@Chista_Yasrebi
سخنرانی و جشن امضای
#چیستا_یثربی در
#زنجان
#جشن_امضاء کتاب
#چیستا یثربی در
نمایشگاه کتاب
#زنجان
با حضورچیستایثربی، نویسنده و نمایش نامه نویس معاصر
#روزهای 2 و 3 شهریورماه دربخش جنبی نمایشگاه کتاب استان زنجان جشن امضاء کتاب برگزارمی گردد.
به گزارش روابط عمومی موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران، با حضور
#چیستایثربی ؛ دو برنامه جشن امضاء کتاب درروزهای اول و دوم هشتمین نمایشگاه کتاب زنجان با حضورعلاقه مندان برگزار می گردد. این برنامه ها دربخش جنبی نمایشگاه برگزار می شود. برنامه جشن کتاب با هماهنگی #معاونت_امور_فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی
#استان_زنجان و موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران برگزار خواهد شد. دراین مراسم کتاب های
#"پستچی"،
#"به جای کلمات من نشسته ای"، "زنان مهتابی ومرد آفتابی"،
"معلم_پیانو"،
"نگاهت_همیشه_دوشنبه_است"،"
نمایش نامه پریخوانی عشق و سنگ؛ نگاهی به زندگی "حضرت رسول(ص)" و ...
کتب_دیگر_این_نویسنده
امضاء و به #مخاطبان تقدیم می گردد.
هشتمین نمایشگاه کتاب استان زنجان از تاریخ 2 تا 8 شهریورماه درمحل مصلی نمازجمعه این شهر برگزار می شود.
#چیستایثربی
#موسسه_نمایشگاههای_فرهنگی
#ارشاد
#جشن_امضای کتب جدید در زنجان
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
سخنرانی و جشن امضای
#چیستا_یثربی در
#زنجان
#جشن_امضاء کتاب
#چیستا یثربی در
نمایشگاه کتاب
#زنجان
با حضورچیستایثربی، نویسنده و نمایش نامه نویس معاصر
#روزهای 2 و 3 شهریورماه دربخش جنبی نمایشگاه کتاب استان زنجان جشن امضاء کتاب برگزارمی گردد.
به گزارش روابط عمومی موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران، با حضور
#چیستایثربی ؛ دو برنامه جشن امضاء کتاب درروزهای اول و دوم هشتمین نمایشگاه کتاب زنجان با حضورعلاقه مندان برگزار می گردد. این برنامه ها دربخش جنبی نمایشگاه برگزار می شود. برنامه جشن کتاب با هماهنگی #معاونت_امور_فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی
#استان_زنجان و موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران برگزار خواهد شد. دراین مراسم کتاب های
#"پستچی"،
#"به جای کلمات من نشسته ای"، "زنان مهتابی ومرد آفتابی"،
"معلم_پیانو"،
"نگاهت_همیشه_دوشنبه_است"،"
نمایش نامه پریخوانی عشق و سنگ؛ نگاهی به زندگی "حضرت رسول(ص)" و ...
کتب_دیگر_این_نویسنده
امضاء و به #مخاطبان تقدیم می گردد.
هشتمین نمایشگاه کتاب استان زنجان از تاریخ 2 تا 8 شهریورماه درمحل مصلی نمازجمعه این شهر برگزار می شود.
#چیستایثربی
#موسسه_نمایشگاههای_فرهنگی
#ارشاد
#جشن_امضای کتب جدید در زنجان
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
راهیابی نمایش
#زنان_مهتابی_مرد_آفتابی
به جشنواره استانی
#مازندران
#نویسنده:
#چیستایثربی
کارگردانی مشترک توسط دو بانوی مازندرانی....
بیست و هشتمین جشنواره ی تئاتر استان مازندران در تاریخ ۲۷ الی ۲۹ شهریورماه ۹۵ به میزبانی شهرستان #ساری برگزار می شود.
#نمایش
#تاتر
#جشنواره
#جشنواره_استانی_مازندران
#اثری از :
#چیستایثربی
#نشر_قطره
قبلا این اثر توسط افراد و گروههای مختلف ؛ اجرا شده و متن آن ؛ جوایز متعددی را از آن خود کرده است.از جمله :
بهترین متن جشنواره ی بین المللی #تاتر_فجر
بهترین متن جشنواره ی ادبی #پروین_اعتصامی
بهترین متن مرکز #گفتگوی_تمدنها
و جوایز دیگر....
