برای پایان
#شیداوصوفی
یه مَرده مُرده توی پیرهنم بود
که زندگیمو بغلش میگرفت
که دم به دیقه منو ضجه میزد
که وقت و بی وقت دلش میگرفت
یه مَرده مُرده وسط سرفه هام
فحش میده به وقتی دنیا اومد
یه مردی که تا دهنم وا ميشد
تمام باوراشو نعره میزد
یه مَرده مُرده خِرمو گرفته
که من میون مُردنش گم شدم
سیگارشو میچسبونه به مغزم
منو داره راه میره توو خودم
سطل زباله میبینه مَردموُ
خوبی واسه ش معنی نداره دیگه
حرف نمیزنه با هیچ آدمی
بسکه دروغ شنیده راست نمیگه
یه مَرده مُرده توو سرم پوسیده
که حالش از حال خودم بدتره
از آخرین باری که خندیده بود
یه صدهزارسالی داره میگذره
یه مَرده مُرده که شبای جمعه
بالا میاره روی تختخوابش
پَرای بالشتش ُ درمیاره
پرنده میشه وسط عذابش
یه مَرده مُرده که نفس میکشید
هوای بغضشو تو دردِ سینه م
تیغ موکت بری رو برمیدارم
میخوام ته قرنیه شو ببینم
یه مَرده مُرده که همه عمرشو
برای پاییزا ادامه میده
واسه خدایی که قبول نداره
بغضاشو جمله کرده نامه میده
یه شعر نصفه از دوتایی مونو
توی وصیت من آورده بود
دستاشُ دور گردنم میبینم
قاتل من قبل خودم مُرده بود...
علی رادی ۱۱ دی ماه ۹۴
#شاعر
#علی_رادی
#برای_پایان_دردناک_ولی_رهایی_بخش
#شیداوصوفی
#چیستایثربی
#ناگفته_ها_چیستا
@nagofteha_chista
#شیداوصوفی
یه مَرده مُرده توی پیرهنم بود
که زندگیمو بغلش میگرفت
که دم به دیقه منو ضجه میزد
که وقت و بی وقت دلش میگرفت
یه مَرده مُرده وسط سرفه هام
فحش میده به وقتی دنیا اومد
یه مردی که تا دهنم وا ميشد
تمام باوراشو نعره میزد
یه مَرده مُرده خِرمو گرفته
که من میون مُردنش گم شدم
سیگارشو میچسبونه به مغزم
منو داره راه میره توو خودم
سطل زباله میبینه مَردموُ
خوبی واسه ش معنی نداره دیگه
حرف نمیزنه با هیچ آدمی
بسکه دروغ شنیده راست نمیگه
یه مَرده مُرده توو سرم پوسیده
که حالش از حال خودم بدتره
از آخرین باری که خندیده بود
یه صدهزارسالی داره میگذره
یه مَرده مُرده که شبای جمعه
بالا میاره روی تختخوابش
پَرای بالشتش ُ درمیاره
پرنده میشه وسط عذابش
یه مَرده مُرده که نفس میکشید
هوای بغضشو تو دردِ سینه م
تیغ موکت بری رو برمیدارم
میخوام ته قرنیه شو ببینم
یه مَرده مُرده که همه عمرشو
برای پاییزا ادامه میده
واسه خدایی که قبول نداره
بغضاشو جمله کرده نامه میده
یه شعر نصفه از دوتایی مونو
توی وصیت من آورده بود
دستاشُ دور گردنم میبینم
قاتل من قبل خودم مُرده بود...
