"من علف هرز باغچه ام..."
پنهان در پناه سبز درختی،
در همسایگی گلهای قرمز،
ریحان و نعنا همجوار منست،
و بلبلِ نغمه خوان
سرودِ صبحگاه منست
####
من اما....
سنگِ بی تاثیرم
زنده ای به مرده اسیرم،
و فرصتی نیست دیگر
وصیتم را
داس را کسی خبر کند
من در آواز باغچه
گوشه دل را فالش می خوانم
#فرزادسنایی
#تیر1401
@chekamehsabz🍀
پنهان در پناه سبز درختی،
در همسایگی گلهای قرمز،
ریحان و نعنا همجوار منست،
و بلبلِ نغمه خوان
سرودِ صبحگاه منست
####
من اما....
سنگِ بی تاثیرم
زنده ای به مرده اسیرم،
و فرصتی نیست دیگر
وصیتم را
داس را کسی خبر کند
من در آواز باغچه
گوشه دل را فالش می خوانم
#فرزادسنایی
#تیر1401
@chekamehsabz🍀
در جاده های ملال
غلت می خورم !
با من بگو
در کدامین کوچه ی
نسیان زده ی
این شهر ،
شور می زاید
نعره مستان
بار دیگر...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
غلت می خورم !
با من بگو
در کدامین کوچه ی
نسیان زده ی
این شهر ،
شور می زاید
نعره مستان
بار دیگر...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
همه جا تاریک است
اختران خاموشند
ماه هم خاموش است
خبر از نور در این ظلمت و تاریکی نیست
گوئیا ظلمت شب
فاتح جنگ در افلاک شده
همه جا تاریک است
کوچه ها باریک اند
داخل کوچه ی تنگ
که ز سر تا به تهش
شوم یک حادثه ای خیمه زده
مرد و زن، پیر و جوان در گذرند
همگی در پی نور
غافل از اینکه در این کوچه ی تنگ
همه زندانی دیوار و درند
همه جا تاریک است
کوچه ها باریک اند
آه از ظلمت شب
آه از کوچه ی تنگ
#مرتضی_نادری
@chekamehsabz🍀
اختران خاموشند
ماه هم خاموش است
خبر از نور در این ظلمت و تاریکی نیست
گوئیا ظلمت شب
فاتح جنگ در افلاک شده
همه جا تاریک است
کوچه ها باریک اند
داخل کوچه ی تنگ
که ز سر تا به تهش
شوم یک حادثه ای خیمه زده
مرد و زن، پیر و جوان در گذرند
همگی در پی نور
غافل از اینکه در این کوچه ی تنگ
همه زندانی دیوار و درند
همه جا تاریک است
کوچه ها باریک اند
آه از ظلمت شب
آه از کوچه ی تنگ
#مرتضی_نادری
@chekamehsabz🍀
چه عاشقانه ها برایت داشتم زیبارو
افسوس که دملهای چرکی
این سرزمین امانم نمیدهد...
بگو چگونه بنویسم ازنوش لبت
وقتی جنوب تشنست؟
بگو چگونه بنویسم از خماری چشمانت
که افیون خمار کرده چشمان
صدها جوان ارزو بردل را؟
بگو چگونه از جنگل موهایت بنویسم
که هربار اتشی با دست اهریمن، جنگل شمالم را
به خاکستر میکشد؟!
خدارا
به قداست زیبایی تو سوگند!
کین غصه کی عقیم شود
در قلبی که همیشه پا به ماه رنجی ست"که از آن من نیست"؟!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
افسوس که دملهای چرکی
این سرزمین امانم نمیدهد...
بگو چگونه بنویسم ازنوش لبت
وقتی جنوب تشنست؟
بگو چگونه بنویسم از خماری چشمانت
که افیون خمار کرده چشمان
صدها جوان ارزو بردل را؟
بگو چگونه از جنگل موهایت بنویسم
که هربار اتشی با دست اهریمن، جنگل شمالم را
به خاکستر میکشد؟!
خدارا
به قداست زیبایی تو سوگند!
کین غصه کی عقیم شود
در قلبی که همیشه پا به ماه رنجی ست"که از آن من نیست"؟!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
آفتاب سوزان است
لبخندت
سوزان تر!
آه!
دیگر به یاد نمی آورم
گلهای پیراهنم را
که در دستان تو
خاکستر شد...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
لبخندت
سوزان تر!
آه!
دیگر به یاد نمی آورم
گلهای پیراهنم را
که در دستان تو
خاکستر شد...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
فردا !
در دستهامان
پرچمی می بینی
که بر آن
نشان آوارگیمان
به اهتزاز در خواهد آمد ...
و باد !
این رسول یادهای خفته و خموش !
سکوت لبهامان را
در شهر
فریاد می زند
به سرود...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
در دستهامان
پرچمی می بینی
که بر آن
نشان آوارگیمان
به اهتزاز در خواهد آمد ...
و باد !
این رسول یادهای خفته و خموش !
