محمد درویش
15.5K subscribers
5.66K photos
1.33K videos
141 files
4.16K links
برای اعتلای طبیعت وطنی که دوستش داریم.
دیدگاه‌های رییس کمیته محیط‌زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو

نحوه درج پیام یا ارسال عکس در تلگرام:
@mohammaddarvish44

محمّد درویش در ویکی‌پدیا:
https://fa.m.wikipedia.org/wiki/محمد_درویش
Download Telegram
🔻گزارش قرن؛ مادرِ تحلیل‌ها - ۲🔻

🇮🇷: @darvishnameh

🔴نقش کارتل‌های نفتی در انکار #جهان‌گرمایی!🔴

🖋چرا ما عمل نكرديم؟ امروزه يك لولو‌خورخوره رايج صنعت، سوخت فسيلي است كه در دهه‌هاي اخير نقش خود را با لاف و گزاف مانند يك كاراكتر شرور كُميك برعهده داشته است. يك زيرمجموعه كامل از ادبيات اقليمي، زد و بندها و دسيسه‌هاي لابي‌گران اين صنعت، فساد دانشمندان و كمپين‌هاي تبليغاتي را بازگو کرده كه حتي اكنون هم- یعنی مدتها پس از آنكه بزرگترين كمپانيهاي نفت و گاز از نمايش احمقانه انكار خود دست برداشتند- به كم‌ارزش جلوه‌دادن مباحث در این حوزه ادامه مي‌دهند که نمایندگی امروز این انکارِ حماقت‌آمیز را #دانالد_ترامپ برعهده دارد. اما واقعیت این است که تلاش‌هاي سازماندهي شده براي گمراه‌كردن اذهان عمومي تا پايان سال ١٩٨٩ آغاز نشده بود. حتی در طول دهه هشتاد، برخي از بزرگ‌ترين كمپانيهاي نفتي، مثل اكسون و شِل، تلاشهاي صادقانه‌اي براي درك ابعاد بحران و پرداختن به راه‌حلهاي ممكن هم انجام دادند. رهبران #حزب_جمهوري‌خواه در آن زمان را هم نمي‌شود سرزنش كرد. دقت کنید امروز تنها ٤٢٪؜ از جمهوري‌خواهان مي‌دانند كه "اكثريت دانشمندان به وقوع تغييرات اقليم معتقدند" و اين درصد در حال كاهش است! اما در طول سال‌هاي دهه ٨٠ میلادی، بسياري از جمهوريخواهان سرشناس در قضاوت در زمينه تغييرات اقليمي به دموكراتها پيوسته‌ بودند. چرا آنها پیش نرفتند؟ این معمای بزرگ است! در ميان پیشگامان جمهوری‌خواه باید به سناتورهایی چون جان چَفي، رابرت استافورد و ديويد دارن برگر اشاره کرد. حتی مالكوم فوربز بالدوين، مدير شوراي كيفيت محيط زيست دفتر رياست جمهوري #رونالد_ریگان، در سال ١٩٨١ خطاب به دنياي صنعت گفت: "هيچ دغدغه‌ مهم‌تر و محافظه‌كارانه‌تر ديگري وجود ندارد، مگر حفاظت از كره زمين." اين نكته درك شده بود كه مي‌بايست سريع اقدام كرد. در آغاز سالهاي ١٩٨٠ دانشمندان دولت فدرال پيش‌بيني كردند كه شواهد جامع از جهان‌گرمایی به صورت دماي بی‌سابقه در اواخر دهه نمودار خواهد شد، زماني كه ديگر براي پيش‌گيري از فاجعه دير خواهد بود. بيش از ٣٠٪؜ از جمعيت دنيا به برق دسترسي نداشت. ميلياردها نفر نيازي به دستيابي به سبک زندگي امريكايي نداشتند تا انتشار شديد كربن افزايش یابد؛ يك لامپ روشنایی هم در روستا كفايت مي‌كرد. درهمان زمان، گزارش تهيه شده از جانب آكادمي علوم بنا به درخواست #كاخ_سفيد توصيه مي‌كرد كه "موضوع دي‌اكسيدكربن بايست در دستور كار بين‌المللي قرارگیرد؛ به صورتي كه همكاري و ايجاد توافق را به بیشینه و مخدوش‌سازي، مشاجره و نفاق سياسي را به کمینه برساند." اگر كه دنيا اين پيشنهاد را در سطح گسترده‌اي تا آخر سالهاي ٨٠ تأييد مي‌كرد-توقف انتشار كربن با كاهشي تا ٢٠٪؜ تا سال ٢٠٠٥- خطر افزایش میانگین دمای کره زمین را مي‌توانست به كمتر از ١٬٥درجه برساند؛ دستاورد بزرگی که هرگز تحقق نیافت! آغاز يكپارچه شدن اين ايده در اوايل فوريه ١٩٧٩، در نخستين كنفرانس اقليمي جهاني در ژنو انجام گرفت، زماني كه دانشمندان از ٥٠ كشور به اتفاق آراء توافق كردند كه نياز به اقدام سريع وجود دارد. ٤ماه بعد، در جريان ملاقات گروه ٧ در توكيو، سران هفت كشور ثروتمند دنيا بيانيه‌اي را براي تصويب كاهش انتشار كربن امضاء كردند. ١٠ سال بعد، نخستين ملاقات اصلي ديپلماتيك به منظور تأييد چهارچوب براي يك معاهده الزام‌آور در هلند انجام شد. نمايندگان از بيش از ٦٠ كشور، با هدف برپايي يك نشست جهاني براي يكسال بعد، شركت داشتند. در ميان دانشمندان و رهبران جهان تمايل مشتركي بود: اقدامات بايست صورت بگيرند و نياز به رهبري ايالات متحده (در اين زمينه) وجود دارد. چيزي كه هرگز صورت نگرفت! اما چرا؟
هيچ امكان ديگري براي درك مخمصه ما در زمان حال و آينده نيست، مگر آنكه بفهميم چرا در حل اين مشكل، زماني كه شانس آن را داشتيم، شكست خورديم؟ اينكه ما به عنوان يك دنياي متمدن توانستيم به قطع پيمان خودكشي خود با سوخت‌هاي فسيلي نزديك شويم، به اعتبار تلاش‌هاي شمار ناچيزي از كساني است كه درميان آنها يك لابي‌گر بيش‌فعال و يك فيزيكدان اقلیم‌شناس بي‌ريا وجود دارند كه با پرداخت هزينه شخصي سنگين، كوشش كردند تا به بشريت از آنچه كه در راه است، هشدار دهند. آنها در پويشي دردآور و گسترده براي حل مشكل، مسير شغلي خود را به خطر انداختند؛ نخست در گزارش‌هاي علمي، سپس از طريق راه‌هاي متداول متقاعد كردن سياسي و در آخر با راهبرد محكوم كردن عمومي. تلاش‌هاي آنها رندانه، پرشور و محكم بود اما با شكست روبرو شد. آنچه كه در ادامه خواهیم گفت، داستان آنها و ما و دلایل این شکست تلخ است. آیا عبرت می‌گیریم؟

🔸ادامه دارد🔸

#مادر_تحلیل‌ها
#گزارش_قرن
#سی‌سال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک

https://t.me/darvishnameh/7510
🔻گزارش قرن؛ مادرِ تحلیل‌ها - ۳🔻

🇮🇷: @darvishnameh

🔴چگونه می‌توان محیط‌زیست را تخریب کرد؟🔴

🖋#گوردون_مك‌دانلد بر اين باور بود اينجا يك مشكل حاد وجود دارد كه مي‌بايست مورد توجه قرارگیرد. درغیراینصورت، تمدن بشري با يك بحران جدی روبرو خواهد شد. او در دوران خدمتش به عنوان مشاور علمي #ليندون_جانسون در يك يادداشت در سال ١٩٨٦ تحت عنوان "چگونه مي‌توان محيط زيست را تخريب كرد؟" آينده نزديكي را پيش‌بيني كرده بود كه در آن "سلاح‌هاي هسته‌اي به طور موثر ممنوع شده‌اند و سلاح‌هاي كشتارجمعي، چیزی نیستند جز فجايع محيط‌زيستي!" او عقيده داشت يكي از چنين سلاح‌هایی با پتانسيل تخريب وسيع، گازي است كه ما با هر دَمي كه برمي‌آوريم، انتشار مي‌دهيم: دي اكسيدكربن!
درواقع، با افزايش گسترده انتشار كربن در نیوار، الگوهاي آب و هوا تغییرکرده و گرسنگي، خشكسالي و سقوط اقتصادي بوجود خواهد آمد؛ فاجعه ویرانگری که حتی پیش‌رفته‌ترین نیروهای ویرانگر نظامی جهان هم قادر به تحققش در چنین زمان کوتاهی نیستند! بنابراین، تغییراقلیم می‌تواند از هر سلاح خطرناک و کشنده‌ای، مرگ‌بارتر باشد.
چنین است که در دهه پس از آن، مك‌دانلد به طور جدي از مشاهده آنكه بشر هوا را - نه با سوء نيت، بلكه ناخواسته - به يك سلاح تبديل مي‌كند، نگران بود. در طول بهار ١٩٧٧ و تابستان ١٩٧٨ گروه Jasons براي بررسي عواقب غلظت كربن گردهم آمدند تا اگر افزایش غلظت دی‌اکسیدکربن در نیوار به دو برابر بیشتر از سطح دوران پیش از انقلاب صنعتی برسد، تصمیمی گرفته باشند. این دوبرابرشدن یک نقطه عطف دلخواه، اما مفید بود، زیرا اجتناب‌ناپذیربودن آن مورد بحث قرار نداشت؛ احتمالاً تا سال ۲۰۳۵ به آستانه آن می‌رسیدیم. در گزارش Jasons به وزارت نیرو ایالات متحده آمریکا، «عواقب درازمدت دی‌اکسیدکربن موجود در نیوار بر اقلیم» با لحنی بدون مبالغه و كم‌اثر نوشته شده بود که تنها یافته‌های کابوس‌وارش آن‌را تقویت می‌کرد:‌ دمای جهان به طور متوسط دو تا سه درجه افزایش پیدا خواهد کرد؛ شرایطی مانند #دهه_سی_کثیف (Dust Bowl) مناطق وسیعی از آمریکای شمالی، آسیا و آفریقا را تهدید خواهند کرد؛ دسترسی به آب آشامیدنی و محصولات کشاورزی اُفت خواهد کرد و به مهاجرت‌های جمعی در حد بی‌سابقه‌ای منجر خواهد شد. با این وجود، «شاید تهدیدآمیزترین ویژگی» تاثیر تغییرات اقلیم بر قطب‌ها می‌بود. جهان‌گرمایی حتی در کمترین حد «می‌تواند به ذوب سریع» لایه‌های یخ در غرب جنوبگان منجر شود. این لایه‌ها آن اندازه آب در خود ذخیره کرده‌اند که می‌توانند سطح اقیانوس‌ها را تا نزدیک به ۵ متر افزایش دهند. گروه Jasons این گزارش را به شماری از دانشمندان در ایالات متحده و خارج از آنجا فرستاد؛ همچنین به گروه‌های صنعتی مانند اتحادیه ملی ذغال سنگ، بنیاد پژوهشی نیروی برق و از دستگاه‌هاي دولتی به آکادمی ملی علوم، وزارت بازرگانی، آژانس حفاظت از محیط زیست، ناسا، پنتاگون، همه بخش‌های ارتش، شورای امنیت ملی و کاخ سفید. #پومرنس گزارش درباره بحران اتمسفری را با بهت‌زدگی که سپس به خشم تبدیل شد، خواند. مک‌دانلد در Mitre Corporation - یک اتاق فکر که با بودجه دولت و مشارکت دیگر سازمان‌های مرتبط دایر شده بود - فعالیت داشت. عنوان شغلی او تحلیلگر ارشد تحقیق بود؛ اصطلاح دیگری برای مشاور ارشد علمی جامعه اطلاعات ملی. پس از یک تماس تلفنی، پومرنس، یک معترض سابق به #جنگ_ویتنام و مخالف با سربازی، کیلومترها را تا رسیدن به مجموعه‌ای از ساختمان‌های سفیدرنگ بی‌نام و نشانی که بیشتر شباهت به اداره مرکزی یک بانک محلی را داشت تا شبکه خورشیدی مجتمع نظامی صنعتی ایالات متحده، طی کرد. به او راه را به دفتر مردی درشت‌جثه با صدایی نرم که دستش را به طرف او دراز کرد، نشان دادند. مک‌دانلد، در حال ورانداز کردن این کنشگر جوان، به او خوشامد گفت: «خوشحالم که این موضوع مورد توجه شما قرار گرفته». پومرنس پاسخ داد: «چگونه می‌توانست قرار نگیرد؟ چگونه می‌تواند توجه دیگران را جلب نکند؟»
مک‌دانلد شرح داد که او نخست، زمانی که مشاور جان اف کندی بوده‌ - در سال ۱۹۶۱، به بررسی موضوع دی‌اکسیدکربن پرداخته بوده. برداشت پومرنس این بود که مک‌دانلد می‌بایست در جوانی نابغه‌ای بوده باشد: او در دوران بیست سالگی مشاور امور فضایی #آیزنهاور بوده، در سن ۳۲ سالگی به عضویت آکادمی ملی علوم درآمده، در ۴۰ سالگی در شورای افتتاحیه کیفیت محیط زیست انتخاب شده بوده تا مشاور #ریچارد_نیکسون در زمینه خطرات محیط زیستی ناشی از احتراق ذغال سنگ باشد. او در طول همه این سالها افزایش هشداردهنده دی‌اکسیدکربن را مشاهده کرده بود. مک‌دانلد به مدت دو ساعت صحبت کرد و پومرنس به وحشت افتاده بود ...

🔶ادامه دارد ...🔶

#مادر_تحلیل‌ها
#گزارش_قرن
#سی‌سال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک

