از ذوق ديدار تو
از طنين صداي تو بود
كه در ته تاريكي،
دنيايم روشن شد
كه باران زده بود انگار روي تنت
كه جنبش عطرت را در رگ هايم مي شنيدم
در اعماق تنم
حتي در پيچك كوچه ي تنهايي لاي تمام حناها افراها نيلوفرها يا همان ناز فرانسوي كه زير دست هايت چقدر خوشگل تر ميشد يا ...
كه من محبوبم تاب اينهمه زيبايي را با تو دارم،
كه من ميميرم، براي مشعل هايي كه در شب جادو،
در ان جاودانه شب جادو،
شيار هاي تنم را روشن كرد...



#رویا_ایمانی



@chekamehsabz🍀

شاعرانِ گمنام شعرهای خوب
شاعرانِ بی کتاب و جایزه ادبی
شاعرانِ کارگر و کارمند و بیکار
شاعرانِ درگیر با صاحبخانه
شاعرانِ بیرنگ و پنهان
شاعرانِ تنها
شاعرانِ درد
شاعرانِ شوق
شاعرانِ اشک
شاعرانِ بی دل و بی پول
شاعرانِ عشق....
و شعر
این جاویدِ گریه های موزون
خنده های بی وزن
تنها پناهگاه بی در و پیکر
بازماندگان جنگهای نابرابر روزمرگی
.....
آه
گاهی
تنها گاهی
معنای زندگی را استشمام میکنم
از میان کلمات و بوی کاغذ
وقتی خون قلم می جوشد و
چکه می کند جوهر بر سپیدیِ دفتر......



#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

ما سالهاست روی مین خوابیده ایم
آزادی مرده
ایرانمان تو سری خورده...
کدام زندگی؟
کدام بیستون؟؟؟
کدام عشق؟؟
گور خود را بکن فرهاد!!!

#خانوم_گل



@chekamehsabz🍀

صدایم بزن
نه به سان نسیمی آرام برگی بهاری را
یا زلال رودخانه ای
آغوش دره را
صدایم بزن
بی باک
همچون آذرخشی سوزان
ستیغ کوه را
به آن سان که همه بگریزند
از هراس خاکستر شدن
جز من!
که آتشت را در تن فروکشم
و دوباره
سر برآسمان برافرازم
صدایم بزن....



#مریم_ک



@chekamehsabz🍀

تو خوابی
من بیدار!
انعکاس نور ماه بر دیوار
صدای زنجره
عطر خاک
طعم شب...
به خودم هدیه می دهم
خیالت را....!

#مرجانه_جعفریان



@chekamehsabz🍀

هذیان گوی عشق بودم
و بیدار
تا که خوابیدم
نه عشق بود و نه من
تنها هذیان مانده بود
که در کالبد من
زیست می کرد....

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

برق خانه ما رفت،
آن شبی که قلم و کاغذ و من
عطش نوشتن داشتیم.
ومن سالهاست درحسرت نوشتن واژه ها
چقدر تاریکم!
برق خانه ما رفت،
شبی که در فکر یک نان
تا به صبح اندیشه ام کپک زد...
و من سالهاست در حسرت شعله آتش یک تنور
چقدرحقیرم!
برق خانه ما رفت
و شمع ها...
بیهوده نذری در دهان سقا خانه ها...!

#فرزاد_سنایی


@chekamehsabz🍀

وقتی راه نمی روی، نمی دوی،زمین هم نمی خوری! و این زمین نخوردن محصول سکون است نه مهارت...
وقتی تصمیمی نمی گیری ،کاری نمی کنی،اشتباه هم نمی کنی! و این اشتباه نکردن، محصول انفعال است نه انتخاب...
خوب بودن، به این معنی نیست که درهای تجربه را بر خود ببندی و فقط پرهیز کنی!
خوب بودن، در انتخابهای ماست که معنا پیدا می کند و شکل می گیرد.

#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀

"دیکتاتور"

نظام حاکم بر قلبم,
تک حزبی ست!
انقلابها را سرکوب می کند,
دگراندیشان را برنمی تابد
و رییس جمهورش,
مادام العمر....

#مرجانه_جعفریان

@chekamehsabz🍀

من از دست خودم خسته م
واسه اینه درو بستم

تو چاردیواریِ زندون
به دنبال چی سرگردون؟!

