چیستا_وان
1.38K subscribers
399 photos
84 videos
1 file
94 links
آنچه نباید می دیدیم؛ می شنیدیم و یا می گفتیم

این کانال رسمی من نیست. کانال دوستان نزدیکتر من است که حسهایم را با آنها شریک میشوم. آدرس کانال رسمی من این است
@chista_yasrebi
Download Telegram
#مری_پاپینز یک فیلم موزیکال محصول سال ۱۹۶۴ کمپانی #والت_دیزنی است. به کارگردانی
#رابرت_استیونسون و تهیه کنندگی والت دیزنی و با شرکت جولی اندروز و دیک ون دایک. مری پاپینز یکی از مشهورترین فیلم‌های کودکان تاریخ سینماست.

#جولی_اندروز بخاطر این فیلم ؛ جایزه #اسکار بهترین بازیگر زن را گرفت.فیلم درباره ی خانواده ؛ عشق ؛ تربیت فرزندان و خوشبختی واقعی خانوادگبست و کمتر والدین و مربیانی هستند که این فیلم را ندیده باشند.
#چیستایثربی
#چیستا_وان


@chista_1
@chista_yasrebi_official
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
#خواب_گل_سرخ
#قسمت_چهل_و_چهارم
#چیستایثربی

روزهایی که بی تو می گذرند ؛ فقط می گذرند...
روز نیستند ؛ شب هم نیستند...
مثل برزخ ؛ معلق ، میان زمین و هوا !

نه می دانی ازکجا آمده ای ؟
نه می دانی به کجا می روی !

تنهایی...
مثل زیر خاک .... می ترسی !

روزهایی که بدون تو می گذرند ؛
اصلا نمی گذرند !

من روزهایی را که بدون تو باشد ،
یادم نمی آید...

چند روز گذشته است از آخرین باری که با هم حرف زدیم ؟

یادم نمی آید...

آن پشت بام لعنتی را یادم هست !...

آن آلونک کوچک که خود را در آن چپانده بودم و گریه می کردم ؟!...
و دست تو ، که مهربان ترین نوازش دنیا بود.

دست تو ؛ مثل آسمان ، بخشنده بود و من می دانستم که آسمان ؛ هرگز کثیف نمی شود.

چند روز می گذرد ؟
یادم نیست !

یادم است که فقط تا مدت ها ، تو را ندیدم.

بعد از اینکه اشکهایم را پاک کردی و من در خواب یادم آمد !

هنوز زبری دستهایت روی گونه هایم جا مانده ؛...
من در خواب یادم آمد که تو در پشت بام ؛ اشکهایم را پاک کردی....

تو کجا بودی ؟
نه در پیست اسکیت ؛ نه پیش مربی ؛ نه در تیم ملی ؛ هیچ جا پیدایت نیست !...


گفتند : برگشته شهر خودش.

شهرخودش کجاست ؟!
چرا هرگز نپرسیدم شهرخودش کجاست ؟!

راستی شهر خودت کجاست ؟
بگو تمام شهرهای ایران ، شهر توست ؛...

بگو تمام شهرهای جهان ، شهر مردیست که اشک های دخترکی بی پناه را ، روی پشت بام ، پاک می کند...

بگو ، تمام شهرهای دنیا ، شهر مردیست که دخترکی را از زیر مشت ها و لگدهای جانوری وحشی بیرون می کشد ؛ و همچون آسمان سرپناه ؛ او را ، در پناه خود
می گیرد...

بگو شهر مردی کجاست ، که قهرمان تمام قصه هایی است که فراموش کرده ام ؛
که از کودکی مادربزرگ برایم گفته بود و فراموش کردم...


چرا می خواستم بگویم دوستت ندارم ؟!
چرا در تمام طول این مدت ؛ انکار کردم ؟!

چون لایق این عشق نبودم ؛...

چون من باعث مرگ آدمی شده بودم ؛...

من باعث خاموشی کسی بودم که هرگز دوستش نداشتم ، ولی با من نسبت خونی داشت.

من مجبور بودم ؛ ناخواسته مجبور بودم...

راه دیگری نبود !

اما مادر ، هرگز به خاطر این ماجرا ، مرا نبخشید ؛...
هرگز !

و آن نگاه های از سر تحقیر و تنفر ، فقط برای این بود که :
"تو با برادرت ، در خانه تنها بودی ؛ چرا نجاتش ندادی ؟... تو می توانستی نجاتش دهی !"

مادر از برادر کتک می خورد ؛ فحش می شنید ، ولی مرا ، برای مرگ او هرگز نبخشید.