https://t.me/darvishnameh/7510
🔺گزارش قرن، مادرِ تحلیل‌ها - ۴🔻

🇮🇷: @darvishnameh

🔴دولت آمریکا از سال ۱۹۶۵ می‌دانست که ذوب یخ‌ها در جنوبگان، کارِ اوست!🔴

🖋داستان #مک‌دانلد با راجر ریوِل - یکی از دانشمندان برجسته که مشاور اغلب روسای جمهور در آمریکا هم بوده - از #پروژه_منهتن (ساخت بمب اتمی)، به پایان رسید. او همکار نزدیک مک‌دانلد و پرِس از دوران خدمت مشترک آنها در دولت کندی بود. در یک گزارش از سال ۱۹۵۷ که با همکاری هانس زوس (شیمیدان و فیزیکدان اتمی اتریشی‌تبار) نوشته شده بود، ریول نتیجه‌گیری کرد: «نوع بشر در حال حاضر یک آزمایش ژئوفیزیکی در سطح وسیع انجام می‌دهد که نه در گذشته بوقوع پیوسته و نه در آینده صورت خواهد گرفت.» ریول به دفتر هواشناسی در تاسیس اندازه‌گیری متداوم دی‌اکسیدکربن نیوار در مکانی نزدیک به مرتفع‌ترین نقطه Mauna Loa در جزیره هاوایی، در ارتفاع ۱۱۵۰۰ پا از سطح دریا کمک کرد. یک متخصص ژئوشیمی جوان بنام چارلز دیوید کیلینگ، داده‌ها را نمونه‌برداری می‌کرد. نمودار او بعدها به عنوان منحنی کیلینگ مشهور شد.
پس از نزدیک به یک‌دهه مشاهدات، ریول نگرانی‌های خود را به اطلاع #لیندون_جانسون رساند و او نیز آنها را در ضمن یک پیام ویژه، دو هفته پس از مراسم تحلیفش به اطلاع کنگره رساند. جانسون شرح داد نسل او «ترکیبات نیوار را با احتراق سوخت‌های فسیلی در سطح جهانی تغییر داده» و دولت او خواستار انجام یک بررسی پژوهشی توسط کمیته مشورتی علمی در این زمینه شد. ریول مدیر این کمیته بود و گزارش اجرایی آن در سال ۱۹۶۵ درمورد دی‌اکسیدکربن از ذوب شدن سریع یخ‌های قطب جنوب، بالا آمدن سطح دریاها وافزایش اسیدی شدن آبهای شیرین می‌گفت. در سال ۱۹۷۴، سی آی اِی یک گزارش محرمانه درباره مشکل دی‌اکسیدکربن ارایه داد. این گزارش به این نتیجه رسید که تغییرات اقلیم از حدود سال‌های ۱۹۶۰ آغاز شده‌اند و «هم‌اکنون مشکلات اقتصادی عمده‌ای در سراسر دنیا ایجاد کرده‌اند. تاثیرات اقتصادی و سیاسی آینده باورنکردنی خواهند بود.» با این وجود انتشار گازها همچنان ادامه پیدا کرد و مک‌دانلد هشدار داد که با این سرعت می‌توان نیوانگلند را بدون برف دید! همچنین غرق‌شدن شهرهای بزرگ ساحلی، کاهش تولید گندم در امریکا تا ۴۰٪ و مهاجرت اجباری یک‌چهارم از جمعیت دنیا. پرِس پرسید: «از ما می‌خواهی که چه کنیم؟»
مک‌دانلد تصور داشت که طرح رئیس جمهور در پی بحران نفت عربستان سعودی، برای ترویج انرژی خورشیدی یک آغاز خوب است ـ او تا این حد پیش رفت که ۳۲ پنل خورشیدی را به منظور گرم کردن آب مورد مصرف خانواده‌اش بر سقف کاخ سفید نصب کرد. اما برنامه جیمی کارتر برای ترغیب تولید سوخت‌های مصنوعی ـ گاز و سوخت مایع از سنگ و ماسه‌های نفتی ـ یک ایده خطرناک بود. نیروی هسته‌ای، به رغم رخداد هسته‌ای تری مایل‌آیلند (مارس ۱۹۷۹ در پنسیلوانیا)، می‌بایست گسترش پیدا کند. اما حتی گاز طبیعی و اتانول نسبت به زغال سنگ ارجحیت داشتند. هیچ راه دیگری وجود نداشت: تولید زغال سنگ می‌بایست در نهایت پایان پیدا کند.
در روزهای بعد، پومرنس به مرور ناآرام شد. تا آن‌زمان او توجه خود را بر دانش مربوط به دی‌اکسیدکربن و پیامدهای احتمالی آن تمرکز داده بود. اما اکنون با ملاقات انجام شده در کنگره، او از خود می‌پرسید که همه اینها چه معنایی برای آینده‌اش دارد. همسرش، لِنور، در ماه هشتم بارداری بود؛ آیا بدنیا آوردن یک کودک به دنیایی که در فاصله‌ای نه چندان دور می‌توانست برای زندگی نامساعد شود، کاری اخلاقی بود؟ و او از این متعجب بود که چرا می‌بایست او، یک لابی‌گر سی و دو ساله، بدون تجربه علمی، باشد که توجهی بیشتری نسبت به این بحران نشان می‌دهد؟
دست آخر، چند هفته بعد، مک‌دانلد با او تماس گرفت تا بگوید که پرِس موضوع را بدست گرفته. روز ۲۲ ماه مه، پرِس نامه‌ای به آکادمی ملی علوم نوشت و خواستار یک ارزیابی کامل درباره موضوع دی‌اکسیدکربن شد. جول چارنی، پدر هواشناسی مدرن، اقیانوس‌شناسان، دانشمندان علوم جوی و طراحان اقلیمی برجسته کشور را برای قضاوت درباره صحت هشدار مک‌دانلد گردهم آورد ـ آیا دنیا واقعا در مسیر یک فاجع در حرکت بود؟ پومرنس از جنبش ایجاد شده در چنین مدت زمان کوتاهی، متعجب بود. دانشمندان در سطوح بالای دولت درباره خطرات احتراق سوخت‌های فسیلی برای سال‌ها آگاهی داشتند. با این‌وجود نه تنها مقدار ناچیزی در کنار مقالات در رسانه‌ها، سمپوزیوم‌های دانشگاهی و گزارشهای فنی انجام داده بودند، بلکه نیز هیچ سیاستمدار، ژورنالیست یا کنشگری در این زمینه مبارزه نکرده بود. پومرنس گمان داشت که این در حال تغییر است. اگر که گروه تشکیل شده از جانب چارنی تایید می‌کرد دنیا در جهت یک بحران حیاتی در حرکت است، رئیس جمهور ناچار به عمل می‌بود.

🔸ادامه دارد ...🔸

#مادر_تحلیل‌ها
#گزارش_قرن
#سی‌سال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک

https://t.me/darvishnameh/7510
🔺گزارش قرن، مادرِ تحلیل‌ها - ۵🔻

🇮🇷: @darvishnameh

🔴آیا زمین، سرنوشتی مشابه زهره را انتظار می‌کشد؟🔴

🖋در شب ۳۰ دسامبر ۱۹۶۳ـ باد شلاقی، دمای ۱۲ درجه زیر صفرـ هنسن به همراه استاد ستاره‌شناسی‌اش به یک مزرعه ذرت خارج از شهر رفت. آنها تلسکوپی را در یک انبار قدیمی ذرت گذاشتند و بین ساعت ۲ تا ۸ صبح، بطور مداوم اثرات فتوالکتریکی ماه‌گرفتگی را ثبت کردند و تنها زمانی که سیم سیار برق‌شان یخ می‌زد، دست از کار می‌کشیدند و یا برای جلوگیری از سرمازدگی برای چند دقیقه ای به درون خودرو می‌رفتند. در طول خسوف، ماه شبیه به یک نارنگی می‌شود یا اگر گرفتگی کامل باشد، مانند یک قطره خون. اما آن شب ماه مفقود شد. هنسن این داستان مرموز را موضوع پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود کرد و نتیجه گرفت که ماه به دلیل فوران خاکستر آتشفشانی از کوه آگونگ/بالی تاریک شده است. این کشف به شیفتگی او در زمینه تاثیر ذرات ناپیدا در دنیایی قابل رویت منجر شد. شما نمی‌توانید جهان قابل مشاهده را تا آن‌زمان که احوالات دنیای نامریی را درک نکرده باشید، حس کنید.
دست بر قضا یکی از استادان برجسته در زمینه دنیای غیرقابل رویت در #دانشگاه_آیووا تدریس می‌کرد: جیمز وَن اَلن با شناسایی دو محدوده به شکل دونات متشکل از ذرات فشرده‌ای که کره زمین را احاطه کرده‌اند -کمربند ون اَلن - نخستین کشف عمده عصر فضا را ارایه داده بود. با گرفتن انگیزه از کار ون اَلن، هنسن از ماه به سمت زهره رفت. او به تلاش در پاسخ به این پرسش پرداخت که چرا سطح این سیاره بسیار داغ است؟ در سال ۱۹۶۷ یک ماهواره روسی پاسخ را به زمین منتقل کرد: اتمسفر این سیاره عمدتاً از دی‌اکسیدکربن تشکیل شده بود. اگرچه ممکن بود زمانی دمای قابل سکونتی می‌داشته، اما گمان بر این می‌رفت که تحت تاثیر اثر گلخانه‌ای قرار گرفته باشد! آیا ممکن است سیاره ما هم در همان مسیر حرکت کند؟!
با قدرت گرفتن بیشتر خورشید، اقیانوس‌های زهره تبخیر شدند، اتمسفر سیاره را ضخیم‌تر کردند که موجب تبخیر بیشتر آبها شد ـ یک چرخه خودمختار که در آخر همه آبها را جوشاند و سطح سیاره را به دمای ۸۰۰ درجه فارنهایت رساند. قطب معكوس قشر نازک اتمسفر مریخ بود كه به اندازه کافی دی اکسیدکربن نداشت تا گرمایی را در خود نگه دارد و در نتیجه ۹۰۰ درجه فارنهایت سردتر بود. کره زمین در این میان قرار داشت، اثر گلخانه‌ای کمربند حیات آن به حد کافی قدرت داشت تا زندگی را امکان‌پذیر کند.
مدت زمان کوتاهی پس از ورود Pioneer به اتمسفر زهره، هنسن با اشتیاقی غیرمعمول از کار به خانه بازگشت ـ با یک عذرخواهی. چشم‌انداز دو تا سه سال دیگر کار فشرده پیش رویش قرار داشت. ناسا در حال گسترش دادن به تحقیقات خود در زمینه شرایط جوی کره زمین بود. هنسن تا آن‌زمان پژوهش‌هایی درمورد اتمسفر زمین برای جول چارنی در موسسه تحقیقات فضایی گادرد انجام داده و به کامپیوتریزه کردن مدل‌های آب و هوا کمک کرده بود. اکنون هنسن این موقعیت را داشت تا درس‌هایی را که از زهره آموخته بود، درباره زمین بکار بگیرد.
جیم به آنیک توضیح داد که ما می‌خواهیم درمورد آب و هوای زمین بیشتر بیاموزیم و اينكه بشریت چگونه می‌تواند بر آن تاثیر داشته باشد. او رایانه‌های بزرگی برای نقشه‌بردادی از اتمسفر زمین دراختیار داشت که می‌شد با آنها سیاره‌ها را به شکل دیجیتال ترسیم کرد: این تمثال‌ها، در زبان فنی GCM، فرمول‌های ریاضی تعیین کننده رفتارهای دریا، خشکی و آسمان را به یک الگوی واحد ادغام می‌کردند. برخلاف دنیای واقعی، آنها می‌توانستند به پیش حرکت کرده و راز آینده را فاش کنند. دلسردی آنیک ـ برای تجربه چند سال دیگر آشفتگی، استرس، گذراندن وقت دور از خانواده ـ تا حدی به دلیل اشتیاق زیاد جیم کاهش یافت. او گمان داشت که شرایط را درک کرده و از جیم پرسید، آیا این یعنی تو می‌توانی آب و هوا را بهتر پیشگویی کنی؟ و جیم پاسخ داد، بله، چیزی در این حدود. پیشگویی‌ای که البته هرگز آنگونه که باید کسی آن را جدی نگرفت؛ حتی تا امروز که دانالد ترامپ مهمان کاخ سفید شده است ...

