رویش طلایی کوچولوها
2.81K subscribers
2.31K photos
354 videos
79 files
1.13K links
🌱محلی برای آرامش
خرید محصولات و ثبت نام همایش ها
@RooyeshOrg
📚سوالات آموزشی نیمکره راست
@RouyeshMom
🧕مشاوره برای کودک و نوجوان
@RooyeshPsych
🏠ثبت نام در خانه کودک
@RooyeshChild
☎️
02122777151
09127007519
09127595946

💻www.GFOK.ir
Download Telegram
🔱رویش طلایی کوچولوها🔱
#قصه_کودکانه
#رده_سنی_پنج_تا_هفت_سال

❤️❤️راسو و نور مهتاب

👈در بیشه شاپرک‌ها، راسوی مهربانی زندگی می‌کرد که هر شب، به تماشای ماه می‌نشست.

او، مهتاب را خیلی دوست داشت و هر روز، منتظر می‌ماند تا شب فرارسد و دوباره به تماشای زیبایی آن بنشیند

🍁یک شب که مثل شب‌های پیش، نشست به تماشای ماه؛ شروع کرد به درددل کردن و گفت: «ای ماه، تو چه‌قدر پرنور و مهربان و زیبایی. اگر شب‌ها، نور زیبایت را بر بیشه نمی‌انداختی، همه‌جا تاریک بود و موجودات کوچک جنگل، در تاریکی، نمی‌توانستند از سوراخ‌های‌شان بیرون بیایند.»

🍁راسو، این حرف‌ها را می‌زد و به مهتاب نگاه می‌کرد. او ادامه داد: «تو، شب‌ها را روشن می‌کنی، ولی همیشه ساکتی. فکر نمی‌کنم تا به حال، هیچ‌کدام از موجودات بیشه، به زیبایی تو و نور شب‌هایت، توجه کرده باشند، اما تو هیچ‌وقت ناراحت نمی‌شوی و نور خودت را از جنگل، کم نمی‌کنی. تو چه‌قدر مهربانی. ای کاش من هم مثل تو بودم.»

🍁درخت چناری که راسو، روی آن می‌نشست، حرف‌هایش را شنید و به‌آرامی، سرفه‌ای کرد و گفت: «راسو، می‌دانی که تو، خیلی مهربانی و به‌خاطر این مهربانی‌ات، همه تو را دوست دارند؟ پس، اگر مثل ماه، نور نداری تا شب‌ها را روشن کنی، در روشنایی روز، به‌خاطر قلب مهربانت، بین دوستانت می‌درخشی. شاید ماه، روزها، در قلب تو روشن می‌شود؟»

🍁راسو، از حرف چنار، خیلی خوش‌حال شد، از او تشکر کرد و به تماشای مهتاب زیبا نشست.

@childhoodchildhood 🌹
🔱رویش طلایی کوچولوها🔱
#رده_سنی_سه_تا_پنج_سال
#قصه_کودکانه

قصه مسواک بی دندون🌷🌷


@childhoodchildhood 🌹
🔱رویش طلایی کوچولوها🔱
#قصه_کودکانه
#رده_سنی_سه_تا_پنج_سال

مسواک بی دندون

🌼یک مسواک بود کوچولو وبی دندون! صبح تا شب توی جامسواکی می نشست تا دندون ها بیایند و او تمیزشان کند؛ اما هیچ دندونی پیش او نمی آمد

🌼هر دندونی که می آمد، پیش مسواک خودش می رفت.

یک روز مسواک بی دندون از آن همه نشستن خسته شد. گفت: « من دیگر از اینجا ماندن خسته شدم. هیچ دندونی من را دوست ندارد، من از اینجا می روم!»

🌼 تا خواست برود، حوله گفت: « نه! نرو، اگر بری کثیف می شوی، دیگر هیچ دندونی تو را دوست ندارد.»

مسواک بی دندون گفت: « اشکالی ندارد، من که دندون ندارم! چقدر اینجا بیکار بمانم؟ خسته شده ام »

🌼حوله گفت: « مگر نمی دانی؟ تو مسواک نی نی هستی.

نی نی الان کوچولو است، دندون ندارد اما چند وقت دیگر چند تا دندون در می آورد. اگر تو نباشی، چه کسی دندون های نی نی را مسواک کند؟»

🌼مسواک بی دندون خوشحال شد،گفت:

من مسواک نی نی هستم؟چرا زودتر بهم نگفتید! باشد، صبر می کنم تا نی نی دندون در بیاورد، آن وقت می شوم مسواک با دندون!

@childhoodchildhood 🌹 
🔱رویش طلایی کوچولوها🔱
#رده_سنی_هفت_تا_چهارده_ساله
#قصه_کودکانه

قصه کودکانه

اردوی مفید🌸🌸

@childhoodchildhood 🌹
🔱رویش طلایی کوچولوها🔱
#قصه_کودکانه
#رده_سنی_هفت_تا_چهارده_ساله

❤️اردوی مفید

🍁قرار بود جمعه از طرف مدرسه به یک اردوی تفریحی برویم. محلی که برای اردو انتخاب شده بود یکی از کوه های زیبا و معروف بود که رودخانه های زیبا از میان آن عبور می کرد.🍁

🌹در مدرسه همه جمع شدیم و با هم به سمت کوه حرکت کردیم.🌹

🌺مدتی پیاده روی کردیم تا به یک رودخانه رسیدیم می خواستیم آن جا بنشینیم و صبحانه مان را بخوریم که دیدیم بطری ها و باقیمانده ی غذاهایی که اطراف رودخانه ریخته فضایی برای نشستن باقی نگذاشته.🌺

ناگهان دیدم که یکی از دوستانم پلاستیکی بزرگ برداشته و با یک چوب شروع به جمع آوری زباله ها کرده و بقیه ی بچه ها هم به کمک او رفتند اولش دوست نداشتم به آن ها کمک کنم چون آشغال ها را ما نریخته بودیم که حالا باید جمع می کردیم ولی بعد دیدم که این کار من به نفع خودم و طبیعت است من هم یک پلاستیک برداشتم و به آن ها کمک کردم.

⭐️موقع برگشت به خانه با خودم فکر می کردم که اگر هر کسی مواظب رفتار خود باشد و با طبیعت با بی رحمی رفتار نکند چقدر همه چیز و زیبا و دوست داشتنی می شود.⭐️

@childhoodchildhood 🌹
🔱رویش طلایی کوچولوها🔱
#قصه_کودکانه
#رده_سنی_صفر_تا_سه_سال

قصه زیبای نخودی

🌺🌺🌺

@childhoodchildhood 🌹
www.tebyan.net
Olaghe Avaz KHan
🔱رویش طلایی کوچولوها🔱
#رده_سنی_پنج_تا_هفت_ساله
#قصه_کودکانه

قصه کودکانه
الاغ اواز خوان🍀🍀🍀
🔱رویش طلایی کوچولوها🔱
#قصه_کودکانه
#رده_سنی_هفت_تا_چهارده_سال

❤️«در کشوری آفریقایی قبیله ای بزرگ زندگی می کردند. قبیله ای که همه مردمانش با یکدیگر دوست بودند و سعی می کردندکه با دیگران هم مهربان باشند. مردم این قبیله رئیسشان را خیلی دوست داشتند. تا اینکه . .

ادامه داستان در کلیپ صوتی زیر👇👇

🌻🌷🌷🌻

@childhoodchildhood 🌹
گنجینه صوتی تبیان
ÞÕå
🔱رویش طلایی کوچولوها🔱
#قصه_کودکانه