مردم ؛ شما آدرس مردی را نمی دانید که آسمان سرپناه است ؟!

نه ؛ هیچ کس نمی داند !

من از روز اولی که تو را در پیست اسکیت دیدم ؛ دلم لرزید !

فکر کردم یک حس گذراست ، و تو به مینا تعلق داری !

و بعد که فهمیدم همه چیز یک بازی بوده ؛ این عشق را در خودم انکار کردم....

دشمن حس خودم شدم ؛ دشمن قلبم و آرزوهایم....مستحق این عشق نبودم...

و حالا که دلم ، برایت ؛ قد انگشتانه ی کهنه ی مادربزرگ شده ؛ نمیدانم چگونه پیدایت کنم !...

من حاضرم اکنون ، سینه خیز ، تمام سرزمین ها و جاده ها را ، به دنبال ردپای تو بگردم ؛ اگرفقط بدانم که هنوز مرا می خواهی !

که بی تفاوتی مرا می بخشی !
این بی تفاوتی نبود ؛ شرم از خودم بود !

شرم از اینکه ، بعد از مرگ این برادر ، هنوز بتوانم عاشق شوم و بعد از نفرین مادر ؛ یک زندگی طبیعی داشته باشم !


شرم ازخودم بود ، که خانواده ای نداشتم...

پس کجایی ای مرد؟ ای عاشق؟!



#خواب_گل_سرخ
#قسمت_چهل_و_چهارم
#چیستا_یثربی

#داستان
#پاورقی_اینستاگرامی
هرگونه اشتراک یا برداشت از این داستان ؛ منوط به ذکر #نام_نویسنده است.

#کانال_قصه_چیستایثربی
@chista_2

کانال رسمی
@chista_yasrebi_official

https://t.me/joinchat/AAAAADvSdBq1EA_7IHG-jQ
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
#مسابقه
این قسمت 44
#خواب_گل_سرخ
را باصدای خود بخوانید و برای مابفرستید.در کانال پخش خواهد شد و مردم به بهترینها؛ رای خواهند داد .

هیچ
#شرط_سنی و
#جنسیتی وجود ندارد.

همه میتوانند این قسمت را بخوانند و صدای ضبط شده ی خود را به ایدی فوق بفرستند....


آیدی فقط برای این مورد
@cccii789

من تا نتیجه ؛ این قسمت را نمیخوانم که کسی تحت تاثیر نوع خواندن من قرار نگیرد.


#مهلت فقط تا انتهای روز جمعه ی آینده.

لطفا حتما همراه #ویس بنویسید :


مربوط به مسابقه ی :
#خوانش
#خواب_گل_سرخ.
وگرنه ادمین ؛ ویس شما را لود نمیکند.

ممنونم
لطفا گروهها و کانالهای #بازنشر قصه ؛ این خبر رابه اشتراک بگذارند.
#سپاس

#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
چیستا یثربی💚💚💚
نویسنده ،کارگردان و خالق اثر فوق العاده پستچی 📮📬📨
امشب میهمان نمایش مثبت هجده هستند .
هر شب ساعت ۲۰:۱۵
خانه نمایش دا
تلفن رزرو 👈۰۲۱ ۸۸۰ ۱۶۰ ۷۴
🆔
@bazaartheater
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
نشان دوست نکو آنست که خطای تو را بپوشاند ،تو را پند دهد و رازت را آشکار نسازد.
#ابن_سینا

#کانال_رسمی_چیستایثربی

@chista_yasrebi_official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi)
دوستانی که لفت میدهند ؛ هر جا دلشان بخواهد میتوانند بروند .اما دیگر این کانال را نمیبینند ...تصمیم گرفتم حتما برای 4 قسمت آخر داستان ؛ کانال را خصوصی کنم.تجربه ی سه چهار کتاب مجازی قبلی این را به من نشان داد.پایان را فقط کسانی خواهند دانست که عضو ثابت
#کانال و
#اینستا هستند.چون پیج هم تا زمان چاپ کتاب ؛
#پرایوت میشود و فقط فالورها میتوانند بخوانند....

از قبل گفته باشم که بعدا غر نزنید.این دفعه ؛ دیگر دلم برای کسی نخواهد سوخت و کانال را تا چاپ کتاب ؛ عمومی نمیکنم.


اعضای ثابت کانال فقط میتوانند مطالب را ببینند و بخوانند...

ناشر ؛ گناهی نکرده است.من هم همینطور !



