🌈🍀چکامه سبز🤍💚
226 subscribers
3.17K photos
365 videos
58 files
236 links
Download Telegram
Audio
رستنی‌ها کم نیست،
من و تو کم بودیم،
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم!


گفتنی‌‌ها کم نیست،
من و تو کم گفتیم...

"نجوا"

#فرهاد_مهراد


@chekamehsabz🍀
@haft_eghlim- نجواها
فرهاد مهراد
"نجوا"

رستنی ها کم نیست
من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم

گفتنی ها کم نیست 
من وتو کم گفتیم 
مثل هذیان دم مرگ
از آغاز چنین در هم و بر هم گفتیم

دیدنی‌ها کم نیست
من و تو کم دیدیم
بی‌سبب از پاییز
جای میلاد اقاقی ها را پرسیدیم

چیدنی ها کم نیست
من و تو کم چیدیم
وقت گل دادن عشق روی دار قالی
بی‌سبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم

خواندنی ها کم نیست
من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین شکل سرودن را در معبر باد
با دهانی بسته واماندیم

من و تو کم بودیم
من و تو اما در میدانها
اینک اندازه ما می‌خوانیم
ما به اندازه ما می‌بینیم 
ما به اندازه ما می‌چینیم
ما به اندازه ما می‌گوییم
ما به اندازه ما می‌روییم

من و تو کم نه
که باید شب بیرحم و
گل مریم و
 بیداری شبنم باشیم



من و تو خم نه 
و در هم نه
و کم هم نه
که می باید با هم باشیم

من و تو حق داریم
در شب این جنبش
 نبض آدم باشیم

….

من و تو حق داریم
که به اندازه ما هم شده
 با هم باشیم


ترانه سرا:
 #شهریار_قنبری
خواننده:
#فرهاد



@chekamehsabz🍀
در روزهای آخر اسفند،
در نیم‌روز روشن،
وقتی‌ بنفشه‌ها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبه‌های کوچک چوبین جای می‌دهند

در روزهای آخر اسفند،
در نیم‌روز روشن،
وقتی‌ بنفشه‌ها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبه‌های کوچک چوبین جای می‌دهند
جوی هزار زمزمه‌ی درد و انتظار
در سینه می‌خروشد و بر گونه‌ها روان.
جوی هزار زمزمه‌ی درد و انتظار
در سینه می‌خروشد و بر گونه‌ها روان.
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
در روشنایی باران،
در آفتاب پاک،
در روزهای آخر اسفند،
در نیم‌روز روشن،
وقتی‌ بنفشه‌ها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبه‌های کوچک چوبین جای می‌دهند
جوی هزار زمزمه‌ی درد و انتظار
در سینه می‌خروشد و بر گونه‌ها روان.
جوی هزار زمزمه‌ی درد و انتظار
در سینه می‌خروشد و بر گونه‌ها روان.
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!


#کوچ_بنفشه_ها
خواننده : #فرهاد_مهراد
شعر : #شفیعی_کدکنی




@chekamehsabz🍀
The Windmills of Your Mind
Farhad Mehrad
بازخوانی از زنده یاد عزیز
#فرهاد_مهراد

ارسالی از : #افشین_د


@chekamehsabz🍀
@haft_eghlim- نجواها
فرهاد مهراد
"نجوا"

رستنی ها کم نیست
من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم

گفتنی ها کم نیست 
من وتو کم گفتیم 
مثل هذیان دم مرگ
از آغاز چنین در هم و بر هم گفتیم

دیدنی‌ها کم نیست
من و تو کم دیدیم
بی‌سبب از پاییز
جای میلاد اقاقی ها را پرسیدیم

چیدنی ها کم نیست
من و تو کم چیدیم
وقت گل دادن عشق روی دار قالی
بی‌سبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم

خواندنی ها کم نیست
من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین شکل سرودن را در معبر باد
با دهانی بسته واماندیم

من و تو کم بودیم
من و تو اما در میدانها
اینک اندازه ما می‌خوانیم
ما به اندازه ما می‌بینیم 
ما به اندازه ما می‌چینیم
ما به اندازه ما می‌گوییم
ما به اندازه ما می‌روییم

من و تو کم نه
که باید شب بیرحم و
گل مریم و
 بیداری شبنم باشیم



من و تو خم نه 
و در هم نه
و کم هم نه
که می باید با هم باشیم

من و تو حق داریم
در شب این جنبش
 نبض آدم باشیم

….

من و تو حق داریم
که به اندازه ما هم شده
 با هم باشیم


ترانه سرا:
 #شهریار_قنبری
خواننده:
#فرهاد



@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز🤍💚 (Marjaneh)
در روزهای آخر اسفند،
در نیم‌روز روشن،
وقتی‌ بنفشه‌ها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبه‌های کوچک چوبین جای می‌دهند

در روزهای آخر اسفند،
در نیم‌روز روشن،
وقتی‌ بنفشه‌ها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبه‌های کوچک چوبین جای می‌دهند
جوی هزار زمزمه‌ی درد و انتظار
در سینه می‌خروشد و بر گونه‌ها روان.
جوی هزار زمزمه‌ی درد و انتظار
در سینه می‌خروشد و بر گونه‌ها روان.
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
در روشنایی باران،
در آفتاب پاک،
در روزهای آخر اسفند،
در نیم‌روز روشن،
وقتی‌ بنفشه‌ها را
با برگ و ریشه و پیوند و خاک
در جعبه‌های کوچک چوبین جای می‌دهند
جوی هزار زمزمه‌ی درد و انتظار
در سینه می‌خروشد و بر گونه‌ها روان.
جوی هزار زمزمه‌ی درد و انتظار
در سینه می‌خروشد و بر گونه‌ها روان.
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!
ای کاش آدمی،
وطن‌اش را هم‌چون بنفشه‌ها
می‌شد با خود ببرد هر کجا که خواست!