یه عمره با خودم تنها
توی فکرم پر از غوغا

تو قلبم دردِ بی درمون
همش غصه,همش نالون

همش تکرارِ بیهوده
یا چشمی که به در بوده

یا فکرای محال و هیچ
معماهای پیچ واپیچ

توی آشفتگی گریون
توی آسودگی بی جون

تو فکر گرمی و سردی
تو فکر دردِ بی دردی

خودم هم گربه هم موشم
خودم فریاد و خاموشم

نه دل دارم واسه روندن
نه جون دارم واسه موندن

یه ابرم که نمی باره
تو دل توفان ولی داره

دلم شاهین,تنم قمری
تو فکر قله ام عمری

یه کار ناتموم انگار
همیشه رو سرم آوار

همیشه منتظر هستم
برای چی؟ ندونستم
...
تو خاموشی اگه شمعی
اگه یه نور واسه جمعی

اگه گندم بدن دستات
اگه امید بدن حرفات

اگرچه تو دلت درده
یا که خون رگات سرده

ولی هستِ تو پر سوده
سزاش لبخندِ معبوده

واسه قفلا,کلید می شی
واسه غمها,نوید می شی

می شی پر راز و حس,یعنی
قدمهات می شه پر معنی
...
اگه دیدی دلی خسته س
اگه دیدی دری بسته س

واسه خسته درختی باش
یا بالش یا که تختی باش

درِ بسته به یک لبخند
می شه باز و می شی خرسند
...
همیشه حق باشه همرات
قلم زنده توی دستات

#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀

چهره پنهان می کنی حال دلم بد می شود
چشم می بندی و دردم خارج از حد می شود

بی وداعی ترکِ جانِ خسته ی ما می کنی
بیقراری در دلم, هر آن مشدد می شود

در سرم گه گاه غوغا می کنی و می روی
پای در پیش آمدن, اینسان مردد می شود

باز می گویم به قلبم اینچنین گریان مشو
عشق می آید دو روزی , ناگهان رد می شود

آدمی آه است و دم, دریاب عمر لحظه را
چهره ات پنهان مکن حال دلم بد می شود


#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀

"چهره پنهان می کنی..."
شعر از : #مرجانه_جعفریان
خوانش از : #محمدرضا_م

@chekamehsabz🍀

عشق بر سرسره لیزِ زمان 

تا پایینِ پیر

جاریست ...

کودکم کن باز 

بر سراشیب دست‌هایت


#افشین_داراب_بیگی


@chekamehsabz🍀

در اقیانوسی پیر
بر قایقی وارونه
دو پروانه جفتگیری میکنند
آخرین سیگارم را آتش می زنم

#افشین_داراب_بیگی

@chekamehsabz🍀

"نقطه ی پایان"
#گوگوش

✍ تو رو کجا گمت کردم ، بگو کجای این قصه
که حتی جوهر شعرم ، همینو از تو میپرسه
که چی شد اون همه رویا ، همون قصری که میساختیم
دارم حس می کنم شاید ، من و...


@chekamehsabz🍀

"خدایا "
پشت به جهانت ڪرده ام
او را میخواهـم از جهانت ...
یا ڪه بازم میدهے بهر قلب ناتوانم
یا ڪه بازنده ات میمانم تا میتوانم ....

#سیروان_حبیبی

@chekamehsabz🍀

باز شکسته میشود

قلبی که صدایش مردگان زیادی رابیدارمیکند

مردگانی که عشق رادرقلب هایشان حبس کرده اند

وهرگز به معشوقه خود نرسیده اند

اه ....
آن ها ....
طلسم دنیای شده اندکه هرگز
بهارسرنمی زند
خورشید لبخند نمیزند
صدای هیچ غریبه ای
معشوقه دیوانه رابیدارنمیکند

شاید...
شاید...
عشق سم کشنده ایست که هرگز کسی را نجات نمی دهد

#مدینه_جوهراصل



@chekamehsabz🍀

همه ی دارو ندارم تویی
هم دارمت....
هم ندارمت!!!

#خانوم_گل



@chekamehsabz🍀

"روزها بدون تو..."


#حجت_اشرف_زاده


@chekamehsabz🍀

کجایی که زخمهایت
سر باز کرده اند باز!
خون می چکد
از چشمهای بی فروغِ به راه مانده
و می غلتد به روی سکوت لبخند!
و اینگونه است
حکایت سرخگونگی لبها!
اشک و خون.....

#مرجانه_جعفریان


@chekamehsabz🍀