چیستا_وان
1.41K subscribers
399 photos
84 videos
1 file
94 links
آنچه نباید می دیدیم؛ می شنیدیم و یا می گفتیم

این کانال رسمی من نیست. کانال دوستان نزدیکتر من است که حسهایم را با آنها شریک میشوم. آدرس کانال رسمی من این است
@chista_yasrebi
Download Telegram
Forwarded from آوا_رمان اثر چیستایثربی (Chista Yasrebi)
عزیزان از آنجا که پس از شروع داستان آوا /
داستانی
#سیاسی #اجتماعی و #عاشقانه ، به هیچ وقت لینک
#جدید به کسی داده نمیشود و از پذیرش عضو جدید ، در وسط داستان معذوریم ،


(علتش هم شیوه ی خاص روایت است که مخاطبان هم در آن سهیمند)


..چیزی شبیه هنر درمانی که در حیطه ی ادبیات ایران ، نمونه ی آن را ندیده اید ،


پس اگر واقعا قصد پیوستن به کانال #داستان_مخاطب_محور #آوا را دارید ،کمکهای خود را برای زلزله ی غرب ،هر چه سریعتر واریز فرمایید.


ما بنا را بر همت عالی گذاشتیم که هر کس هر چقدر دارد ،پرداخت کند و تحت هیچ فشاری قرار نگیرد... ولی متاسفانه تعداد افراد و وجوه در حد سه خانوار هم نشده... هنوز تا رفع مشکل تلگرام فرصت دارید که همیار کانال آوا شوید.
مبلغ=دلبخواهی
شماره حساب:
6274121179991500
ممنونم

چند خط اول داستان در پستهای اول کانال آوا و پیج دوم اینستاگرام من آمده است.
با سپاس از همدلی و همیاری تان در کمپین
#ادبیات_برای_زندگی



@chista_yasrebi_ava
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آوا
#آوا_متولد۱۳۷۹
#نویسنده
#چیستایثربی

قسمت ۱۴ ، فقط برای بزرگسالان ، رمان خوانان ، و افرادیست که با مفاهیم پس از بلوغ ، آشنایی دارند .
#چیستا
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
قسمت123 رمان #آوا مثل جان کندن بود. اولین بار بود که در زندگی ام ، قادر نبودم بخشی از داستانم را منتشر کنم..هنوز هم با خودم به صلح نرسیده ام !....
یادم است یکبار در نوجوانی خیلی گرسنه بودم.... دختر یک خانواده ی درست و حسابی باشی و آنقدر گرسنه.‌.پشت در کلاس آلمانی ام ایستاده بودم که در باز شود.استاد قبلی بیرون بیاید و من داخل شوم.در کلاس دیگری باز شد.آقایی که استاد زبان انگلیسی آن کلاس بود یک جعبه شیرینی دستش بود و تعارف میکرد.

مرا نمیشناخت.شاگردش نبودم.به من که رسید گفت : دو تابردار!...
گویی دستور میداد...

دو شیرینی را خوردم...ضعف و سر گیجه ام رفت.به یکی گفتم : این آقا که بود ؟ گفت : مگر نمیشناسی؟ استاد محمد خطیب!استاد عالی زبان انگلیسی این موسسه است..‌‌‌اسمش را به ذهن سپردم....ترم بعد انگلیسی،امتحان دادم گفتند : ترم اخر قبول شدی!

گفتم من فقط ترم Es 3 را میخواهم،آنهم با استاد خطیب!


و زندگی من عوض شد‌‌‌‌.
استاد خطیب، خودتان نمیدانید در زندگی من چه نقش انگیزشی داشته اید! قسمت123 آوا ، تقدیم به شما.... تقدیم به همه ی آدمهایی که از کنار فراموش شدگان، بیتفاوت نمیگذرند..یاد کلاسهای انستیتو سیمین بخیر!