علی رادی ۱۱ دی ماه ۹۴
#شاعر
#علی_رادی
#برای_پایان_دردناک_ولی_رهایی_بخش
#شیداوصوفی
#چیستایثربی
#ناگفته_ها_چیستا
@nagofteha_chista
#اجازه
#متن_ترانه
#رضا_عطایی
#موزیک
#واروژان
#داریوش
تقدیم به همرزمانم در مصافی نابرابر
تنها با سلاح
#قلم
و
#ادب
کوهو میذارم رو دوشم
رخت هر جنگو می پوشم
موجو از دریا می گیرم
شیره ی سنگو می دوشم
میارم ماهو تو خونه
می گیرم با دو نشونه
همه ی خاک زمینو
می شمارم دونه به دونه
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
دنیا رو کولم می گیرم
روزی صد دفعه می میرم
می کنم ستاره ها رو
جلوی چشات می گیرم
چشات حرمت زمینه
یه قشنگ نازنینه
تا اگه می خوای نذارم
هیچ کسی تو رو ببینه
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
چشم ماهو در میارم
یه نبردبون میارم
عکس چشمتو می گیرم
جای چشم اون میزارم
آفتاب و ورش می دارم
واسه چشمات در میذارم
از چشام آینه می سازم
با خودم برات میارم
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
#چیستا_یثربی
#چیستا_وان
#شاعر
#رضا_عطایی
#خواننده:
#داریوش_اقبالی
@chista_1
#متن_ترانه
#رضا_عطایی
#موزیک
#واروژان
#داریوش
تقدیم به همرزمانم در مصافی نابرابر
تنها با سلاح
#قلم
و
#ادب
کوهو میذارم رو دوشم
رخت هر جنگو می پوشم
موجو از دریا می گیرم
شیره ی سنگو می دوشم
میارم ماهو تو خونه
می گیرم با دو نشونه
همه ی خاک زمینو
می شمارم دونه به دونه
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
دنیا رو کولم می گیرم
روزی صد دفعه می میرم
می کنم ستاره ها رو
جلوی چشات می گیرم
چشات حرمت زمینه
یه قشنگ نازنینه
تا اگه می خوای نذارم
هیچ کسی تو رو ببینه
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
چشم ماهو در میارم
یه نبردبون میارم
عکس چشمتو می گیرم
جای چشم اون میزارم
آفتاب و ورش می دارم
واسه چشمات در میذارم
از چشام آینه می سازم
با خودم برات میارم
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
اگه چشمات بگن آره هیچ کدوم کاری نداره
#چیستا_یثربی
#چیستا_وان
#شاعر
#رضا_عطایی
#خواننده:
#داریوش_اقبالی
@chista_1
دعا
همه آن چیزهایی که اندوختم
عشقها و آرزوها و باورها.....
همه در دعایی آمیختند:
طاقت بیاور ؛ طاقت بیاور !
#فیودرور_تیوتیچف
#شاعر_روس
#قرن_نوزدهم
@chista_1
#چیستایثربی
#چیستا_وان
همه آن چیزهایی که اندوختم
عشقها و آرزوها و باورها.....
همه در دعایی آمیختند:
طاقت بیاور ؛ طاقت بیاور !
#فیودرور_تیوتیچف
#شاعر_روس
#قرن_نوزدهم
@chista_1
#چیستایثربی
#چیستا_وان
Forwarded from آوا_رمان اثر چیستایثربی (Chista Yasrebi)
حتی اگر به چشم خوب نبینیدش
منظره زشت نیست
شاید ، نگاه شماست که نازیباست .
#ژاک_پرور
#شاعر_فرانسوی
#جملات
#چیستایثربی
@chistayyyyyyy
منظره زشت نیست
شاید ، نگاه شماست که نازیباست .
#ژاک_پرور
#شاعر_فرانسوی
#جملات
#چیستایثربی
@chistayyyyyyy
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
در آغاز شعر
تو بودی و شب بود
و آغاز شب
پریشانی گیسوانت...
که هیچ اتفاقی نبود!
