نادر قنبری
243 subscribers
1.41K photos
720 videos
5 files
1.19K links
نادر قنبری، مشاور و کوچ

دارای پروانه اشتغال از سازمان نظام روانشناسی و دارای مدرک بین‌المللی لایف‌کوچ از موسسه رایمانا و آکادمی انتخاب آمریکا

وبسایت موسسه آموزشی تبیان: tebpsy.com

تلفن موسسه( فقط پیام ): 09021832554
Download Telegram
لذت از زندگی
در برخی مکاتب اخلاقی، #لذت بردن کاری ناپسند تلقی می شود یا آن را کالایی لوکس می پندارند .
اما از نظر روان شناسی این دیگاه صحیح نیست و لذت و خوشی یک نیاز بسیار اساسی بین همه انسانهاست ، با این وجود تحقیقات متعدد نشان می دهد کسی که در زندگی اش صرفاً به دنبال لذت و خوشی است ، بعد از مدتی اصطلاحاً حوصله اش سر می رود و به دنبال لذت و خوشی های بیشتر است و پس از چندی آن لذت و خوشی های بیشتر هم باز ارضایش نمی کند و این دور باطل مدام ادامه می یابد ، پس #لذت به تنهایی نمی تواند ما را به سعادت برساند و برای رسیدن به یک #شادمانی پایدار ما به "معنا" نیاز داریم .

#معنا یعنی چیزی که به زندگی شما یک #چرایی می دهد و یک دلیل خوب برای زندگی و همه فعالیت های شماست.به قول"نیچه" ، انسانی که در زندگی اش #چرایی دارد، با هر #چگونگی خواهد ساخت .

بین لذت و معنا در زندگی یک رابطه #سینرژیک وجود دارد؛ یعنی این دو باید با یکدیگر ترکیب شوند و در کنار یکدیگر قرار بگیرند و در واقع یک زندگی خوب ترکیبی از لذت و معناست.
همان طور که لذت به تنهایی نمی تواند باعث کامیابی واقعی انسان شود . معنا نیز به تنهایی نمی تواند برای فرد شادمانی ایجاد کند . داشتن معنایی قوی می تواند باعث تاب آوری انسان در شرایط سخت شود، اما به تنهایی نمی تواند برای انسان شادی درونی ایجاد کند و برای یک شادی پایدار ما به هردوی این ها نیاز داریم.


#دکتر_علی_صاحبی

@counselingtebyan
سلام دوستان عزیز

تقریبا همه ما آدم ها، صبح که از خواب بلند می شویم برنامه هایی داریم که اگر آن ها نبودند، دوست داشتیم حالا حالا ها، بخوابیم. پدر ها، اول صبح کار بانکی دارند و از آن جا در محل کارشان کلی قرار ملاقات و جلسه کاری. مادر ها از صبح باید فکر ناهار و شام خانواده باشند و کلی کار اجرایی منزل که باید انجام شود. بچه ها هم که انتخابی ندارند، مدرسه و درس و کلاس و معلم.

گاهی اگر یک لحظه شهر را از بالا نگاه کنیم تبدیل شده به یک دور باطل. صبح ها میلیون ها نفر از خانه بیرون می آیند و دائم جابجا می شوند و طرف های شب و تاریکی هوا برمی گردند سر جای اولشان و فردا هم همین آش و همین کاسه و بسیاری از آن ها ناراضی از موقعیت و زمان فعلی.

به راستی چه رازی در اینجا نهفته است؟ چرا با وجود کار و فعالیت زیاد در پایان روز خوشحال و خشنود نیستیم؟ چرا هیچگاه با داشته هایمان خوش نیستیم و همه اش در فکر آینده ای هستیم که هیچ وقت نخواهد آمد؟ کجای کارمان ایراد دارد؟ آیا می توان مقصر اصلی را روزگار و حوادث غیر قابل پیش بینی آن برشمرد؟ پس نقش فکر و اندیشه و عمل چه می شود؟چرا بعضی ها با هر نوع طبقه اقتصادی، از زندگی خشنود هستند و بعضی ناراضی؟ مگر شرایط روزگار و جامعه برای هر دوی آن ها یکی نیست؟ در اینجا به دنبال جواب مشخصی نخواهیم گشت چرا که جواب این سوالات برای هر کس، بر مبنای نحوه تفکر و ارزش هایش متفاوت خواهد بود.

