🍁چنــــــــار🙌
622 subscribers
8.72K photos
1.63K videos
86 files
1.82K links
روستا ریشه است...

ارتباط با ادمین ها جهت ارسال مطالب 👇👇

@aliYYp
@S_barati_110
@Chenartlg
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹ای یکه سوار شرف ای مردتر از مرد
🎼چشم به راه باشعری از #علیرضا_قزوه،موسیقی #حبیب_خزایی_فرونوای حاج #صادق_آهنگران

🌹به بهانه استقبال ازپیکر شهید #محسن_حججی
پیکرشهیددیشب تحویل حزب اله لبنان داده شد
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼


#خاطره

نوشته : #دکتر_محمد_محمدی

محرم است و عزای حسینی و باز هم جمع شدن هم روستاییان در دهمان و راه افتادن کاروان عزای حسینی.
هنوز بوی نذریهای محرم که توسط عوامل فعال در آشپزخانه آن زمان مثل #جواد_کوچکی و #جواد_محمدی و خدابیامرزان #رحمت و #علی_عامو_محمدی و ... طبخ میشد ، مشامم را نوازش می دهد.

اکثر اوقات نذری #ماهورزان آبگوشت بود و گاهی آنقدر آبگوشت می خوردیم که دلمان برای برنج لَک میزد . روز هشتم محرم بود ، #محسن پسر #عمو_حسین به ما گفت که امروز #چنار ندزی چلوکباب می دهند؛
شنیدن همین یک جمله کافی بود تا #من_و_احمد مثل موتور جِت حرکت تاریخی خود را بسوی چنار ، آنهم با پای پیاده آغاز کنیم.

در طول راه آنقدر #محسن از نذری #چنار تعریف کرد که معده ها یمان شروع به قار و قور کرد و روده بزرگمان روده کوچیک را خورد تا اینکه عرق ریزان وارد چنار شدیم.
در اولین رویارویی با بچه های چنار، جر و بحثی بین محسن و آنان روی داد که منجر به صدور فرمان حمله توسط سرگروه چناریها شد و بیش از پانزده بچه با سنگ به ما هجوم اوردند.
ما هم فرار را بر قرار ترجیح دادیم و به خانه خاله محسن پناه بردیم.
اغراق نیست اگر بگویم بعضی از این سنگها از گلوله خمپاره ۶۰ یا گلوله توپ ۱۲۰ هم مهلک تر و بزرگتر بود و زوزه کشان از بیخ گوشمان رد شده و با برخورد با دیوار، آنرا تخریب میکرد . اما ما دو شانس بزرگ داشتیم:
۱- خدا را شکر هیچ کدام از این سنگهای مرگبار به ما برخورد نکرد
۲- خدا را شکر سنگهای چنار قابلیت انفجار نداشت وگرنه با ترکشهایش ما را نابود می کردند.
بعد از اینکه آبها از آسیاب افتاد و بعد از انجام ارزیابیهای اولیه و اطمینان از امن بودن منطقه ، با شکم گرسنه پا به فرار گذاشته و در سرازیری چنار به سمت چوگان با چنان سرعتی می دویدیم و گرد و خاکی راه انداختیم که گویی کامیون ده تُن در جاده خاکی حرکت می کند.
و دست از پا درازتر و شکم گرسنه به نذری آبگوشت دهمان هم نرسیدیم.
چند ماه بعد و در ایام تابستان ما سه نفر در #نصرآباد مشغول پرسه زدن بودیم که ناگهان سه نفر از هنگ پیاده نظام چنار را دیدیم که در َنه( دهنه قنات) مشغول چیدن سنجد بودند . این عزیزان از ساعت ۹ صبح تا ۱۲ ظهر درختها را می تکاندند.ما هم بی تفاوت در سایه دیوار قلعه نشسته و با خونسردی تمام ، خاطرات گذشته را مرور می کردیم.
#چناریها هم با جدیت تمام #سنجدها را جمع کرده و بعد از اینکه دو گونی پر( به قول قدیمیها دو گونی سه خط) سنجد جمع شد.به ناگهان ما سه نفر از چله رها شدیم و به بچه های #چنار هجوم بردیم و بعد از درگیری سخت ، آنها را تار و مار کردیم و دو گونی #سنجد را به #غنیمت بردیم.
نکته جالب اینکه #محسن پسر عمویم بخاطر رابطه خویشاوندی ، با آنها درگیر نشد اما بچه های چنار کُل اتفاقات را از چشم او می دیدند و با صدور فتوایی ریختن خون پسر #حسین_عطار را #مباح اعلام کردند.آنها مدام این جمله را تکرار می کردند:

" حسین عطار اُوقله ، اگر گلن چناره، قانین توکَرک" ( پسر حسین عطار، اگر بیای چنار، خونتو می ریزیم 😅)

امیدوارم لذت برده باشید .

#محمد_محمدی

@borzania 👈منبع کانال ماهورزان

💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐


پی نوشت : دکتر محمدی، مدیر عامل فعلی هلال احمر استان مرکزی هستند، که برای ایشون آرزوی توفیق داریم.
سپاس از دکتر بخاطر اینکه با قلمشون خاطرات شیرین و جالب کودکی و زندگی درروستا درسالهای گذشته را برای ما یادآوری میکنند.

@chenaariha