کشتزارهای وسیع ایران از نعمتی به نام سیل است، چرا که سدهای ساخته شده، این امکان را شتابان کاهش میدهند. دوم آنکه مهمترین دلیل خسارات ناشی از سیل که سبب میشود این نعمت ارزشمند و طبیعی، بدل به نقمتی مهیب و ویرانگر شود، آن است که به حریم سیلابی رودخانههای کشور اهمیت نداده و به بهانههای مختلف به آن تجاوز کردهایم، همچنین لایروبی معمول در آنها صورت نگرفته و همانطور که اشاره شد، در ارتفاعات با افزایش دام و دیگر فشارهای انسانی و تغییر کاربری اراضی، نرخ جابهجایی را به صورتی مصنوعی افزایش دادیم. جان کلام آنکه، هرگز نباید بپنداریم مشکل سیلهای ویرانگر با ساختن سدهای بیشتر حل خواهد شد، برای تبدیل دوباره بلای سیل به یک موهبت، باید به قوانین طبیعی در چیدمان توسعه کشور گردن نهاده و بر خلاف توان بومشناختی کشور، نسخههای توسعه را نپیچیم.
#سیل
#روزنامه_ایران
#سدسازی
@darvishnameh
در 12 فروردین 1384، رضا اردکانیان، معاون وقت وزیر نیرو در گفتوگو با رسانهها ضمن تأکید بر وقوع سیلی بیسابقه در رودخانه کارون به حجم 21 هزار متر مکعب در ثانیه، چنین نتیجه گرفت: «با توجه به آنکه حجم آبهای قابل استحصال کشور حداقل ١٢٠ میلیارد متر مکعب است، در زمان حاضر ما فقط توان استحصال ٣٠ میلیارد متر مکعب آب توسط مخازن سدها را داریم و برنامه مهار آبهای کشور تا آخرین قطره آب قابل استحصال ادامه خواهد داشت.» این در حالی است که حدود 10 سال بعد، در شرایطی که مجموع آب قابل استحصال سالانه کشور به 100 میلیارد متر مکعب هم نمیرسد، وزیر کنونی نیرو با اعتراف به اینکه در سدسازی افراط کردهایم، فاش ساخت: هماکنون برای ذخیره کردن 76 میلیارد متر مکعب آب، سد ساختهایم؛ در حالی که کل آبی که توسط سدها میتوان تنظیم کرد به 46 میلیارد متر مکعب هم نمیرسد!
با ذکر این رخداد تاریخی و نشانی اشتباهی که آن سال داده شد، خواستم بگویم: دوباره اجازه ندهیم تا شرکتهایی که سود خود را در ساختن سدها یا طرحهای انتقال آب بینحوضهای بیشتر میبینند، مجدداً مجال یابند تا از رخداد سیلهای اخیر در لرستان و خوزستان آن هم با دبی هشت تا نه هزار متر مکعب در ثانیه که به مراتب کمتر از سیل اسفندماه 1383 در کارون است، برای کلاه سدسازی، نمدی تازه ببافند و اندوختههای خالی صندوق ارزی کشور را خالیتر کنند.
نکته حائز اهمیتی که هم در سخنان مسئولان گذشته و حال دیده می شود، آن است که این مدیران ارشد سازمان متولی آب کشور به کمینه ملاحظات محیط زیستی در مانیفست وزارت متبوع خود هم اعتقادی ندارند؛ وگرنه چگونه ممکن است رسیدن آب به خلیج فارس یا تالابها و چالابهای داخلی را «هدررفت آب» نامیده و آشکارا بدون هیچ نگرانی و دغدغهای اعلام کنند: سیاست دستگاه متبوع آنها این است که تا آخرین قطره آب موجود در رودخانههای وطن را مهار کرده و اجازه ندهند تا هیچ رودخانهای در فلات ایران به پایاب خود برسد!
این موضوع بسیار شگفتآور و نگرانکننده است چگونه برخی آشکارا از سیاستی ضد محیط زیستی دفاع کرده و خواهان مرگ جریان رودخانههای کشور به بهای ساختن سدهای بیشتر و تغییر در نظام آبشناختی ایران میشوند.
مگر آنان نمیدانند که ثمره سدسازی افراطی تا این لحظه منجر به کاهش ذخیره تنوع زیستی در رودخانهها و آبگیرهای بزرگ در شمال و جنوب کشور و افزایش چشمههای تولید گرد و خاک شده است؟ مگر آنان نمیدانند که اختصاص قارچگونه بودجه به بخش سازهای در مدیریت آب، سبب شده تا دولت از بودجه لازم برای تعادلبخشی به تعداد دام و ظرفیت مراتع و جنگلها بازمانده، بسیاری از طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری زمین مانده و عملاً با افزایش برهنگی زمین در ارتفاعات، نرخ جابهجایی خاک چنان افزایش یابد که میزان فرسایش خاک ایران به سه برابر متوسط آسیا برسد (مطابق گزارش انجمن علمی خاک ایران).
اینک با نگاهی دوباره به رخدادهای رسانهای 48 ساعت گذشته، که چگونه شاهد یک انفجار خبری پیرامون تظاهرات آب و هوایی صورت گرفته در زاگرس بوده و جریان رسانهای حامی غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب، هر لحظه اعلام میکرد که اگر این سدها نبودند، لرستان و خوزستان را آب میبرد؛ دو نکته را یادآوری میکنم: نخست آنکه رمز شادابی جلگهها و دشتهای حاصلخیز کشور در خوزستان، میناب، نیریز، کامفیروز، شهریار، فامنین، طوس، ورزنه، جیرفت، سیستان و... همین امکان جاری شدن سیل و تغذیه خاک به موازات آبشویی و کاهش نمک موجود در اراضی کشاورزی در طول صدها هزار سال گذشته بوده است. کاهش محسوس حاصلخیزی خاک و پناه آوردن به تزریق کود شیمیایی بیشتر، نشانه محرومیت کشتزارهای وسیع ایران از نعمتی به نام سیل است، چرا که سدهای ساخته شده، این امکان را شتابان کاهش میدهند. دوم آنکه مهمترین دلیل خسارات ناشی از سیل که سبب میشود این نعمت ارزشمند و طبیعی، بدل به نقمتی مهیب و ویرانگر شود، آن است که به حریم سیلابی رودخانههای کشور اهمیت نداده و به بهانههای مختلف به آن تجاوز کردهایم، همچنین لایروبی معمول در آنها صورت نگرفته و همانطور که اشاره شد، در ارتفاعات با افزایش دام و دیگر فشارهای انسانی و تغییر کاربری اراضی، نرخ جابهجایی را به صورتی مصنوعی افزایش دادیم. جان کلام آنکه، هرگز نباید بپنداریم مشکل سیلهای ویرانگر با ساختن سدهای بیشتر حل خواهد شد، برای تبدیل دوباره بلای سیل به یک موهبت، باید به قوانین طبیعی در چیدمان توسعه کشور گردن نهاده و بر خلاف توان بومشناختی کشور، نسخههای توسعه را نپیچیم.
#سیل
#روزنامه_ایران
#سدسازی
@darvishnameh
✅چهل سال پس از انتشار آزادی حیوانات!✅
پروفسور پیتر سینگر اخیراً به مناسبت چهلمین سال انتشار کتاب مشهور و تاریخ سازش "آزادی حیوانات" در موزه تاریخ طبیعی وین به ایراد سخن پرداخته و کوشیده تا به تحلیل نظرات ارسطو، آکویناس، دکارت، دیوید هیوم و کانت در باره "رنج حیوانات" بپردازد.
