#یاد_دوست

مخلوق خدا را نه تو خانی و نه من
بر جسم رعیت نه تو جانی و نه من

بس کن دگر این ظلم و جفا را به همه
در گنبد گیتی نه تو مانی و نه من

#مرتضی_نادری


@chekamehsabz🍀

هوا بارانی و چشمان من نیز
روان می سازد اشکم، نم نم و ریز

دلم تنها در این زندان سینه
به سوی خاطراتت می شود خیز

خیالت را کشم با گریه آغوش
در این دم می شود دنیا غم انگیز

چنان می گریم از بهر فراقت
که دنیا می شود از گریه سر ریز

بیا ای لاله ی گلزار عمرم
بیا این مرده را روحی برانگیز

#مرتضی_نادری


@chekamehsabz🍀

#یاد_دوست

عیب دگران را همه جا جار مزن
پوشیده کن و بر در و دیوار مزن

گر هم که خطا سر زده از انسانی
بخشش کن و بر روح و تنش دار مزن

#مرتضی_نادری


@chekamehsabz🍀

میان خیل بودن های ناکام
بیا همره مرا، تا بودنم، باش

به تنپوشی برای قلب عریان
بیا همچون نخی بر سوزنم باش

تو تنهایی، منم تنهای تنها
بیا تا ما شویم ای چهره گلگون

بیا در قصه ی این زندگانی
تو لیلی باش و من باشم چو مجنون

تو را من چشم در راهم بیایی
بیا چشمان من روشن بگردان

بیا در قلب من شوری به پا کن
که تقدیمت کنم من هر دم این جان

#مرتضی_نادری
#دستخط
#رد_پای_قلم

@chekamehsabz🍀

ز ازل تا به ابد لطف خدا شامل ماست
گر چنین نیست، بدانید قصور از دل ماست

تو فقط عشق خدا را به دلت راه بده
تا بدانی که خدا رافع هر مشکل ماست

#مرتضی_نادری


@chekamehsabz🍀

بی تو جهان گشته مرا، همچو حصار و قفسی
هیچ به کامم نشده، بی تو زمان یک نفسی

ای همه خوبان جهان پیش تو چون خار و خسی
رفتی و من خیره به در، منتظرم تا برسی


#مرتضی_نادری


@chekamehsabz🍀

غم دوران شادی کرده پیرم
جوانم من ولی در خود اسیرم

ربود از من خوشی را این زمانه
نمی دانم چطورش پس بگیرم

ز بس نالیده ام از درد جانم
که خود هم نشنوم دیگر نفیرم

حریفی در غم و ماتم ندارم
به جنگل های غم، من همچو شیرم

در این دنیا دگر خیری نمانده
من از دنیای این سان سیر سیرم

بخوان این شعر من را، بعد آن هم
دعا کن ای رفیق امشب بمیرم

#مرتضی_نادری


@chekamehsabz🍀

برهم زده یادت همه ی روح و روانم
زرد است رخم، بی تو چو یک برگ خزانم

افسار و عنان سخنم دست خودم نیست
ناخواسته نامت، شده جاری به زبانم

بارانی و ابری است هوای دلم امروز
کی بارش اشکم شود آغاز، ندانم

آن خاطره ی تلخ و بد روز جدایی
افکنده چونان زلزله ای لرزه به جانم

سررشته ی افکار من هر روز، تو هستی
آنگونه که گم گشته مرا نام و نشانم

دانم که مرا از سر و از دل برهاندی
زنهار که این کار تو را من نتوانم

قاصر بود این شعر من از گفتن حالم
حال دل من هیچ نگنجد به بیانم

#مرتضی_نادری


@chekamehsabz🍀