#عکسواره


سیاه باشی یا سپید
برده نباش
قافیه.آزادی را تسلیم. هیچ کلاهی نباید کرد


#مهناز_رضازاده



@chekamehsabz🍀

#عکسواره


سایه ی من رنگ من است
تک رنگی در بطن من است
سایه تو رنگ تو نیست
اینهمه بی رنگی ز چیست؟

من نماد یک جهان بی درو پیکرم.


#تپوری



@chekamehsabz🍀

#عکسواره


تمام ترسم ازین است
که بیهودگی
بر مرگ
غلبه کند....
بغضم
فریاد خواهد شد
روزی
همین روزها...


#مرجانه_جعفریان



@chekamehsabz🍀

#عکسواره


به دیگران پشت میکنی
و ارزش می‌خری
برای خویش
اما روزی خواهد رسید
که هیچ کس را
تا کیلومترها..
پشتت هم نخواهی دید

#افشین_داراب_بیگی




@chekamehsabz🍀

#عکسواره


.
آنچه میان تو و او فرق می گذارد،
رنگ پوست و رنگ چشم و لباس نیست،
تفکر است...
تفکر تو،
که خودخواهانه فکر می کنی برتری...
و تفکر او،
که ابلهانه فکر می کند برده است!

#محمدرضا_م



@chekamehsabz🍀

#شبانه_سبز



با این همه درد
با این همه غم
فقط فوتبال تونست
اندکی دل مردم رو خوشحال کنه،
چقدر سیاه شدیم
که سپیدی هامون کم شده


همه اش شدیم امید
همه اش شدیم آرزو
همه اش دست به دعا
چی بودیم و چی شدیم


توی روزگاری هستیم
که آتش را
به هوس می ِکشند
هوس را
در نفس می چشند


اينجا ایرانشهر
وسط قلب من
کنار درد های تو
میان ترديد آدمای شهر
بغلِ سكوت بي صداي غم


این روزها ایرانشهر
خسته است
‏شبیه زن هایی ست که شب ها
‏در آغوش مرد هایی می گذرانند
‏که دوست شان ندارند.


#مظنون_همیشگی
#دختران_ایرانشهر_تنها_نیستند




@chekamehsabz🍀

#شبانه_سبز



@chekamehsabz🍀

ابرهای ولگرد
لا به لای ذرات درخشان فوتون
شکل هندسی زمین
میراث باد و باران و صنعت

آبی و سپید و خاکستری
آمیخته در هم

....
قلبم شکسته
میان آسمان و زمین
تلو تلو می خورم....


#مرجانه_جعفریان



@chekamehsabz🍀

بعد از تو
زخم هایم را از همه پنهان کرده ام
از دوستانم
از دشمنانم
شدم سنگی که نه لبی برای لبخند میخواست
و نه چشمی برای گریستن
مرا سنگ میبینند و به سنگ میبندند
اما تو که میدانی
تو که مرا میشناسی
خنده هایم را
اشکهایم را....
باتو
خط به خط و نت به نت
زندگی کرده ام
تو که میدانی
سنگها هم قلب دارند.

#خانوم_گل



@chekamehsabz🍀

#یاد_دوست


هر شام به خواب من درآیی ای دوست
نیکو قدمی, گره گشایی ای دوست

هر صبح که دیده بر گشایم بر روز
لبریز ز عطر تو! , کجایی ای دوست!


#مرجانه_جعفریان
#رباعی



@chekamehsabz🍀

به صلیب کشیده خواهد شد
در برابر خورشید
نه انحنای بکارتِ زنی،منتظرِ نان
بل .. شوریِ اشکِ مردی ،منتظرِ نمک
و آخرین باکره
صنار و سه شاهی
برای آخرین باکره،
قسم به نان و نمک
قسم به شوری اشک
همبستر می باید
هر آنکه را همبستر رواست
قسم به نان و نمک
قسم به شوری اشک
مُردن می باید
مردی را که نان ندارد
نمک ندارد
شوری نداری
و ندارد و ندارد و ندارد
و شب و روز می گرید،
بی شک سالهاست
که بر صلیب کشیده شده است
و تنها خاکستری شور
از او بر جای مانده است.

#محمد_نظریان_پور


@chekamehsabz🍀

#شبانه_سبز


و باران که ببارد،
مهربانی هاي یک تکه ابر را
به رقص درمی آورد
و برگ ها و شعر هایم را
به سرایشی مشترک تبدیل می کند


موج های مواج‌ دریا
زیرِ بال زدن های احساسی یک پرواز
و سایه ی خنک درختان سبز
نقاشی روزگار را ترسیم می کند


با بند آمدن اش
تمام خاطرات پاییزی آدم‌های شهر را
آهسته و آرام
از سقفِ ذهن های شان
مجبور به چکه کردن می کند


و باران که ببارد،
دیگر زمان موعود فرا رسیده
دسته دسته پرنده های مهاجر
به سمت خانه شان،پرواز می کنند
و در خیال خود
تمام صیاد های روی زمین را
بی سلاح تصور می کنند.