🔸ادامه دارد ...🔸

#مادر_تحلیل‌ها
#گزارش_قرن
#سی‌سال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک

https://t.me/darvishnameh/7510
🔺گزارش قرن، مادرِ تحلیل‌ها - ۶🔻

🇮🇷: @darvishnameh

🔴 بین فاجعه و بی‌سامانی! 🔴

🖋دانشمندانی که از جانب جول چارنی فراخوانده شدند تا سرنوشت تمدن را قضاوت کنند، ۲۳ژوئیه ۱۹۷۹ با خانواده به اقامتگاه Woods Hole در جنوب غربی دماغه کاد رسیدند. آنها قرار بود همه دانش قابل دسترسی را بررسی کنند و تصمیم بگیرند که آیا #کاخ‌سفید می‌بایست پیشگویی گوردن مک‌دانلد درباره #آپوکالیپس آب و هوایی را جدی بگیرد یا نه؟ گروه Jasons گرمایشی در حد ۲ تا ۳ درجه سانتیگراد را تا اواسط قرن ۲۱ میلادی پیش‌بینی می‌کرد؛ اما مانند راجر ریول پیشتر از آنها، این گروه هم بر دلایل نااطمینانی در این زمینه تاکید داشتند. از دانشمندان فراخوانده شده خواستند تا این نااطمینانی را مقدارسنجی کنند. آنها می‌بایست میزان این عدم اطمینان را دقیقا تعیین کنند. نتیجه‌گیری آنها به رئیس‌جمهور منتقل می‌شد. دانشمندان با گروهی از مقامات رسمی که به ملاقات‌شان آمده بودند، گفتگو می‌کردند ـ مردانی از وزارت امور خارجه، وزارت نیرو، دفاع و کشاورزی؛ آژانس حفاظت از محیط زیست؛ اداره اقیانوسی ملی و جوی. روز بسیار گرمی بود، با دمای بیش از ۸۰ درجه فارنهایت، اما نسیم ساحل شور و خنک بود و هیچ شباهتی با سپیده‌دم به آخررسیدن دنیا را نداشت. مقامات رسمی دولتی که چندین تن از آنها خود پژوهشگر بودند، تلاش داشتند تا هراس خود را از این برجستگان در حضور آنها پنهان کنند: هنری استامل،‌ اقیانوس‌شناس نخبه جهان؛ همکار او کارل وونش، یکی از اعضای گروه Jasons؛ سسیل لایت از اعضای پروژه منهتن؛‌ ریچارد گودی فیزیکدان از هاروارد. اینها کسانی بودند که در سه دهه پیشتر اصول پایه‌ای که ارتباط بین خورشید، نیوار، زمین و اقیانوس ـ به عبارتی دیگر اقلیم ـ بر آنها بنا شده را کشف کرده بودند. سلسله مراتب در جلسات کارگروه‌ها قابل مشاهده بود: دانشمندان پشت میزی که در گوشه‌ای از اتاق قرار داشت نشسته بودند، درحالیکه ناظران دولتی آنها دور تا دور اتاق جا گرفته بودند. دو روز نخست از ملاقات‌ها خیلی خوب پیش نرفت، با اینکه دانشمندان تدریجاً به اصول اساسی چرخه کربن، جریان‌های اقیانوسی و پروسه انتقال پرتوها پرداختند. روز سوم چارنی پشتیبان جدیدی را معرفی کرد: یک بلندگوی سیاه که به یک تلفن متصل بود. او شماره‌ای را گرفت و جیم هنسن پاسخ داد.
چارنی با هنسن تماس گرفت زیرا او این را دریافته بود که برای تعیین دامنه دقیق گرمایش در آینده، گروه او می‌بایست به خود جرات ورود به قلمرو «دنیای آینه‌ها» را بدهد. جول چارنی شخصا از یک مدل گردش کلی برای دگرگونی در پیش‌بینی وضعیت آب و هوا استفاده کرده بود. اما هنسن از معدود مدل‌سازانی بود که تاثیرات انتشار کربن را مطالعه کرده بود. زمانیکه هنسن به درخواست چارنی مدل خود را برای درنظر گرفتن آینده‌ای با دی‌اکسیدکربن مضاعف برنامه‌ریزی کرد، افزایش دما را تا ۴ درجه سانتیگراد پیش‌بینی کرد. این رقم دو برابر بیشتر از پیشگویی توسط سیکورو مانابه، مشهورترین مدل‌ساز اقلیمی بود که آزمایشگاه دولتی او در پرینستون نخستین مدل تاثیر گازهای گلخانه‌ای را ارایه کرده بود. تفاوت بین این دو پیشگویی ـ بین دو و چهار درجه سانتیگرادـ تفاوت بین صخره‌های مرجانی آسیب دیده و هیچگونه صخره‌ای بود، تفاوت بین جنگل‌های تَنُک شده و جنگل‌های احاطه‌شده توسط بیابان‌ها و درنهایت: تفاوت بین فاجعه و بی‌سامانی بود. در خانه‌ای که اکنون دانشمندان گردهم آمده بودند، صدای جیم هنسن، آرام و با لحنی واقع‌بینانه، توضیح داد که چگونه مدل او تاثیرات ابرها، اقیانوس‌ها و برف را بر گرمایش زمین محاسبه می‌کند.
در میان گروه چارنی آکیو آراکاوا حضور داشت، یک پیشگام در زمینه مدل‌سازی کامپیوتری. در آخرین شب در Woods Hole آراکاوا در اتاق متل خود به بررسی نسخه‌های چاپی از مدلهای هنسن و مانابه که آنها را روی تختخوابش پهن کرده بود، پرداخت. او به این نتیجه رسید که اختلاف بین مدل‌ها به یخ و برف می‌رسد. سپیدی مناطق برفی دنیا نور را منعکس می‌کنند؛ زمانی که برف‌ها در دمای بالاتر ذوب می‌شوند، پرتوهای کمتری به نیوار راه پیدا می‌کنند و موجب بالاتر رفتن دما می‌شوند. کمی پیش از سپیده دم، آراکاوا به این نتیجه دست پیدا کرد که مانابه به تاثیر ذوب‌شدن یخ دریاها کمتر اهمیت داده، درحالیکه هنسن بیش از اندازه بر آن تاکید کرده. بهترین تخمین جایی در این میان بود و به این معنا که محاسبات گروه Jason بسیار خوش‌بینانه است. دو برابر شدن دی‌اکسیدکربن تا سال ۲۰۳۵، دمای جهان بین را ۱.۵ تا ۴.۵ درجه سانتیگراد افزایش می‌داد ...

🔸ادامه دارد ...🔸

#مادر_تحلیل‌ها
#گزارش_قرن
#سی‌سال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک

https://t.me/darvishnameh/7510
🔺گزارش قرن، مادرِ تحلیل‌ها - ۷🔻

🇮🇷: @darvishnameh

🔴پرداختن به خطر آلودگی هوا در مقایسه با جهان‌گرمایی، نشانه نادانی است!🔴

🖋چند ماه بعد، انتشار گزارش جول چارنی: «دی اکسیدکربن و آب و هوا؛ یک ارزیابی پژوهشی» با هیچ ضیافت یا کنفرانس مطبوعاتی همراه نبود. گروه چارنی همه دانستنی‌ها را درباره اقیانوس، خورشید، دریا، هوا و سوخت‌های فسیلی درنظر گرفته و آنها را به یک عدد واحد تبدیل کرده‌بود: سه. با عبور از آستانه دو برابر شدن، آنچه که اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسید، دنیا سه درجه گرم‌تر می‌شد. آخرین بار دنیا در دوران پلیوسن سه درجه گرم‌تر شده بود، سه میلیون سال پیش، آن زمان که درختان ساحلی در قطب جنوب رشد کرده بودند، دریاها ۸۰ پا بالاتر بودند و اسب‌ها در امتداد ساحل کانادایی اقیانوس منجمد شمالی می‌تاختند.
گزارش چارنی سبب شد تا برای هنسن پرسش‌های حادتری بوجود آید. سه درجه کابوس‌وار می‌بود و اگر انتشار کربن به طور ناگهانی متوقف نمی‌شد، سه درجه تنها می‌توانست آغاز فاجعه باشد. پرسش واقعی این بود که آیا امکان معکوس ساختن روند گرمایش وجود می‌داشت. آیا زمان برای عمل وجود داشت؟ و دقیقاً چگونه یک تعهد جهانی برای پایان‌دادن به احتراق سوخت‌های فسیلی می‌توانست شکل بگیرد؟ چه کسی قدرت به انجام رساندن چنین چیزی را می‌داشت؟ هنسن نمی‌دانست از کجا باید پاسخ به این پرسش‌ها را آغاز کند؟
پس از انتشار گزارش چارنی، شرکت اکسون تصمیم گرفت تا برنامه تحقیقاتی خود را در زمینه دی‌اکسیدکربن با بودجه سالانه ۶۰۰ هزار دلار آغاز کند. اکسون تنها در یک مورد پرسش متفاوتی با جول چارنی مطرح می‌کرد. اکسون اساسا نگران این نبود که دنیا تا چه اندازه می‌تواند گرم‌تر شود، بلکه می‌خواست بداند که تا چه اندازه ممکن است اکسون را برای جهان‌گرمایی مورد سرزنش قرار دهند؟! در سال ۱۹۷۷ در جریان یک سخنرانی در اتحادیه ژئوفیزیک آمریکا، بروکر پیش‌بینی کرد که سوخت‌های فسیلی، یا از طریق مالیات یا با حکم قانونی می‌بایست محدود شوند. پس از آن او در برابر کنگره شهادت داده و دی‌اکسیدکربن را «معضل شماره یک محیط‌زیستی در دراز مدت» نامیده بود. اگر که رئیس‌جمهور و سناتورها به بروکر برای گفتن خبرهای بد به آنها اعتماد داشتند، پس او می‌توانست برای اکسون هم قابل اعتماد باشد. این کمپانی برای سال‌ها، پیش از آنکه نامش به اکسون تغییر پیدا کند، مشکل دی اکسیدکربن را مطالعه کرده بود. در سال ۱۹۵۷ پژوهشگران از Humble Oil (نام پیشین اکسون) یک بررسی پژوهشی را منتشر کردند که «مقدار زیادی از دی‌اکسیدکربن ناشی از احتراق سوخت‌های فسیلی»‌ راه یافته به نیوار را از زمان انقلاب صنعتی دنبال کرده بود. حتی پس از آن این مشاهدات که احتراق سوخت‌های فسیلی غلظت دی‌اکسیدکربن در نیوار را افزایش داده، به خوبی درک و از جانب پژوهشگران Humble مورد قبول واقع شده بود. آنچه که در سال ۱۹۵۷ جدید بود، تلاش در راه سنجیدن درصد انتشار کربن ناشی از صنعت نفت و گاز بود.
موسسه نفت امریکا، بزرگترین انجمن تجاری این صنعت، همین پرسش را در سال ۱۹۵۸ از طریق گروه پژوهشی خود در زمینه آلودگی هوا مطرح کرد و به یافته‌های مشابهی از جانب Humble Oil دست یافت. همین‌طور نیز یک بررسی پژوهشی دیگر از موسسه نفت آمریکا که یک‌دهه بعد در سال ۱۹۶۸ توسط موسسه تحقیقاتی استانفورد انجام شد که به این نتیجه رسید: احتراق سوخت‌های فسیلی به «تغییر چشمگیر دما» تا سال ۲۰۰۰ خواهد انجامید و نهایتا موجب «تغییرات جدی محیط‌زیستی در جهان» خواهد شد؛ از جمله ذوب شدن کلاهک یخی قطب جنوب و بالا آمدن سطح دریاها. نگارندگان این بررسی نوشته بودند: «این یک طنز تلخ است که سیاستمداران، قانونگذاران و بوم شناسان بر رخدادهای محلی مانند آلودگی هوا که مستقیما قابل مشاهده هستند، تمرکز دارند، درحالیکه بحران آب و هوایی که آسیب‌های ناشی از آن به مراتب سهمگین‌تر و در مقیاسی بالاتر است، بی‌اعتنا مانده است!
اما چرا عملاً کسی کاری نکرد؟ درحقیقت، از لحاظ تاریخی، مصرف انرژی با رشد اقتصادی در ارتباط بود ـ هر چه ما بیشتر سوخت فسیلی ‌مصرف می‌کردیم، زندگیمان بهتر می‌شد. اما گزارش چارنی محاسبه هزینه ـ فایده صنعت را تغییر داد. اکنون یک نتیجه رسمی درباره ماهیت بحران وجود داشت. همانطور که هنری شاو در گفتگوهایش با مدیران اکسون تاکید داشت، هزینه بی‌توجهی همگام با منحنی کیلینگ (نشانگر ثبت روزانه دی‌اکسیدکربن در جو زمین) بالاتر می‌رفت.

🔸ادامه دارد ...🔸

#مادر_تحلیل‌ها
#گزارش_قرن
#سی‌سال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک

https://t.me/darvishnameh/7510
🔺گزارش قرن، مادرِ تحلیل‌ها - ۸🔻

🇮🇷: @darvishnameh

🔴 تا چه اندازه برای آینده ارزش قائلیم! 🔴

دو روز پیش از هالویین، رف پومرنس به یک «قلعه پنبه‌ای» در خلیج مکزیک، نزدیک به سن‌پترزبورگ/فلوریدا که مردم محلی به آن قصر صورتی می‌گفتند، سفر کرد. هتل Don CeSar مثل رویاهای کودکانه، شبیه به یک قطعه بستنی بود که زیر نور خورشید در حال ذوب شدن است. این هتل در میان شكوفه‌های نوعی از پسته سایان و مرکز طبیعی gumbo limbo روی باریکه‌ای از سنگ‌های متخلخل آهکی، تنها حدود پنج پا بالاتر از سطح دریا قرار داشت. قصر صورتی به نظر صحنه مناسبی بود برای تمرین نخستین گفتگویی که به‌طور جدی، با تنوعي اندك و نومیدی فزاینده در طول چهل سال آینده برگزار می‌شد. در طول یک سال و نیم از زمانی که پومرنس گزارش‌های محلی را خوانده بود، در کنفرانس‌ها و جلسات بی‌شماری در زمینه دانش جهان‌گرمایی شرکت کرده بود. اما تا بحال هیچکس توجه زیادی به تنها موضوع قابل توجه او، تنها موضوع قابل اهمیت ـ چگونه می‌توان از گرم شدن پیشگیری کرد ـ نشان نداده بود. این امر تا حدی «مدیون»‌ خود او بود:‌ در دوران گسترش «لایحه هوای پاک» او بسیار بر تاسیس کمیسیون ملی کیفیت هوا به منظور اطمینان از برآورده‌کردن هدف‌های لایحه تاکید کرده بود. یکی از این‌ اهداف پایداری اقلیم جهانی بود. گزارش چارنی روشن کرده بود که هدف برآورده نشده بود و اکنون کمیسیون می‌خواست تا پیشنهادات قانونی را بشنود. این مسئولیتی سنگين بود و پژوهشگرانی که به قصر صورتی دعوت شده بودند ـ پیشوایان سیاسی،‌ متفکران،‌ دانشمندان (بخش) صنعت و کنشگران محیط زیست ـ تنها سه روز مهلت داشتند تا به هدف برسند. تام مک فرسُن، یک دمکرات و نماینده ایالت فلوریدا برای معرفی خود به حاضران گفت: «من به این موضوع علاقه خاصی دارم، زیرا ۱۵ مایل دورتر از ساحل به‌طرف داخل صاحب دارایی قابل‌توجهی هستم و املاک ساحلی ارزش فراوانی دارند.» صورت جلسه‌ای رسمی برای برنامه وجود نداشت؛‌ تنها یک گرداننده جوان از آژانس حفاظت از محیط زیست بنام توماس جورلینگ و تعدادی جزوه روی صندلی‌ها، از جمله یک کپی از گزارش چارنی. جورلینگ به مبهم‌بودن ماموریتشان واقف بود. او گفت: «ما کورکورانه پرواز می‌کنیم، با آگاهی ناچیزی از اینکه کوه‌ها کجا قرار گرفته‌اند. اما شرایط نمی‌تواند از این جدی‌تر باشد: او اضافه کرد، یک کوتاهی در توصیه سیاسی همانند حمایت از سیاست کنونی است ـ كه در واقع هیچ سیاستی نیست. او با علاقه کمی به این نوع جمله‌بندی پرسید: «چه کسی حاضر است یخ را بشکند؟» تامس والتس، یک اقتصاددان گفت:‌« ما می‌بایست با یک پرسش احساسی آغاز کنیم. این يك پرسش بنیادین برای انسان بودن است:‌ آیا اين موضوع برای ما اهمیت دارد؟»‌ این پرسش حیرت‌انگیز و برخورنده بود. جان لارمن، یک مهندس از #استانفورد گفت:‌ «چه برای ما اهمیت داشته باشد و چه نه، من تصور می کنم که مهمترین چیز زمان‌بندی است.» به‌عبارتی دیگر این پرسشی احساسی نبود،‌ بلکه یک پرسش اقتصادی است:‌ ما تا چه اندازه برای آینده ارزش قائلیم؟
دیوید رُز، یک مهندس هسته‌ای از ام آی تی، که چگونگی مقابله تمدن‌ها را در برابر بحران‌های بزرگ تکنولوژیکی مطالعه کرده بود، گفت: زماني كه در اختیار داریم، كمتر از آن است كه بتوانيم دركَش كنيم. «مردم تا ساعت ۱۱ و پنجاه و نه دقیقه به مشکلات خود نمی‌پردازند» و بعد مي‌گويند: «خدای من، خدای من، چرا به من پشت کردی؟» و پومرنس پیش خود فکر کرد که اين یک آغاز نویدبخش است. مبرم، مشروح و تیزبین. به‌نظر می‌رسید که شرکت‌کنندگان همگی تمایلی صمیمانه به یافتن راه حل دارند. آنها بر این نکته توافق داشتند که درنهایت به نوعی قرارداد بین المللی برای نگه داشتن دی‌اکسیدکربن در سطحی ثابت و مطمئن نیاز است. اما موافقیتی بر آنکه این سطح در چه حدی می‌بایست باشد، وجود نداشت.