#احترام
چهار قسمت اخر
#خواب_گل_سرخ




#چیستایثربی_کانال_رسمی


@chista_yasrebi_official
#مهر_تاج_رخشان_تهرانی/#بدرالدجی
یکی از بانیان اولین مدرسه ی دخترانه در ایران
وی در سال ۱۲۶۰ خورشیدی در خانواده‌ای اشرافی در تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدباقر رضوی معروف به امام الحکما قاضی و طبیب دربار و مادرش حمیده خانم نام داشت. فقه، عربی، تاریخ و زبان انگلیسی را نزد پدر و مادرش فرا گرفت.

در شانزده سالگی به همراه خواهرش برای آن‌که پدرشان را وادار کنند تا به تحصیلشان در مدرسه رضایت دهد، در منزل علی‌اصغرخان اتابک که از دشمنان پدرشان بود، بَست نشستند. پس از یک ماه امام‌الحکما تسلیم شد. بدرالدجی در کلاس چهارم مدرسه دخترانه آمریکایی تهران پذیرفته شد. او ابتدا با چادر و چاقچور و روبنده به مدرسه می‌رفت، چند سال بعد برای آن‌که از گرفتاری‌های کیلومترها پیاده‌روی از خانه تا مدرسه و گرفتن کتاب و دفتر و مداد و ظرف غذا با چادر و چاقچور رهایی یابد. نوعی لباس شبیه به مانتو با افزودن یک کلاه طراحی می‌کند. لباس ابتکاری او بلوایی در شهر آفرید و بدرالدجی پس از تهدید متعصبین مذهبی به ترور این لباس را کنار گذارده و به پوشش سنتی خود بازگشت. او سه سال پیش از فارغ‌التحصیل شدن با کمک پدرش مدرسه «ام‌المدارس» را در تهران تأسیس کرد. او و خواهرش در این مدرسه تدریس می‌کردند. با تأسیس مدرسه خواهرش تحصیل را کنار گذاشت ولی بدرالدجی در ۱۲۸۴ یک سال پیش از انقلاب مشروطه از مدرسه فارغ‌التحصیل شد. او برای آن‌که بتواند در جشن فارغ‌التحصیلی مانند دیگر دختران بدون حجاب حاضر شود و سخنرانی کند به دروغ به پدرش گفته بود که اگر چادر بر سر کند به او دیپلم نمی‌دهند.

بدرالدجی، که نام مهرتاج رخشان را برای خود برگزیده بود، پس از فارغ‌التحصیلی به معلمی و مدیریت در مدارس دخترانه ادامه داد. مدتی در اداره «مدرسه شرعیات اصفهان» به صدیقه دولت آبادی کمک کرد و «مدرسه ام المدارس» را در اصفهان تأسیس کرد. در مدرسه آمریکایی‌ها که از آن فارغ‌التحصیل شده بود، زبان و ادبیات فارسی را تدریس کرد. سپس مدیر مدارسی در شهرهای انزلی، مشهد، اصفهان، گلپایگان و ملایر شد. وی در گلپایگان در شرایطی که نبض شهر در اختیار نیروهای کاملاً سنتی و محافظه‌کار بود، در ارتقای فرهنگ مردم نقش بسیار مهمی داشت. او همچنین به درخواست وزیر معارف نظام‌نامه‌ای برای مدارس ایران تهیه کرد که در صفحهٔ اول نخستین شماره مجله معارف به چاپ رسید. رخشان نهایتا در ۱۳۱۱ از ادارهٔ فرهنگ بازنشسته شد. یکی از دلایل بازنشستگی او اختلاف در مورد آموزش درس حفظ الصحه بود که مسئولان آن را درسی بی‌فایده می‌پنداشتند.
اخر عمرش در باغی عزلت گزیدکه مردم به آن باغ اجنه میگفتند

#چیستایثربی
@chista_1
@chista_1

#چیستایثربی
کانال دوستان شخصیتر
. .
.
.
.
.

آقا ؛ دو بخش دارد ؛
عاشق ؛ دو بخش دارد ؛

زن اما ؛ فقط یک بخش است ،
قلب است ،
عشق است ،
جان است ؛
.
فقط همین !...


#چیستایثربی

@chista_1
#Chista_Yasrebi .

داستان کوتاهی که مدت‌ها پیش نوشته‌ام، نصفه‌شب سرزده وارد خانه‌ام می‌شود، مرا تکان می‌دهد تا بیدارم می‌کند و فریاد می‌زند: هی! الان که وقت خواب نیست! نباید فراموشم کنی، هنوز باید یک چیزهایی بنویسی! من که مسخ آن صدا شده‌ام، خودم را می‌بینم که دارم یک رمان می‌نویسم. می‌توانم بگویم داستان‌های کوتاه و رمان ‌های من در درونم به روش طبیعی و ساختارمند با هم در ارتباط هستند.

