#عکسواره
یاد در هم تنیده ی باد
می پیچد،
میان تصویرهای گیج انزوا
چون پرنده
در نوازش آسمان برهنه
#شرفی
@chekamehsabz🍀
یاد در هم تنیده ی باد
می پیچد،
میان تصویرهای گیج انزوا
چون پرنده
در نوازش آسمان برهنه
#شرفی
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
روی عریانی تنی سوخته از درد
در صدای جوشش خون در شریانهای شهوت آلود زمان
با خنجری فرو رفته در پِستان
برای جنینِ مُرده ی عشق مرثیه میخواند
با دستهایی که در وحشت شلیک گلوله های سربی
در بطن خویش پنهان میشود
زنی که با سرانگشتانی سرخ قبای زندگی از تن به در میکند
در هراس عصیان و تعرض
بسمت جنگلی بی باران میدود
و آیا
چه کسی در وحشت رنجی نابهنگام
به دیدار پروانه های سوخته بال میرود؟!
#ترنم
@chekamehsabz🍀
روی عریانی تنی سوخته از درد
در صدای جوشش خون در شریانهای شهوت آلود زمان
با خنجری فرو رفته در پِستان
برای جنینِ مُرده ی عشق مرثیه میخواند
با دستهایی که در وحشت شلیک گلوله های سربی
در بطن خویش پنهان میشود
زنی که با سرانگشتانی سرخ قبای زندگی از تن به در میکند
در هراس عصیان و تعرض
بسمت جنگلی بی باران میدود
و آیا
چه کسی در وحشت رنجی نابهنگام
به دیدار پروانه های سوخته بال میرود؟!
#ترنم
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
زنانهترین اندوهم را
بر دوش می کشم!
و عشق را
در کالبد مهجورم
می پرورم !
این تنهاترین
واژه ی فرهنگ لغت را
از آغازینِ هستی
...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
زنانهترین اندوهم را
بر دوش می کشم!
و عشق را
در کالبد مهجورم
می پرورم !
این تنهاترین
واژه ی فرهنگ لغت را
از آغازینِ هستی
...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
رو راست و غمگین
پرسه نیست نام رهرو بودنش
گام خشم رنج خفته است
واژه واژه وجودش
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
رو راست و غمگین
پرسه نیست نام رهرو بودنش
گام خشم رنج خفته است
واژه واژه وجودش
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
دستهایمان را بهم آویختهاند
برای هم صدایی
نیاز و مهربانی
دریغ که
با بندهای اسارت
پیش چشم هایمان
تهی از مهر و یاری
به طنابی پوسیده
آویزانمان کردند
#مهناز_رضا_زاده
@chekamehsabz🍀
دستهایمان را بهم آویختهاند
برای هم صدایی
نیاز و مهربانی
دریغ که
با بندهای اسارت
پیش چشم هایمان
تهی از مهر و یاری
به طنابی پوسیده
آویزانمان کردند
#مهناز_رضا_زاده
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
تیغ به رگ،
از خون خود، شراب،گیری و مست باشی
انگشتان ذکرگو بچرخانی
و کلاه از سر واقعه برداری
دریغ...
که این حادثهی جوشنده
خون هزار ماه است
و برای تو
فقط فرصتِ استحالهی نامها...
#فیروزه_مهدیانی
@chekamehsabz🍀
تیغ به رگ،
از خون خود، شراب،گیری و مست باشی
انگشتان ذکرگو بچرخانی
و کلاه از سر واقعه برداری
دریغ...
که این حادثهی جوشنده
خون هزار ماه است
و برای تو
فقط فرصتِ استحالهی نامها...
#فیروزه_مهدیانی
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
کوی به کوی
سروها را نشانه رفتهاند!
قامت آفتاب
لابه لای گیسوان سبز درخت
در بوسه های باد
پیدا و نهان
رنگ می بازد!
من
دستهایت را گرفتهام
وقت عاشقی نیست
بگذار
پیمانهای دیرین
نخهای بافتن فردایمان باشد...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
کوی به کوی
سروها را نشانه رفتهاند!
قامت آفتاب
لابه لای گیسوان سبز درخت
در بوسه های باد
پیدا و نهان
رنگ می بازد!
من
دستهایت را گرفتهام
وقت عاشقی نیست
بگذار
پیمانهای دیرین
نخهای بافتن فردایمان باشد...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
می جوشد زمین
زلال و ناگاه
و خورشید را
می بوسد
به انعکاس...
من از
مشکوک ترین دهلیزهای آسمان
زاده شده ام
بریده و بی مأوا
...
باشد که خدا
باورمان کند!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
می جوشد زمین
زلال و ناگاه
و خورشید را
می بوسد
به انعکاس...
من از
مشکوک ترین دهلیزهای آسمان
زاده شده ام
بریده و بی مأوا
...