و اکنون هم کار راه یافته به جشنواره استانی مازندران_
#امسال
#اما_یک_نکته_مهم
باز هم بی حرمتی به شان
#نویسنده !
در کشور
باید از #ارشاد_مازندران و آن دو #خانم محترم پرسید وقتی اثری از یک نویسنده را اجرا میکنید ؛ یک #دعوت_ساده از خودش لازم نیست؟
خودش نباید کار
#خودش را ببیند؟ پس کی میخواهیم یاد بگیریم :
به قول استاد
#رادی :
انگار یادشان میرود که فکر و متن را از کجا آورده اند !...
من این کار مازندران را
#ندیدم؛ خبردار و دعوت هم نشدم ! حتی کیفیت بازی و اجرا را نمیدانم..... و خبر را هم از سایتهای دوستان برداشتم !..... حتی به خودشان زحمت ندادند خبر را برای
#خود_نویسنده ارسال کنند! ...
بعد دم از
#وجدان_فرهنگی میزنیم!
جالب است
تاتر کار میکنیم انسانتر باشیم ؛ از انسانیت و ادب و شان فرهنگی ؛
#دورتر میشویم !
این رفتار غیر حرفه ای را نمیپسندم ! و دون شان فرهنگ #تاتری می دانم...
#چیستایثربی
#کانال_رسمی
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#چیستایثربی
#زنان_مهتابی_مرد_آفتابی
به جشنواره استانی
#مازندران
#نویسنده:
#چیستایثربی
کارگردانی مشترک توسط دو بانوی مازندرانی....
بیست و هشتمین جشنواره ی تئاتر استان مازندران در تاریخ ۲۷ الی ۲۹ شهریورماه ۹۵ به میزبانی شهرستان #ساری برگزار می شود.
#نمایش
#تاتر
#جشنواره
#جشنواره_استانی_مازندران
#اثری از :
#چیستایثربی
#نشر_قطره
قبلا این اثر توسط افراد و گروههای مختلف ؛ اجرا شده و متن آن ؛ جوایز متعددی را از آن خود کرده است.از جمله :
بهترین متن جشنواره ی بین المللی #تاتر_فجر
بهترین متن جشنواره ی ادبی #پروین_اعتصامی
بهترین متن مرکز #گفتگوی_تمدنها
و جوایز دیگر....
و اکنون هم کار راه یافته به جشنواره استانی مازندران_
#امسال
#اما_یک_نکته_مهم
باز هم بی حرمتی به شان
#نویسنده !
در کشور
باید از #ارشاد_مازندران و آن دو #خانم محترم پرسید وقتی اثری از یک نویسنده را اجرا میکنید ؛ یک #دعوت_ساده از خودش لازم نیست؟
خودش نباید کار
#خودش را ببیند؟ پس کی میخواهیم یاد بگیریم :
به قول استاد
#رادی :
انگار یادشان میرود که فکر و متن را از کجا آورده اند !...
من این کار مازندران را
#ندیدم؛ خبردار و دعوت هم نشدم ! حتی کیفیت بازی و اجرا را نمیدانم..... و خبر را هم از سایتهای دوستان برداشتم !..... حتی به خودشان زحمت ندادند خبر را برای
#خود_نویسنده ارسال کنند! ...
بعد دم از
#وجدان_فرهنگی میزنیم!
جالب است
تاتر کار میکنیم انسانتر باشیم ؛ از انسانیت و ادب و شان فرهنگی ؛
#دورتر میشویم !
این رفتار غیر حرفه ای را نمیپسندم ! و دون شان فرهنگ #تاتری می دانم...
#چیستایثربی
#کانال_رسمی
@Chista_Yasrebi
https://telegram.me/joinchat/BoqMgDvSdBqMEFTqiwAyig
#چیستایثربی
#داوری و #خواب
یک خاطره ی واقعی
یادمه چند سال پیش ؛ یک جا در شهرستانی ؛ داور بودم ؛ عفونت گوش داشتم و قرصهای دوز بالای مسکن میخوردم ؛ از درد تا صبح نمیخوابیدم و در اتاق هتل راه میرفتم ؛ یا ستاره ها را از پنجره اتاق نگاه میکردم و میشمردم....
