🌈🍀چکامه سبز🤍💚
232 subscribers
3.17K photos
365 videos
58 files
236 links
Download Telegram
به جز آغوش تو که مرهم زخم دلم است
سر سودایی خود را به کجا بگذارم ؟؟!!...

#مرجانه_جعفریان
#شبواره



@chekamehsabz🍀
مادرم شاعر بود
پدرم یک معمار

مادرم پر حس بود
پدرم یک برج ساز

مادرم تنها بود
پدرم انبوه ساز

مادرم پر درد بود
پدرم یک صبر ساز

مادرم ساکت بود
پدرم یک طناز

مادرم رفت دگر
پدرم شد بیمار


مادرم....
پدرم....


#مجتبی

#شبواره


@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز🤍💚 (Marjaneh)
به جز آغوش تو که مرهم زخم دلم است
سر سودایی خود را به کجا بگذارم ؟؟!!...

#مرجانه_جعفریان
#شبواره



@chekamehsabz🍀
"پلک"


در را که باز کرد , شهین خانوم دوید به سمتش و خودش را به پاهایش مالید و خر خر کرد, ثنا خم شد و شهین خانوم را بغل کرد و شکمش را نوازش داد, شهین خانوم.خرخر بیشتری کرد که معنی اش تشکر بود. ثنا در کیفش را باز کرد و یک بسته بیسکوییت گربه از توی آن درأورد.
-ببین شهین خانوم واسه خودم هیچی نمی خرم ولی واسه تو می خرم پس دختر خوبی باش و انقدر به این یه دونه مبل وامونده ی من گند نزن...وسپس خندید و باز شهین خانوم را بغل کرد و بوسید بعد دو تا بیسکوییت گذاشت توی ظرف غذایش وشهین خانوم را گذاشت روی زمین کنار ظرف غذا, گربه با خوشحالی بیسکوییت ها را با چشم بسته خورد و حسابی کیفور شد.
ثنا کمی استراحت کرد و بعد شروع کرد به باز کردن کارتونهای کتابهایش.
تازه یک.هفته بود که به این خانه اسباب کشی کرده بود و هنوز جابه جا نشده بود. بعداز ظهرها که از سر کار برمی گشت کم.کم.کارتونها را باز می کرد و می چید,وقتی خسته می شد دراز می کشید و شهین خانوم هم کنارش خرخر می کرد...
صبح جمعه حسابی شوق و ذوق داشت دو سه تکه اسباب و وسائل جدید خریده بود و قرار بود برایش بیاورند از صبح لباسش را عوض کرد و منتظر زنگ در شد, بالاخره نزدیک ظهر وسائل جدیدش رسیدند , ثنا با خوشحالی پای آیفون گفت لطفن طبقه ی چهارم...

کارگرها که رسیدند در خانه را چهار طاق باز کرد که وسائل را بیاورند تو
یک میز کوچک با صندلی چوبی یک کتابخانه و یک مبل راحتی بزرگ .....
بالاخره همه چیز جا به جا شد و ثنا خسته و خشنود روی مبل راحت و زیبایش دراز کشید. داشت توی ذهنش حساب و کتاب می کرد که چقدر خرجش شده!
توی موبایلش قیمت چیزهایی که خریده بود را با مزد کارگران و کرایه ی وانت جمع زد,اوه چقدر زیاد شده
!
بلند گفت :عیبی نداره عوضش خونه مون مرتب و خوشگل شد مگه نه شهین خانوم!
یکهو از جا پرید, از وقتی که کارگرها آمده بودند دیگر شهین خانوم را ندیده بود
انقدر حواسش به خریدهایش پرت بود که از گربه اش غافل شده بود....
چهار پنج روز بود که باران می آمد ثنا سر کار یا توی خانه مدام پشت پنجره بود. وقتی بیرون از خانه بود زیر طاقی های خانه ها و ماشین های پارک شده را نگاه می کرد و اهسته می گفت: شهین خانوم !و دعا می کرد باران زود بند بیاید

#مرجانه_جعفریان
#شبواره




@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز🤍💚 (Marjaneh)
به جز آغوش تو که مرهم زخم دلم است
سر سودایی خود را به کجا بگذارم ؟؟!!...

#مرجانه_جعفریان
#شبواره



@chekamehsabz🍀
#شبواره


انسان فرزند طبیعت است
روزهایی که در حال سپری شدن است عده ای میگویند روزی میرسد که بر روی زمین انسانی نیست و این زیباترین اتفاق در طول عمر بشر میتواند باشد .
این پدر یا این مادر ( طبیعت )
در طول تاریخ بارها به روش هایی گوش فرزندان خود را کشیده است
و باز زندگی را به جریان انداخت
ما فرزندان چند میلیون ساله این مادر هنوز تربیت نشده ایم و گاه تر و خشک را با هم سوخته ایم و می سوزیم .
اگر کرونا بشر را نابود کند
طبیعت در گوش چه کسی لالایی مادرانه بخواند تا قدرش را بداند
اگر کرونا بشر را نابود کند
زندگی این زیبا ترین تصویر با نگاه چه کسی دیده شود .
من به این مادر ایمان دارم
دارد به ما دوست داشتن را یادآوری میکند .

#بلال_اصغری
#آنی


@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز🤍💚 (Marjaneh)
به جز آغوش تو که مرهم زخم دلم است
سر سودایی خود را به کجا بگذارم ؟؟!!...

#مرجانه_جعفریان
#شبواره



@chekamehsabz🍀