🌈🍀چکامه سبز🤍💚
218 subscribers
3.18K photos
370 videos
59 files
237 links
Download Telegram
خو نمی کنم
به قفس
با بالهایم
زخمی و خونچکان
روزی خواهم رفت
و از کنار مردگان لبخند بر لب
عبور می کنم
و نانی را که
از آنِ من نیست
حتی
نمی بویم.....
خو نمی کنم
به اندوه
با قلبم
ویران و لگدمال
شادکامی  را
بار دیگر می تپم
و می بخشم....
خو نمی کنم
به هر آنچه
مرا به ورطه ی
بیهودگی کشاند
که زندگی نبردی
بی پایان است....
خو نمی کنم.....


#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀
نمایشنامه فاوست_گوته.pdf
4.3 MB
فایل PDF کتاب:
📚
#فاوست
نویسنده:
#یوهان_ولفانگ_گوته
مترجم: محمود اعتمادزاده(م.ا. به‌آذین)
423صفحه
📝نمایشنامه

#کتاب_خوب_بخوانیم

@chekamehsabz🍀
باران مراشست
چه کسی میگوید که باران گناهم را میشوید؟
همچون دشتی تهی از
حتی یک عابر،
باران بارید و گل و لجن خاطرم را
بر هم زد...
بغض در گلو،
اشک در تله بی حسی ام اسیر...
باران بارید و
تو باز نیامدی!

#شکوفه_پورصفری

@chekamehsabz🍀
ستاره ای را می مانی
در دوردستها
پشت آسمان هفتم
...
در سردرگمی اشباح
در سیاه‌ترین شب‌ها
تاب می آورم
این روزگار را
با یقین خیالت!

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀
هستی ما نظام ما
مستی ما خرام ما
گردش بی مقام ما
زندگی دوام ما
دور فلک بکام ما می نگریم و میرویم
جلوه گه شهود را
بتکدهٔ نمود را
رزم نبود و بود را
کشکمش وجود را
عالم دیر و زود را می نگریم و میرویم
گرمی کار زار ها
خامی پخته کار ها
تاج و سریر و دارها
خواری شهریار ها
بازی روزگارها می نگریم و میرویم
خواجه ز سروری گذشت
بنده ز چاکری گذشت
زاری و قیصری گذشت
دور سکندری گذشت
شیوهٔ بتگری گذشت می نگریم و میرویم
خاک خموش و در خروش
سست نهاد و سخت کوش
گاه به بزم نا و نوش
گاه جنازه ئی بدوش
میر جهان و سفته گوش می نگریم و میرویم
تو به طلسم چون و چند
عقل تو در گشاد و بند
مثل غزاله در کمند
زار و زبون و دردمند
ما به نشیمن بلند می نگریم و میرویم
پرده چرا ظهور چیست؟
اصل ظلام و نور چیست؟
چشم و دل و شعور چیست؟
فطرت ناصبور چیست؟
این همه نزد و دور چیست می نگریم و میرویم
بیش تو نزد ما کمی
سال تو پیش ما دمی
ای بکنار تو یمی
ساخته ئی به شبنمی
ما به تلاش عالمی می نگریم و میرویم

#اقبال_لاهوری

@chekamehsabz🍀
نُقَط جمع نقطه است و مُلّا نُقَطی وصف کسی است که فقط از عهدهٔ خواندن متنی برمی‌آمده که کلمه‌های آن نقطه‌دار بوده و بر کاتبانی که نقطه‌ها را از قلم می‌انداختند، ایراد می‌گرفته است. سپس توسعاً کسی را می‌گویند که «به‌ظاهرِ کلام بیش از اندازه اهمیت می‌دهد و چه‌بسا از معنایِ آن غافل می‌ماند». این اصطلاح را در گفتار گاه #ملا_لغتی تلفظ می‌کنند و گاهی نیز به همین صورت می‌نویسند که البته غلط است.

#غلط_ننویسیم

@chekamehsabz🍀
درد می پیچد
در استخوانم !
قلبم سرریز می کند
می جوشد از چشمانم !
آه !
بر شانه هایم
سنگینی می کند
کوله‌باری
پر از سکوت
....

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀
گذشته را به رنج توان یافت:
به گشتن گِردِ جهان و رنج بر خویشتن نهادن
و احوال و اخبار باز جُستن و یا کتب معتَمد را مطالعه کردن و اخبارِ درست را از آن، معلومِ خویش گردانیدن.
و آنچه نیامده است، راه بسته مانده است که غیبِ محض است...