وی می گوید: تا اواخر قرن هیجدهم میلادی، در اروپا جایگاهی برای حیوانات وجود نداشته و مکاتب فکری موجود نسبت به آنها بی رحم بوده است. اما با ظهور مکتب فکری جدیدی به نام "فایده گرایی" توسط جرمی بنتام، آموزه ای شکل گرفت که مطابق آن، اخلاق صرفا متوجه افرادی نیست که سخن می گویند یا توانایی عقل ورزی دارند؛ بلکه متوجه همه جاندارانی است که بتوانند درد و رنج را احساس کنند. درواقع هر جانداری که بتواند درد و رنج را احساس کند، دیگر نباید به آن به مثابه وسیله ای برای رسیدن به هدف نگریست و نمی توان درد و رنج آنان را به این بهانه نادیده گرفت که نمی توانند حرف بزنند یا تعقل کنند.
و این همان باور دیوید هیوم از اندیشمندان موسوم به عصر روشنگری هم هست که اعتقاد دارد: بی تفاوتی نسبت به رنج و درد حیوانات، در شمار بدترین رذیلت های اخلاقی بوده و نشانه انحطاط اخلاقی در آن جامعه است.
پیتر سینگر، هم اکنون استاد اخلاق زیستی دانشگاه پرینستون آمریکاست و به نظرم حتما باید از سردبیر روزنامه ایران برای انتشار این گزارش تحلیلی ارزشمند، سزاوارانه قدردانی کرد.
🔴 شما خواننده عزیز درویش نامه هم لطفا صفحه ۱۵ شماره ۶۲۵۷ روزنامه ایران را بخوانید و در آرشیوتان محفوظ نگاه دارید.
شاید اگر چنین روشنگری هایی در جامعه امروز ایران بیشتر رخ می داد، اینک و تاکنون ما همچنان از فقدان قانون منع حیوان آزاری در بین کتاب قطور قوانین خویش، شرمسار نبودیم! بودیم؟
#پیتر_سینگر
#آزادی_حیوانات
#روزنامه_ایران
@darvishnameh
پروفسور پیتر سینگر اخیراً به مناسبت چهلمین سال انتشار کتاب مشهور و تاریخ سازش "آزادی حیوانات" در موزه تاریخ طبیعی وین به ایراد سخن پرداخته و کوشیده تا به تحلیل نظرات ارسطو، آکویناس، دکارت، دیوید هیوم و کانت در باره "رنج حیوانات" بپردازد.
وی می گوید: تا اواخر قرن هیجدهم میلادی، در اروپا جایگاهی برای حیوانات وجود نداشته و مکاتب فکری موجود نسبت به آنها بی رحم بوده است. اما با ظهور مکتب فکری جدیدی به نام "فایده گرایی" توسط جرمی بنتام، آموزه ای شکل گرفت که مطابق آن، اخلاق صرفا متوجه افرادی نیست که سخن می گویند یا توانایی عقل ورزی دارند؛ بلکه متوجه همه جاندارانی است که بتوانند درد و رنج را احساس کنند. درواقع هر جانداری که بتواند درد و رنج را احساس کند، دیگر نباید به آن به مثابه وسیله ای برای رسیدن به هدف نگریست و نمی توان درد و رنج آنان را به این بهانه نادیده گرفت که نمی توانند حرف بزنند یا تعقل کنند.
و این همان باور دیوید هیوم از اندیشمندان موسوم به عصر روشنگری هم هست که اعتقاد دارد: بی تفاوتی نسبت به رنج و درد حیوانات، در شمار بدترین رذیلت های اخلاقی بوده و نشانه انحطاط اخلاقی در آن جامعه است.
پیتر سینگر، هم اکنون استاد اخلاق زیستی دانشگاه پرینستون آمریکاست و به نظرم حتما باید از سردبیر روزنامه ایران برای انتشار این گزارش تحلیلی ارزشمند، سزاوارانه قدردانی کرد.
🔴 شما خواننده عزیز درویش نامه هم لطفا صفحه ۱۵ شماره ۶۲۵۷ روزنامه ایران را بخوانید و در آرشیوتان محفوظ نگاه دارید.
شاید اگر چنین روشنگری هایی در جامعه امروز ایران بیشتر رخ می داد، اینک و تاکنون ما همچنان از فقدان قانون منع حیوان آزاری در بین کتاب قطور قوانین خویش، شرمسار نبودیم! بودیم؟
#پیتر_سینگر
#آزادی_حیوانات
#روزنامه_ایران
@darvishnameh
@darvishnameh
✅ در یادداشت صفحه نخست #روزنامه_ایران هم کوشیدم تا راه سعادت در سکونتگاه های شهری را #ترک_خودرومحوری معرفی کنم:
👇👇👇
www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6411/1/167337/0
✅ در یادداشت صفحه نخست #روزنامه_ایران هم کوشیدم تا راه سعادت در سکونتگاه های شهری را #ترک_خودرومحوری معرفی کنم:
👇👇👇
www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6411/1/167337/0
🇮🇷: @darvishnameh
🔶️ یادداشتم را در #روزنامه_ایران بخوانید و نیرنگِ #روحانی_ستیزان را به خودشان بازگردانید!
✅ چرا دولت #یازدهم در حوزه محیط زیست، نمره قبولی می گیرد؟
👇👇👇
http://l1l.ir/1iq4
🔶️ یادداشتم را در #روزنامه_ایران بخوانید و نیرنگِ #روحانی_ستیزان را به خودشان بازگردانید!
✅ چرا دولت #یازدهم در حوزه محیط زیست، نمره قبولی می گیرد؟
👇👇👇
http://l1l.ir/1iq4
🇮🇷: @darvishnameh
🖋یادداشت امروزم در صفحه نخست #روزنامه_ایران؛ راه پایدارِ برون رفت از بحران کنونی در جنوب #خوزستان، شجاعت و شفاف سازی است!
👇
http://iran-newspaper.com/newspaper/item/472560
🖋یادداشت امروزم در صفحه نخست #روزنامه_ایران؛ راه پایدارِ برون رفت از بحران کنونی در جنوب #خوزستان، شجاعت و شفاف سازی است!
👇
http://iran-newspaper.com/newspaper/item/472560
🇮🇷: @darvishnameh
🔴 این #مناظره_مجازی را در شماره امروز #روزنامه_ایران بین نگارنده و یکی از مدیران #سد_گتوند در #خوزستان بخوانید!
http://iran-newspaper.com/Newspaper/Page/6844/Environment/16/0
🔴 این #مناظره_مجازی را در شماره امروز #روزنامه_ایران بین نگارنده و یکی از مدیران #سد_گتوند در #خوزستان بخوانید!
http://iran-newspaper.com/Newspaper/Page/6844/Environment/16/0
🔹رمزِ نجات خوزستان، تداوم سیل در جلگههای پاییندست است🔹
🇮🇷: @darvishnameh
1⃣ به دنبال انتشار یادداشتی از نگارنده در صفحه نخست روزنامه ایران، مورخ ۱۱ تیرماه ۹۷، با عنوان: "شفافسازی مثل آب"، آقای #هوشنگ_حسنی، مسوول کنترل کیفی مخزن #سد_گتوند، جوابیهای را تنظیم و برای آن روزنامه وزین ارسال کردهاند که البته در زمانهای که خیلیها خود را مشمول پاسخدهی نمیدانند، شایان تقدیر است.