علی یک/علی دو/علی سه/
تا خوابم برود.....اما تا بوق سگ خوابم نمیرفت....
موقع داوری ؛ توی سالنهای گرم و تنگ و شلوغ ؛ و چسبیدن اجسادمان به هم بخاطر تنگی جا ؛ نفسم کم میامد و خوابم میگرفت !
...سرم روی شانه ی دخترم ؛ یا داور بغلی میافتاد و خوابم میبرد ؛ گاهی حتی با دهان باز؛ مثل ماهی مرده....
.... و دخترم با خجالت ؛ به هزار لطایف الحیل ؛ برای اینکه آبروریزی نشود ! و کسی در آن حال از من عکس نیندازد ؛ سعی میکرد مرا بیدار کند ! مدام تکانم میداد و من از گوش درد و تاثیر مسکنهای قوی بیهوش بودم.... نه میدیدمش و نه میشنیدمش....در کما بودم !... و شالم را پایین تر میکشیدم ؛ و کامل میخوابیدم.... و اگر آب معدنی روی تنم میریخت ؛ ناسزایی بارش میکردم ، و باز میخوابیدم....
در حالی که حق رایم را به همکار سوم داوران ؛ واگذار کرده بودم....او نماینده ی رای من بود! که حق گروه تاتری پایمال نشود !
روزهای آخر؛ دلم ذرت خواست...عاشق دلخسته ی ذرتم...یاهمان پاپ کورن خارجیها.....رفتم بین دو اجرا ذرت بخرم.....
در آن شهر نبود! .....فقط بلال بود! اصلا نمیدانستند منظورم چیست...ودقیقا چه کدی میدادم؟؟؟؟؟.ذرت بوداده ی سفید !!!!
! شاید آنها ؛ کلمه ی دیگری برای آن داشتند.... و من میگفتم یک ماده ی کوچک سفیدیست !!!! و اوضاع مدام و مدام....بدتر شد !.... گاهی هر کاری که بکنی ؛ خرابتر میشود !
دخترم شبش با وحشت گفت :
شایع کرده اند دنبال مواد بودی!!!!
-چی؟؟؟؟ مواد؟؟!!!😳😩
من در عمرم یک سیگار هم نکشیده ام ؛ یکی از آقایان ؛ داور همکارم ؛ گفت :
دیگه نباید کار کنی....باید بهت مقرری از کارافتادگی بدن...من با ارشاد تهران حرف میزنم که مریضی!!!! ... به عنوان هنرمند بیمار از کار افتاده؛ خب؛ خودتو سر پا نگه نداشتی!... حتما معتادی؛ سر داوری میخوابی!!!!
...ما تو جمع تاتریا ؛ معتاد خفیف و شدید ؛ زیاد داریم !!! یک خواب ساده ؛ جه بساطی به پا کرده بود !!! کم مانده بود حراستشان از من بازجویی کند!
جواب آن داور مسن را ندادم ؛ نیم ساعت بعد دخترم وسط نمایش ؛ آهسته گفت:
مامان همون آقا داوره...ببین! عینک آفتابی زده ؛ دستشو گذاشته زیر چونه ش.... خوابیده! تازه خرو پفم میکنه!...
داستانی بود آن سفر داوری... شهرستان....
#چیستایثربی
بعد از آن از هر دردی هم بمیرم ؛ موقع داوری؛ #مسکن نمیخورم و هرگز هوس #ذرت_سفید یا پاپ کورن نمیکنم !...
غلط بکنم !...یاد داستان #تلخون و کتابهای صمد بهرنگی افتادم...قهرمانانش چقدر شبیه من بودند !!! و وضعیتشان !!!!
.
فقط خدا میداند چه چیزها به #ارشاد تهران و ریاست #تاتر کشور انتقال دادند! که تا مدتها از نان خوردن افتادیم.....
گمانم انواع بیماریهای مسری و خطرناک....حتی جنون و انفلونزای مرغی!!!!
خدا نجاتم دهد!
فقط یک بیماری عفونی گوش بود بخدا ! که آنجا به دلیل سفر هواپیما و هوای شرجی ؛ عود کرده بود ! ...قصد توهین به هیچ گروه تاتری را نداشتم ؛ و ندارم.......اگر خوابم رفت؛ آن بار را حلال کنید دوستان هنری ام در شهرستان........
شبیه بیهوشی بود.....دست خودم نبود ! وگرنه داور که نمیخوابد !!!!!