من از کودکی در اندازه های طبیعی نبودم
و در کوچه های فراوان شب
تمام قضا و قدر را
به گامی سراسیمه شوریده بودم ،
شبیه عطش
شبیه عتاب
من از قامت ناگهان گذشتن رسیدم
من از انتهای نثار نگاهت
من از بیت آخر رسیدم ،
و حجم عبورت چه کم بود
به گاهی که چشمت،
ردیف نخستین غزل بود ،
و هر کس که سهمی از آن داشت
همیشه سزاوار درد
و یا متهم بود ،
کسی جز تو نیست ،
و تقصیر چشم تو نیست
اگر بی هوا منتشر میشود
و هرگز شگفتی ندارد
اگر ما همه شاعریم
که وزن حضورت
همان وزن شعر شب است
همان وزن کفر
همان وزن آشفتگی
همان بی ادامه
همان عشق
همان مرگ
و یا زندگی...
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
#شاعر
#نویسنده
#عاشق
#زن
#مادر
#سریال_کره_ای
#هوانگ_جینی
#هاجی_وون
#ها_جی_وون
#بازیگران_کره_ای
#کلیپ
#درد
#رقص
#عشق
#شعر_نیمایی
کامل رقص" هاجی وون " در کانال رسمی من ،خواهد آمد .
این سریال جوایز زیادی را به خود اختصاص داد ،
از جمله بهترین بازیگر زن و مرد درام تلویزیونی..
هاجی وون ، خیلی برای این نقش ، زحمت کشیده بود.
براستی ... سنگ تمام گذاشت.
و جایزه ی بهترین بازیگر زن سال درامهای کره ، حقش بود.
بگذریم که همه چیز این سریال ، خوب بود .
از ایده ، که گویی ایده ی زندگی خود من است ، تا
#فیلمنامه ،
#کارگردانی ، طراحی لباس ، گریم ، صحنه ، بازیها ، فیلمبرداری و بخصوص ، طراحی رقص و
#موسیقی .
یاد آن سالها بخیر
اینجا نبودیم ... 😀
#chista_yasrebi
#poet
#poetry
#poems
#novelist
#series
#koriandrama
#dance
#chistayasrebi
@chista_yasrebi.2
https://www.instagram.com/p/BpYAZkgnAJb/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=ewemnfk15q7y
تو بودی و شب بود
و آغاز شب
پریشانی گیسوانت...
که هیچ اتفاقی نبود!
من از کودکی در اندازه های طبیعی نبودم
و در کوچه های فراوان شب
تمام قضا و قدر را
به گامی سراسیمه شوریده بودم ،
شبیه عطش
شبیه عتاب
من از قامت ناگهان گذشتن رسیدم
من از انتهای نثار نگاهت
من از بیت آخر رسیدم ،
و حجم عبورت چه کم بود
به گاهی که چشمت،
ردیف نخستین غزل بود ،
و هر کس که سهمی از آن داشت
همیشه سزاوار درد
و یا متهم بود ،
کسی جز تو نیست ،
و تقصیر چشم تو نیست
اگر بی هوا منتشر میشود
و هرگز شگفتی ندارد
اگر ما همه شاعریم
که وزن حضورت
همان وزن شعر شب است
همان وزن کفر
همان وزن آشفتگی
همان بی ادامه
همان عشق
همان مرگ
و یا زندگی...
#چیستا_یثربی
#چیستایثربی
#چیستا
#شاعر
#نویسنده
#عاشق
#زن
#مادر
#سریال_کره_ای
#هوانگ_جینی
#هاجی_وون
#ها_جی_وون
#بازیگران_کره_ای
#کلیپ
#درد
#رقص
#عشق
#شعر_نیمایی
کامل رقص" هاجی وون " در کانال رسمی من ،خواهد آمد .
این سریال جوایز زیادی را به خود اختصاص داد ،
از جمله بهترین بازیگر زن و مرد درام تلویزیونی..
هاجی وون ، خیلی برای این نقش ، زحمت کشیده بود.
براستی ... سنگ تمام گذاشت.
و جایزه ی بهترین بازیگر زن سال درامهای کره ، حقش بود.
بگذریم که همه چیز این سریال ، خوب بود .