سکوت لبهامان را
در شهر
فریاد می زند
به سرود...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
ما همیشه مشکوک بوده ایم
ودرانتظار...
نعلچی
اسب سپید منجی را ربود؛
قاصدکها
فریب خوردند و درراه ماندند
و پازل خوشبختی ام
در آرزوی نجاتی ابدی
ناتمام ماند!
آینه ناامید شد
از ندیدن قامت حقیقتم.
گویی
در جعبه زمان دستان کوچکی
پنهان شده
تا به انتها برساند پازل ناتمام قرون را!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
ما همیشه مشکوک بوده ایم
ودرانتظار...
نعلچی
اسب سپید منجی را ربود؛
قاصدکها
فریب خوردند و درراه ماندند
و پازل خوشبختی ام
در آرزوی نجاتی ابدی
ناتمام ماند!
آینه ناامید شد
از ندیدن قامت حقیقتم.
گویی
در جعبه زمان دستان کوچکی
پنهان شده
تا به انتها برساند پازل ناتمام قرون را!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
به دنبال تکه های پازل رویام می روم، ولی هنوز رویایم رنگ و شکلی نگرفته است...
#پگاه
خواهمش یافت
تکه های پازل رویایت را،
از پا نخواهم نشست...
###
من خود گم کرده از کودکیم
و لنگان لنگان تا بدینجا آمده ام،
من کودکی هستم هنوز،
نامم اما پدر
دستم به دامنت،
دستم بگیر،
ای تو تمام رویای من....
پگاهِ زندگیم باش
#فرزادسنایی
#آنی
#جوابیه یک پدر برای دخترش
#پگاه
@chekamehsabz🍀
به دنبال تکه های پازل رویام می روم، ولی هنوز رویایم رنگ و شکلی نگرفته است...
#پگاه
خواهمش یافت
تکه های پازل رویایت را،
از پا نخواهم نشست...
###
من خود گم کرده از کودکیم
و لنگان لنگان تا بدینجا آمده ام،
من کودکی هستم هنوز،
نامم اما پدر
دستم به دامنت،
دستم بگیر،
ای تو تمام رویای من....
پگاهِ زندگیم باش
#فرزادسنایی
#آنی
#جوابیه یک پدر برای دخترش
#پگاه
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
چه بیصدا شکستیم
ما پازلهای درهم ریخته
در سرزمینی از هم گسیخته
آدمکهای یخی شدیم
برای رسیدن
آیا آب نمیشویم ؟!
#مهناز_رضا_زاده
@chekamehsabz🍀
چه بیصدا شکستیم
ما پازلهای درهم ریخته
در سرزمینی از هم گسیخته
آدمکهای یخی شدیم
برای رسیدن
آیا آب نمیشویم ؟!
#مهناز_رضا_زاده
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
میان تنهایی های آدمی
نگاهی
لبخندی
سلامی
هبه می کند
شادمانگی را!
این تکه های گمشده!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
میان تنهایی های آدمی
نگاهی
لبخندی
سلامی
هبه می کند
شادمانگی را!
این تکه های گمشده!
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
ر
ف
ت
م...
به همین آهستگی حروف،
شعر دیگر نمی گیرد
سراغ از من....
قافیه را باختم
کنج خلوتی
ساز سکوت ساختم...
.
.
.
.
پی نوشت: کاغذ تمام شد و به نقطه سر خط هم امیدی نیست.
#ف.ر.ز.ا.د
#م.ر.د.ا.د
@chekamehsabz🍀
ف
ت
م...
به همین آهستگی حروف،
شعر دیگر نمی گیرد
سراغ از من....
قافیه را باختم
کنج خلوتی
ساز سکوت ساختم...
.
.
.
.
پی نوشت: کاغذ تمام شد و به نقطه سر خط هم امیدی نیست.
#ف.ر.ز.ا.د
#م.ر.د.ا.د
@chekamehsabz🍀
"نبض مرگ"
همه جا سبز ولی نیست نشاط
آسمان گریان
و زمین در طلب تابش یک نور نشسته است
بدن زخم ندیده چه کم از گل دارد ؟
تو بگو عاقبت گل که تو باشی چیست ؟
از درونت
خبری یا که سوالی داری ؟
رج زدی تاول انگشت خدا را ؟
یا به امید رسیدی پس هر دست دعا ؟
آسمان گریان است
که چرا سقف ندارد
دل آن کودک خوابیدهی در کنج خفا
تو ولی من که تو باشی
خبر از عصیان نیست
همه شعر است
عشق و لذت ، خندهی بی سروته
همه رویا
همه پوچ
مرگ ما نبض زمین است
باورش کن
باورش کن
آسمان گریان است
که در این پوچ مقدس
تو لگد خورده تاریخ
تو چرا
دست امید خدا را بستی ؟
مرگ ما نبض زمین است
و زمین در من و تو
بیدار است
ما چرا در خوابیم ؟
ما چرا در خوابیم ؟
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
همه جا سبز ولی نیست نشاط
آسمان گریان
و زمین در طلب تابش یک نور نشسته است
بدن زخم ندیده چه کم از گل دارد ؟
تو بگو عاقبت گل که تو باشی چیست ؟
از درونت
خبری یا که سوالی داری ؟
رج زدی تاول انگشت خدا را ؟
یا به امید رسیدی پس هر دست دعا ؟
آسمان گریان است
که چرا سقف ندارد
دل آن کودک خوابیدهی در کنج خفا
تو ولی من که تو باشی
خبر از عصیان نیست
همه شعر است
عشق و لذت ، خندهی بی سروته
همه رویا
همه پوچ
مرگ ما نبض زمین است
باورش کن
باورش کن
آسمان گریان است
که در این پوچ مقدس
تو لگد خورده تاریخ
تو چرا
دست امید خدا را بستی ؟
مرگ ما نبض زمین است
و زمین در من و تو
بیدار است
ما چرا در خوابیم ؟
ما چرا در خوابیم ؟
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
گاه می اندیشم
هنوز
هستی و من ناگاه
به ندای تو
به عقب می نگرم....
