Smuga Cienia (Smuga Cienia) (1976)
@Astral_one
.
از آن دو
فقط یکی عاشق بود
از آن دو
فقط یکی
میخندید
میگریست...
از آن دو
فقط یکی
میخواست بگوید
این همه باد
از وزیدن توست
این همه باران
از باریدن توست
که خواب از تو...
بیداری از تو...
از آن دو
فقط یکی را
غم خورد...
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
از آن دو
فقط یکی عاشق بود
از آن دو
فقط یکی
میخندید
میگریست...
از آن دو
فقط یکی
میخواست بگوید
این همه باد
از وزیدن توست
این همه باران
از باریدن توست
که خواب از تو...
بیداری از تو...
از آن دو
فقط یکی را
غم خورد...
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
خیابان دوازدهم،انتهای خیابان
پیامبری شاعر ظهور میکند
و این نعش ورم کردهی زمستان را برمیدارد میبرد به دوردستها...
دستانش را سوی آسمان میگیرد
آن وقت است که تمام ابرها پروانه میشوند و میریزند بر سرِ زمین
و شعری سبز از دهان زمین سرازیر میشود
سوی هر کوچه و پسکوچهای
پری باغ را به رقص میآورد تا برگهای دامنش را بنشاند گوشهی لبِ درختان
باد را میخواند. همان غول خفتهی چموش را
تا از بستر خواب برخیزد و شکوفهها را ریسه کند و به گردن کودکان بیندازد
شکایتنامهای هم مینویسد از باران
تا ببارد و ببارد
و بشوید شیشهها و قلبها را
قلبها را....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
پیامبری شاعر ظهور میکند
و این نعش ورم کردهی زمستان را برمیدارد میبرد به دوردستها...
دستانش را سوی آسمان میگیرد
آن وقت است که تمام ابرها پروانه میشوند و میریزند بر سرِ زمین
و شعری سبز از دهان زمین سرازیر میشود
سوی هر کوچه و پسکوچهای
پری باغ را به رقص میآورد تا برگهای دامنش را بنشاند گوشهی لبِ درختان
باد را میخواند. همان غول خفتهی چموش را
تا از بستر خواب برخیزد و شکوفهها را ریسه کند و به گردن کودکان بیندازد
شکایتنامهای هم مینویسد از باران
تا ببارد و ببارد
و بشوید شیشهها و قلبها را
قلبها را....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
.
میشود
خورشیدم کنی
بتابانیام بر خویش...
میشود
ابرم کنی
بارانم کنی بر خویش...
میشود
ماهم کنی
خوابم کنی در خویش...
میشود
در تو خوابید
و هرگز بیدار نشد...
میشود....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
میشود
خورشیدم کنی
بتابانیام بر خویش...
میشود
ابرم کنی
بارانم کنی بر خویش...
میشود
ماهم کنی
خوابم کنی در خویش...
میشود
در تو خوابید
و هرگز بیدار نشد...
میشود....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
کدام شعر
از تو شعرتر؟
که از جوارحم
نور میتابد به وقت تو....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
امروز ، روز جهانی #شعر است...
از تو شعرتر؟
که از جوارحم
نور میتابد به وقت تو....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
امروز ، روز جهانی #شعر است...
#عکسواره
بیا خیال کنیم
عقربهها مردهاند
بیا خیال کنیم
در آن سوی میانسالی
در آن سوی فراموشی
کودکیست...
که آنسوی این چاله
دریاست
و با قایق کاغذی
ماهی بگیریم
بیا در خواب کودکی
دست دراز کنیم
که ستاره در دستمان نور بریزد
بیا آنقدر لِی لِی کنیم
تا به خورشید برسیم
بیا خیال کنیم....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
بیا خیال کنیم
عقربهها مردهاند
بیا خیال کنیم
در آن سوی میانسالی
در آن سوی فراموشی
کودکیست...
که آنسوی این چاله
دریاست
و با قایق کاغذی
ماهی بگیریم
بیا در خواب کودکی
دست دراز کنیم
که ستاره در دستمان نور بریزد
بیا آنقدر لِی لِی کنیم
تا به خورشید برسیم
بیا خیال کنیم....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"Inside out"
"Animation"
و این
چهرهی بزککردهی آدمی
سلسلهای از نقابهاست...
آن هنگام
که آخرین نقاب
از آخرین چهره
فرو افتد
روز صلح انسان با خویش است...
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
"Animation"
و این
چهرهی بزککردهی آدمی
سلسلهای از نقابهاست...
آن هنگام
که آخرین نقاب
از آخرین چهره
فرو افتد
روز صلح انسان با خویش است...
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
کاش تو همان ناگهان باشی
بارش باران بیامان باشی
من همه چشم باشم و آنگه
لحظهای در میان جان باشی
#فیروزه_مهدیانی
@chekamehsabz🍀
بارش باران بیامان باشی
من همه چشم باشم و آنگه
لحظهای در میان جان باشی
#فیروزه_مهدیانی
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
اسب وحشی
از سلول انفرادی به
گلهی گورخرها نگاه میکرد
و شب
با فکر نعل و افسار شعری نوشت
" من همهی اسبهای جهانم
من و آزادی
دارایی دشتیم
پا پس بکش
ای انقطاع رهایی
پا پس بکش
ای حصر یالافشانی
آی گورخرهای رها...
من فردا
اسب خانگیام
حتی این شعر هم
از تملک من خارج است
پس بتازید بر آن
بتازید... "
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
اسب وحشی
از سلول انفرادی به
گلهی گورخرها نگاه میکرد
و شب
با فکر نعل و افسار شعری نوشت
" من همهی اسبهای جهانم
من و آزادی
دارایی دشتیم
پا پس بکش
ای انقطاع رهایی
پا پس بکش
ای حصر یالافشانی
آی گورخرهای رها...
من فردا
اسب خانگیام
حتی این شعر هم
از تملک من خارج است
پس بتازید بر آن
بتازید... "
#فیروزه
@chekamehsabz🍀