از ایده ، که گویی ایده ی زندگی خود من است ، تا
#فیلمنامه ،
#کارگردانی ، طراحی لباس ، گریم ، صحنه ، بازیها ، فیلمبرداری و بخصوص ، طراحی رقص و
#موسیقی .
یاد آن سالها بخیر
اینجا نبودیم ... 😀
#chista_yasrebi
#poet
#poetry
#poems
#novelist
#series
#koriandrama
#dance
#chistayasrebi
@chista_yasrebi.2
https://www.instagram.com/p/BpYAZkgnAJb/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=ewemnfk15q7y
Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی (Chista Yasrebi official)
خوانش شعری از #چیستایثربی
#تعهد و #شعر
#شاعر_معاصر و #منتقد_ادبی
#حمیدرضا_شکارسری
چاپ شده در #روزنامه_همدلی
به تاریخ #شنبه_بیست_و_سه_فروردین_نودونه
#نقد_شعر : "جیرجیر ســاعتهای هفت صبح، درست وقتی میخواهم
عاشقت باشم، یک نفر را برای اعدام میبرند ...
.
تعهد،در وجود هر انسانی،اجتناب ناپذیر است.تعهد به اصول
اجتماعی و سیاســی، تعهد به دین و مذهب، تعهد به آدمهای
دور و نزدیــک، تعهد به هیچ! که خود تعهد،به گریز از تعهدات
گفته شــده است!و ...
.
. اما یک هنرمند و شاعر عالوه بر تعهدات عمومی، تعهد به اصول هنری را هم در خود احساس میکند.
سنگینی کفه هر کدام از این تعهدات در متن، اثر را به سمت
ژانر یا گونهای خاص از هنر ســوق میدهد.
.
در دو ســوی این طیف، شــعار محض و فرم محض قرار گرفتهاند.
هنرمندترین انسان،اوست که بتواند تعادلی بین تعهدات عمومی خود از یک
طــرف و تعهدات هنری خود از طرف دیگر ایجاد کند تا اثر در
گرانیگاه فرم و محتوا قرار گیرد.
#چیســتا_یثربی ، در شــعر خود از یک ســو به تبلور حس
نوعدوســتی خود اندیشیده اســت و از سوی دیگر به فرم و
بیان هنری متن هم بی اعتنا نمانده اســت.
.
.#روایت #شــاعرانه او برای این کار، همزمانی #مراســم_اعدام یک انسان با حس و حال #عاشقی راوی شعر اســت که گویای تباین و تضادی
آشکار است.
.
این همزمانی، موقعیتی #پارادوکسیکال را فراهم میآورد تا خواننده به اندیشه فرو رود
و با پایان شعر در این
موقعیت باقی بماند.
.
ریزه کاریهــای یثربی در این شــعر به اجــرای هرچه بهتر
مضمون شــاعرانهاش کمک کرده اســت. او از آوای جیرجیر
ســاعت به جای دنگ دنگ ، یــا زینگ زینگ
یا حتی تیک تاک ســاعت ، اســتفاده میکند ، تــا صدای جیرجیر طنــاب #اعدام را تداعی کنــد.
گویا صدای "بیدارباش ســاعت" مانند طنــاب دار ،او را عذاب میدهد و مانع عاشــقی او میشــود. .
او همچنین به جای جیرجیر ســاعت از
جیرجیر " ســاعتها"ذکر میکند تا تداوم عشــق و اعدامها و
ادامه ناگزیر همزمانی آنها را یادآوری کند.
چیســتا یثربی، اجرایی عینیگرا، جزءنگر و مدرن از عبارت
معروف :
"بنی آدم اعضای یک پیکرند" ...
ســروده سعدی ارائه
کرده است.
انگار او میخواهد به ما بگوید که ماهیت تعهدات و
احساسات انسانی در طول تاریخ عوض نمیشود،
اما شکل بروز
و ظهور آنها مدام تغییــر میکند و به همین دلیل هنرمند و شاعر نیز باید با بیانی تازه به طرح آنها بپردازد.