2⃣ در بند نخست از پاسخ، تاکیدشده از زمان احداث سد گُتوند میزان دبی رودخانه کارون، در تابستان بیشتر از قبل شده که البته ادعای درستی است؛ چرا که ایشان خود بهتر از هر ناظری میداند به دلیل کنترل شوری آب رودخانه در خروجی سد گتوند، چاره ای ندارند تا دبی را افزایش دهند!
3⃣ نکته مهمتر که در نمودار ارسالی آشکار و کتمانناپذیر است، کاهش محسوس دبی رودخانه کارون در بهار و زمستان تا حد یک چهارم است که سبب شده دشت و #جلگه_خوزستان از موهبت دریافت سیل و امکان خودپالایی خویش محروم شده و پیوسته بر میزان شوریاش افزوده شود.
4⃣ این نکته که اگر سدها، بهویژه گتوند نبود، اهواز و خوزستان به زیر آب میرفت، کاملاً انحرافی است. قدمت سازههای مشهور آبی در #شوشتر و دهها کهنسازه باستانی در خوزستان نشانه آن است که پدران ما در طول هزاران سال گذشته راه زیستن در کنار #کارون و بهرهمندی از سیلابهای حاصلخیز آن را بهتر و خردمندانهتر میدانستند تا فرزندان مغرور و مهندسشان! اگر پدیده سیل، امروز در خوزستان آسیب میزند، به دلیل عدم رعایت حریم سیلابی رودخانهها و تجاوز سازهها و تنگتر شدن معبر عبور آب در دزفول و اهواز و دیگر سکونتگاههاست.
5⃣ در جوابیه آشکارا تاکید شده که به دلیل نیازهای روزافزون مردم، نباید و نمیتوان اجازه داد تا رودخانهها به مسیر طبیعیشان ادامه دهند تا به خلیج فارس برسند. این خود یک اعتراف به خطای آشکار است. درست مثل استدلال آن سارق مشهور است که میگفت: چرا وقتی من در تامین معاش خود و خانوادهام ماندهام، باید این همه طلا و پول در جواهرفروشیها و بانکها خاک بخورد؟! هنر آن است که توسعهای پایدار در قلب راهبردی ایران، خوزستان بیافرینیم که تداوم داشته باشد. چه کسی است که امروز نقش سدها، طرحهای انتقال آب و گسترش بارگذاری در بالادست کارون و کرخه و زهره و دز را به بهانه اشتغالزایی در افزایش چشمههای تولید گردوخاک، نابودی کیفیت آب شرب مردم #آبادان و #خرمشهر، کاهش حاصلخیزی جلگه خوزستان و اُفت محسوس کیفیت و کمیت آبزیان در اروندرود و خلیج فارس انکار کند؟ آیا این رخدادها به کاهش کیفیت زندگی مردم، افزایش هزینههای درمان و در نهایت تنشهای امنیتی و مهاجرت منجر نشده و نخواهد شد؟ اگر غیر از این است چرا ۱۰ هزار معلم آموزش و پرورش از خوزستان مهاجرت کرده و ۱۰ هزارنفر دیگر در صف ترک زادگاه خویش هستند؟
6⃣ ایشان در پاسخ خود با شگفتی نوشتهاند: چرا #سدسازی معادل طرح انتقال آب درنظر گرفته شده است؟ درحالیکه سدها فقط آب را تنظیم کرده و مصرف نمیکنند! درپاسخ باید یاد ایشان بیاندازم به فجایع ناشی از اجرای پروژه گاپ در ترکیه با ساخت دهها سد به ظرفیت ۱۲۰ میلیاردمترمکعب درسرشاخه های #دجله و #فرات که عملاً نه تنها اغلب تالابهای اقماری در #سوریه و #عراق را نابود و میلیونها هکتار اراضی کشاورزی را خشک کرد، بلکه تعداد چشمههای تولید گردوخاک را در #میانرودان صدها برابر افزایش داد که اینک دودش به چشم مردم در ۲۵ استان کشور میرود! نمیرود؟ از آن مهمتر سدها نه فقط سطح تبخیر را در مخزن بزرگ خود بیشتر میکنند، بلکه امکان آبربایی را تسهیل کرده و سبب توهم توان برای بارگذاری بیشتر در حوضه میشوند، همان فاجعهای که در سد زرینهرود در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه یا سدهای بالادست رودخانه زهره در استان کهگیلویه و بویراحمد، سد زایندهرود در اصفهان، سد استقلال در میناب، سد جیرفت در کرمان، سدهای ساخته شده روی رودخانه اترک در خراسان شمالی، سد ملاصدرا، درودزن و سیوند در استان فارس و دهها نمونه دیگر رخ داده و میدهد.
7⃣ دست آخر آنکه در مورد تاثیر سد گتوند بر میزان شوری آب کارون و جلگه خوزستان، ضمن ارجاع ایشان به گزارش کمیته علاجبخشی دانشگاه تهران به ریاست دکتر بنیهاشمی که تاکید میکنند سد گتوند حدود ۲۵ درصد بر شوری کارون افزوده - واقعیتی که #عیسی_بزرگزاده، معاون پژوهشی آب نیرو هم در نشستی مشترک در مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری آن را پذیرفت - بنده هم چون ایشان بر این باورم که خسارت #کشت_و_صنعت_نیشکر بر افت حاصلخیزی خاک و افزایش شوری به مراتب بیشتر از سد گتوند بوده است. همچنین خوشحالم که این برادر ارجمند میپذیرند به جای غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب، باید به ترمیم تمهیداتی برای مدیریت مصرف بپردازیم.
https://t.me/darvishnameh/7480
🇮🇷: @darvishnameh
1⃣ به دنبال انتشار یادداشتی از نگارنده در صفحه نخست روزنامه ایران، مورخ ۱۱ تیرماه ۹۷، با عنوان: "شفافسازی مثل آب"، آقای #هوشنگ_حسنی، مسوول کنترل کیفی مخزن #سد_گتوند، جوابیهای را تنظیم و برای آن روزنامه وزین ارسال کردهاند که البته در زمانهای که خیلیها خود را مشمول پاسخدهی نمیدانند، شایان تقدیر است.
2⃣ در بند نخست از پاسخ، تاکیدشده از زمان احداث سد گُتوند میزان دبی رودخانه کارون، در تابستان بیشتر از قبل شده که البته ادعای درستی است؛ چرا که ایشان خود بهتر از هر ناظری میداند به دلیل کنترل شوری آب رودخانه در خروجی سد گتوند، چاره ای ندارند تا دبی را افزایش دهند!
3⃣ نکته مهمتر که در نمودار ارسالی آشکار و کتمانناپذیر است، کاهش محسوس دبی رودخانه کارون در بهار و زمستان تا حد یک چهارم است که سبب شده دشت و #جلگه_خوزستان از موهبت دریافت سیل و امکان خودپالایی خویش محروم شده و پیوسته بر میزان شوریاش افزوده شود.
