همه چیز که به خوب و بد تقسيم نمی شود. خیلی چیزها نه خوبند نه بد ! پیرامونمان هستند. بعضی هامان می پسندیمشان بعضی ها نه !
اسمش سلیقه است .
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
اسمش سلیقه است .
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
پنجره خواب بود باد در ابر دمید و ابر آغوش گشود.
گیسوی سبز بید صورت پنجره را نوازش کرد و باران آسمان را شست و بر زمین بارید.
بهار پروانه هایش را دوباره زایید و پنجره ها گشوده شدند و نوروز مستانه لبخند زد....
#سال_نو_مبارک
#نوروز_۱۴۰۱
#ادمین
@chekamehsabz🍀
💚🌸
گیسوی سبز بید صورت پنجره را نوازش کرد و باران آسمان را شست و بر زمین بارید.
بهار پروانه هایش را دوباره زایید و پنجره ها گشوده شدند و نوروز مستانه لبخند زد....
#سال_نو_مبارک
#نوروز_۱۴۰۱
#ادمین
@chekamehsabz🍀
💚🌸
بر پیری و بر جوانیات عشق بورز
هر لحظه ی زندگانی ات عشق بورز
تنها نفسی میان هستی با مرگ
پیدا و به هر نهانی ات عشق بورز
#مرجانه_جعفریان
#نوروزتان_پیروز
💚🍀
@chekamehsabz🍀
هر لحظه ی زندگانی ات عشق بورز
تنها نفسی میان هستی با مرگ
پیدا و به هر نهانی ات عشق بورز
#مرجانه_جعفریان
#نوروزتان_پیروز
💚🍀
@chekamehsabz🍀
کدام شعر
از تو شعرتر؟
که از جوارحم
نور میتابد به وقت تو....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
امروز ، روز جهانی #شعر است...
از تو شعرتر؟
که از جوارحم
نور میتابد به وقت تو....
#فیروزه
@chekamehsabz🍀
امروز ، روز جهانی #شعر است...
آی شعر !
مرا به آغوش بگیر !
بگذار رها شود
این تنهای دیوانه
در تغزل بی انتهایت...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
روز جهانی #شعر گرامی باد💚
مرا به آغوش بگیر !
بگذار رها شود
این تنهای دیوانه
در تغزل بی انتهایت...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
روز جهانی #شعر گرامی باد💚
هزاران واژه حبس در گلو
به نیتت آزاد شد
ای شعر!
اذان مومنی
به نیت نماز اول وقت...
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
روز جهانی #شعر فرخنده باد💌
به نیتت آزاد شد
ای شعر!
اذان مومنی
به نیت نماز اول وقت...
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
روز جهانی #شعر فرخنده باد💌
کلبه ی تار دلم را تو چراغان کردی
شمس، حیرت زده پرسید! چه با آن کردی؟
کافر عشق و وفا بودم و تو همچو نبی
دل تاریک مرا مملو ایمان کردی
مرده ای بیش نبودم که رسیدی ناگه
همچو عیسی به دمت بر تن من جان کردی
گفتم امکان ندارد که دگر دل بدهم
عکس آن را تو ولی آمدی امکان کردی
نتوانست پریشان بکند مجنون را
لیلی آنگونه که من را تو پریشان کردی
غم من جای خودش را به نشاطم داده
تو سر ماتم و غم را به گریبان کردی
#مرتضی_نادری
@chekamehsabz🍀
شمس، حیرت زده پرسید! چه با آن کردی؟
کافر عشق و وفا بودم و تو همچو نبی
دل تاریک مرا مملو ایمان کردی
مرده ای بیش نبودم که رسیدی ناگه
همچو عیسی به دمت بر تن من جان کردی
گفتم امکان ندارد که دگر دل بدهم
عکس آن را تو ولی آمدی امکان کردی
نتوانست پریشان بکند مجنون را
لیلی آنگونه که من را تو پریشان کردی
غم من جای خودش را به نشاطم داده
تو سر ماتم و غم را به گریبان کردی
#مرتضی_نادری
@chekamehsabz🍀
من هرصبح
برای تو با خودم حرف میزنم...
برتارموهایی که انگشتانت
انگار ساز میزند با آن،
دست میکشم!
با قلبی که زودتر ازهرمرغ عشقی بیدار است،
وقتی که درخوابی
برایت پر میکشم...
انگار بخاطرتو
عاشق خودم شده ام❤️
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
برای تو با خودم حرف میزنم...
برتارموهایی که انگشتانت
انگار ساز میزند با آن،
دست میکشم!
با قلبی که زودتر ازهرمرغ عشقی بیدار است،
وقتی که درخوابی
برایت پر میکشم...