دیگر خوابم نمیرود.....هرگز !!!!
#چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
یک خاطره ی واقعی
یادمه چند سال پیش ؛ یک جا در شهرستانی ؛ داور بودم ؛ عفونت گوش داشتم و قرصهای دوز بالای مسکن میخوردم ؛ از درد تا صبح نمیخوابیدم و در اتاق هتل راه میرفتم ؛ یا ستاره ها را از پنجره اتاق نگاه میکردم و میشمردم....
علی یک/علی دو/علی سه/
تا خوابم برود.....اما تا بوق سگ خوابم نمیرفت....
موقع داوری ؛ توی سالنهای گرم و تنگ و شلوغ ؛ و چسبیدن اجسادمان به هم بخاطر تنگی جا ؛ نفسم کم میامد و خوابم میگرفت !
...سرم روی شانه ی دخترم ؛ یا داور بغلی میافتاد و خوابم میبرد ؛ گاهی حتی با دهان باز؛ مثل ماهی مرده....
.... و دخترم با خجالت ؛ به هزار لطایف الحیل ؛ برای اینکه آبروریزی نشود ! و کسی در آن حال از من عکس نیندازد ؛ سعی میکرد مرا بیدار کند ! مدام تکانم میداد و من از گوش درد و تاثیر مسکنهای قوی بیهوش بودم.... نه میدیدمش و نه میشنیدمش....در کما بودم !... و شالم را پایین تر میکشیدم ؛ و کامل میخوابیدم.... و اگر آب معدنی روی تنم میریخت ؛ ناسزایی بارش میکردم ، و باز میخوابیدم....
در حالی که حق رایم را به همکار سوم داوران ؛ واگذار کرده بودم....او نماینده ی رای من بود! که حق گروه تاتری پایمال نشود !
روزهای آخر؛ دلم ذرت خواست...عاشق دلخسته ی ذرتم...یاهمان پاپ کورن خارجیها.....رفتم بین دو اجرا ذرت بخرم.....
در آن شهر نبود! .....فقط بلال بود! اصلا نمیدانستند منظورم چیست...ودقیقا چه کدی میدادم؟؟؟؟؟.ذرت بوداده ی سفید !!!!
! شاید آنها ؛ کلمه ی دیگری برای آن داشتند.... و من میگفتم یک ماده ی کوچک سفیدیست !!!! و اوضاع مدام و مدام....بدتر شد !.... گاهی هر کاری که بکنی ؛ خرابتر میشود !
دخترم شبش با وحشت گفت :
شایع کرده اند دنبال مواد بودی!!!!
-چی؟؟؟؟ مواد؟؟!!!😳😩
من در عمرم یک سیگار هم نکشیده ام ؛ یکی از آقایان ؛ داور همکارم ؛ گفت :
دیگه نباید کار کنی....باید بهت مقرری از کارافتادگی بدن...من با ارشاد تهران حرف میزنم که مریضی!!!! ... به عنوان هنرمند بیمار از کار افتاده؛ خب؛ خودتو سر پا نگه نداشتی!... حتما معتادی؛ سر داوری میخوابی!!!!
...ما تو جمع تاتریا ؛ معتاد خفیف و شدید ؛ زیاد داریم !!! یک خواب ساده ؛ جه بساطی به پا کرده بود !!! کم مانده بود حراستشان از من بازجویی کند!
جواب آن داور مسن را ندادم ؛ نیم ساعت بعد دخترم وسط نمایش ؛ آهسته گفت:
مامان همون آقا داوره...ببین! عینک آفتابی زده ؛ دستشو گذاشته زیر چونه ش.... خوابیده! تازه خرو پفم میکنه!...
داستانی بود آن سفر داوری... شهرستان....
#چیستایثربی
بعد از آن از هر دردی هم بمیرم ؛ موقع داوری؛ #مسکن نمیخورم و هرگز هوس #ذرت_سفید یا پاپ کورن نمیکنم !...
غلط بکنم !...یاد داستان #تلخون و کتابهای صمد بهرنگی افتادم...قهرمانانش چقدر شبیه من بودند !!! و وضعیتشان !!!!
.
فقط خدا میداند چه چیزها به #ارشاد تهران و ریاست #تاتر کشور انتقال دادند! که تا مدتها از نان خوردن افتادیم.....