4⃣ این نکته که اگر سدها، بهویژه گتوند نبود، اهواز و خوزستان به زیر آب میرفت، کاملاً انحرافی است. قدمت سازههای مشهور آبی در #شوشتر و دهها کهنسازه باستانی در خوزستان نشانه آن است که پدران ما در طول هزاران سال گذشته راه زیستن در کنار #کارون و بهرهمندی از سیلابهای حاصلخیز آن را بهتر و خردمندانهتر میدانستند تا فرزندان مغرور و مهندسشان! اگر پدیده سیل، امروز در خوزستان آسیب میزند، به دلیل عدم رعایت حریم سیلابی رودخانهها و تجاوز سازهها و تنگتر شدن معبر عبور آب در دزفول و اهواز و دیگر سکونتگاههاست.
5⃣ در جوابیه آشکارا تاکید شده که به دلیل نیازهای روزافزون مردم، نباید و نمیتوان اجازه داد تا رودخانهها به مسیر طبیعیشان ادامه دهند تا به خلیج فارس برسند. این خود یک اعتراف به خطای آشکار است. درست مثل استدلال آن سارق مشهور است که میگفت: چرا وقتی من در تامین معاش خود و خانوادهام ماندهام، باید این همه طلا و پول در جواهرفروشیها و بانکها خاک بخورد؟! هنر آن است که توسعهای پایدار در قلب راهبردی ایران، خوزستان بیافرینیم که تداوم داشته باشد. چه کسی است که امروز نقش سدها، طرحهای انتقال آب و گسترش بارگذاری در بالادست کارون و کرخه و زهره و دز را به بهانه اشتغالزایی در افزایش چشمههای تولید گردوخاک، نابودی کیفیت آب شرب مردم #آبادان و #خرمشهر، کاهش حاصلخیزی جلگه خوزستان و اُفت محسوس کیفیت و کمیت آبزیان در اروندرود و خلیج فارس انکار کند؟ آیا این رخدادها به کاهش کیفیت زندگی مردم، افزایش هزینههای درمان و در نهایت تنشهای امنیتی و مهاجرت منجر نشده و نخواهد شد؟ اگر غیر از این است چرا ۱۰ هزار معلم آموزش و پرورش از خوزستان مهاجرت کرده و ۱۰ هزارنفر دیگر در صف ترک زادگاه خویش هستند؟
6⃣ ایشان در پاسخ خود با شگفتی نوشتهاند: چرا #سدسازی معادل طرح انتقال آب درنظر گرفته شده است؟ درحالیکه سدها فقط آب را تنظیم کرده و مصرف نمیکنند! درپاسخ باید یاد ایشان بیاندازم به فجایع ناشی از اجرای پروژه گاپ در ترکیه با ساخت دهها سد به ظرفیت ۱۲۰ میلیاردمترمکعب درسرشاخه های #دجله و #فرات که عملاً نه تنها اغلب تالابهای اقماری در #سوریه و #عراق را نابود و میلیونها هکتار اراضی کشاورزی را خشک کرد، بلکه تعداد چشمههای تولید گردوخاک را در #میانرودان صدها برابر افزایش داد که اینک دودش به چشم مردم در ۲۵ استان کشور میرود! نمیرود؟ از آن مهمتر سدها نه فقط سطح تبخیر را در مخزن بزرگ خود بیشتر میکنند، بلکه امکان آبربایی را تسهیل کرده و سبب توهم توان برای بارگذاری بیشتر در حوضه میشوند، همان فاجعهای که در سد زرینهرود در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه یا سدهای بالادست رودخانه زهره در استان کهگیلویه و بویراحمد، سد زایندهرود در اصفهان، سد استقلال در میناب، سد جیرفت در کرمان، سدهای ساخته شده روی رودخانه اترک در خراسان شمالی، سد ملاصدرا، درودزن و سیوند در استان فارس و دهها نمونه دیگر رخ داده و میدهد.
7⃣ دست آخر آنکه در مورد تاثیر سد گتوند بر میزان شوری آب کارون و جلگه خوزستان، ضمن ارجاع ایشان به گزارش کمیته علاجبخشی دانشگاه تهران به ریاست دکتر بنیهاشمی که تاکید میکنند سد گتوند حدود ۲۵ درصد بر شوری کارون افزوده - واقعیتی که #عیسی_بزرگزاده، معاون پژوهشی آب نیرو هم در نشستی مشترک در مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری آن را پذیرفت - بنده هم چون ایشان بر این باورم که خسارت #کشت_و_صنعت_نیشکر بر افت حاصلخیزی خاک و افزایش شوری به مراتب بیشتر از سد گتوند بوده است. همچنین خوشحالم که این برادر ارجمند میپذیرند به جای غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب، باید به ترمیم تمهیداتی برای مدیریت مصرف بپردازیم.
https://t.me/darvishnameh/7480
Telegram
محمد درویش
🇮🇷: @darvishnameh
🔴 این #مناظره_مجازی را در شماره امروز #روزنامه_ایران بین نگارنده و یکی از مدیران #سد_گتوند در #خوزستان بخوانید!
http://iran-newspaper.com/Newspaper/Page/6844/Environment/16/0
🔴 این #مناظره_مجازی را در شماره امروز #روزنامه_ایران بین نگارنده و یکی از مدیران #سد_گتوند در #خوزستان بخوانید!
http://iran-newspaper.com/Newspaper/Page/6844/Environment/16/0
🔹️تصویری که از محیطزیست ایران دارم!🔹️
محمد درویش
منتشرشده در ویژهنامه نوروزی روزنامه ایران
🇮🇷: @darvishnameh
✍ همهی آنچه برای نشاط، شادی، زندگی باکیفیت، امید و خلاقیت در یک جامعه لازم است را شاید بتوان با نوعی هوشمندی، درایت و واقعبینی در حکمرانی آفرید. میشود فرصتهای برابر برای همهی آحاد جامعه فارغ از رنگ پوست، مذهب، جنسیت، نژاد و طبقه اجتماعی ریلگذاری کرد. میشود حتی به بالاترین آستانهی ممکن از تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه فکر کرد.
اما همهی این آرزوها و آرمانها زمانی پایدار میمانند که در بستری به نام سرزمین شکل گرفته و قوام یافته باشند. چه کسی حاضر است در قصری زرین با امکاناتی رویایی زندگی کند، درحالیکه در آن قصر نه آبی برای نوشیدن، نه هوایی برای تنفس و نه چشماندازی برای تماشا وجود ندارد؟
و محیطزیست از این منظر است که اهمیت مییابد و باید برای پاسداری شایسته از مواهبش سرمایهگذاری کرد. درواقع، هرقدر که تصویرِ تابآورتری از طبیعت بیافرینیم، به معنای کاهش افسردگی، خودکشی، آسیبهای اجتماعی، مهار بیماریهای ناشناخته و خشونتورزی است و جامعهای که در آن کیفیت چنین شناسههایی پیشبرنده باشد، حتماً ریسک سرمایهگذاری در آن کمتر و توسعهای پایدار و درخورتر قابل حصولتر است.