🔸ادامه دارد ...🔸

#مادر_تحلیل‌ها
#گزارش_قرن
#سی‌سال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک

https://t.me/darvishnameh/7510
🔺گزارش قرن، مادرِ تحلیل‌ها - ۹🔻

🇮🇷: @darvishnameh

🔴 خطای بزرگ #جیمی_کارتر شاید کمتر از #ترامپ نیست! 🔴

ویلیام الیوت، یک پژوهشگر از اداره ملی اقیانوسی و جوی، حقایق تلخی را معرفی کرد: اگر ایالات متحده آن سال به احتراق کربن پایان می‌داد، این امر می‌توانست رسیدن به آستانه دوبرابر شدن را پنج سال به تاخیر اندازد. اگر کشورهای غربی به‌گونه‌ای انتشار گازهای خود را ثابت نگه می‌داشتند، انچه را که اجتناب‌ناپذیر بود تنها ۸ سال به تعویق می‌انداختند. تنها راه برای پیشگیری از بدترین شرایط قطع مصرف زغال سنگ می‌بود. با این حال چین، اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده، سه تولیدکننده برتر زغال سنگ، دیوانه‌وار به استخراج (زغال سنگ) شدت بخشیده بودند. آنتونی اسکوویل، یک مشاور علمی مجلس پرسید: «آیا ما مشکلی داریم؟ بله داریم، اما یک مشکل جوی نیست، بلکه یک مشکل سیاسی است. او تردید داشت که هر گزارش پژوهشی، هر اندازه هم که پیش‌بینی‌های آن تهدیدآمیز باشد، بتواند سیاستمداران را وادار به عمل کند.
پومرنس نگاهی به ساحل انداخت، آنجا که گردشگران آرام آرام راه می‌رفتند. ورای اتاق کنفرانس، شمار معدودی از آمریکایی‌ها درک کرده بودند که سیاره به‌زودی دیگر شباهتی به خود ندارد. شاید مشکل این بود که آنها به این نکته به‌عنوان یک مشکل نگاه می‌کردند؟ اسکوویل ادامه داد: «آنچه من می‌گویم این است که ما به‌نحوی در حال تغییر نه تنها انرژی بلکه در کل اقتصاد هستیم»‌. حتی اگر صنعت زغال سنگ و نفت هم سقوط کنند، انرژی‌های تجدیدپذیر مانند انرژی خورشیدی جای آنها را خواهند گرفت. جیمی کارتر در حال برنامه‌ریزی برای ۸۰ میلیارددلار سرمایه‌گذاری در سوخت ترکیبی بود. اسکوویل اضافه کرد: «خدای من، با ۸۰ میلیارد دلار شما می‌توانید یک صنعت فتوولاتیک داشته باشید که نیاز به سوخت‌های ترکیبی را برای همیشه از بین می‌برد.»
برای نخستین بار صحبت از پایان دادن به تولید نفت، آقایان از شرگت اکسون را تحریک کرد. هنری شاو گفت: «من گمان می‌کنم که اینجا یک دوره انتقال وجود خواهد داشت. ما به احتراق سوخت‌های فسیلی پایان نخواهیم داد تا بعد در مسیر استحصال انرژی خورشیدی و شکاف هسته‌ای (فوزیون) حرکت کنیم. ما یک دوره انتقال بسیار سامان‌مند از سوخت‌های فسیلی به منابع تجدیدپذیر خواهیم داشت.» والتس، اقتصاددان، اضافه کرد: «ما درباره چند مبارزه جدی در این کشور حرف می‌زنیم. بهتر است که دراین‌باره به‌خوبی فکر کنیم.»
درواقع آنها اهمیت موضوع را دریافته بودند، اما آنرا جدی نمی‌گرفتند! آنها خونسرد مانده بودند و بی اعتنا ـ پراگماتیست‌های مغلوب شده در برابر مشکلی که برایش هیچ راه حل پراگماتیکی نداشتند. جورلینگ گفت: «مصلحت اندیشی حیاتی است». پس از نهار جورلینگ تلاش کرد تا به گفتگو تمرکز دهد. آنها برای وارد عمل شدن به چه نیاز داشتند؟ دیوید اسلید که به‌عنوان رئیس بخش نیرو و مسئول دفتر ۲۰۰ میلیون دلاری تاثیرات دی‌اکسیدکربن احتمالا به این پرسش بیش از هر کس دیگری در این جمع توجه داشت، گفت که طبق محاسبات او زمانی، احتمالا در طول عمر آنها، همگی شاهد افزایش دمای متوسط زمین - #جهان‌گرمایی - خواهند بود. و پومرنس با صدای بلند اضافه کرد: «و آن‌زمان دیگر بسیار دیر خواهد بود تا کاری دراین مورد انجام داد.» اما هنوز توافقی بر سر اینکه چه باید کرد وجود نداشت. جان پِری، یک هواشناس که به‌عنوان عضو در تهیه گزارش چارنی کار کرده بود، ابراز داشت که سیاست انرژی امریکا فقط ریسک‌های گرمایش جهانی را درنظر می‌گیرد، اگرچه او اذعان داشت که یک اقدام غیرالزامی به‌نظر تاثیر بیش از اندازه کسالت‌بار خواهد داشت. پومرنس، در حالی‌که نفسش درآمده بود، گفت: «این (گفتگو) آنقدر ضعیف است که ما را به هیچ کجا نمی‌برد.» جورلینگ که دودلی و بی‌تصمیمی در این فضا را خوانده بود، از خود پرسید شاید بهتر باشد که از پیشنهاد هرگونه سیاست خاصی پرهیز کرد. او گفت: «بیایید سنگینی این بار را متحمل نشویم. بگذاریم دیگران نگران باشند.»

🔸ادامه دارد ...🔸

#مادر_تحلیل‌ها
#گزارش_قرن
#سی‌سال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک

https://t.me/darvishnameh/7510
🔺گزارش قرن، مادرِ تحلیل‌ها - ۱۰🔻

🇮🇷: @darvishnameh

🔴 چه کسی باور می‌کند بخشی از فاجعه امروز ناشی از عدم تفاهم دانشمندان در نگارش یک بیانیه شفاف و اجرایی است؟!🔴

