@darvishnameh
🔴از آمستردام تا تهران چقدر راه است؟!🔴
برای بسیاری از کنشگران #دوچرخه_سوار و مسئولان در حوضه حمل و نقل در #لندن، #هلند یک سنگ محک برای سیاستهای دوچرخه سواری در مناطق شهری به شمار می آید. دلیل آن هم بسیار ساده است. در سال ۲۰۱۴ در آمستردام ۳۲٪ از وسایل رفت و آمد به دوچرخه سواران اختصاص داشت؛ تنها رقیب آنها عابران پیاده محسوب می شوند. چگونه آمستردام به یک سرمشق در امر دوچرخه سواری تبدیل شده و #لندن چگونه می تواند از آن بیاموزد؟
خانم #روت_اولدِنسیل، استاد دانشگاه #آیندهوون و دوچرخه سوار، یکی از نگارندگان کتابی با نام «شهرهای دوچرخهسواری: یک تجربه اروپایی» است که اخیراً منتشر شده. در این کتاب او و نویسنده دیگری؛ از آمستردام با عنوان پایتخت دوچرخه سواری دنیا که اتفاقی به این مرحله رسیده نام می برند! هفته گذشته، در مراسم معرفی این کتاب در لندن، خانم اولدنسیل ابراز کرد که برتری آمستردام در دوچرخه سواری در واقع یکجور اتفاق بوده! داستان دوچرخهسواری که این خانم از آمستردام تعریف می کند، آن داستان رؤیایی از طراحی خیابانها که همه چیز از آنجا سرچشمه گرفته و مسئولان از شهر ارائه می دهند، نیست! بلکه مجموعه ای است از گزینه های مختلف که در طول زمان به یکدیگر پیوسته اند و در این مدت هم سیاست در محدوده دوچرخه سواری هیچگاه بیشتر از تغییر شرایط بر اساس نیاز نبوده است.
سقوط ۷۵ درصدی دوچرخه سواری در آمستردام پس از اوج آن در سال های ۱۹۵۰ میلادی در سال های اخیر، به روندی افزایشی رفته رفته تبدیل شده است. در طول سالها دوچرخه سواری به عنوان سدی بر سر راه مدرنیسم به شمار می آمد. در کتاب مورد اشاره، عکسی از سال ۱۹۵۷ از خیابان پر رفت و آمد و مرکز تجاری آمستردام، Leidsestraat مشاهده می شود و دوچرخه سواران و #ترامواها را نشان می دهد که همگی بر سر فضای یک خیابان با یکدیگر رقابت دارند. چیزی می بایست شرایط در این شاهرگ شهر را تغییر دهد. و این تغییر انجام شد. عکسها از سال ۱۹۷۱ نشان می دهند که دوچرخه ها از این خیابان تبعید شدند.
خانم اولدنسیل به این نکته اشاره می کند که دوچرخه سواری در آمستردام برای سالها امری در ارتباط با سطح اجتماعی مردم به شمار می آمده. دوچرخه سواران منسوب به سطح پایین جامعه بودند و از دیدگاه مسئولان رفتار آنها خودسرانه، غیرقابل پیشبینی و به عنوان سدی برای آینده خودروها محسوب می شده. نخستین مسیر دوچرخه سواری که در اوایل سال های ۱۹۳۰ میلادی عرضه شد، بیشتر برای به حاشیه کشیدن دوچرخه سواران بود تا تشویق مردم به اینکار. اما از اواسط دهه هفتاد گروههای اجتماعی دیگری شکل گرفتند. جنبش پادفرهنگ در آمستردام به همراه دیگر گروهها در جریان توسعه مجدد و مقاومت در برابر خودروها، مدعی میراث فرهنگ دوچرخهسواری شهر خود شدند. از آن پس مسئولان شهری دوچرخهسواری را چون بخشی از سیاستهای خود پذیرفتند که البته نیت آنها بیشتر جنبه پراگماتیک داشت تا یک تغییر اساسی. امروز در مرکز شهر آمستردم صفهای چهار کیلومتری از دوچرخه سواران را می توان مشاهده کرد که خانم اولدنسیل آنرا ترکیبی از یک جنبش اجتماعی، مقاومت سرسختانه فرهنگ دوچرخه سواری و ترکیبی از سیاست پراگماتیک طرفداری از دوچرخه سواری و محدود کردن خودرو ها، استفاده از هر سانتیمتر خیابانها، سرمایهگذاری موثر و مقرون به صرفه و شمار محدودی از پروژه هایی برای زیرساخت خیابانها می داند.