چنین است که زجر میکشم وقتی با طرحی، لایحهای، بخشنامهای، سخنی یا رفتاری از منشاء حاکمیت مواجه میشوم که به بهانهی دلپذیرِ اشتغال، مهار تورم و تولید پول؛ میکوشد تا از آرایهها، هنجارها، ضوابط، موازین و آموزههای محیطزیستی بکاهد. چگونه درنمییابند آنهایی که تصویری مخدوش و پرجراحت از محیطزیست وطن رسم میکنند، آینده را به ارزانترین قیمت خویش چوب حراج زدهاند؟
یادمان باشد: هرقدر مواهب طبیعی در سرزمینی باکیفیتتر باشد، روزگار مردمی که در آن سرزمین میزیند، بهتر؛ جرمخیزی کمتر و شکوفایی اقتصادی شتابناکتر رخ خواهد داد. این همان آموزهای است که سبب شده تا شاخصی با عنوان: HPI برای رتبهبندی کشورها از سال ۲۰۰۶ میلادی معرفی شود. بر مبنای این شاخص، عیار شادی اهالی هر کشور، در گرو حال خوب رودخانهها، تالابها، رویشگاههای جنگلی و زیگونگی درخورتر در حوزه گیاهی و جانوری است.
خواننده عزیز روزنامه ایران!
دلم میخواهد این تصویرِ طبیعت وطنی باشد که دوستش دارم و میدانم که دوستش دارید ... اینکه بتوان شاهد ترنمِ دوبارهی نجواهای شاد در لب کارون بود؛ اینکه یخچالهای علمکوه دیگر عقبنشینی نکنند؛ اینکه آبشار یخی دماوند همچنان استوار و پیوسته بماند؛ اینکه هورالعظیم قربانی توسعه میادین نفتی نشود و اینکه همچنان یوزها، میشمرغها، سیاهخروسها و خرس سیاه بلوچی با امنیت بتوانند در دامان ایرانبانو بزیند و با آرامش بخرامند ... روزگاری که کسی به آشیان خفاشها تجاوز نکرده و از فرجام بدشگونِ این تجاوز، نه فقط یک ایران که یک جهان چنین آسیبپذیرتر از همیشه نلرزد!
آیا عبرت میگیریم؟!
#آینده_محیطزیست_ایران
#جهان_بدون_کرونا
#روزنامه_ایران
🇮🇷: https://t.me/darvishnameh
محمد درویش
منتشرشده در ویژهنامه نوروزی روزنامه ایران
🇮🇷: @darvishnameh
✍ همهی آنچه برای نشاط، شادی، زندگی باکیفیت، امید و خلاقیت در یک جامعه لازم است را شاید بتوان با نوعی هوشمندی، درایت و واقعبینی در حکمرانی آفرید. میشود فرصتهای برابر برای همهی آحاد جامعه فارغ از رنگ پوست، مذهب، جنسیت، نژاد و طبقه اجتماعی ریلگذاری کرد. میشود حتی به بالاترین آستانهی ممکن از تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه فکر کرد.
اما همهی این آرزوها و آرمانها زمانی پایدار میمانند که در بستری به نام سرزمین شکل گرفته و قوام یافته باشند. چه کسی حاضر است در قصری زرین با امکاناتی رویایی زندگی کند، درحالیکه در آن قصر نه آبی برای نوشیدن، نه هوایی برای تنفس و نه چشماندازی برای تماشا وجود ندارد؟
و محیطزیست از این منظر است که اهمیت مییابد و باید برای پاسداری شایسته از مواهبش سرمایهگذاری کرد. درواقع، هرقدر که تصویرِ تابآورتری از طبیعت بیافرینیم، به معنای کاهش افسردگی، خودکشی، آسیبهای اجتماعی، مهار بیماریهای ناشناخته و خشونتورزی است و جامعهای که در آن کیفیت چنین شناسههایی پیشبرنده باشد، حتماً ریسک سرمایهگذاری در آن کمتر و توسعهای پایدار و درخورتر قابل حصولتر است.
چنین است که زجر میکشم وقتی با طرحی، لایحهای، بخشنامهای، سخنی یا رفتاری از منشاء حاکمیت مواجه میشوم که به بهانهی دلپذیرِ اشتغال، مهار تورم و تولید پول؛ میکوشد تا از آرایهها، هنجارها، ضوابط، موازین و آموزههای محیطزیستی بکاهد. چگونه درنمییابند آنهایی که تصویری مخدوش و پرجراحت از محیطزیست وطن رسم میکنند، آینده را به ارزانترین قیمت خویش چوب حراج زدهاند؟
یادمان باشد: هرقدر مواهب طبیعی در سرزمینی باکیفیتتر باشد، روزگار مردمی که در آن سرزمین میزیند، بهتر؛ جرمخیزی کمتر و شکوفایی اقتصادی شتابناکتر رخ خواهد داد. این همان آموزهای است که سبب شده تا شاخصی با عنوان: HPI برای رتبهبندی کشورها از سال ۲۰۰۶ میلادی معرفی شود. بر مبنای این شاخص، عیار شادی اهالی هر کشور، در گرو حال خوب رودخانهها، تالابها، رویشگاههای جنگلی و زیگونگی درخورتر در حوزه گیاهی و جانوری است.
خواننده عزیز روزنامه ایران!
دلم میخواهد این تصویرِ طبیعت وطنی باشد که دوستش دارم و میدانم که دوستش دارید ... اینکه بتوان شاهد ترنمِ دوبارهی نجواهای شاد در لب کارون بود؛ اینکه یخچالهای علمکوه دیگر عقبنشینی نکنند؛ اینکه آبشار یخی دماوند همچنان استوار و پیوسته بماند؛ اینکه هورالعظیم قربانی توسعه میادین نفتی نشود و اینکه همچنان یوزها، میشمرغها، سیاهخروسها و خرس سیاه بلوچی با امنیت بتوانند در دامان ایرانبانو بزیند و با آرامش بخرامند ... روزگاری که کسی به آشیان خفاشها تجاوز نکرده و از فرجام بدشگونِ این تجاوز، نه فقط یک ایران که یک جهان چنین آسیبپذیرتر از همیشه نلرزد!
آیا عبرت میگیریم؟!
#آینده_محیطزیست_ایران
#جهان_بدون_کرونا
#روزنامه_ایران
🇮🇷: https://t.me/darvishnameh
Telegram
محمد درویش
برای اعتلای طبیعت وطنی که دوستش داریم.
دیدگاههای رییس کمیته محیطزیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
نحوه درج پیام یا ارسال عکس در تلگرام:
@mohammaddarvish44
محمّد درویش در ویکیپدیا:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/محمد_درویش
دیدگاههای رییس کمیته محیطزیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
نحوه درج پیام یا ارسال عکس در تلگرام:
@mohammaddarvish44
محمّد درویش در ویکیپدیا:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/محمد_درویش
🔻مقابله با بیابانزایی در گرو مهار بیابانزایی انسانی است!🔻
🇮🇷: @darvishnameh
* این یادداشت در شماره دوشنبه - ۲تیر ۱۳۹۹ - روزنامه ایران منتشر شده است.
