چشمهایت را مبند
گره اخم هایت چه نیلوفرانه دلربایی می کند
من تو را همین گونه ساده می خواهمت
لبهایت را،
هیچ مگو ،تمام ناگفته ها را زلالی نگاهت عیان کرده
به تن مخملی شب حسادتی نیست
برایت شاملو میخوانم و می بوسم
آنچه را که با چشم نشد بگویی
بخند که خنده ات تا آبی شدنهایمان جاریست بر صفحه ی سخت روزگار

#سارا_بی_بهونه



@chekamehsabz🍀

‍ هجوم تنهاییست میان شبانه هایشان

آنانکه تا دم دمای صبح بیدارند را رهایشان کنید

#شعر
#ترانه
#رمان
#سیگار

آنان مست زمانه اند
رهایشان کنید
آنها خودشان را به رحمیِ تقدیر سپرده اند

#سارا_بی_بهونه



@chekamehsabz🍀

#روزها پی تو میگردم
تمام عاشقانه ها را ردیف می کنم و

#عصرهای دلتنگی غزل غزل می بوسمت و

#شبها میان واژها خودسوزی میکنم.


#سارا_بی_بهونه


@chekamehsabz🍀

غنچه میدهد
وسط بهمن
اگرم تو بنوشی شهد لبانم


#سارا_بی_بهونه


@chekamehsabz🍀

چه عطری پیچیده میان آغوشم

دکمه ات را ببند

مبادا کسی بداند در خواب من

جا مانده ای.

#سارا_بی_بهونه


@chekamehsabz🍀

آینده را
نمیدانم چگونه قرار است شود
فقط سرجنگ دارد لحظه هایش
بهارِ بی تو
می دوزد بهم
زمین و زمان را
فاصله افتاده میان هجاها
شدی مبهم
شدی رازی میان آشفته گی ها
و این است روزگارم بی تو

#سارا_بی_بهونه



@chekamehsabz🍀

بهار هم تمام شد

تو اما نیامدی

برگرد ...

برگرد و تنهاییم را تکانی بده

مثلا مرا در اولین روزهای خرداد ببوس

#سارا_بی_بهونه


@chekamehsabz🍀

چرا وقتی میدانی بگویی دوستش داری می رود

با هر زبان کلام و غیر کلام می فهمانی عاشقی
وقتی میدانی نابودی محض است هجرانش
و طوفانیست بی آرامش روزگار انتظار
وقتی میدانی
آخرین پاییزیست که میخندی
زندگی در تو می میرد و فقط نفس میکشی

زبان به دهان بگیر و غلاف کن واژه ها را

دیگر آن آدم سابق نمی شود دلی که تنهایی اش را قسمت کرده
اگر رهایش کنی

#سارا_بی_بهونه




@chekamehsabz🍀

دلم میخواهد پس از مرگ هم عاشق بمانم

تبِ تند شبانه هایت
مستی قبلِ بوسیدن
چشمانی پر از راز
دلهره ای مدام نگرانم میکند
پای خنده هایم همیشه می لنگد

و کنج لبانم گورستان بوسه های ممنوعه

می هراساند مرا این شومی سحر
و من اما باز

بی بهانه پی تو می گردم

#سارا_بی_بهونه



@chekamehsabz🍀

چرا کلاغ پر

غصه های مادر و روزگار ناخوشش
خورده فرمایشهای صاحبخانه
اعتیاد برادرم
داستان تجاوز خواهرم
خنده ی مرده کنج لبان کودک کار
تمام فال های دخترِ همسایه
و خواری پدرم میان سفره
تنی برای نان
و پدرم که مبهوت به دستهای خالی مانده

#قلمت را بردار بگو از رنج وطن
#بوی باروت پیچیده میانِ من و تو
#قلمت را بردار بگو از رنج وطن

#سارا_بی_بهونه



@chekamehsabz🍀

بریدم از این همه اسارت
شبی که رها بودی در آغوشم
و چشمهایت که بوی مستی میداد

بین من و تو
خورشید گیج آمدن بود


#سارا_بی_بهونه



@chekamehsabz🍀

دلم میخواهد پس از مرگ هم عاشق بمانم

تبِ تند شبانه هایت
مستی قبلِ بوسیدن
چشمانی پر از راز
دلهره ای مدام نگرانم میکند
پای خنده هایم همیشه می لنگد

و کنج لبانم گورستان بوسه های ممنوعه

می هراساند مرا این شومی سحر
و من اما باز

بی بهانه پی تو می گردم

#سارا_بی_بهونه



@chekamehsabz🍀