گمانم انواع بیماریهای مسری و خطرناک....حتی جنون و انفلونزای مرغی!!!!
خدا نجاتم دهد!
فقط یک بیماری عفونی گوش بود بخدا ! که آنجا به دلیل سفر هواپیما و هوای شرجی ؛ عود کرده بود ! ...قصد توهین به هیچ گروه تاتری را نداشتم ؛ و ندارم.......اگر خوابم رفت؛ آن بار را حلال کنید دوستان هنری ام در شهرستان........
شبیه بیهوشی بود.....دست خودم نبود ! وگرنه داور که نمیخوابد !!!!!
دیگر خوابم نمیرود.....هرگز !!!!
#چیستایثربی
@chista_yasrebi_official
#مورد_توجه_تاتریهای_شمال کشور و سایر شهرها
من، چیستایثربی ، در کمال صحت عقل! ؛ به هیچکس مجوز متونم را برای اجرا در قایم شهر ، گیلان ، مازندران ،جنوب،شرق ،غرب ،حتی
#تهران نداده ام. متن #زنی_که_تابستان_گذشته رسید ، اریجینال است و قرار است توسط گروه خودم اجرا شود..
از کانالهایتان خبر این اجرا را بردارید!
خیلی کار زشتی کردید که بی اجازه خبر کذب را منتشر کردید!
اگر ادامه دهید نام کانال ، گروه و کارگردان را میاورم و به ارشادتان و
#ارشاد_کل ، ،شکایت رسمی میکنم ....
بخصوص
#قایمشهر که اعلام اجرا کرده !!!
بی اجازه و مجوز من !!! مگر میشود و به قول آن خواننده
#مگر_شوخیست ؟!!
اجرا مجوز کتبی و مهر و امضای مرا میخواهد.
گویا قوانین تاتر ارشاد این کشور را مدام باید به شمایان ، گوشزد کرد که آقایان ،خانمها ،
#کار_بی_مجوز مثل دزدی و بالا رفتن از دیوار خانه ی مردم است ،
حتی بدتر...
چون داعیه ی فرهنگی هم دارید!
و فضای مجازی دیگر نمیگذارد، چون گذشته ،
#پنهانی کار کنید و بلاهایی را که این سالها ، با وقاحت ، بر سر من ، امثال من و سایر نویسنده ها ، به اسم دروغین خیریه و دانشجویی!!!! آوردید ، تکرار کنید !
حتی خیریه و دانشجویی ، مدارک و مجوز میخواهد...
شهر دیوانگان که نیست!
ارشاد محترم
#قایمشهر و سایر شهرها
شما #مسولید.
تا مجوز کتبی با دست خط و مهر خودم را ، ندیدید ، به هیچ وجه
#نباید اجازه ی اجرا صادر کنید!
وگرنه عواقبش را بهتر از من ، میدانید!
#سختگیری ارشاد تهران و خانه ی تاتر در این مورد ، تنها مورد جدیست که دیده ام ...
و البته به آن خوردن و لگد کردن حق الناس هم اضافه کنید ! شرم دارد واقعا...
آنهم برای گروه هنرمندان ، و ارشاد یک استان و شهر !
اینجانب
#چیستا_یثربی ، هیچگونه مجوزی از سال ۹۶ به بعد ، به هیچ گروه تاتری ، اعم از حرفه ای و غیر حرفه ای ، برای اجرا نداده ام!
و هر کاری از من بیاید دزدی و غیر قانونیست !
و قطعا حلال نیست...
و نباید مجوز اجرا بگیرد.
دیگر در برابر این دزدیها ، همچون سی سال گذشته ،
#سکوت_نمیکنم !
لطفا در گروهها و کانالها پخش کنید دوستان من ! بخصوص گروههای تاتری !
یک جا باید مردم ما
، یاد بگیرند ، حتی برای نویسنده ی مرده ،تا سی سال بعد از مرگش ، چیزی به نام
#کپی_رایت و حق مولف وجود دارد ،
چه برسد به نویسنده ی زنده !
چطور خودتان ، در برابر وجدانتان ، شرم نمیکنید؟ اگر چیزی به نام
#وجدان در شما باشد !
گویا از ریختن آبرویتان نمیترسید ، کاش دست کم وجدان داشتید !
ادعای درک هنر ، اصالت زیبایی شناختی و شعور اجتماعی دارید ، آنگاه جلوی چشم خود ما که هنوز نمرده ایم ، سرقت میکنید ؟!