✍ هفدهم ژوئن ۱۹۹۴ میلادی (۲۷ خرداد ۱۳۷۳) یعنی دقیقا۲۶ سال پیش بود که سازمان ملل متحد تصمیم گرفت برای جلب توجه رهبران جهان و مردم نسبت به خطر بیابانزایی یک روز را در تقویم جهانی به این مناسبت نامگذاری کند. جمهوری اسلامی ایران در شمار پنج کشور نخست جهان بود که به این کنوانسیون که اصطلاحا از آن به عنوان «کنوانسیون مقابله با بیابانزایی - UNCCD - یاد میشود، پیوست. این مساله خودش اهمیت موضوع مبارزه با بیابانزایی را در سطح رهبران ایران نشان میدهد. واقعیت ماجرا این است که وقتی ما از بیابانزایی سخن میگوییم، منظور فقط مقابله با پیشروی شنهای روان نیست. این تصور اغلب مردم است که بیابانزایی را - به غلط - درمفهوم پیشروی فیزیکی چشماندازهای آشنای مناطق بیابانی میدانند. در صورتی که بیابانزایی می تواند فرسنگ ها آنسوتر از چشم اندازهای کویری و بیابانی آشنا، اتفاق بیفتد. بیابان زایی می تواند در دل جنگل های هیرکانی، ارسباران، زاگرس و در قلب خلیج فارس و دریای عمان اتفاق بیفتد. جایی که ما به آن کویر دریایی می گوییم. جایی که به دلیل آلودگی های شدید دیگر هیچ جنبندهای در آن زیست نمیکند. در واقع منظور ما از بیابان زایی همان تخریب سرزمین است که خبر از کاهش کارآیی سرزمین در مناطق خشک، نیمه خشک و نیمه مرطوب خشک می دهد.
بنابراین هر جایی که زمین، حاصلخیزی خودش را از دست بدهد و شورتر شود، آب سفره های زیرزمینی کاهش یابد، قنات ها از بین برود، از روستاها، متروکه ای به جا بماند و تنوع زیستی کم شود، به این معناست که بیابان زایی یا تخریب سرزمین اتفاق می افتد. آن پنداری که گمان می کند اگر دور مناطق بیابانی را درختکاری کنیم، می توانیم از پیشروی بیابان جلوگیری کنیم، پنداری باطل است. یادمان باشد در کل دنیا بیش از ۵میلیارد هکتار یعنی بیش از یک سوم کل خشکی های جهان متاثر از جنبه های بیابان زایی است. درصورتی که فقط حدود ۱۰۰ میلیون هکتار از خشکی های جهان در اثر پیشروی ناهمواری های ماسه ای از حیز انتفاع خارج شده است. پس ما باید بیشتر از اینکه نگران پیشروی شن زارها باشیم، نگران از دست رفتن حاصلخیزی خاک، شورشدن اراضی، تغییر کاربری ها و ویلاکاری به جای درختکاری در رویشگاه های جنگلی باشیم. به جای آنکه بخواهیم تحت هر شرایطی با مالچ نفتی بیابان را تثبیت کنیم، باید بدانیم که بیابان ها خودشان می توانند به عنوان یک «صندوق ارزی پایدار»، تنوع زیستی درخوری از نظر گیاهی و جانوری داشته باشند. تلاش کنیم تا هر اکوسیستمی را در جای خودش حفظ کنیم . نباید اجازه بدهیم که هیچ اکوسیستم دیگری در کشور تغییر کاربری پیدا کند، چون کاهش مساحت هر اکوسیستمی مصداق بارز بیابان زایی است. باید با «بیابان زایی انسانی» مقابله کنیم، نه بیابان طبیعی. برای مهار بیابان زایی، باید تلاش کنیم تا چیدمان توسعه بر مبنای واقعیت های شناختی از نو طراحی شود. باید تلاش کنیم تا برنامه اقدام ملی مقابله با بیابانزایی که از تصویب مجلس شورای اسلامی هم گذشته، اجرایی شود. در این برنامه قرار بود که وزیر جهاد کشاورزی به نمایندگی از رئیس جمهوری، در کمیته اقدام ملی مقابله با بیابان زایی شرکت کند و تمام نمایندگان عالی رتبه بقیه دستگاه های اجرایی نیز در این کمیته حضور داشته باشند تا برنامه ها هماهنگ با برنامه ملی پیش برود. نباید شاهد صدور برنامه یا اجرای پروژه ها و طرح هایی باشیم که میتواند، بیابان زایی را تشدید کند. مهار بیابانزایی در گرو اجرای همان مقرراتی است که خوشبختانه در کشور تصویب شده است؛ مثل احترام به اصل ۵۰ قانون اساسی، منشور حقوق شهروندی ریاست جمهوری و همچنین اجرای برنامه اقدام ملی مقابله با بیابان زایی. در کنار آن، اجرای بند ۱۴ از منشور ۱۵ ماده ای رهبر معظم انقلاب که در آستانه برنامه ششم در آن روی آموزش های محیط زیستی به مردم و کودکان تاکید کرده اند. تحول در نظام آموزش و پرورش و درک ملموس و بی واسطه طبیعت برای کودکان از دیگر اقداماتی است که می تواند سبب شود نسل آینده بیشتر حرمت دار طبیعت بشوند و طبیعت خود را در پای مصلحت های اقتصادی زودگذر ذبح نکنند، ان شاءالله.
#روز_جهانی_مقابله_با_بیابانزایی
#بیابانزایی_انسانی
#روزنامه_ایران
https://magiran.com/article/4054688
🇮🇷: @darvishnameh
* این یادداشت در شماره دوشنبه - ۲تیر ۱۳۹۹ - روزنامه ایران منتشر شده است.
✍ هفدهم ژوئن ۱۹۹۴ میلادی (۲۷ خرداد ۱۳۷۳) یعنی دقیقا۲۶ سال پیش بود که سازمان ملل متحد تصمیم گرفت برای جلب توجه رهبران جهان و مردم نسبت به خطر بیابانزایی یک روز را در تقویم جهانی به این مناسبت نامگذاری کند. جمهوری اسلامی ایران در شمار پنج کشور نخست جهان بود که به این کنوانسیون که اصطلاحا از آن به عنوان «کنوانسیون مقابله با بیابانزایی - UNCCD - یاد میشود، پیوست. این مساله خودش اهمیت موضوع مبارزه با بیابانزایی را در سطح رهبران ایران نشان میدهد. واقعیت ماجرا این است که وقتی ما از بیابانزایی سخن میگوییم، منظور فقط مقابله با پیشروی شنهای روان نیست. این تصور اغلب مردم است که بیابانزایی را - به غلط - درمفهوم پیشروی فیزیکی چشماندازهای آشنای مناطق بیابانی میدانند. در صورتی که بیابانزایی می تواند فرسنگ ها آنسوتر از چشم اندازهای کویری و بیابانی آشنا، اتفاق بیفتد. بیابان زایی می تواند در دل جنگل های هیرکانی، ارسباران، زاگرس و در قلب خلیج فارس و دریای عمان اتفاق بیفتد. جایی که ما به آن کویر دریایی می گوییم. جایی که به دلیل آلودگی های شدید دیگر هیچ جنبندهای در آن زیست نمیکند. در واقع منظور ما از بیابان زایی همان تخریب سرزمین است که خبر از کاهش کارآیی سرزمین در مناطق خشک، نیمه خشک و نیمه مرطوب خشک می دهد.
