در گورستان آدمها
دیگر باد نمی وزد
خورشید نمی تابد
روز برنمی آید
و زنده به گوران تنها
چه بی پناه و خسته
سنگ قبرهای سیاه خویش را
بر دوش می کشند و
سر بر تسلسل می سایند!
آه که خنجری بباید
تا کهنه پوستین شب را
بردرد...
و اشباح معلق
میان بودگی و نبود را,
برهاند....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
دیگر باد نمی وزد
خورشید نمی تابد
روز برنمی آید
و زنده به گوران تنها
چه بی پناه و خسته
سنگ قبرهای سیاه خویش را
بر دوش می کشند و
سر بر تسلسل می سایند!
آه که خنجری بباید
تا کهنه پوستین شب را
بردرد...
و اشباح معلق
میان بودگی و نبود را,
برهاند....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
چقدر این شبها آشناست
بیخوابی ها
بی قراری ها
و نوشتن ها
چقدر روحم سرگردانست
جسمم بوی خاک میدهد
چقدر بی تابم امشب
چقدر خودم را حراج گذاشتم
و جارِ "من فروشیم"
در دل تاریخ پیچید،
چقدر من شرمگین خودم هستم
چقدر من "تو" را درشعر جا گذاشتم
وقت تنگ است،
و من باید بنویسم،
شاید فردا دیر باشد....
#آنی
#بیخوابی
#فرزادسنایی
#اسفند۴۰۰
@chekamehsabz🍀
بیخوابی ها
بی قراری ها
و نوشتن ها
چقدر روحم سرگردانست
جسمم بوی خاک میدهد
چقدر بی تابم امشب
چقدر خودم را حراج گذاشتم
و جارِ "من فروشیم"
در دل تاریخ پیچید،
چقدر من شرمگین خودم هستم
چقدر من "تو" را درشعر جا گذاشتم
وقت تنگ است،
و من باید بنویسم،
شاید فردا دیر باشد....
#آنی
#بیخوابی
#فرزادسنایی
#اسفند۴۰۰
@chekamehsabz🍀
Lotfan Be Bande Avale Angoshte Sababeat Begoo
Mohsen Chavoshi
لطفاً به بندِ اولِ سبابه ات، بگو! یک ذره صبر وُ حوصله اش، بیشتر شود..!
از بُخل؛ زنگِ خانه ی من، سکته می کند! دستت، اگر کمی متمایل به در شود…
#محسن_چاووشی
@chekamehsabz🍀
از بُخل؛ زنگِ خانه ی من، سکته می کند! دستت، اگر کمی متمایل به در شود…
#محسن_چاووشی
@chekamehsabz🍀
Audio
.
"شعر مشترک"
مثل آهی بی اثر دارم به پایان می رسم
دست در دست اجل تیمار میخواهم چکار
(خانوم گل)
حرفها دارم برایت مهربانِ بی نظیر
گوش کن بی تو دگر گفتار می خواهم چکار
(مرجانه جعفریان)
شمع در بادم، خموشی سهم من از زندگیست
داغ بر دل دارم و پروانه میخواهم چکار
(خانوم گل)
ای تمام من! تویی آن یوسف گمگشته ام
با شراب چشم تو خمار می خواهم چکار
(مرجانه جعفریان)
خوانش : #محمدرضا_م
@chekamehsabz🍀
"شعر مشترک"
مثل آهی بی اثر دارم به پایان می رسم
دست در دست اجل تیمار میخواهم چکار
(خانوم گل)
حرفها دارم برایت مهربانِ بی نظیر
گوش کن بی تو دگر گفتار می خواهم چکار
(مرجانه جعفریان)
شمع در بادم، خموشی سهم من از زندگیست
داغ بر دل دارم و پروانه میخواهم چکار
(خانوم گل)
ای تمام من! تویی آن یوسف گمگشته ام
با شراب چشم تو خمار می خواهم چکار
(مرجانه جعفریان)
خوانش : #محمدرضا_م
@chekamehsabz🍀
بوی سرخ بهار
نه
بوی سرخ خون
بر سینه ی آسمان
شتک می زند
پای فروردین
نزدیک خانه تاول زده
و
پرنده های آهنین
پرواز مرگ را
بر لاشه ی صلح
به سرگیجه برخاسته اند
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
نه
بوی سرخ خون
