من جز خدایم
باتو در خلوت رویایم مست میکنم؛
باتوخودم هستم
پردرد...عاشق....خسته
باتو در مستی وراستی ام
نقاب قدرتم را برمیدارم
وقامتت را درعسل نگاهم می شویَم ...
قندیل واقعیت می چکد برصورتم؛
ازخواب میپرم!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
باتو در خلوت رویایم مست میکنم؛
باتوخودم هستم
پردرد...عاشق....خسته
باتو در مستی وراستی ام
نقاب قدرتم را برمیدارم
وقامتت را درعسل نگاهم می شویَم ...
قندیل واقعیت می چکد برصورتم؛
ازخواب میپرم!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
اژدهایی بزرگ
در من تنوره می کشد
زنجیرهایش
بر در و دیوار روحم می خراشد
و با هر نفس آتشین
قلبم را خاکستر می کند
بیچاره قلبم
که از میان این خاکستر
هر لحظه
هر ثانیه ققنوس وار
زنده می شود
و بهاری ترین آوازش را می خواند
تا شاید لحظه ای
تنها لحظه ای
اژدها آرام گیرد
و به خواب رود
و من
در این چرخه ی عبث
خودم را
روحم را
قلبم را
به آتش می کشم
تا مرگ
شاید
اژدها را
آزاد کند
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
در من تنوره می کشد
زنجیرهایش
بر در و دیوار روحم می خراشد
و با هر نفس آتشین
قلبم را خاکستر می کند
بیچاره قلبم
که از میان این خاکستر
هر لحظه
هر ثانیه ققنوس وار
زنده می شود
و بهاری ترین آوازش را می خواند
تا شاید لحظه ای
تنها لحظه ای
اژدها آرام گیرد
و به خواب رود
و من
در این چرخه ی عبث
خودم را
روحم را
قلبم را
به آتش می کشم
تا مرگ
شاید
اژدها را
آزاد کند
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
در غمگین ترین سالهای عمر غوک بیابان گرد
توهمی که نجاتش داد
برکه ای پر از مار بود
خواب هایی پر از وحشت
پر از بیهودگی مطلق
ادامه ای سراسر سکون
تیغ خورشید بر فرق سری که در جستجوی سایه ای بی رحم بود
فرود آمد ...
ادامه داد قرنی را که لاکپشت هایش دو زیستی را کفر می‌دانستند .
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
توهمی که نجاتش داد
برکه ای پر از مار بود
خواب هایی پر از وحشت
پر از بیهودگی مطلق
ادامه ای سراسر سکون
تیغ خورشید بر فرق سری که در جستجوی سایه ای بی رحم بود
فرود آمد ...
ادامه داد قرنی را که لاکپشت هایش دو زیستی را کفر می‌دانستند .
#بلال_اصغری
@chekamehsabz🍀
من آلیسم در سرزمین عجایب...
اینجا برای گرانی ها صف میکشند،
وقوه قضائیه اش بر مصلحت نظام است...
پزشکانش دوره قتل بیولوژیک میبینند
و بجای موشها
روی انسانها آزمایش میکنند!
پسران از زنانی که مادرشان نیست محبت گدائی میکنند
ودختران از مردانی که پدرشان نیست پول تو جیبی میگیرند!
پدران خمارو کودکانشان خمارتر...
مادران مست و فرزندانشان مست تر!
چشم آبیها خودشان را در نفتش میشویند
و چشم بادامی ها هرچه که مانده بود را تاراج میبرند...
حال وطنم فقط با درآمدن گیسوان زنانش پریشان میشود...
وطنی که در هرثانیه اش
حق بر دار میرقصد...
اینجا سرزمین عجایبست!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
اینجا برای گرانی ها صف میکشند،
وقوه قضائیه اش بر مصلحت نظام است...
پزشکانش دوره قتل بیولوژیک میبینند
و بجای موشها
روی انسانها آزمایش میکنند!