ازسیزده سالگی من تاکنون؟!
...جل الخالق!!!
چقدر باید به شما یاد داد و یاد نمیگیرید !
یاحق
#چیستا_یثربی
کانال رسمی چیستایثربی
بیست و نه دی ماه ۹۶
#چیستایثربی
@chista_yasrebi
من، چیستایثربی ، در کمال صحت عقل! ؛ به هیچکس مجوز متونم را برای اجرا در قایم شهر ، گیلان ، مازندران ،جنوب،شرق ،غرب ،حتی
#تهران نداده ام. متن #زنی_که_تابستان_گذشته رسید ، اریجینال است و قرار است توسط گروه خودم اجرا شود..
از کانالهایتان خبر این اجرا را بردارید!
خیلی کار زشتی کردید که بی اجازه خبر کذب را منتشر کردید!
اگر ادامه دهید نام کانال ، گروه و کارگردان را میاورم و به ارشادتان و
#ارشاد_کل ، ،شکایت رسمی میکنم ....
بخصوص
#قایمشهر که اعلام اجرا کرده !!!
بی اجازه و مجوز من !!! مگر میشود و به قول آن خواننده
#مگر_شوخیست ؟!!
اجرا مجوز کتبی و مهر و امضای مرا میخواهد.
گویا قوانین تاتر ارشاد این کشور را مدام باید به شمایان ، گوشزد کرد که آقایان ،خانمها ،
#کار_بی_مجوز مثل دزدی و بالا رفتن از دیوار خانه ی مردم است ،
حتی بدتر...
چون داعیه ی فرهنگی هم دارید!
و فضای مجازی دیگر نمیگذارد، چون گذشته ،
#پنهانی کار کنید و بلاهایی را که این سالها ، با وقاحت ، بر سر من ، امثال من و سایر نویسنده ها ، به اسم دروغین خیریه و دانشجویی!!!! آوردید ، تکرار کنید !
حتی خیریه و دانشجویی ، مدارک و مجوز میخواهد...
شهر دیوانگان که نیست!
ارشاد محترم
#قایمشهر و سایر شهرها
شما #مسولید.
تا مجوز کتبی با دست خط و مهر خودم را ، ندیدید ، به هیچ وجه
#نباید اجازه ی اجرا صادر کنید!
وگرنه عواقبش را بهتر از من ، میدانید!
#سختگیری ارشاد تهران و خانه ی تاتر در این مورد ، تنها مورد جدیست که دیده ام ...
و البته به آن خوردن و لگد کردن حق الناس هم اضافه کنید ! شرم دارد واقعا...
آنهم برای گروه هنرمندان ، و ارشاد یک استان و شهر !
اینجانب
#چیستا_یثربی ، هیچگونه مجوزی از سال ۹۶ به بعد ، به هیچ گروه تاتری ، اعم از حرفه ای و غیر حرفه ای ، برای اجرا نداده ام!
و هر کاری از من بیاید دزدی و غیر قانونیست !
و قطعا حلال نیست...
و نباید مجوز اجرا بگیرد.
دیگر در برابر این دزدیها ، همچون سی سال گذشته ،
#سکوت_نمیکنم !
لطفا در گروهها و کانالها پخش کنید دوستان من ! بخصوص گروههای تاتری !
یک جا باید مردم ما
، یاد بگیرند ، حتی برای نویسنده ی مرده ،تا سی سال بعد از مرگش ، چیزی به نام
#کپی_رایت و حق مولف وجود دارد ،
چه برسد به نویسنده ی زنده !
چطور خودتان ، در برابر وجدانتان ، شرم نمیکنید؟ اگر چیزی به نام
#وجدان در شما باشد !
گویا از ریختن آبرویتان نمیترسید ، کاش دست کم وجدان داشتید !
ادعای درک هنر ، اصالت زیبایی شناختی و شعور اجتماعی دارید ، آنگاه جلوی چشم خود ما که هنوز نمرده ایم ، سرقت میکنید ؟!
ازسیزده سالگی من تاکنون؟!
...جل الخالق!!!
چقدر باید به شما یاد داد و یاد نمیگیرید !
یاحق
#چیستا_یثربی
کانال رسمی چیستایثربی
بیست و نه دی ماه ۹۶
#چیستایثربی
@chista_yasrebi