#کوچ_بنفشه_ها
خواننده : #فرهاد_مهراد
شعر : #شفیعی_کدکنی




@chekamehsabz🍀
"وقتی که بچه بودم"
#فرهاد
#مهراد
💚🍀💚🍀

@chekamehsabz🍀
[Parva Music.IR]
Farhad Mehrad
"وقتی که بچه بودم"
#فرهاد
#مهراد
💚🍀💚🍀

@chekamehsabz🍀
@haft_eghlim- نجواها
فرهاد مهراد
"نجوا"

رستنی ها کم نیست
من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم

گفتنی ها کم نیست 
من وتو کم گفتیم 
مثل هذیان دم مرگ
از آغاز چنین در هم و بر هم گفتیم

دیدنی‌ها کم نیست
من و تو کم دیدیم
بی‌سبب از پاییز
جای میلاد اقاقی ها را پرسیدیم

چیدنی ها کم نیست
من و تو کم چیدیم
وقت گل دادن عشق روی دار قالی
بی‌سبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم

خواندنی ها کم نیست
من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین شکل سرودن را در معبر باد
با دهانی بسته واماندیم

من و تو کم بودیم
من و تو اما در میدانها
اینک اندازه ما می‌خوانیم
ما به اندازه ما می‌بینیم 
ما به اندازه ما می‌چینیم
ما به اندازه ما می‌گوییم
ما به اندازه ما می‌روییم

من و تو کم نه
که باید شب بیرحم و
گل مریم و
 بیداری شبنم باشیم



من و تو خم نه 
و در هم نه
و کم هم نه
که می باید با هم باشیم

من و تو حق داریم
در شب این جنبش
 نبض آدم باشیم

….

من و تو حق داریم
که به اندازه ما هم شده
 با هم باشیم


ترانه سرا:
 #شهریار_قنبری
خواننده:
#فرهاد



@chekamehsabz🍀
@haft_eghlim- نجواها
فرهاد مهراد
"نجوا"

رستنی ها کم نیست
من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم

گفتنی ها کم نیست 
من وتو کم گفتیم 
مثل هذیان دم مرگ
از آغاز چنین در هم و بر هم گفتیم

دیدنی‌ها کم نیست
من و تو کم دیدیم
بی‌سبب از پاییز
جای میلاد اقاقی ها را پرسیدیم

چیدنی ها کم نیست
من و تو کم چیدیم
وقت گل دادن عشق روی دار قالی
بی‌سبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم

خواندنی ها کم نیست
من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین شکل سرودن را در معبر باد
با دهانی بسته واماندیم

من و تو کم بودیم
من و تو اما در میدانها
اینک اندازه ما می‌خوانیم
ما به اندازه ما می‌بینیم 
ما به اندازه ما می‌چینیم
ما به اندازه ما می‌گوییم
ما به اندازه ما می‌روییم

من و تو کم نه
که باید شب بیرحم و
گل مریم و
 بیداری شبنم باشیم



من و تو خم نه 
و در هم نه
و کم هم نه
که می باید با هم باشیم

من و تو حق داریم
در شب این جنبش
 نبض آدم باشیم

….

من و تو حق داریم
که به اندازه ما هم شده
 با هم باشیم


ترانه سرا:
 #شهریار_قنبری
خواننده:
#فرهاد



@chekamehsabz🍀
@haft_eghlim- نجواها
فرهاد مهراد
"نجوا"

رستنی ها کم نیست
من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم

گفتنی ها کم نیست 
من وتو کم گفتیم 
مثل هذیان دم مرگ
از آغاز چنین در هم و بر هم گفتیم

دیدنی‌ها کم نیست
من و تو کم دیدیم
بی‌سبب از پاییز
جای میلاد اقاقی ها را پرسیدیم

چیدنی ها کم نیست
من و تو کم چیدیم
وقت گل دادن عشق روی دار قالی
بی‌سبب حتی پرتاب گل سرخی را ترسیدیم

خواندنی ها کم نیست
من و تو کم خواندیم
من و تو ساده ترین شکل سرودن را در معبر باد
با دهانی بسته واماندیم

من و تو کم بودیم
من و تو اما در میدانها
اینک اندازه ما می‌خوانیم
ما به اندازه ما می‌بینیم 
ما به اندازه ما می‌چینیم
ما به اندازه ما می‌گوییم
ما به اندازه ما می‌روییم

من و تو کم نه
که باید شب بیرحم و
گل مریم و
 بیداری شبنم باشیم



من و تو خم نه 
و در هم نه
و کم هم نه
که می باید با هم باشیم

من و تو حق داریم
در شب این جنبش
 نبض آدم باشیم

….

من و تو حق داریم
که به اندازه ما هم شده
 با هم باشیم


ترانه سرا:
 #شهریار_قنبری
خواننده:
#فرهاد



@chekamehsabz🍀