بر سینه ی آسمان
شتک می زند
پای فروردین
نزدیک خانه تاول زده
و
پرنده های آهنین
پرواز مرگ را
بر لاشه ی صلح
به سرگیجه برخاسته اند
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
Audio
کدام خط
کدام خط نوشته از شعرم
می توانت از خط مردانه ی بازوانت
موزون تر باشد
بامن از آخرین پناهگاه بگو
گرم
تاریک
ساکت
مثل نیمه شب آغوشت
و سرم
که درمیان سینه ات گم می شود
کاش می شد
تمام شعرهایم را روی سینه ات بنویسم
و خطوط موزون قافیه را
روی بازوانت بکشم
تو
ای غروب خونین تمام رویاهای من
تمام نداشتنت
با تمام تمنایم
هر روز
در نبردی خونین تکه پاره می شود
و هر پایان
این تویی که می مانی
تویی که مرد من نیستی
شعر منی
شعر و خوانش : #مریم_ک
@chekamehsabz🍀
کدام خط نوشته از شعرم
می توانت از خط مردانه ی بازوانت
موزون تر باشد
بامن از آخرین پناهگاه بگو
گرم
تاریک
ساکت
مثل نیمه شب آغوشت
و سرم
که درمیان سینه ات گم می شود
کاش می شد
تمام شعرهایم را روی سینه ات بنویسم
و خطوط موزون قافیه را
روی بازوانت بکشم
تو
ای غروب خونین تمام رویاهای من
تمام نداشتنت
با تمام تمنایم
هر روز
در نبردی خونین تکه پاره می شود
و هر پایان
این تویی که می مانی
تویی که مرد من نیستی
شعر منی
شعر و خوانش : #مریم_ک
@chekamehsabz🍀
از جنگ با خود برگشته ام
خسته، عریان
انگار درد دو زایمان را یکی کرده اند
هزار تکه ،
شبیه کاردستی پسر بچه ای بازیگوش
چشمها...
آنها را آورده ام
بارها سیاهی شان را باران شسته است
درد را نیز آورده ام
چه آنها که بی صدا رخنه می کنند
شبیه سیاهی
آنجا که انگار دو شب را روی هم ریخته اند.
و چه آنها که فریاد می زنند
شبیه نداشتن تو
راستی
خودم را...
خودم را نیز آورده ام
او گسیخته افسار تا پای جان جنگیده است.
اما دستهایم
چیزی از بشریت را به ارث برده اند.
نمیشود چیزی را به تمامی دوست داشت
چرا که هر انسان باقیمانده ی انسان دیگریست...
#ساراشرفی
@chekamehsabz🍀
خسته، عریان
انگار درد دو زایمان را یکی کرده اند
هزار تکه ،
شبیه کاردستی پسر بچه ای بازیگوش
چشمها...
آنها را آورده ام
بارها سیاهی شان را باران شسته است
درد را نیز آورده ام
چه آنها که بی صدا رخنه می کنند
شبیه سیاهی
آنجا که انگار دو شب را روی هم ریخته اند.
و چه آنها که فریاد می زنند
شبیه نداشتن تو
راستی
خودم را...
خودم را نیز آورده ام
او گسیخته افسار تا پای جان جنگیده است.
اما دستهایم
چیزی از بشریت را به ارث برده اند.
نمیشود چیزی را به تمامی دوست داشت
چرا که هر انسان باقیمانده ی انسان دیگریست...
#ساراشرفی
@chekamehsabz🍀
امروز پنج شنبه است
پنجم اسفند
فرمولی ثابت را تکرار کن
خوب است که هنوز نفس میکشم
و زمستان به آخرین کلاغ آواره
بهار را امید میدهد
اسفند ماه است
و من کلون هر دری را که میزنم دیوار است
#ترنم
@chekamehsabz🍀
پنجم اسفند
فرمولی ثابت را تکرار کن
خوب است که هنوز نفس میکشم
و زمستان به آخرین کلاغ آواره
بهار را امید میدهد
اسفند ماه است
و من کلون هر دری را که میزنم دیوار است
#ترنم
@chekamehsabz🍀
خواب را
برای در آغوش تو بودن؛
آب را
برای عطش جنگ تن به تنم با تو میخواهم.