باشد که خدا
باورمان کند!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
معلقی متعلق به زمین
آینده روحی در آسمان
و جسمی که میان آسمان و زمین
در حالتی از زندگی ست
گاهی خوشحال
گاهی غمین
#مهناز_رضا_زاده
@chekamehsabz🍀
معلقی متعلق به زمین
آینده روحی در آسمان
و جسمی که میان آسمان و زمین
در حالتی از زندگی ست
گاهی خوشحال
گاهی غمین
#مهناز_رضا_زاده
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
سرد بود و چکاوک جا مانده از کوچ،
امازمستان که بد نبود ؛
بد دل نبود
زمستان فقط خودش بود...
وتو خوب میدانستی که
بهار
زاییده عشقبازی زمستان بود با زمین...
مرا که درقعر چشمانت پرتاب شده ام
لای گرمای مردمک نگاهت بپیچ
تا بهاری در روح زمستان زده ام ظهور کند
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
سرد بود و چکاوک جا مانده از کوچ،
امازمستان که بد نبود ؛
بد دل نبود
زمستان فقط خودش بود...
وتو خوب میدانستی که
بهار
زاییده عشقبازی زمستان بود با زمین...
مرا که درقعر چشمانت پرتاب شده ام
لای گرمای مردمک نگاهت بپیچ
تا بهاری در روح زمستان زده ام ظهور کند
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
آزادی یعنی
زیستن در چنین وضعیتی
بی هیچ نیاز و اجباری
برای تغییر اولویت هایت .
جاذبه که خسته ات کند
تو هم به وقت خویش
خواهی نشست،
پس دهانت را ببند..
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
آزادی یعنی
زیستن در چنین وضعیتی
بی هیچ نیاز و اجباری
برای تغییر اولویت هایت .
جاذبه که خسته ات کند
تو هم به وقت خویش
خواهی نشست،
پس دهانت را ببند..
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
در پژواکی میان تاریکی
دستهایی برای لمس تنم از دیوار بیرون می آیند
درست در زمان تجزیه ی جانم
و باد از انبوه گیسوان سبز جنگل
شلاق وار تمام صورتم را با خود میبرد
من اینک از تجسد تمام شعرهای جهان
مرثیه ای میشوم در رستاخیزی اندوهبار
در روزگار سلطنت سنگ و چکش
#ترنم
@chekamehsabz🍀
در پژواکی میان تاریکی
دستهایی برای لمس تنم از دیوار بیرون می آیند
درست در زمان تجزیه ی جانم
و باد از انبوه گیسوان سبز جنگل
شلاق وار تمام صورتم را با خود میبرد
من اینک از تجسد تمام شعرهای جهان
مرثیه ای میشوم در رستاخیزی اندوهبار
در روزگار سلطنت سنگ و چکش
#ترنم
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
مجالی نیست
آسمان را
به زمین بدوز
باید سرودی بخوانیم
شعری بسراییم
بر دستهای زخمی یاران
همین حالا
مجالی نیست
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
مجالی نیست
آسمان را
به زمین بدوز
باید سرودی بخوانیم
شعری بسراییم
بر دستهای زخمی یاران
همین حالا
مجالی نیست
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
دستت را در دستم بگذار
تا به جبران هزاران سالیانی
که معصیتهایمان به گردن تو بود
نقشه ای برای خدای روان پریش بکشیم...
یا تو میگذری،
یا من اورا
به جرم عدالتی که سالها امیدش را داد،
به دوئلی خونین خواهم خواند!
انگورها
هزاران سال است که در خمرهی فریبند
و مستی تنها کلید شک...
شب بلند است و
افسانه ها بسیار!
هشیارم کن به خطا
در هزاران راه نرفته...
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
دستت را در دستم بگذار
تا به جبران هزاران سالیانی
که معصیتهایمان به گردن تو بود
نقشه ای برای خدای روان پریش بکشیم...
یا تو میگذری،
یا من اورا
به جرم عدالتی که سالها امیدش را داد،
به دوئلی خونین خواهم خواند!
انگورها
هزاران سال است که در خمرهی فریبند
و مستی تنها کلید شک...
شب بلند است و
افسانه ها بسیار!
هشیارم کن به خطا
در هزاران راه نرفته...
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
با مردمکهای او
جهان را میبینی
با لبهایش
نام کوچکت جان می گیرد
با دستهایش
خوابها را می نویسی
رازهای دست نخورده
بر قلبها می مانند
و با باران
از لابه لای فصل های یخ زده
دور می شوند
اشک می شوند
بر گوشه ای
و تو دوباره زنده می شوی .
#شرفی
@chekamehsabz🍀
با مردمکهای او
جهان را میبینی
با لبهایش
نام کوچکت جان می گیرد
با دستهایش
خوابها را می نویسی
رازهای دست نخورده
بر قلبها می مانند
و با باران
از لابه لای فصل های یخ زده
دور می شوند
اشک می شوند
بر گوشه ای
و تو دوباره زنده می شوی .
#شرفی
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
او آب میشود میان دستان زمینی ها
و ما ذوب میشویم میان دستانش
دستی را میگویم
که خالق همه این داستان است
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
او آب میشود میان دستان زمینی ها
و ما ذوب میشویم میان دستانش
دستی را میگویم
که خالق همه این داستان است
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