بنابراین هر جایی که زمین، حاصلخیزی خودش را از دست بدهد و شورتر شود، آب سفره های زیرزمینی کاهش یابد، قنات ها از بین برود، از روستاها، متروکه ای به جا بماند و تنوع زیستی کم شود، به این معناست که بیابان زایی یا تخریب سرزمین اتفاق می افتد. آن پنداری که گمان می کند اگر دور مناطق بیابانی را درختکاری کنیم، می توانیم از پیشروی بیابان جلوگیری کنیم، پنداری باطل است. یادمان باشد در کل دنیا بیش از ۵میلیارد هکتار یعنی بیش از یک سوم کل خشکی های جهان متاثر از جنبه های بیابان زایی است. درصورتی که فقط حدود ۱۰۰ میلیون هکتار از خشکی های جهان در اثر پیشروی ناهمواری های ماسه ای از حیز انتفاع خارج شده است. پس ما باید بیشتر از اینکه نگران پیشروی شن زارها باشیم، نگران از دست رفتن حاصلخیزی خاک، شورشدن اراضی، تغییر کاربری ها و ویلاکاری به جای درختکاری در رویشگاه های جنگلی باشیم. به جای آنکه بخواهیم تحت هر شرایطی با مالچ نفتی بیابان را تثبیت کنیم، باید بدانیم که بیابان ها خودشان می توانند به عنوان یک «صندوق ارزی پایدار»، تنوع زیستی درخوری از نظر گیاهی و جانوری داشته باشند. تلاش کنیم تا هر اکوسیستمی را در جای خودش حفظ کنیم . نباید اجازه بدهیم که هیچ اکوسیستم دیگری در کشور تغییر کاربری پیدا کند، چون کاهش مساحت هر اکوسیستمی مصداق بارز بیابان زایی است. باید با «بیابان زایی انسانی» مقابله کنیم، نه بیابان طبیعی. برای مهار بیابان زایی، باید تلاش کنیم تا چیدمان توسعه بر مبنای واقعیت های شناختی از نو طراحی شود. باید تلاش کنیم تا برنامه اقدام ملی مقابله با بیابانزایی که از تصویب مجلس شورای اسلامی هم گذشته، اجرایی شود. در این برنامه قرار بود که وزیر جهاد کشاورزی به نمایندگی از رئیس جمهوری، در کمیته اقدام ملی مقابله با بیابان زایی شرکت کند و تمام نمایندگان عالی رتبه بقیه دستگاه های اجرایی نیز در این کمیته حضور داشته باشند تا برنامه ها هماهنگ با برنامه ملی پیش برود. نباید شاهد صدور برنامه یا اجرای پروژه ها و طرح هایی باشیم که میتواند، بیابان زایی را تشدید کند. مهار بیابانزایی در گرو اجرای همان مقرراتی است که خوشبختانه در کشور تصویب شده است؛ مثل احترام به اصل ۵۰ قانون اساسی، منشور حقوق شهروندی ریاست جمهوری و همچنین اجرای برنامه اقدام ملی مقابله با بیابان زایی. در کنار آن، اجرای بند ۱۴ از منشور ۱۵ ماده ای رهبر معظم انقلاب که در آستانه برنامه ششم در آن روی آموزش های محیط زیستی به مردم و کودکان تاکید کرده اند. تحول در نظام آموزش و پرورش و درک ملموس و بی واسطه طبیعت برای کودکان از دیگر اقداماتی است که می تواند سبب شود نسل آینده بیشتر حرمت دار طبیعت بشوند و طبیعت خود را در پای مصلحت های اقتصادی زودگذر ذبح نکنند، ان شاءالله.
#روز_جهانی_مقابله_با_بیابانزایی
#بیابانزایی_انسانی
#روزنامه_ایران
https://magiran.com/article/4054688
🔸️متهم شماره یک در تداوم آلودگی هوا!🔸️
محمد درویش
رییس کمیته محیطزیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
🇮🇷: @darvishnameh
مطابق گزارش سال ۱۳۹۸ شهرداری تهران، ۸۲.۹درصد آلایندههای گازی و ۶۰.۸ درصد ذرات معلق را منابع متحرک موتوری تولید میکنند. از بین منابع متحرک هم سهم خودروهای سواری و موتورسیکلتها در تولید آلایندههای گازی ۵۹.۲ درصد و در تولید ذرات معلق، ۲۴درصد است. این آمارها به درستی سبب شده تا اغلب مردم بپندارند در شرایط پاندمی کووید۱۹ که مدارس، دانشگاهها، مراکز تفریحی، هنری، فرهنگی، همایشها، هتلها و اغلب سفرهای گردشگری و پرواز هواپیماها تعطیل شده و بخش قابل توجهی از کارمندان دولت و موسسات خصوصی، دورکاری میکنند؛ دیگر نباید نگران آلودگی هوا باشیم. اما متاسفانه نهتنها چنین نشده، بلکه مطابق گزارش اخیر شهردار تهران در سال ۹۹ تا دهم دیماه تعداد روزهای پاک فقط ۱۵ روز بوده است؛ یعنی ۱۰ روز کمتر از پارسال و ۱۳ روز کمتر از سال ۱۳۹۷. تاملبرانگیزتر آنکه تعداد روزهای ناسالم و خطرناک تا ۱۴ دیماه ۱۳۹۹ به ۸۵ روز رسیده، درحالیکه سال گذشته این رقم، ۶۱روز و دو سال پیش، فقط ۵۹ روز بوده است! چگونه چنین اتفاقی رقم خورده است؟
به نظر میرسد ۳مولفه مهم در این شرایط موثر بودهاند:
نخست آنکه مصرف مازوت در مراکز صنعتی و نیروگاهی به شدت افزایش یافته است که سبب شده میزان ترکیبات گوگردی و ذرات معلق بسیار خطرناک کوچکتر از ۲.۵ میکرون در هوای تهران، اراک، کرج، اصفهان، مشهد، قم، قزوین و دیگر شهرهای بزرگ کشور افزایش یابد.
دوم آنکه به دلیل ناتوانی ناوگان حمل و نقل عمومی، فاصلهگذاری فیزیکی در متروها و اتوبوسهای واحد عملاً اجرا نمیشود و بسیاری از شهروندان ترجیح دادند علیرغم میل باطنی برای مصونماندن از خطر ابتلا به کرونا از خودروهای شخصی خود استفاده کنند؛ عاملی که سبب شد در سال جاری همچنان با معضلی به نام ترافیک و هدررفت وقت شهروندان روبرو باشیم.
دست آخر آنکه به نظر میرسد به دلیل تحریمها کیفیت تولید گازوییل و بنزین کاهش یافته - موضوعی که دستکم در مورد گازوئیل مورد تایید سازمان حفاظت محیطزیست هم هست - که سبب افزایش بار آلایندگی را فراهم کرده است.
چه باید کرد؟
در کوتاهمدت دولت موظف است گاز مورد نیاز نیروگاهها و مراکز صنعتی را فراهم کرده و اجازه مصرف مازوت، بهویژه در شرایط وارونگی هوا - اینورژن - را نداده و شهرهایی که شاخص آلودگی آنها از ۱۵۰ میگذرد را تعطیل اعلام کند.
در میانمدت باید به تقویت ناوگان حمل و نقل عمومی، افزایش خطوط مترو و تعداد واگنها، نوسازی اتوبوسها و مینیبوسها و اضافهکردن ونها اقدام کرده و در تغییر مبلمان شهری از خودرومحوری به بوممحوری - اکومحوری - شتاب بخشد. خوشبختانه سازمان شهرداریها در وزارت کشور بخشنامه خوبی در اوایل امسال خطاب به همه شهرداریهای سراسر کشور صادر کرد مبنی برآنکه مسیرهای ویژه کرونایی برای تردد دوچرخهسواران را در دستور کار قرار دهند، اما فقط معدودی از شهرداران در تهران، یزد، شیراز، مشهد، قزوین و اصفهان این بخشنامه را عملاً جدی گرفتند و شگفتآورتر آنکه سازمان حفاظت محیطزیست در این مورد کاملاً منفعلانه و بیبرنامه عمل کرده است.