.
#حمید_رضا_شکارسری
#روزنامه
#همدلی
از #کتاب " نگاهت همیشه دوشنبه است"
چیستایثربی
کوله پشتی، 1395؛صفحه 22
#نقد_ادبیات_ایران
#نشر
#تعهد و #شعر
#شاعر_معاصر و #منتقد_ادبی
#حمیدرضا_شکارسری
چاپ شده در #روزنامه_همدلی
به تاریخ #شنبه_بیست_و_سه_فروردین_نودونه
#نقد_شعر : "جیرجیر ســاعتهای هفت صبح، درست وقتی میخواهم
عاشقت باشم، یک نفر را برای اعدام میبرند ...
.
تعهد،در وجود هر انسانی،اجتناب ناپذیر است.تعهد به اصول
اجتماعی و سیاســی، تعهد به دین و مذهب، تعهد به آدمهای
دور و نزدیــک، تعهد به هیچ! که خود تعهد،به گریز از تعهدات
گفته شــده است!و ...
.
. اما یک هنرمند و شاعر عالوه بر تعهدات عمومی، تعهد به اصول هنری را هم در خود احساس میکند.
سنگینی کفه هر کدام از این تعهدات در متن، اثر را به سمت
ژانر یا گونهای خاص از هنر ســوق میدهد.
.
در دو ســوی این طیف، شــعار محض و فرم محض قرار گرفتهاند.
هنرمندترین انسان،اوست که بتواند تعادلی بین تعهدات عمومی خود از یک
طــرف و تعهدات هنری خود از طرف دیگر ایجاد کند تا اثر در
گرانیگاه فرم و محتوا قرار گیرد.
#چیســتا_یثربی ، در شــعر خود از یک ســو به تبلور حس
نوعدوســتی خود اندیشیده اســت و از سوی دیگر به فرم و
بیان هنری متن هم بی اعتنا نمانده اســت.
.
.#روایت #شــاعرانه او برای این کار، همزمانی #مراســم_اعدام یک انسان با حس و حال #عاشقی راوی شعر اســت که گویای تباین و تضادی
آشکار است.
.
این همزمانی، موقعیتی #پارادوکسیکال را فراهم میآورد تا خواننده به اندیشه فرو رود
و با پایان شعر در این
موقعیت باقی بماند.
.
ریزه کاریهــای یثربی در این شــعر به اجــرای هرچه بهتر
مضمون شــاعرانهاش کمک کرده اســت. او از آوای جیرجیر
ســاعت به جای دنگ دنگ ، یــا زینگ زینگ
یا حتی تیک تاک ســاعت ، اســتفاده میکند ، تــا صدای جیرجیر طنــاب #اعدام را تداعی کنــد.
گویا صدای "بیدارباش ســاعت" مانند طنــاب دار ،او را عذاب میدهد و مانع عاشــقی او میشــود. .
او همچنین به جای جیرجیر ســاعت از
جیرجیر " ســاعتها"ذکر میکند تا تداوم عشــق و اعدامها و
ادامه ناگزیر همزمانی آنها را یادآوری کند.
چیســتا یثربی، اجرایی عینیگرا، جزءنگر و مدرن از عبارت
معروف :
"بنی آدم اعضای یک پیکرند" ...
ســروده سعدی ارائه
کرده است.
انگار او میخواهد به ما بگوید که ماهیت تعهدات و
احساسات انسانی در طول تاریخ عوض نمیشود،
اما شکل بروز
و ظهور آنها مدام تغییــر میکند و به همین دلیل هنرمند و شاعر نیز باید با بیانی تازه به طرح آنها بپردازد.
.
#حمید_رضا_شکارسری
#روزنامه
#همدلی
از #کتاب " نگاهت همیشه دوشنبه است"
چیستایثربی
کوله پشتی، 1395؛صفحه 22
#نقد_ادبیات_ایران
#نشر