میگویند جنگ است
به موی من دست بکش
بیاد سربازی که
نخواست عطر زلف معشوق را
دشمن بو بکشد.
نذر کن
در اسارتِ بودن خود
آزادم کنی؛
شاید سرزمین جنگ زده دیگری
مرگ هزاران عاشق را
خون نگریست!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
برای در آغوش تو بودن؛
آب را
برای عطش جنگ تن به تنم با تو میخواهم.
میگویند جنگ است
به موی من دست بکش
بیاد سربازی که
نخواست عطر زلف معشوق را
دشمن بو بکشد.
نذر کن
در اسارتِ بودن خود
آزادم کنی؛
شاید سرزمین جنگ زده دیگری
مرگ هزاران عاشق را
خون نگریست!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
Forwarded from 🌈🍀چکامه سبز❤🤍💚 (م ج)
بی وطن ترین
پرستوی جهانم
و هیچ آغوشی
انجماد روح شکسته ام را
گرم نمی کند...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
پرستوی جهانم
و هیچ آغوشی
انجماد روح شکسته ام را
گرم نمی کند...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
کابوس رقص پا,
سحرگاه مرا سرخ می خواهد,
وثیقه واژه ای را منتظرم
در انفرادی الف اندیشه ام.
#فرزاد_سنایی
@chekamehsabz🍀
سحرگاه مرا سرخ می خواهد,
وثیقه واژه ای را منتظرم
در انفرادی الف اندیشه ام.
#فرزاد_سنایی
@chekamehsabz🍀
این چاه ویل
آفرینه ی توست
سوزان و بی انتها!
من اما!
در دوزخ
آفریدگاری
دیگرم
....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
آفرینه ی توست
سوزان و بی انتها!
من اما!
در دوزخ
آفریدگاری
دیگرم
....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
انسان
در غیاب جغد شب مست
آفتی جَست و طلوع کرد
بند ناف هر بلوطی
به لبان باد پیوست
شاید آری ، بارها گفته باشد ابر تیره
در پس هر سوز و بادی
آسمان با آسمان در غم چکیده
من نمیدانم
چه هستم
آدم هستم یا گلوله
زیر باران عاشقم
مستِ بهارم
زیر برف گنجشکی از شیطان گریخته
با هیاهو کردنم
دشنامِ برگم
در جهانِ توپ و موشک
من جنازه
خسته ام ، خسته تر از اسب رمیده
همچو آهویی به مردابِ خطر
از ترس پریده
من نخواستم آدمی را
من نخواستم زندگی را
من نخواستم
من نخواستم
من نخواستم ...
جسم و جانم تا ابد بوی اسارت میدهد
درد دارد گفتنش با این صراحت
میگویم ولی
آفتِ جانِ زمینم .
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
در غیاب جغد شب مست
آفتی جَست و طلوع کرد
بند ناف هر بلوطی
به لبان باد پیوست
شاید آری ، بارها گفته باشد ابر تیره
در پس هر سوز و بادی
آسمان با آسمان در غم چکیده
من نمیدانم
چه هستم
آدم هستم یا گلوله
زیر باران عاشقم
مستِ بهارم
زیر برف گنجشکی از شیطان گریخته
با هیاهو کردنم
دشنامِ برگم
در جهانِ توپ و موشک
من جنازه
خسته ام ، خسته تر از اسب رمیده
همچو آهویی به مردابِ خطر
از ترس پریده
من نخواستم آدمی را
من نخواستم زندگی را
من نخواستم
من نخواستم
من نخواستم ...
جسم و جانم تا ابد بوی اسارت میدهد
درد دارد گفتنش با این صراحت
میگویم ولی
آفتِ جانِ زمینم .
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