انگار بخاطرتو
عاشق خودم شده ام❤️
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
عینکم شکست، به رد زخمی فکر می کنم بر چهره ای مچاله و تنها ! به خزیدن در زمان مثل ماری پر از ترس .
کتابم پر از لکه های چای و خرده های نان است ! زیر هر سطرش سطری دیگر نوشته ام ! قصه ی من در داستان کتاب دیگری.
به تو و من فکر می کنم بی واهمه ! و مار ترسناکم گریه می کند بر قلب واقعیتش.
ما آسان ترین مسیرها را چه صعب پیمودیم ! درختها را خشکاندیم و در بیابان خودساخته از تشنگی خون خوردیم !
آسمان آبی است و تا آخر آبی خواهد ماند ! ما در رنگها سرگردانیم و فلس های خود را بازنمی شناسیم.
بسته ام روی زندگی ام ! قماری سخت که جان می طلبد به تمامی.
امشب عینکم شکست و اشکهایم را دیگر پشت عینکم نمی توانم پنهان کنم ! انگار لباس ندارم و صدایم حتی عریان شده !
پوست انداخته ام چون ماری بی دفاع !
ماری که پر داشت...
...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
کتابم پر از لکه های چای و خرده های نان است ! زیر هر سطرش سطری دیگر نوشته ام ! قصه ی من در داستان کتاب دیگری.
به تو و من فکر می کنم بی واهمه ! و مار ترسناکم گریه می کند بر قلب واقعیتش.
ما آسان ترین مسیرها را چه صعب پیمودیم ! درختها را خشکاندیم و در بیابان خودساخته از تشنگی خون خوردیم !
آسمان آبی است و تا آخر آبی خواهد ماند ! ما در رنگها سرگردانیم و فلس های خود را بازنمی شناسیم.
بسته ام روی زندگی ام ! قماری سخت که جان می طلبد به تمامی.
امشب عینکم شکست و اشکهایم را دیگر پشت عینکم نمی توانم پنهان کنم ! انگار لباس ندارم و صدایم حتی عریان شده !
پوست انداخته ام چون ماری بی دفاع !
ماری که پر داشت...
...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
کفش ها را با بند،
به بند دار زدم،
برای خشک شدن
در سینه کش دیوار،
تا فردا...
راه رفتن زیاد است...
#فرزادسین
#فروردین۰۱
@chekamehsabz🍀
به بند دار زدم،
برای خشک شدن
در سینه کش دیوار،
تا فردا...
راه رفتن زیاد است...
#فرزادسین
#فروردین۰۱
@chekamehsabz🍀
نگاهت در جنگ؛
صدایت پرچم لرزان صلح...
بگو که
در جنگ نابرابر بین
نگاهت و صدایت؛
لبه کدامین شمشیر را ببوسد
سرباز هواخواهت
که صحرای قلب تو
وطنش است؟!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
صدایت پرچم لرزان صلح...
بگو که
در جنگ نابرابر بین
نگاهت و صدایت؛
لبه کدامین شمشیر را ببوسد
سرباز هواخواهت
که صحرای قلب تو
وطنش است؟!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
.
اگر بمیرم،
بی بوسه ای!
خاک...!
این رازدار همیشه خاموش
خواهد نشاند
بر غبار آوارهی بیابان،
بر سرگردانیِ باد،
یاد نجیب لبانم را
و بوسه خواهد زد
بر گونه های منتظرت...
می دانم
عشق
میپراکند خویش را
حتی از دل خاک...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
اگر بمیرم،
بی بوسه ای!
خاک...!
این رازدار همیشه خاموش
خواهد نشاند
بر غبار آوارهی بیابان،
بر سرگردانیِ باد،
یاد نجیب لبانم را
و بوسه خواهد زد
بر گونه های منتظرت...
می دانم
عشق
میپراکند خویش را
حتی از دل خاک...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
آقای براهنی از اعضای هیات موسس کانون نویسندگان ایران بود و مبارزه با سانسور دولتی در سالهای پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران او را در برابر حکومتهای ایران قرار داد.
بهار ۱۳۹۷ خبرگزاری ایلنا در گفتوگویی با اکتای براهنی به سانسور گسترده آثار او پرداخت. آن گزارش فاش میکرد که کتابهای آقای براهنی برای سالها نتوانسته بودند مجوز انتشار بگیرند بهطوری که حتی ترجمه او از نمایشنامه «ریچارد سوم» شکسپیر نیز به سد سانسور وزارت ارشاد برخورده بود.
از جمله مشهورترین آثار رضا براهنی کتاب «خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» است، اثری که هم شامل برخی اشعار و هم دیدگاههای او در زمینه شعر میشود. «اسماعیل» و «ظلالله» دیگر کتابهای مهم او در حوزه شعر هستند.