پسران از زنانی که مادرشان نیست محبت گدائی میکنند
ودختران از مردانی که پدرشان نیست پول تو جیبی میگیرند!
پدران خمارو کودکانشان خمارتر...
مادران مست و فرزندانشان مست تر!
چشم آبیها خودشان را در نفتش میشویند
و چشم بادامی ها هرچه که مانده بود را تاراج میبرند...
حال وطنم فقط با درآمدن گیسوان زنانش پریشان میشود...
وطنی که در هرثانیه اش
حق بر دار میرقصد...
اینجا سرزمین عجایبست!
#شکوفه_پورصفری
@chekamehsabz🍀
فریاد می زنم
تمام خودم را
تمام قلبم را
و صدایم
تیرگی شب را تا سینه ی سحرگاه
می شکافد
فریاد می زنم
و دست هایم را
بر گونه هایت می گذارم
و
به تلافی تمام روزهای نبودنت
تو را در آغوش می کشم
آنچنان که رگهایت در رگ هایم
تنیده شود
فریاد می زنم
و صدای نرم و آرام دوستت دارم را
از لبانت می بلعم
فریاد می زنم
اما
فریاد را در قلمرو خواب
صدایی نیست
تمام رویایم را
در واژه های عبث این شعر
جا می گذارم
و خیره به دیوار کهنه ی خانه
در سکوت خویش
سیگاری آتش می زنم
شاید
آتش تمام فریاد های نکشیده را
خاکستر کند
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
تمام خودم را
تمام قلبم را
و صدایم
تیرگی شب را تا سینه ی سحرگاه
می شکافد
فریاد می زنم
و دست هایم را
بر گونه هایت می گذارم
و
به تلافی تمام روزهای نبودنت
تو را در آغوش می کشم
آنچنان که رگهایت در رگ هایم
تنیده شود
فریاد می زنم
و صدای نرم و آرام دوستت دارم را
از لبانت می بلعم
فریاد می زنم
اما
فریاد را در قلمرو خواب
صدایی نیست
تمام رویایم را
در واژه های عبث این شعر
جا می گذارم
و خیره به دیوار کهنه ی خانه
در سکوت خویش
سیگاری آتش می زنم
شاید
آتش تمام فریاد های نکشیده را
خاکستر کند
#مریم_ک
@chekamehsabz🍀
برای خیانت هزار راه هست
ولی هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست !
#بهومیل_هرابال
@chekamehsabz🍀
ولی هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست !
#بهومیل_هرابال
@chekamehsabz🍀
کسی ناستاده ست آن جا یا این جا
پس کجا ی لبت آزادم کند؟
دو نقطه از هیچ جا تا چشم
که جا به جا شده ست اما
سایه ی بلندم را می بیند
که می کشد خود را بر اضطرابش
شمال قوس بنفشی ست تا جنوب
در ابر و مرغ دریایی موجی به تحلیل می رود
و آفتاب آخرین چیزی که
تغییر کرده است
لبت کجاست...
صدای روز بلند است اما، کوتاهست دنیا
درست یک واژه مانده تا جمله پایان یابد
و هر چه گوش می سپارم
تنها سکوت خود را می آرایم
و آفتاب لب بام همچنان سوتش را می زند
شکسته پل ها پشت سر و پیش رو
شن هایی خاکستر جهان است
غروب ممتد در سایه ی درون جا خوش کردَست
و شب که تا زانو می رسد
تحمل را کوتاه می کند
چگونه ست لبت
که انفجار عریانی سنگ می شود در بی تابی های خاموش...
هوای قطبی انگار فرش ایرانی را نخ نما کردَست
نشانه ای نیست
نگاه می کنم
اگر که تنها آن واژه می گذشت
به طرفه العینی طی می شد راه
کودک باز میگشت
تا بازیگوشی
و در چارراه دست می انداخت دور گردنت
لبت کجاست که خاک چشم به راه است...