پومرنس از جورلینگ عاجزانه تقاضا کرد تا تجدیدنظر کند. او گفت: «اینجا هیچگونه اراده‌ای برای حل مشکل وجود ندارد. شما نمی‌توانید مدام بگویید: اینکار را نمی‌شود کرد، آن کار را نمی‌شود کرد. چون با این روال ما به آخر خط می‌رسیم، بدون آنکه کار اثرگذاری در مواجهه با خطر تغییراقلیم انجام شده باشد.»
اسکوویل اشاره کرد که آمریکا مسئول انتشار بخش عمده کربن در جهان است. به پیشنهاد او یک راه می‌توانست آن باشد که در چهارچوب قانون «هوای پاک»‌از دی‌اکسیدکربن به‌عنوان یک آلاینده نام برده و برای آن مقرراتی معین شود. این پیشنهاد برای حاضران مانند بادگلویی بود که در فضای اتاق پیچید. با منطق اسکوویل هر نفسی که بیرون می‌آمد یکجور آلودگی هوا بود. آیا علم، حاضر بود از چنین تفکر افراطی پشتیبانی کند؟
به گفته پومرنس گزارش چارنی دقیقا اینکار را انجام می‌داد. او داشت کم کم صبر، استقامت و نزاکت خود را از دست می‌داد: «اگر همه بخواهند بنشینند و دست روی دست بگذارند تا اینکه دنیا بیشتر از هر زمان دیگری پس از پدیدآمدن انسان گرم‌تر شودـ بسیار خوب. اما من می‌خواهم حداقل یک تلاش برای پیشگیری از آن کرده باشم.» به‌نظر می‌رسید که تقریبا همه قانع و راضی بودند. برخی از حاضرین به‌دلیل نااطمینانی در زمینه مسائل جانبی ـ اینکه آیا افزایش دما تا ۵۰ یا ۷۵ سال آینده سه یا چهار درجه سلسیوس خواهد بودـ در نااطمینانی در زمینه شدت این مشکل، سردرگم بودند. همانطور که گوردون مک دانلد با تاکید می‌گفت، دی‌اکسیدکربن در جو زمین افزایش پیدا می‌کرد؛‌پرسش تنها این بود که چه وقت؟ تاخیر بین انتشار یک گاز و گرمایش حاصل از آن می‌توانست چندین دهه باشد. مانند اینکه در یک شب با هوایی ملایم یک پتوی اضافی هم روی خودت بیندازی: پس از چند دقیقه شروع به عرق ریختن می‌کنی!
با این‌وجود اسلید، رئیس برنامه دی‌اکسیدکربن از وزارت نیرو این تاخیر را نجات‌بخش می‌دانست. او گفت: اگر تغییرات برای یک‌دهه یا بیشتر رخ ندهند، حاضران در این اتاق را به دلیل کوتاهی در پیشگیری از این تبعات نمی‌توان سرزنش کرد. پس مشکل اینجا چیست؟
پومرنس پاسخ داد: «مشکل شما هستید. به‌دلیل تاخیر بین علت و معلول این بعید خواهد بود که بشریت بتواند مدارک محکمی برای گرمایش پیدا کند، پیش از آنکه برای متوقف ساختن آن دیر شده باشد. این تاخیر آنها را به شکست محکوم می‌کند. ایالات متحده باید کاری برای حفظ اعتبار خود انجام دهد.» اسلید، با یک احساس برتری، در پاسخ گفت: «پس این یک مورد اخلاقی است؟» و پومرنس گفت: «اسمش را هر چه می‌خواهید بگذارید.»‌ و اضافه کرد که لزومی ندارد آنها از همین فردا زغال سنگ را ممنوع کنند. چند گام سریع را می‌توان برداشت تا به دنیا نشان داد که ایالات متحده در این‌راه مصمم است: به اجراگذاشتن مالیات بر کربن و افزایش سرمایه‌گذاری در انرژی های تجدیدپذیر. سپس ایالات متحده می‌تواند یک نشست بین‌المللی را برای نشانه‌گیری تغییرات اقلیمی سازمان‌دهی کند. این آخرین تقاضای او در پایان جلسه آن‌روز بود.
روز بعد آنها می‌بایست روی پیش‌نویسی برای سیاست‌های پیشنهادی کار کنند. اما چیزی نگذشت که آنها در جلسه دوباره پس از صبحانه در جمله‌ای از بند پیشگفتار گیر کردند که وقوع تغییرات اقلیمی را احتمالی می‌خواند. پیشنهاد لاورمن، مهندسی از دانشگاه استانفورد «بوقوع خواهد پیوست»‌ بود. اسکوویل پرسید: «نظرتان درباره این کلمات چیست:‌ به احتمال زیاد بوقوع می‌پیوندد؟» یا ...
آنه ماری کروچتی، یک متخصص بهداشت عمومی که در کمیته ملی کیفیت هوا عضویت داشت و در طول هفته بندرت صحبت کرده بود، گفت: «من می‌خواهم نظری عنوان کنم. من متوجه شده‌ام که اغلب وقتی که ما به‌عنوان دانشمندان در ابراز نظرمان ملاحظه‌کاری می‌کنیم، دیگران متوجه نکته اصلی نمی‌شوند، زیرا آنها صلاحیت ما را درک نمی‌کنند.»
تام مک فرسون، نماینده فلوریدا گفت: «من این حرف را به‌عنوان یک شخص غیرمتخصص تصدیق می‌کنم.» بااین وجود این متخصصان که بر سر نکات عمده با یکدیگر توافق داشتند و می‌بایست موافقتنامه‌ای به مجلس نمایندگان ارائه کنند، نمی‌توانستند حتی یک بند را بنویسند. ساعت‌ها با مذاکرات بی نتیجه، پیشنهادات بی‌معنی و موعظه‌های پرخاشگرانه سپری شدند. پومرنس و اسکوویل برای رسیدن به بیانیه‌ای فشار می‌آوردند که شامل این خواسته از ایالات متحده بود تا «با شدت به مذاکرات بین‌المللی سرعت ببخشد.»، اما آنها هم در اعتراضات و قید و شرط‌ها غرق شدند.

🔸ادامه دارد ...🔸

#مادر_تحلیل‌ها
#گزارش_قرن
#سی‌سال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک

https://t.me/darvishnameh/7510
🔺گزارش قرن، مادرِ تحلیل‌ها - ۱۱🔻

🇮🇷: @darvishnameh

🔴 شباهت عجیب ترامپ به ریگان در ضدیت با محیط‌زیست! 🔴

پومرنس به اندازه کافی صبر کرده بود. یک استراتژی بر پایه اجماع، بدون رهبری امریکا، کار نمی کرد. و ایالات متحده به چنین اقدامی دست نمی‌زد مگر یک رهبر قوی متقاعد به انجام آن می‌شد؛ کسی که می‌توانست با صلاحیت درباره دانش سخن بگوید، از کسانی که قدرت دراختیار داشتند خواستار عملکرد شود و متقبل هر خطری برای رسیدن به عدالت باشد. پومرنس می‌دانست که خود او نمی‌تواند چنین کسی باشد: او یک سازمان‌دهنده بود؛ یک استراتژیست. کار او سامان‌دادنِ یک جنبش بود. و هر جنبش، حتی آنکه از پشتیبانی و توافق گسترده‌ای برخوردار باشد، نیاز به یک قهرمان می‌داشت. او فقط می‌بایست چنین کسی را پیدا کند.