و سرانجام در درازمدت باید به سمت تغییر ماهیت استحصال انرژی و برق مطابق مفاد برنامههای پنجساله حرکت کرده و به جای نیروگاههای حرارتی و برقآبی از انرژی خورشیدی، بادی و زمینگرمایی برق تولید کنیم.
یادمان باشد: رسانه ملی کشور هم با تولید و پخش کلیپهای جذاب و کوتاه میتواند به شهروندان آگاهی دهد که با کاهش دمای منازل و استفاده از تنپوشهای گرمتر، کاهش تولید زباله و تفکیک زباله در مبدا - فرآیند سوزاندن و دفن زباله در کلانشهرها خود در شمار مولفههای افزایشدهنده آلایندگی هواست - استفاده از دوچرخه در شرایطی که شاخص آلودگی کمتر از ۱۵۰ است و نیز توقف عملیات ساختمانی و بخصوص تخریب خانههای کلنگی و گودبرداری در کاهش بار آلایندگی شهر خود، موثرتر و مسوولیتپذیرتر رفتار کنند.
#مازوت
#آلودگی_هوا
#متهم_شمار_یک
#روزنامه_ایران
* این یادداشت امروز - ۱۵ دی ۱۳۹۹ - در صفحه یک روزنامه ایران منتشر شده است:
http://www.irannewspaper.ir/newspaper/item/565305
محمد درویش
رییس کمیته محیطزیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو
🇮🇷: @darvishnameh
مطابق گزارش سال ۱۳۹۸ شهرداری تهران، ۸۲.۹درصد آلایندههای گازی و ۶۰.۸ درصد ذرات معلق را منابع متحرک موتوری تولید میکنند. از بین منابع متحرک هم سهم خودروهای سواری و موتورسیکلتها در تولید آلایندههای گازی ۵۹.۲ درصد و در تولید ذرات معلق، ۲۴درصد است. این آمارها به درستی سبب شده تا اغلب مردم بپندارند در شرایط پاندمی کووید۱۹ که مدارس، دانشگاهها، مراکز تفریحی، هنری، فرهنگی، همایشها، هتلها و اغلب سفرهای گردشگری و پرواز هواپیماها تعطیل شده و بخش قابل توجهی از کارمندان دولت و موسسات خصوصی، دورکاری میکنند؛ دیگر نباید نگران آلودگی هوا باشیم. اما متاسفانه نهتنها چنین نشده، بلکه مطابق گزارش اخیر شهردار تهران در سال ۹۹ تا دهم دیماه تعداد روزهای پاک فقط ۱۵ روز بوده است؛ یعنی ۱۰ روز کمتر از پارسال و ۱۳ روز کمتر از سال ۱۳۹۷. تاملبرانگیزتر آنکه تعداد روزهای ناسالم و خطرناک تا ۱۴ دیماه ۱۳۹۹ به ۸۵ روز رسیده، درحالیکه سال گذشته این رقم، ۶۱روز و دو سال پیش، فقط ۵۹ روز بوده است! چگونه چنین اتفاقی رقم خورده است؟
به نظر میرسد ۳مولفه مهم در این شرایط موثر بودهاند:
نخست آنکه مصرف مازوت در مراکز صنعتی و نیروگاهی به شدت افزایش یافته است که سبب شده میزان ترکیبات گوگردی و ذرات معلق بسیار خطرناک کوچکتر از ۲.۵ میکرون در هوای تهران، اراک، کرج، اصفهان، مشهد، قم، قزوین و دیگر شهرهای بزرگ کشور افزایش یابد.
دوم آنکه به دلیل ناتوانی ناوگان حمل و نقل عمومی، فاصلهگذاری فیزیکی در متروها و اتوبوسهای واحد عملاً اجرا نمیشود و بسیاری از شهروندان ترجیح دادند علیرغم میل باطنی برای مصونماندن از خطر ابتلا به کرونا از خودروهای شخصی خود استفاده کنند؛ عاملی که سبب شد در سال جاری همچنان با معضلی به نام ترافیک و هدررفت وقت شهروندان روبرو باشیم.
دست آخر آنکه به نظر میرسد به دلیل تحریمها کیفیت تولید گازوییل و بنزین کاهش یافته - موضوعی که دستکم در مورد گازوئیل مورد تایید سازمان حفاظت محیطزیست هم هست - که سبب افزایش بار آلایندگی را فراهم کرده است.
چه باید کرد؟
در کوتاهمدت دولت موظف است گاز مورد نیاز نیروگاهها و مراکز صنعتی را فراهم کرده و اجازه مصرف مازوت، بهویژه در شرایط وارونگی هوا - اینورژن - را نداده و شهرهایی که شاخص آلودگی آنها از ۱۵۰ میگذرد را تعطیل اعلام کند.
در میانمدت باید به تقویت ناوگان حمل و نقل عمومی، افزایش خطوط مترو و تعداد واگنها، نوسازی اتوبوسها و مینیبوسها و اضافهکردن ونها اقدام کرده و در تغییر مبلمان شهری از خودرومحوری به بوممحوری - اکومحوری - شتاب بخشد. خوشبختانه سازمان شهرداریها در وزارت کشور بخشنامه خوبی در اوایل امسال خطاب به همه شهرداریهای سراسر کشور صادر کرد مبنی برآنکه مسیرهای ویژه کرونایی برای تردد دوچرخهسواران را در دستور کار قرار دهند، اما فقط معدودی از شهرداران در تهران، یزد، شیراز، مشهد، قزوین و اصفهان این بخشنامه را عملاً جدی گرفتند و شگفتآورتر آنکه سازمان حفاظت محیطزیست در این مورد کاملاً منفعلانه و بیبرنامه عمل کرده است.
و سرانجام در درازمدت باید به سمت تغییر ماهیت استحصال انرژی و برق مطابق مفاد برنامههای پنجساله حرکت کرده و به جای نیروگاههای حرارتی و برقآبی از انرژی خورشیدی، بادی و زمینگرمایی برق تولید کنیم.
یادمان باشد: رسانه ملی کشور هم با تولید و پخش کلیپهای جذاب و کوتاه میتواند به شهروندان آگاهی دهد که با کاهش دمای منازل و استفاده از تنپوشهای گرمتر، کاهش تولید زباله و تفکیک زباله در مبدا - فرآیند سوزاندن و دفن زباله در کلانشهرها خود در شمار مولفههای افزایشدهنده آلایندگی هواست - استفاده از دوچرخه در شرایطی که شاخص آلودگی کمتر از ۱۵۰ است و نیز توقف عملیات ساختمانی و بخصوص تخریب خانههای کلنگی و گودبرداری در کاهش بار آلایندگی شهر خود، موثرتر و مسوولیتپذیرتر رفتار کنند.
#مازوت
#آلودگی_هوا
#متهم_شمار_یک
#روزنامه_ایران
* این یادداشت امروز - ۱۵ دی ۱۳۹۹ - در صفحه یک روزنامه ایران منتشر شده است:
http://www.irannewspaper.ir/newspaper/item/565305
www.irannewspaper.ir
متهم شماره یک در تداوم آلودگی هوا!