و بیشترِ مردمِ عامّه‌ آنند که باطلِ ممتنع(ناممکن) را دوست‌تر دارند: چون اخبارِ دیو و پری و غولِ بیابان و کوه و دریا که احمقی هنگامه سازد و گروهی همچنو گِرد آیند و وی گوید:
...پیرزنی جادو، مردی را خر کرد و باز پیرزنی دیگر جادو، گوشِ او را به روغنی بیندود تا مردم شد (به آدم تبدیل شد)...
و آنچه به این مانَد از خرافات که خواب آرد نادانان را، چون شب بر ایشان خوانند.

#تاریخ_بیهقی

@chekamehsabz🍀
تو می روی
من می مانم
و یادهایت را
می سرایم
به پایکوبی
...
در میان اشکهایم
تو می رقصی
و اعوجاج پیراهنت
چشمهایم را
می بوسد
غریبانه...

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست

هر صبح که چشمت را در پرتو مژگانت
بگشایی و برتابد خورشیدک گرگانت

حیران بکنی خلقی زین تابش شیدایی
چون قطعه‌ای از شعری عالم خم چوگانت

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀
Past Perfect
Thurisaz
Life as I know it, wasn't always this way
Once I found my second soul
On a august day you came

Dreams that I left behind
Thoughts that I decline
I finally found some piece of mind

You are my second soul / once I found my second soul
You are myself / once I found myself...

تا آنجا که من زندگی را شناخته ام

چنین رخدادی را به راحتی نمیتوان یافت :

من روح دومم را یافتم

روزی از ماه مرداد بود که تو آمدی

رویاهایی که به افکار تبدیل شدند

و افکاری که باور کردنی نبود

و سر انجام در ذهن نشست

تو روح دوم منی

تنها یک بار روح دومم را یافتم

تو خود منی

و تنها یک بار خودم را یافتم ..


ترجمه : #افشین_د

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

ما
حافظه قلب هامان را،
در حد فاصل دو آبان
از دست دادیم و
آنچه در سوز زمستان،
تازیانه بر جانمان نزد
ردای سکوت و خیانت بود!
مرغان آمین
مابین دوراهی دعا و شک،
شکار شدند
بگو که او آبستن  چند هم آغوشی بود
در نظاره هیز زندانبان؟!
بگو آن چشمها که قربانی بیداری ما شدند
در انتظار دیدن چند پاییز عاشقانه،
در شب‌های سیاه ترشان و
با آرام بخشها
به استقبال   چند کابوس می روند؟!

#شکوفه_پورصفری

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

یاد در هم تنیده ی باد

می پیچد،

میان تصویرهای گیج انزوا

چون پرنده

در نوازش آسمان برهنه

#شرفی

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

روی عریانی تنی سوخته از درد
در صدای جوشش خون در شریان‌های شهوت آلود زمان
با خنجری فرو رفته در پِستان
برای جنینِ مُرده ی عشق مرثیه میخواند
با دستهایی که در وحشت شلیک گلوله های سربی
در بطن خویش پنهان میشود
زنی که با سرانگشتانی سرخ قبای زندگی از تن به در میکند
در هراس عصیان و تعرض
بسمت جنگلی بی باران میدود
و آیا
چه کسی در وحشت رنجی نابهنگام
به دیدار پروانه های سوخته بال میرود؟!

#ترنم

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

زنانه‌ترین اندوهم را
بر دوش می کشم!
و عشق را
در کالبد مهجورم 
می پرورم !
این تنهاترین
واژه ی فرهنگ لغت را
از آغازینِ هستی
...

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀
غربت سهمگین بود و
ما
غریبانه
به آغوش ناآشنایش
پناه بردیم.....
شادیهامان
غمهامان
یادمانهامان....
آه !
عشق را
در پیکره‌های "هیچکس "
جستیم و
"هیچ " نیافتیم...

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

جایی میان تنت
می‌خواهم؛
همچون گاهواره
گرم
آرام
رام...

#فیروزه

@chekamehsabz🍀
Audio
چشمان آبی آسمان
سرخ است
و عشق
خونی بود
فرو چکید
اشکواره
اینبار.....

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز🤍💚 (مرجانه جعفریان)
"خواب سرد"

آبی و سفید و صورتی
قرص می خورم!
در خواب سردم
نقش های خاکستری و سیاه
و سرخ!
بی پاسخ ترین سلامها
هجوم خون در جمجمه ام
همهمه های ناآشنا !
...
تشنه ام !
خداحافظ....

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