🔸نوامبر ۱۹۸۰ ـ سپتامبر ۱۹۸۱
همایش صبح جمعه به‌پایان رسید. ۴ روز بعد #رونالد_ریگان به ریاست جمهوری انتخاب شد. و پومرنس با ناباوری و تاسف از خود پرسید آنچه که به‌نظر می‌رسید یک آغاز باشد، آیا در واقع یک پایان بود؟ پس از انتخابات ریگان در نظر گرفت تا وزارت نیرو را تعطیل کند، به افزایش تولیدات زغال سنگ در محدوده زمین‌های دولتی بپردازد و قوانین استخراج معادن زغال سنگ روباز را منحل کند. او با رسیدن به دفتر ریاست جمهوری، جیمز وات، مدیر شرکتی که در راه گشودن زمین‌های دولتی به‌منظور معدنکاوی و حفاری مبارزه می‌کرد، به مقام وزیر کشور برگزید. و رئیس انجمن ملی زغال سنگ ابراز کرد: «ما بیش از اندازه خوشحال هستیم.» ریگان آژانس حفاظت از محیط زیست امریکا را نگه داشت، اما گرداننده آن‌را خانم آن گورساچ، یک فرد متعصب و خشک انتخاب کرد که در همان آغاز به کاهش یک‌چهارم از کارمندان و بودجه آژانس پرداخت. در میان این سلاخی، شورای ناظر بر کیفیت محیط زیست گزارشی به کاخ سفید ارایه کرد و هشدار داد که سوخت‌های فسیلی می‌توانند «بطور دایم و خطرناکی» جو زمین را تغییر دهند و به «گرمایش سیاره با تبعات احتمالی بسیار جدی» منجر شوند. ریگان به گوشزدهای این شورا عمل نکرد. بجای آن دولتش در نظر گرفت تا شورا را منحل کند - درست مثل رفتار احمدی‌نژاد با شورای عالی محیط‌زیست!
در کاخ صورتی، آنتونی اسکوویل گفته بود که مشکل، مشکلی سیاسی است و نه جوی. پومرنس پیش خود فکر کرد که تنها نیمی از این گفته صحیح است. در پشت هر مشکل سیاسی یک مشکل تبلیغاتی وجود دارد. و بحران اقلیمی یک کابوس تبلیغاتی داشت. گردهمایی فلوریدا در رسیدن به یک بیانیه منسجم شکست خورده بود، چه رسد به وضع یک قانون و اکنون همه چیز در حال پسروی بود. رئیس پیشگام‌ترین آژانس ملی تحقیقات در زمینه انرژی خورشیدی، پس از آنکه از او تقاضای استعفا شده بود، اعلام کرد که «ریگان به انرژی خورشیدی علنا اعلام جنگ داده.») به نظر می‌رسید که ریگان مصمم است تا همه دستاوردهای محیط زیستی جیمی کارتر را لغو کند - درست مثل کاری که اینک ترامپ در مورد اوباما می‌کند - پیش از آنکه به جان قوانین از دوران نیکسون، لیندون جانسون و جان اف کندی بیفتد و اگر کارش با آنها انجام می‌شد به دوران تئودور روزولت برسد. آسیب‌های ریگان به قوانین محیط زیستی حتی موجب نگرانی اعضای حزب او هم شد. زمانی که ریگان در نظر گرفت تا شورای نظارت بر کیفیت محیط زیست را تعطیل کند، رئیس این شورا، مالکوم فوربز بالدوین، نامه‌ای به معاون رئیس‌جمهور و رئیس ستاد کاخ سفید نوشت و از آنها تقاضا کرد تا درمورد این تصمیم تجدید نظر شود. در طول همان هفته در یک سخنرانی مهم تحت عنوان «یک برنامه محافظه‌کارانه»، بالدوین گفت: «زمان آن فرا رسیده که محافظه‌کاران کنونی صریحاً به استقبال محیط‌زیست‌گرایی بروند.»
حفاظت از محیط زیست نه تنها درست و منطقی بود، بلکه یک کاسب و کار خوب هم محسوب می‌شد. در این میان گزارش چارنی به لرزاندن حاشیه آگاهی عمومی ادامه می‌داد. نتایج آن توسط بررسی‌های پژوهشی از اندیشکده غیرانتفاعی اسپن-Aspenـ، موسسه بین‌المللی برای تحلیل سیستم‌های کاربردی در نزدیکی وین و انجمن پیشبرد علوم امریکا تایید شد. حدودا هر ماه، مقالات هشداردهنده متعددی منتشر می‌شدند که از به آخر رسیدنِ دنیا می‌گفتند؛ «یک هشدار دیگر در زمینه تاثیر گازهای گلخانه‌ای»؛ «روند گرمایش جهان فراتر از تجربیات انسانی»؛ «روند گرمایش می‌تواند ملتی را به جان ملتی دیگر بیندازد.» اما چرا آن هشدارها عملاً نتوانست سیاستمداران را سر عقل آورد تا اینکه ما به دوران خجلت‌بارِ #دانالد_ترامپ برسیم؟!

🔸ادامه دارد ...🔸

#مادر_تحلیل‌ها
#گزارش_قرن
#سی‌سال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک

https://t.me/darvishnameh/7510
🔺گزارش قرن، مادرِ تحلیل‌ها - ۱۲🔻

🇮🇷: @darvishnameh

🔴 ما هم قربانی هستیم و هم تبهکار! 🔴

۲۲ اوت ۱۹۸۱ با بارقه‌ای از امید همراه بود، زمانی که پومرنس سرمقاله نیویورک‌تایمز را درباره یک بررسی جدید از جانب تیم پژوهشی ۷نفره ای از #ناسا خواند. آنها کشف کرده بودند که دنیا در طول قرن گذشته گرم‌تر شده. درجه حرارت‌ها از محدوده حد متوسط‌های تاریخی فراتر نرفته بودند، اما پژوهشگران پیش‌بینی می‌کردند که علایم جهان‌گرمایی بسیار زودتر از تغییرات روزمره آب و هوایی نمایان می‌شدند. غیرمعمول‌تر از همه اینکه یادداشت با یک توصیه سیاسی پایان می‌یافت: نگارندگان نوشته بودند که در طول دهه‌های آینده، بشر می‌بایست به توسعه منابع آلترناتیو انرژی بپردازد و استفاده از سوخت‌های فسیلی را تا جایی که امکان دارد، محدود کند. پومرنس با هنسن - نویسنده مقاله - تماس گرفت. او برای هنسن توضیح داد که می‌خواهد اطمینان حاصل کند که نتیجه‌گیری یادداشت را درست فهمیده. اما بیشتر از آن، او می‌خواست که جیمز هنسن را درک کرده باشد.
پومرنس در موسسه مطالعات فضایی گادرد به دفتر کار هنسن وارد شد. او یافته‌های پایه‌ای هنسن را به‌خوبی دریافت کرد: زمین از سال ۱۸۸۰ در حال گرم‌شدن بود و این گرمایش در قرن آینده به «مقدار تقریبا بی‌سابقه‌ای» می‌رسید، و به مجموعه‌ای از رخدادهای وحشت‌انگیز مثل سیل و‌ آبگرفتگی و طوفان منجر می‌شد. اما پومرنس از این هیجان‌زده بود که هنسن می‌توانست دانش پیچیده جوی را به زبان ساده توضیح دهد. اگرچه او کسی مانند یک کودک اعجوبه بود - و می‌رفت تا در چهل‌سالگی به‌عنوان رئیس موسسه گادرد انتخاب شود- پومرنس گفت: «آنچه شما برای گفتن دارید، باید شنیده شود. آیا حاضرید تا یک شاهد باشید؟»
یک جلسه استماع دیگر درباره تأثیر گازهای گلخانه‌ای در روز ۳۱ ژوئیه ۱۹۸۱ برگزار شده بود.‌ این جلسه از جانب جیمز شویر، نماینده نیویورک در مجلس از حزب دمکرات و یک نماینده مجلس زیرک ۳۳ ساله بنام آلبرت گور جونیور رهبری می‌شد. گور، پیش‌تر به‌عنوان دانشجوی هاروارد در کلاس درسی از راجر ریول (دانشمند در زمینه گرمایش جهانی) درباره تغییرات اقلیم آموخته بود.‌ ریول توضیح می‌داد که بشریت در حال رسیدن به مرحله‌ای برای تغییر رادیکال جو زمین است و با ترسیم منحنی کیلینگ روی تخته سیاه نشان می‌داد که چگونه به خطر فروپاشی تمدن دامن می‌زند. گور از این متعجب بود که چرا کسی در این مورد حرف نمی‌زد؟ او هیچ بخاطر نداشت که این را از پدرش -یک سناتور از تِنِسی که برای سه دوره انتخاب شده بود و بعدها بعنوان مدیر یک کمپانی زغال‌سنگ در اوهایو کار کرده بود- شنیده باشد. زمانی که گور نماینده مجلس شد، حساب کرد که اگر ریول چنین سخنرانی‌ها را در مجلس نمایندگان اجرا کند، همکارانش به عمل ترغیب خواهند شد. یا حداقل جلسه استماع از جانب یکی از سه برنامه رادیو و تلویزیونی عمده ملی پخش خواهد شد. جلسه نامبرده بخشی از یک کمپین طراحی شده توسط گور با رئیسش، تام گرامبلی بود. داستان‌های محیط‌زیستی دارای ویژگی‌های یک روایت شورانگیز هستند: تبه‌کاران، قربانیان و قهرمانان. در یک جلسه استماع می‌شد که هر سه را احضار کرد و رئیس جلسه راوی و مرجع اخلاقی می‌بود. گور به رئیس خود گفت که می‌خواهد هر هفته یک جلسه به اجرا بگذارد. این مانند تهیه یک فیلمنامه مصور از یک داستان دراماتیک هفته‌ای بود. گرامبلی سیاهه‌ای از موضوعاتی جمع‌آوری کرد که اجزای دارماتیک لازم را دارا بودند: یک پژوهشگر بیماری‌های سرطان از ماساچوست که در نتایج تحقیقاتش تقلب کرده بود، خطرات نمک بیش از اندازه در رژیم غذایی امریکایی، ناپدید شدن یک هواپیما در لانگ‌آیلند. اینها همه در قالبی که گور می‌خواست جا می‌گرفتند؛ همه تب و تابی داشتند. اما گور از این متعجب بود که چرا گرامبلی تأثیر گازهای گلخانه‌ای را به این سیاهه اضافه نکرده؟!
گرامبلی گفت: «در این داستان (تأثیر گازهای گلخانه‌ای) تبه‌کاری وجود ندارد. در ضمن، قربانیان چه کسانی هستند؟» و گور پاسخ داد، اگر ما کاری انجام ندهیم، همه‌مان قربانی خواهیم بود. اما گور نگفت که اگر ما کاری نکنیم، همه ما هم تبهکار خواهیم بود!

🔸ادامه دارد ...🔸

#مادر_تحلیل‌ها
#گزارش_قرن
#سی‌سال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک

https://t.me/darvishnameh/7510