#مظنون_همیشگی



@chekamehsabz🍀

#شبانه_سبز



@chekamehsabz🍀

" دعا "

ای عشق!
مرا از  تگرگ بی امان دروغ
کشتار شقایقهای سرخ
از دزدان لبخندهای بی دفاعمان
مرا از توفانهای نادانی
از سونامی یأس
برهان....

#مرجانه_جعفریان



@chekamehsabz🍀

فرو می‌ریزد
تمام هویتم
بر پای آن دانش راستین
در عمق سکوتِ قار تا قار ...
حق با کلاغ بود ..

#افشین_داراب_بیگی


@chekamehsabz🍀

آن لکه ی سرخ
که از لب هایم پاک نمی شود
همه چیز را عوض کرده
چطور روبه روی آینه بایستم؟
وقتی نبودنم
بودنم را زیر سؤال برده
چه قاتلان بی رحمی هستیم ما
همدیگر را می بوسیم و
می رویم
وقتی در خطوط لب هایمان
جا می مانیم
بگذار به صحنه ی اول بر گردم
و آن تنهایی زخمی را
از دهانت بیرون بکشم
بگذار برگردم و این دو چاقوی کند را
در آینه بشویم
فقط تاریکی می داند
چقدر خودم را خط زده ام
تا فراموش کنم و اگر خون این سطر
بند آمده بود،این بار
جور دیگری دوستت می داشتم.

#پریسا_صالحی



@chekamehsabz🍀

#شبانه_سبز



"مسیر..."


چقدر سرد است, در هوای گرم تابستان, اینهمه سرما از کجا می آید!!! هیچ بادی نیست ,فقط سرما ست...
کاش حرفم را می گفتم کاش توی دلم نگه نمی داشتم, حالا که او اینجاست, بهتر است دلم را به دریا بزنم و بگویم
چقدر آسمان آبی و عمیق است, تمام نمی شود انگار,  با هم چقدر خوش می گذرانیم, بستنی قیفی توی تابستان چه حال خوبی دارد, بستنی کنار او...
الان بهش می گویم ...ولی الان مناسب نیست
مثل اینکه حالش خوب نیست, اخم کرده...
از ماشین پیاده می شوم, خانه ام آنطرف خیابان است , از وسط پارک میان بر می زنم, هر چه می روم نمی رسم, خانه ام را می بینم , راه می روم, خسته نمیشوم و نمی رسم به خانه....
وسط اتوبان یک ماشین می بینم که درحال عبور است, دو تا از دوستانم هستند که دارند با هم حرف می زنند, بهشان لبخند می زنم و آنها هم لبخندِ گنگی می زنند...
بی دلیل و ناگهانی دلتنگ عطر شور دریا می شوم, کنار دریا هستم توی ماسه ها می دوم و روی آب دراز می کشم, زیر آب یک گله ماهی رنگانگ اینور و آنور می روند..! حیف نیست؟؟؟!! نباید ماهیها را شکار کرد و خورد وقتی که اینهمه عشق و علاقه بینشان است...
وقت خواب است, به بدنم کش و قوسی می دهم و توی رختخواب قدیمی ام روی پشت بام دراز می کشم, آسمان پر از ستاره ست و من به دنبال ستاره ها در آسمان...
همه چیز خوب است فقط هوا سرد است...
احساس تنهایی می کنم, بخت با من یار است ...
توی خیابان دوست قدیمی و دلنشینی را می بینم و دستش را می گیرم و ناگهان همه چیز به یادم می آید در لختی از زمان....
دستم را به نرمی می فشارد و قامت بلند و اثیری اش را با حرکتی موزون به سوی من می چرخاند و با هم می رویم....


#مرجانه_جعفریان




@chekamehsabz🍀

مهربانیش را ازروزنه پوستش
به پوست ناباورتنم تزریق میکرد
شریانم نشئه،
چشمانم بسته؛
مغزم هشیارانه مست...
قلبم خوشحال...
عاشق نشده ام
اما...
اما او عطر گندم میدهد!

#شکوه_پورصفری



@chekamehsabz🍀

مرا میفهمی؟
بی درنگ مرا به آغوش بگیر
بگذار این بغض لولیده در وجودم بترکد
و کمی سبک شوم،
زیر فشار بی امانِ این درد مداوم
قطع نخاع شده افکارم.


#تپوری



@chekamehsabz🍀