رضا براهنی همچنین رمانهای بحثبرانگیزی چون «آزاده خانم و نویسندهاش»، «رازهای سرزمین من» و «روزگار دوزخی آقای ایاز» را در کارنامه کاری خود دارد
💚🖤
روحش شاد
@chekamehsabz🍀
بهار ۱۳۹۷ خبرگزاری ایلنا در گفتوگویی با اکتای براهنی به سانسور گسترده آثار او پرداخت. آن گزارش فاش میکرد که کتابهای آقای براهنی برای سالها نتوانسته بودند مجوز انتشار بگیرند بهطوری که حتی ترجمه او از نمایشنامه «ریچارد سوم» شکسپیر نیز به سد سانسور وزارت ارشاد برخورده بود.
از جمله مشهورترین آثار رضا براهنی کتاب «خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» است، اثری که هم شامل برخی اشعار و هم دیدگاههای او در زمینه شعر میشود. «اسماعیل» و «ظلالله» دیگر کتابهای مهم او در حوزه شعر هستند.
رضا براهنی همچنین رمانهای بحثبرانگیزی چون «آزاده خانم و نویسندهاش»، «رازهای سرزمین من» و «روزگار دوزخی آقای ایاز» را در کارنامه کاری خود دارد
💚🖤
روحش شاد
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (Marjaneh)
نیامد
شتاب کردم که آفتاب بیاید
نیامد
دویدم از پیِ دیوانهای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش میریخت
که آفتاب بیاید
نیامد
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید
نیامد
چو گرگ زوزه کشیدم، چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم
شبانه روز دریدم، دریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
چه عهدِ شومِ غریبی! زمانه صاحبِ سگ؛ من سگش
چو راندم از درِ خانه ز پشت بامِ وفاداری درون خانه پریدم که آفتاب بیاید
نیامد
کشیدهها به رُخانم زدم به خلوتِ پستو
چو آمدم به خیابان
دو گونه را چُنان گدازهی پولاد سوی خلق گرفتم که آفتاب بیاید
نیامد
اگرچه هق هقم از خواب، خوابِ تلخ برآشفت خوابِ خسته و شیرین بچههای جهان را
ولی گریستن نتوانستم
نه پیشِ دوست نه در حضور غریبه نه کنجِ خلوتِ خود گریستن نتوانستم
که آفتاب بیاید
نیامد
#رضا_براهنی
@chekamehsabz🍀
شتاب کردم که آفتاب بیاید
نیامد
دویدم از پیِ دیوانهای که گیسوانِ بلوطش را به سِحرِ گرمِ مرمرِ لُمبرهایش میریخت
که آفتاب بیاید
نیامد
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید
نیامد
چو گرگ زوزه کشیدم، چو پوزه در شکمِ روزگارِ خویش دویدم
شبانه روز دریدم، دریدم
که آفتاب بیاید
نیامد
چه عهدِ شومِ غریبی! زمانه صاحبِ سگ؛ من سگش
چو راندم از درِ خانه ز پشت بامِ وفاداری درون خانه پریدم که آفتاب بیاید
نیامد
کشیدهها به رُخانم زدم به خلوتِ پستو
چو آمدم به خیابان
دو گونه را چُنان گدازهی پولاد سوی خلق گرفتم که آفتاب بیاید
نیامد
اگرچه هق هقم از خواب، خوابِ تلخ برآشفت خوابِ خسته و شیرین بچههای جهان را
ولی گریستن نتوانستم
نه پیشِ دوست نه در حضور غریبه نه کنجِ خلوتِ خود گریستن نتوانستم
که آفتاب بیاید
نیامد
#رضا_براهنی
@chekamehsabz🍀
که آفتاب بیاید، نیامد
رضا براهنی
به روی کاغذ و دیوار و سنگ و خاک نوشتم
که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید؛ نیامد...
شعر و خوانش : #رضا_براهنی
@chekamehsabz🍀
که تا نوشته بخوانند
که آفتاب بیاید؛ نیامد...
شعر و خوانش : #رضا_براهنی
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
ای تو به خیال سایه ساری
پی در پی جستجوی یاری
عمری شدو حسرت درونت
چشمش به شکفتن بهاری!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
ای تو به خیال سایه ساری
پی در پی جستجوی یاری
عمری شدو حسرت درونت
چشمش به شکفتن بهاری!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
هیس!
چشم بگذار
تا صدای دریدن دیوار را نشنوی
در رگ های درخت
شاید
اینبار که چشم گشودی
جهان
درختی سبز زاییده باشد
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
هیس!
چشم بگذار
تا صدای دریدن دیوار را نشنوی
در رگ های درخت
شاید
اینبار که چشم گشودی
جهان
درختی سبز زاییده باشد
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