این روزها در شهر چشمان آمیخته به شک می بینی و گوش های آغشته به مرگ و دهانت بسته است.
این روزها دست دوستی را نمی توانی به محبت بفشاری و به مهر در آغوش بگیری که انگار مرگ را در بغل گرفته ای.
این روزها هزاران کشته زمینی و هوایی به سرزمین نسیان و فراموشی رفته است و پوزخند کریه سایه ها بر این فراموشی زجرت می دهد.
این روزها خسرو آواز ایران هم نفس مصنوعی می کشد و بیهوده دل خوش این نفسیم.
این روزها حال شهر خوب نیست و انگار با بهار هزاران فرسنگ راه داریم...
این روزها....
#فرزادسنایی
#اسفند۹۸
@chekamehsabz🍀
این روزها دست دوستی را نمی توانی به محبت بفشاری و به مهر در آغوش بگیری که انگار مرگ را در بغل گرفته ای.
این روزها هزاران کشته زمینی و هوایی به سرزمین نسیان و فراموشی رفته است و پوزخند کریه سایه ها بر این فراموشی زجرت می دهد.
این روزها خسرو آواز ایران هم نفس مصنوعی می کشد و بیهوده دل خوش این نفسیم.
این روزها حال شهر خوب نیست و انگار با بهار هزاران فرسنگ راه داریم...
این روزها....
#فرزادسنایی
#اسفند۹۸
@chekamehsabz🍀
امید در یک قدمی است،
گام بردارید،
و یکی هم ویلچر مرا تا بهار ببرد!
دستانم را قلم کرده ام...
#فرزادسنایی
#اسفند۹۸
#بهاریه
@chekamehsabz🍀
گام بردارید،
و یکی هم ویلچر مرا تا بهار ببرد!
دستانم را قلم کرده ام...
#فرزادسنایی
#اسفند۹۸
#بهاریه
@chekamehsabz🍀
از روی آتش پریدن
بی هیچ سرخی
که همه زردیم
آتش اما شعله ور است
و امید خورشید تا سحر است...
#فرزادسنایی
#چهارشنبه.سوری
#اسفند۹۸
@chekamehsabz🍀
بی هیچ سرخی
که همه زردیم
آتش اما شعله ور است
و امید خورشید تا سحر است...
#فرزادسنایی
#چهارشنبه.سوری
#اسفند۹۸
@chekamehsabz🍀