Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
این هم به جای #بدرود :
به ملانصرالدین گفتن:
آش بردن،
گفت: به من چه؟!
گفتند: آخه خونه ی شما بردن!
گفت: به شما چه؟؟
😉😊
حرف منم ، حرف ملانصرالدینه!
اینستاگرام ؛ حالمو بد خراب میکنه
بخصوص وقتی شش سال جان گذاشتم براش ....
و بازخوردی ندیدم !
فقط همه جا #ممنوع_الکار شدم
خواستید منو ببینید ؛ دم پارک لاله بساط کتاب و خرده ریز پهن میکنم.
#وزارت_ارشاد....باید توسط من و امثال من ارشاد شه !
هر کتابی میدم رد میکنن...درست بعدداز ورودم به اینستاگرام.
هر فیلمنامه ای ؛ منو پیشنهاد میدن ؛ میگن چیستا؟ نه !
#پستچی رو نوشته!...
#تاتر که خانه ی من بود ؛ در را ؛ به روی من ، بسته ....
از اولین منتقدان و#نمایشنامه_نویسان زن تاتر بودم ،
از چهارده سالگی....
من از موسسان هر دو انجمن و کانون منتقدان بودم.
با آقایان شیدفر ؛ جبار آذین ؛ آقازاده ؛ دژاکام ....یادش بخیر !
سه سال اول، من کانون را هدایت و سرپرستی میکردم...
همیشه هیات مدیره یا مدیر آن انجمن بودم ؛
از سال شصت و هفت....بیست سالگی...
اما حالا...
با بی ادبی تمام ؛ یک دعوت خشک و خالی هم ؛ برای جشن آن یکی انجمن ؛ به اساتید نمیکنند !
هفته ی گذشته بود.
الان اگر به رییس مرکز هنرهای نمایشی بگویم :
سالن اجرا میخوام !
میگوید:
" نداریم" ! ....
رییس قبلی هم همین رو میگفت و قبل تر ....
و همه ی
مدیران تاتر شهر ...
و رییسها و مدیران قبل تر از آنها.... !
یکدور باطل بیهوده....
فرسایش جان و عمر !
در سالنهای #تاتر ؛ گربه ها زندگی میکنند و بچه به دنیا میاورند....
.
تاترِ آماده ی من پیر شد ، انقدر منتظر اجرا موند.
بازیگر هفده ساله ش؛ الان بیست و چهار ساله شد!
من حتی بیمه نیستم، در صنف خودم !
این بازار مکاره ی اینستا هم ،
ارزانی اهلش ....
بلاگرها ، ماشالله بلدن سر همه رو شیره بمالن!
و فالوئر و تبلیغ جمع کنن.
سال نود و چهار ؛ اینها اصلا تو اینستا نبودن....
فرصت تمام شد.
ما اهل اشراق استاد سهروردی ؛
؛ خرقه و پاره حصیری عمر ما را بس...
و قلم
که
ما را
رابه شدت کافیست.
و حتما #عشق ...
که نیست....
نیست که نیست ....
اشکال ندارد
#خداوند_کنارم_است
بس است....
بساط من ؛ کنار پارک لاله...
باید ناندر آورم
فال هم میبینم اگر خواستید😉😊😊😊😊😂
بدرود
#چیستا
#farewell
#Chista_Yasrebi
#chistayasrebi
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/CZM2grZMfgs/?utm_medium=share_sheet
به ملانصرالدین گفتن:
آش بردن،
گفت: به من چه؟!
گفتند: آخه خونه ی شما بردن!
گفت: به شما چه؟؟
😉😊
حرف منم ، حرف ملانصرالدینه!
اینستاگرام ؛ حالمو بد خراب میکنه
بخصوص وقتی شش سال جان گذاشتم براش ....
و بازخوردی ندیدم !
فقط همه جا #ممنوع_الکار شدم
خواستید منو ببینید ؛ دم پارک لاله بساط کتاب و خرده ریز پهن میکنم.
#وزارت_ارشاد....باید توسط من و امثال من ارشاد شه !
هر کتابی میدم رد میکنن...درست بعدداز ورودم به اینستاگرام.
هر فیلمنامه ای ؛ منو پیشنهاد میدن ؛ میگن چیستا؟ نه !
#پستچی رو نوشته!...
#تاتر که خانه ی من بود ؛ در را ؛ به روی من ، بسته ....
از اولین منتقدان و#نمایشنامه_نویسان زن تاتر بودم ،
از چهارده سالگی....
من از موسسان هر دو انجمن و کانون منتقدان بودم.
با آقایان شیدفر ؛ جبار آذین ؛ آقازاده ؛ دژاکام ....یادش بخیر !
سه سال اول، من کانون را هدایت و سرپرستی میکردم...
همیشه هیات مدیره یا مدیر آن انجمن بودم ؛
از سال شصت و هفت....بیست سالگی...
اما حالا...
با بی ادبی تمام ؛ یک دعوت خشک و خالی هم ؛ برای جشن آن یکی انجمن ؛ به اساتید نمیکنند !
هفته ی گذشته بود.
الان اگر به رییس مرکز هنرهای نمایشی بگویم :
سالن اجرا میخوام !
میگوید:
" نداریم" ! ....
رییس قبلی هم همین رو میگفت و قبل تر ....
و همه ی
مدیران تاتر شهر ...
و رییسها و مدیران قبل تر از آنها.... !
یکدور باطل بیهوده....
فرسایش جان و عمر !
در سالنهای #تاتر ؛ گربه ها زندگی میکنند و بچه به دنیا میاورند....
.
تاترِ آماده ی من پیر شد ، انقدر منتظر اجرا موند.
بازیگر هفده ساله ش؛ الان بیست و چهار ساله شد!
من حتی بیمه نیستم، در صنف خودم !
این بازار مکاره ی اینستا هم ،
ارزانی اهلش ....
بلاگرها ، ماشالله بلدن سر همه رو شیره بمالن!
و فالوئر و تبلیغ جمع کنن.
سال نود و چهار ؛ اینها اصلا تو اینستا نبودن....
فرصت تمام شد.
ما اهل اشراق استاد سهروردی ؛
؛ خرقه و پاره حصیری عمر ما را بس...
و قلم
که
ما را
رابه شدت کافیست.
و حتما #عشق ...
که نیست....
نیست که نیست ....
اشکال ندارد
#خداوند_کنارم_است
بس است....
بساط من ؛ کنار پارک لاله...
باید ناندر آورم
فال هم میبینم اگر خواستید😉😊😊😊😊😂
بدرود
#چیستا
#farewell
#Chista_Yasrebi
#chistayasrebi
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
https://www.instagram.com/p/CZM2grZMfgs/?utm_medium=share_sheet