#محمدمختاری
@chekamehsabz🍀
پس کجا ی لبت آزادم کند؟
دو نقطه از هیچ جا تا چشم
که جا به جا شده ست اما
سایه ی بلندم را می بیند
که می کشد خود را بر اضطرابش
شمال قوس بنفشی ست تا جنوب
در ابر و مرغ دریایی موجی به تحلیل می رود
و آفتاب آخرین چیزی که
تغییر کرده است
لبت کجاست...
صدای روز بلند است اما، کوتاهست دنیا
درست یک واژه مانده تا جمله پایان یابد
و هر چه گوش می سپارم
تنها سکوت خود را می آرایم
و آفتاب لب بام همچنان سوتش را می زند
شکسته پل ها پشت سر و پیش رو
شن هایی خاکستر جهان است
غروب ممتد در سایه ی درون جا خوش کردَست
و شب که تا زانو می رسد
تحمل را کوتاه می کند
چگونه ست لبت
که انفجار عریانی سنگ می شود در بی تابی های خاموش...
هوای قطبی انگار فرش ایرانی را نخ نما کردَست
نشانه ای نیست
نگاه می کنم
اگر که تنها آن واژه می گذشت
به طرفه العینی طی می شد راه
کودک باز میگشت
تا بازیگوشی
و در چارراه دست می انداخت دور گردنت
لبت کجاست که خاک چشم به راه است...
#محمدمختاری
@chekamehsabz🍀
تنهاتر از برگم
بر شانه های آب
می کوبدم بر سنگ
هر ثانیه ،خیرآب
تصویر دور تو
پیچد درون موج
برقی زند هر دم
در خنده ی مهتاب
دوران ما بگذشت
بی من دگر چونی؟
شعرم ز هم بگسست
حال مرا دریاب
فریاد باد و موج
موسیقی مرگ است
آین آخرِ قصه ست
تنهاییِ مرداب
شعر و خوانش: #مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
بر شانه های آب
می کوبدم بر سنگ
هر ثانیه ،خیرآب
تصویر دور تو
پیچد درون موج
برقی زند هر دم
در خنده ی مهتاب
دوران ما بگذشت
بی من دگر چونی؟
شعرم ز هم بگسست
حال مرا دریاب
فریاد باد و موج
موسیقی مرگ است
آین آخرِ قصه ست
تنهاییِ مرداب
شعر و خوانش: #مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#تاتر
یادش بخیر
جمعه ها
پرواز می کردیم
و جایی در شهر
فرود می آمدیم
که پر از رنگ و آواز و قصه بود....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
یادش بخیر
جمعه ها
پرواز می کردیم
و جایی در شهر
فرود می آمدیم
که پر از رنگ و آواز و قصه بود....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
پسرک گلفروش چهارراه امیرآباد,
حالا دیگر قد کشیده و بزرگ شده و هنوز هم گل می فروشد سر چهارراه
و امیدش هر سال لا بلای گلهای چند روزه ی نرگس می شکفد, و با اولین هجمه ی گرما می پژمرد....
تا بهاری دیگر.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
حالا دیگر قد کشیده و بزرگ شده و هنوز هم گل می فروشد سر چهارراه
و امیدش هر سال لا بلای گلهای چند روزه ی نرگس می شکفد, و با اولین هجمه ی گرما می پژمرد....
تا بهاری دیگر.....
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
سرب به حلق روحم می‌ریزد
و مرگ ، سرمه به مژگانم می‌کشد
چه بی‌پروا شده ام !
در این جشن دگردیسی..
خجالت نمی‌کشم
و رقصان، در آغوش وسوسه سیاهچال
زن می‌شوم ..
توفان بوسه قیرگونش
روحم را چون باد می‌راند
مانند ساتنی لغزان و سیاه
تا انتهای زمان ...