سیاهچاله ای از سکوت
در هوا....
جای خالی صدایت
پرپر می زند
مثل پرنده ای که
آشیانه اش را
گم کرده....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
هنوز
هستی و من ناگاه
به ندای تو
به عقب می نگرم....
سیاهچاله ای از سکوت
در هوا....
جای خالی صدایت
پرپر می زند
مثل پرنده ای که
آشیانه اش را
گم کرده....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
Audio
"سیاه رود"
آی دیوانه!
یادت هست؟
باران می بارید بر سیاه رود و
تو!
چتر می آویختی بر درخت،
که لانه ی مورچگان را
سقف باشد...
و آواز غمناک سر می دادی،گاه!
و می خندیدی ،پس آنگاه!
و مهربانی و دیوانگی را
در عشق می آمیختی
و کاسه کاسه می بخشیدی
همگان را...
و می گفتی:
"من می میرم و آنجا،
آنسوی سیاه رود
برایت خانه ای خواهم ساخت
بدون سقف!
بدون دیوار!
و در آن
ضیافتها بر پای خواهیم داشت
و میزبان قهرمانانی خواهیم بود،
که دیگر نمی میرند...
و آنگاه!
مردی...!
شعر از : #مرجانه_جعفریان
خوانش از : #محمدرضا_م
@chekamehsabz🍀
آی دیوانه!
یادت هست؟
باران می بارید بر سیاه رود و
تو!
چتر می آویختی بر درخت،
که لانه ی مورچگان را
سقف باشد...
و آواز غمناک سر می دادی،گاه!
و می خندیدی ،پس آنگاه!
و مهربانی و دیوانگی را
در عشق می آمیختی
و کاسه کاسه می بخشیدی
همگان را...
و می گفتی:
"من می میرم و آنجا،
آنسوی سیاه رود
برایت خانه ای خواهم ساخت
بدون سقف!
بدون دیوار!
و در آن
ضیافتها بر پای خواهیم داشت
و میزبان قهرمانانی خواهیم بود،
که دیگر نمی میرند...
و آنگاه!
مردی...!
شعر از : #مرجانه_جعفریان
خوانش از : #محمدرضا_م
@chekamehsabz🍀
در روح مندرسم،
هر لحظه
هزاران حسین را سر می برند...
آه از اندوه واخورده!
آه از من سرگردان
که بی گناه ترین کشتگان این سرزمین را
در نقشهای پر پروانه،
در آواز مرموز کوکو،
در حس خنکای نسیم،
در زمزمه ی جاری جوی،
در قامت بلند سرو،
در همه چیز،
می جویم.
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
هر لحظه
هزاران حسین را سر می برند...
آه از اندوه واخورده!
آه از من سرگردان
که بی گناه ترین کشتگان این سرزمین را
در نقشهای پر پروانه،
در آواز مرموز کوکو،
در حس خنکای نسیم،
در زمزمه ی جاری جوی،
در قامت بلند سرو،
در همه چیز،
می جویم.
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
ارغوان تنها ماند
ارغوان
در غم سایه ی خود می گرید
ارغوان، شاخه ی همخون جدامانده ی سایه
بار دیگر هم از او دور افتاد
ارغوان گریه نکن
ما همه همدردیم
سایه ات
هر کجا هم باشد
روح او در بر توست
شعر از : #مرتضی_نادری
#ابتهاج_جاودانه_شد
#نوزدهم_مرداد_یکهزاروچهارصدویک
💚🖤
@chekamehsabz🍀
ارغوان
در غم سایه ی خود می گرید
ارغوان، شاخه ی همخون جدامانده ی سایه
بار دیگر هم از او دور افتاد
ارغوان گریه نکن
ما همه همدردیم
سایه ات
هر کجا هم باشد
روح او در بر توست
شعر از : #مرتضی_نادری
#ابتهاج_جاودانه_شد
#نوزدهم_مرداد_یکهزاروچهارصدویک
💚🖤
@chekamehsabz🍀