کتاب خانم اولدنسیل به آنچه که تاریخچه دوچرخهسواری در ۱۴ شهر اروپایی بوده، نگاه می کند و از ۵ نکته که موجب شکوفایی این فرهنگ در برخی شهرها و کمرنگ شدن آن در برخی دیگر شده است، نام می برد: طبیعت و چشم انداز شهر، دسترسی به گزینه های متفاوت برای رفت و آمد از جمله وسایل نقلیه عمومی، جایگاه دوچرخهسواری در میان سیاستهای ترافیک شهر، تأثیرات جنبش های اجتماعی و تغییر در وضعیت فرهنگ دوچرخهسواری از وسیله ای برای تردد افراد فقیر به ابزاری برای مردم در همه سطوح.
آنچه ما اما نیاز داریم، زیر ساختی برای زندگی خیابانی است: ارتباط مردم با یکدیگر و نه جدا ساختن آنها.
اگرچه داستانی که خانم اولدنسیل از آمستردام تعریف می کند شامل جدال بین #ترامواها و تخریب خیابانها برای ساختن مترو از یک جهت و از جهتی دیگر دوچرخه سواران است، اما او ترجیح می دهد که منافع عابران پیاده، دوچرخه سواران و آنها که از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کنند، با هم همراهی کنند و مکمل یکدیگر باشند. یک شهر می بایست جایی برای زندگی مشترک باشد و نه مکانی برای مسابقه با یکدیگر. داستان آمستردام داستان شهری است که آنجا هزینه داشتن خودروها آنچنان سنگین شده که جای پارک آنها اکنون به دوچرخه سواران تعلق دارد.
https://www.theguardian.com/uk-news/davehillblog/2016/nov/26/london-cycling-and-the-by-chance-success-of-amsterdam
🔴از آمستردام تا تهران چقدر راه است؟!🔴
برای بسیاری از کنشگران #دوچرخه_سوار و مسئولان در حوضه حمل و نقل در #لندن، #هلند یک سنگ محک برای سیاستهای دوچرخه سواری در مناطق شهری به شمار می آید. دلیل آن هم بسیار ساده است. در سال ۲۰۱۴ در آمستردام ۳۲٪ از وسایل رفت و آمد به دوچرخه سواران اختصاص داشت؛ تنها رقیب آنها عابران پیاده محسوب می شوند. چگونه آمستردام به یک سرمشق در امر دوچرخه سواری تبدیل شده و #لندن چگونه می تواند از آن بیاموزد؟
خانم #روت_اولدِنسیل، استاد دانشگاه #آیندهوون و دوچرخه سوار، یکی از نگارندگان کتابی با نام «شهرهای دوچرخهسواری: یک تجربه اروپایی» است که اخیراً منتشر شده. در این کتاب او و نویسنده دیگری؛ از آمستردام با عنوان پایتخت دوچرخه سواری دنیا که اتفاقی به این مرحله رسیده نام می برند! هفته گذشته، در مراسم معرفی این کتاب در لندن، خانم اولدنسیل ابراز کرد که برتری آمستردام در دوچرخه سواری در واقع یکجور اتفاق بوده! داستان دوچرخهسواری که این خانم از آمستردام تعریف می کند، آن داستان رؤیایی از طراحی خیابانها که همه چیز از آنجا سرچشمه گرفته و مسئولان از شهر ارائه می دهند، نیست! بلکه مجموعه ای است از گزینه های مختلف که در طول زمان به یکدیگر پیوسته اند و در این مدت هم سیاست در محدوده دوچرخه سواری هیچگاه بیشتر از تغییر شرایط بر اساس نیاز نبوده است.
