وقتی تمام زنان تبعیدی
سرهایشان را تراشیدند
چهار کارگر با جاروهایی از شاخه های درخت
جارو کردند
و موها را یکجا تل انبار کردند
پشت شیشه شفاف
موهای سیخ شده ی
آنان که در اتاق گاز خفه شدند
هنوز سنجاق سر و شانه های کوچک
مانده بود در موهای بریده
موهایی تا کنون رها نشده در نور
در نسیم نیاشفته
نه دستی لمس اش کرده نه لبی
نه بارانی
در صندوق های بزرگ
ابری از موهای خشک ِ
آن ها که خفه شدند
بافه ای موی ِ بسته
دم خوکی به روبانی
گویی کودکی بازیگوش
آن را از مدرسه آورده است.
#تادئوش_روژویچ
@chekamehsabz🍀
سرهایشان را تراشیدند
چهار کارگر با جاروهایی از شاخه های درخت
جارو کردند
و موها را یکجا تل انبار کردند
پشت شیشه شفاف
موهای سیخ شده ی
آنان که در اتاق گاز خفه شدند
هنوز سنجاق سر و شانه های کوچک
مانده بود در موهای بریده
موهایی تا کنون رها نشده در نور
در نسیم نیاشفته
نه دستی لمس اش کرده نه لبی
نه بارانی
در صندوق های بزرگ
ابری از موهای خشک ِ
آن ها که خفه شدند
بافه ای موی ِ بسته
دم خوکی به روبانی
گویی کودکی بازیگوش
آن را از مدرسه آورده است.
#تادئوش_روژویچ
@chekamehsabz🍀