#موراکامی
#نویسنده_ژاپنی
#چگونه_نوشتن

#چیستایثربی
#چیستا_یثربی
#رمان و
#فیلمنامه_نویس
@chista_1
@chista_1
کانال دوستان شخصی تر
#chista_yasrebi
#poetry#poet .

آبی و ابر و تو ....
و خنده هایت ؛ که طعم چای تازه دم میدهد ؛
و سکوتت ؛ به وقت رفتن ...
که قلب مرا ؛ چهارده ساله میکند
حتی خداحافظی هایت را ؛ خدا.....
چقدر دوستت دارم .....
.
دیگر از جهان چه میخواهم ؟

#چیستایثربی
#شعر_عاشقانه
@chista_1
کانال دوستان شخصیتر
#ساحره_سوزان
#the_crucible
#آرتور_میلر
#نمایشنامه_نویس_آمریکایی



نمیتوانید از من استفاده کنید ؛ من سه بچه دارم_چطور میتوانم به آنها یاد بدهم مثل مرد در دنیا راه بروند ؛ وقتی رفقایم را فروخته باشم؟

چطور میتوانم بدون اسمم زندگی کنم ؟ من روحم را به شما داده ام ؛ اسمم را برای خودم بگذارید..... .

#دانیل_دی_لوییس در نقش
#جان_پروکتور
#ویونا_رایدر در نقش
#ابیگیل

.سرنوشت هر شخصیت در رمان ؛ حتما نمونه ی تاریخی یا بیرونی دارد #آرتور_میلر

#چیستایثربی
#نمایشنامه
#نمایشنامه_نویس
#جمله_خوب
#نمایش
#تاتر
#ساحره سوزان ترجمه ی فارسی نمایش

#محک_کوره_آهنگری که جادوگران را با آن داغ میکردند و امتحان میکردند.

@chista_1
. #اولین#روزنامه_نگار_زن_ایران/#مریم_عمید
در روزگاری که زنان از ترس برخوردهای حکومتی، سواد خود را پنهان می کردند؛ مریم عمید؛ ملقب به «مزین السلطنه» اولین #نشریه زنانه ایران را راه اندازی کرد. هفته نامه‌ای هشت صفحه ای که در داخل و خارج از کشور منتشر می شد و اگرچه عمر کوتاهی داشت اما تحول بزرگی در دوران مشروطه به حساب می آمد.
به گزارش مجله مهر، نقل است که #ناصرالدین_شاه قاجار از سواد داشتن زنان دل خوشی نداشت و برخی از همسران او که می توانستند بخوانند و بنویسند، سوادشان را از شاه پنهان می کردند. #مریم_عمید؛ ملقب به مزین السلطنه در چنین فضایی پیش قدم تاسیس یک مدرسه دخترانه شد و بعدها نشریه ای را منتشر کرد به نام #روزنامه_شکوفه ؛ که برای اولین بار در تاریخ ایران، #مدیرمسول آن زن بود.
مزین السلطنه که دختر مير سيدرضي رئيس‌الاطباء #پزشک قشون ناصرالدين شاه بود تحصيلات خود را نزد پدرش یاد گرفت و به دليل حضورش در خانواده ای تحصيلکرده و با سواد و داشتن ذهني #جستجوگر و #علاقمند، از برخي تحولات اجتماعي و فرهنگي جامعه و جهان آن روزگار مطلع شد و چون علاقه زيادي هم به آموختن علوم جديد داشت به خواندن زبان #فرانسه و آموزش #عکاسي مشغول شد.
او که در واقع اولین زن روزنامه نگار ایران است البته اولین نشریه ای که از طرف زنان در ایران منتشر شد نشریه #دانش نام داشت که در سال ۱۲۸۹ ه- ش توسط "خانم دکتر کحال" همسر میرزا حسین‌خان کحال انتشار ‌یافت. این نشریه در تهران منتشر ‌شد که هفته‌ای یک بار و در هشت صفحه با قطع رحلی و چاپ سربی چاپ می‌شد و علاوه بر ایران در سایر کشورها هم منتشر می‌شد که بعد از یک سال متوقف شد.

#مطبوعات
#زنان
#اولین_زنان_روزنامه_نگار
#مریم_عمید
#فرهنگ


#روزنامه_شکوفه

#چیستایثربی
@chista_1