ناشر «ابرشلوارپوش»، ناشر کتابهای مایاکوفسکی، ناظم حکمت و ...، همان که کنار میدان جمهوری با شرافت تمام و بیمثالی دستفروشیِ کتاب میکند فقط بگویم که اوضاعش خوب نیست. ساختمان بغلدستیاش در حال ساخت و ساز است و پیادهرو را مسدود کرده است و عابرین، ناگزیر برای اینکه چیزی از آن بالا، سرشان نیفتد راهشان را کج میکنند و از سوارهرو میگذرند. یکماهی بود که نمیدیدمش ولی دیروز افتخار دیدارش را داشتم. سربسته مینویسم که حالش خوب نیست. خرید کتابهایش کمترین کاری است که میتواند این دمِ عیدی به دادش برسد. او هنوز کمونیست است دقیقتر بگویم تنها ناشرِ کمونیستِ شهر. به نظرم سخت نیست فروش کتابهایش در این شبکههای تلگرامی. اگر بتوان تبلیغِ فروشی در همین شبکههای تلگرامی پربیننده راه انداخت به منظور حمایت از این ناشر کهنهکار با آن کتابهای درخشان
#داریوش_محمدی
@chekamehsabz🍀
#داریوش_محمدی
@chekamehsabz🍀
4_5843800788622640726.mp3
11.4 MB
" تلنگر "
خواننده : #داریوش
ترانه سرا: اردلان سرفراز
آهنگساز: فرید زلاند
تنظیم: تیگران ساکیان
@chekamehsabz🍀
خواننده : #داریوش
ترانه سرا: اردلان سرفراز
آهنگساز: فرید زلاند
تنظیم: تیگران ساکیان
@chekamehsabz🍀
Nisty
Dariush - [ Listen2Music.ir ]
"نیستی"
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ست
ببین مرگ من را در خویش که مرگ من تماشایی ست
مرا در اوج میخواهی تماشا کن تماشا کن
دروغین بودم از دیروز مرا امروز هاشا کن
در این دنیا که حتی ابر نمیگرید به حال ما
همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها
فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم و هستم
دلم چون دفترم خالی قلم خشکیده در دستم
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم
رفیقان یک به یک رفتند مرا با خود رها کردند
همه خود درد من بودند گمان کردم که هم دردند
شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند
به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم
رفیقان یک به یک رفتند مرا در خود رها کردند
همه خود درد من بودند گمان کردم که هم دردند
شاعر : #اردلان_سرفراز
آهنگ ساز : #فرید_زولاند
تنظیم : #منوچهر_چشم_آذر
خواننده : #داریوش
@chekamehsabz🍀
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ست
ببین مرگ من را در خویش که مرگ من تماشایی ست
مرا در اوج میخواهی تماشا کن تماشا کن
دروغین بودم از دیروز مرا امروز هاشا کن
در این دنیا که حتی ابر نمیگرید به حال ما
همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها
فقط اسمی به جا مانده از آنچه بودم و هستم
دلم چون دفترم خالی قلم خشکیده در دستم
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم
رفیقان یک به یک رفتند مرا با خود رها کردند
همه خود درد من بودند گمان کردم که هم دردند
شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند
به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند
گره افتاده در کارم به خود کرده گرفتارم
به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم
رفیقان یک به یک رفتند مرا در خود رها کردند
همه خود درد من بودند گمان کردم که هم دردند
شاعر : #اردلان_سرفراز
آهنگ ساز : #فرید_زولاند
تنظیم : #منوچهر_چشم_آذر
خواننده : #داریوش
@chekamehsabz🍀