سقوط ۷۵ درصدی دوچرخه سواری در آمستردام پس از اوج آن در سال های ۱۹۵۰ میلادی در سال های اخیر، به روندی افزایشی رفته رفته تبدیل شده است. در طول سالها دوچرخه سواری به عنوان سدی بر سر راه مدرنیسم به شمار می آمد. در کتاب مورد اشاره، عکسی از سال ۱۹۵۷ از خیابان پر رفت و آمد و مرکز تجاری آمستردام، Leidsestraat مشاهده می شود و دوچرخه سواران و #ترامواها را نشان می دهد که همگی بر سر فضای یک خیابان با یکدیگر رقابت دارند. چیزی می بایست شرایط در این شاهرگ شهر را تغییر دهد. و این تغییر انجام شد. عکسها از سال ۱۹۷۱ نشان می دهند که دوچرخه ها از این خیابان تبعید شدند.
خانم اولدنسیل به این نکته اشاره می کند که دوچرخه سواری در آمستردام برای سالها امری در ارتباط با سطح اجتماعی مردم به شمار می آمده. دوچرخه سواران منسوب به سطح پایین جامعه بودند و از دیدگاه مسئولان رفتار آنها خودسرانه، غیرقابل پیشبینی و به عنوان سدی برای آینده خودروها محسوب می شده. نخستین مسیر دوچرخه سواری که در اوایل سال های ۱۹۳۰ میلادی عرضه شد، بیشتر برای به حاشیه کشیدن دوچرخه سواران بود تا تشویق مردم به اینکار. اما از اواسط دهه هفتاد گروههای اجتماعی دیگری شکل گرفتند. جنبش پادفرهنگ در آمستردام به همراه دیگر گروهها در جریان توسعه مجدد و مقاومت در برابر خودروها، مدعی میراث فرهنگ دوچرخهسواری شهر خود شدند. از آن پس مسئولان شهری دوچرخهسواری را چون بخشی از سیاستهای خود پذیرفتند که البته نیت آنها بیشتر جنبه پراگماتیک داشت تا یک تغییر اساسی. امروز در مرکز شهر آمستردم صفهای چهار کیلومتری از دوچرخه سواران را می توان مشاهده کرد که خانم اولدنسیل آنرا ترکیبی از یک جنبش اجتماعی، مقاومت سرسختانه فرهنگ دوچرخه سواری و ترکیبی از سیاست پراگماتیک طرفداری از دوچرخه سواری و محدود کردن خودرو ها، استفاده از هر سانتیمتر خیابانها، سرمایهگذاری موثر و مقرون به صرفه و شمار محدودی از پروژه هایی برای زیرساخت خیابانها می داند.
کتاب خانم اولدنسیل به آنچه که تاریخچه دوچرخهسواری در ۱۴ شهر اروپایی بوده، نگاه می کند و از ۵ نکته که موجب شکوفایی این فرهنگ در برخی شهرها و کمرنگ شدن آن در برخی دیگر شده است، نام می برد: طبیعت و چشم انداز شهر، دسترسی به گزینه های متفاوت برای رفت و آمد از جمله وسایل نقلیه عمومی، جایگاه دوچرخهسواری در میان سیاستهای ترافیک شهر، تأثیرات جنبش های اجتماعی و تغییر در وضعیت فرهنگ دوچرخهسواری از وسیله ای برای تردد افراد فقیر به ابزاری برای مردم در همه سطوح.
آنچه ما اما نیاز داریم، زیر ساختی برای زندگی خیابانی است: ارتباط مردم با یکدیگر و نه جدا ساختن آنها.
اگرچه داستانی که خانم اولدنسیل از آمستردام تعریف می کند شامل جدال بین #ترامواها و تخریب خیابانها برای ساختن مترو از یک جهت و از جهتی دیگر دوچرخه سواران است، اما او ترجیح می دهد که منافع عابران پیاده، دوچرخه سواران و آنها که از وسایل نقلیه عمومی استفاده می کنند، با هم همراهی کنند و مکمل یکدیگر باشند. یک شهر می بایست جایی برای زندگی مشترک باشد و نه مکانی برای مسابقه با یکدیگر. داستان آمستردام داستان شهری است که آنجا هزینه داشتن خودروها آنچنان سنگین شده که جای پارک آنها اکنون به دوچرخه سواران تعلق دارد.
https://www.theguardian.com/uk-news/davehillblog/2016/nov/26/london-cycling-and-the-by-chance-success-of-amsterdam
the Guardian
London cycling and the “by chance” success of Amsterdam
A new book about the cycling cultures of Dutch and other European cities offers some valuable guidance for London