مولوی در دفتر پنجم مثنوی حکایت می کند از چهار پایی که تنها، در جزیره ای بزرگ زندگی می کند و حق تعالی آن جزیره را با انواع نعمت ها از ریاحین و نباتات پر کرده. چهار پا روزها، از آن نعمت ها بهره مند می شود و چون شب فرا می رسد، از غصه و خوف خوابش نمی برد که فردا چه خورم؟ و در پایان مولوی عنوان می کند که نفس ما، آن گاو است و آن دشت پر از نعمت، این جهان

یک جزیره سبز هست اندر جهان
اندرو گاویست تنها خوش دهان
جمله صحرا را چرد او تا به شب
تا شود زفت و عظیم و منتجب
شب ز اندیشه که فردا چه خورم
گردد او چون تار مو لاغر ز غم
هیچ نندیشد که چندین سال من
می خورم زین سبزه زار و زین چمن
هیچ روزی کم نیامد روزیم
چیست این ترس و غم و دلسوزیم
نفس، آن گاوست و آن دشت این جهان
کو همی لاغر شود از خوف نان
سالها خوردی و کم نامد ز خور
ترک مستقبل کن و ماضی نگر


#لذت_زندگی
#نادر_قنبری

@counselingtebyan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
😊چه‌چیزهایی برات #لذت بخش هستن؟
به‌دست آوردن خواسته‌هات برات لذت به‌دنبال داره، درسته؟

حالا به این موضوع هم فکر کن!
🤔آیا خواسته‌های لذت‌بخشی که بهشون رسیدی، لزوما الان هم خوشحالت می‌کنه؟

⁉️عبارت #توهم_تمرکز رو شنیدی؟
این عبارت دقیقا به همین معناست.
درحالت اول #ذهن ما متمرکز روی اون خواسته است ولی در حالت دوم تمرکز روی #خشنودی خودمونه.‌‌

جالب نیست؟
چه مثالهای دیگه‌ای مثل این به نظرت می‌رسه؟!

نادر قنبری

  ‏🌐 tebpsy.com

💎 https://instagram.com/counselingtebyan
تقریبا همه ما آدم ها، صبح که از خواب بلند می شویم برنامه هایی داریم که اگر آن ها نبودند، دوست داشتیم حالا حالا ها، بخوابیم. پدر ها، اول صبح کار بانکی دارند و از آن جا در محل کارشان کلی قرار ملاقات و جلسه کاری. مادر ها از صبح باید فکر ناهار و شام خانواده باشند و کلی کار اجرایی منزل که باید انجام شود. بچه ها هم که انتخابی ندارند، مدرسه و درس و کلاس و معلم.

گاهی اگر یک لحظه شهر را از بالا نگاه کنیم تبدیل شده به یک دور باطل. صبح ها میلیون ها نفر از خانه بیرون می آیند و دائم جابجا می شوند و طرف های شب و تاریکی هوا برمی گردند سر جای اولشان و فردا هم همین آش و همین کاسه و بسیاری از آن ها ناراضی از موقعیت و زمان فعلی.

به راستی چه رازی در اینجا نهفته است؟ چرا با وجود کار و فعالیت زیاد در پایان روز خوشحال و خشنود نیستیم؟ چرا هیچگاه با داشته هایمان خوش نیستیم و همه اش در فکر آینده ای هستیم که هیچ وقت نخواهد آمد؟ کجای کارمان ایراد دارد؟ آیا می توان مقصر اصلی را روزگار و حوادث غیر قابل پیش بینی آن برشمرد؟ پس نقش فکر و اندیشه و عمل چه می شود؟چرا بعضی ها با هر نوع طبقه اقتصادی، از زندگی خشنود هستند و بعضی ناراضی؟ مگر شرایط روزگار و جامعه برای هر دوی آن ها یکی نیست؟ در اینجا به دنبال جواب مشخصی نخواهیم گشت چرا که جواب این سوالات برای هر کس، بر مبنای نحوه تفکر و ارزش هایش متفاوت خواهد بود.

مولوی در دفتر پنجم مثنوی حکایت می کند از چهار پایی که تنها، در جزیره ای بزرگ زندگی می کند و حق تعالی آن جزیره را با انواع نعمت ها از ریاحین و نباتات پر کرده. چهار پا روزها، از آن نعمت ها بهره مند می شود و چون شب فرا می رسد، از غصه و خوف خوابش نمی برد که فردا چه خورم؟ و در پایان مولوی عنوان می کند که نفس ما، آن گاو است و آن دشت پر از نعمت، این جهان

یک جزیره سبز هست اندر جهان
اندرو گاویست تنها خوش دهان
جمله صحرا را چرد او تا به شب
تا شود زفت و عظیم و منتجب
شب ز اندیشه که فردا چه خورم
گردد او چون تار مو لاغر ز غم
هیچ نندیشد که چندین سال من
می خورم زین سبزه زار و زین چمن
هیچ روزی کم نیامد روزیم
چیست این ترس و غم و دلسوزیم
نفس، آن گاوست و آن دشت این جهان
کو همی لاغر شود از خوف نان
سالها خوردی و کم نامد ز خور
ترک مستقبل کن و ماضی نگر


#لذت_زندگی
#نادر_قنبری

https://t.me/counselingtebyan