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
و مرگ ، سرمه به مژگانم می‌کشد
چه بی‌پروا شده ام !
در این جشن دگردیسی..
خجالت نمی‌کشم
و رقصان، در آغوش وسوسه سیاهچال
زن می‌شوم ..
توفان بوسه قیرگونش
روحم را چون باد می‌راند
مانند ساتنی لغزان و سیاه
تا انتهای زمان ...
#افشین_د
@chekamehsabz🍀
من به آسمان می نگرم
پاهایم روی زمین است
سرگردان...
میانِ آسمان و زمین،
در دور دست نقطه ایست،
خورشید است آیا...؟
مانده هنوز اما،
از شب پاسی.
به چشمم نمی آید خوابی هنوز،
می نشینم در کنجی،
حلّاج وار...
و پنبه می زنم تمام خودم را،
شاید خروسی بخواند
یا از مناره شهر
کسی بگوید: خدا بزرگ است.
خورشید...
خروس...
و بانگ موذن
سحرگاه منست.
راست می گفت شاملوی بزرگ،
"خورشید همچون دشنامی بر می آید.."
-بر آمد-
"و روز شرمساری جبران ناپذیری است..."
آری، آری...
پیش از آنکه در سیاهی محو شوم
از خورشید چیزی بگوی،
خدا را خود خواهم یافت...
#فرزادسنایی
#فروردین۱۴۰۰
#بیخوابی
@chekamehsabz🍀
پاهایم روی زمین است
سرگردان...
میانِ آسمان و زمین،
در دور دست نقطه ایست،
خورشید است آیا...؟
مانده هنوز اما،
از شب پاسی.
به چشمم نمی آید خوابی هنوز،
می نشینم در کنجی،
حلّاج وار...
و پنبه می زنم تمام خودم را،
شاید خروسی بخواند
یا از مناره شهر
کسی بگوید: خدا بزرگ است.
خورشید...
خروس...
و بانگ موذن
سحرگاه منست.
راست می گفت شاملوی بزرگ،
"خورشید همچون دشنامی بر می آید.."
-بر آمد-
"و روز شرمساری جبران ناپذیری است..."
آری، آری...
پیش از آنکه در سیاهی محو شوم
از خورشید چیزی بگوی،
خدا را خود خواهم یافت...
#فرزادسنایی
#فروردین۱۴۰۰
#بیخوابی
@chekamehsabz🍀
چقدر هوا بوی باران دارد!
چقدر دلم هوای تو....
چقدر
هر چیز
هیچ کجا که باید
نیست...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
چقدر دلم هوای تو....
چقدر
هر چیز
هیچ کجا که باید
نیست...
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
مثل یک‌خواب است روزهای کودکی
خواب یک ظهر کرخت
ظهر شلخته ی بهار
مشوش از فرار قمری آوازه خوان
یا که آرام
آرام مثل خوابیدن یک گربه روی خاک
خاک باغچه ای نمناک
و کلاغی خیره
مثل یک خواب است روزهای کودکی
یا خیال ملس هندوانه ای خنک بعدِ بیداری
می شود مخدوش با صدای
" آااااهن آلاااااات،ضایعااااات"
می شود مخدوش
مثل یک خواب است روزهای کودکی
#شهرزاد_مقدادی
@chekamehsabz🍀
خواب یک ظهر کرخت
ظهر شلخته ی بهار
مشوش از فرار قمری آوازه خوان
یا که آرام
آرام مثل خوابیدن یک گربه روی خاک
خاک باغچه ای نمناک
و کلاغی خیره
مثل یک خواب است روزهای کودکی
یا خیال ملس هندوانه ای خنک بعدِ بیداری
می شود مخدوش با صدای
" آااااهن آلاااااات،ضایعااااات"
می شود مخدوش
مثل یک خواب است روزهای کودکی
#شهرزاد_مقدادی
@chekamehsabz🍀