#یاد_دوست
چنان عهدت به دل بستم چنان عشقت به جان دارم
که سر وا می کند پاییز زخمی که نهان دارم
نه هر یاور شود یارم، نه با هر کس بود کارم
تو تنها مآمن امنی که در آن آشیان دارم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
چنان عهدت به دل بستم چنان عشقت به جان دارم
که سر وا می کند پاییز زخمی که نهان دارم
نه هر یاور شود یارم، نه با هر کس بود کارم
تو تنها مآمن امنی که در آن آشیان دارم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
بشکنم این قلم خسته و انده زده را
بار دیگر گره از کار دلم بگشایم
سرو باید که ننالد ز هجوم بهمن
چو پرستو به بهاران و چمن باز آیم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
بشکنم این قلم خسته و انده زده را
بار دیگر گره از کار دلم بگشایم
سرو باید که ننالد ز هجوم بهمن
چو پرستو به بهاران و چمن باز آیم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
چون کار دلم ز زلف او ماند گره
بر هر رگ جان صد آرزو ماند گره
امید ز گریه بود، افسوس! افسوس!
کان هم شب وصل در گلو ماند گره
#رودکی
@chekamehsabz🍀
چون کار دلم ز زلف او ماند گره
بر هر رگ جان صد آرزو ماند گره
امید ز گریه بود، افسوس! افسوس!
کان هم شب وصل در گلو ماند گره
#رودکی
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
هر صبح که چشمت را در پرتو مژگانت
بگشایی و برتابد خورشیدک گرگانت
حیران بکنی خلقی زین تابش شیدایی
چون قطعهای از شعری عالم خم چوگانت
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
هر صبح که چشمت را در پرتو مژگانت
بگشایی و برتابد خورشیدک گرگانت
حیران بکنی خلقی زین تابش شیدایی
چون قطعهای از شعری عالم خم چوگانت
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
بی حوصله تر از وزش باد خزانم
پاییزی محضم که به گلگشت وزانم
لبخند سپیدم بِبَرد بَرد زمستان
آتش زده ام جان و تنم،سرخ از آنم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
بی حوصله تر از وزش باد خزانم
پاییزی محضم که به گلگشت وزانم
لبخند سپیدم بِبَرد بَرد زمستان
آتش زده ام جان و تنم،سرخ از آنم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
بر اشک زنم خنده ی بی حوصله ای
بر خنده زنم ضماد و دارم گله ای
بی غم که توان یافت در این بوم نژند
بی تو همه عالم شده خط فاصله ای
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
بر اشک زنم خنده ی بی حوصله ای
بر خنده زنم ضماد و دارم گله ای
بی غم که توان یافت در این بوم نژند
بی تو همه عالم شده خط فاصله ای
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
در دیده به جای خواب آب است مرا
زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی
ای بیخبران چه جای خواب است مرا
#ابوسعیدابوالخیر
@chekamehsabz🍀
در دیده به جای خواب آب است مرا
زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی
ای بیخبران چه جای خواب است مرا
#ابوسعیدابوالخیر
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
ای تن تو مگو چرا که بیمار شدم
ای جان تو مپرس از چه گرفتار شدم
بیمار و گرفتارم از این بد عهدی
حوا صفتم ز آدم آزار شدم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
ای تن تو مگو چرا که بیمار شدم
ای جان تو مپرس از چه گرفتار شدم
بیمار و گرفتارم از این بد عهدی
حوا صفتم ز آدم آزار شدم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
سوز جگرم به باد گفتم پیچید
با گرگ گلایه کردم از غم نالید
ای عشق بیا و در میان گیر مرا
تا از پس ابر پار تابد خورشید
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
سوز جگرم به باد گفتم پیچید
با گرگ گلایه کردم از غم نالید
ای عشق بیا و در میان گیر مرا
تا از پس ابر پار تابد خورشید
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
آغوش تو گهواره ای از صلح و صفا بود
مصداق لطیف واژه ی " خانه ی ما" بود
می کرد رخ از پنجره ی چشم تو خورشید
انگار که یک شعر ز دیوان خدا بود
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
آغوش تو گهواره ای از صلح و صفا بود
مصداق لطیف واژه ی " خانه ی ما" بود
می کرد رخ از پنجره ی چشم تو خورشید
انگار که یک شعر ز دیوان خدا بود
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
پا کشیدی از دل من رفتی و پروا نکردی
بی محبت بودی و کنج دلم مأوا نکردی
در درونم سنگی از ناباوری برجای مانده
تلخ کردی کام معشوق و چهها با ما نکردی
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
پا کشیدی از دل من رفتی و پروا نکردی
بی محبت بودی و کنج دلم مأوا نکردی
در درونم سنگی از ناباوری برجای مانده
تلخ کردی کام معشوق و چهها با ما نکردی
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
در خاتم کوزه جلوه گر می باشد
چون سرو اگرچه بی ثمر می باشد
فیروزه ایِ گنبد و سبزِ جنگل
نقش نگهت، عین هنر می باشد
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
در خاتم کوزه جلوه گر می باشد
چون سرو اگرچه بی ثمر می باشد
فیروزه ایِ گنبد و سبزِ جنگل
نقش نگهت، عین هنر می باشد
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
آغاز بساط سر سپردن هین بود
اسب چمش و یال فشانم زین بود
بر یار به خون گشته بسی مویه کنیم
پایان به عشق سجده کردن این بود
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
آغاز بساط سر سپردن هین بود
اسب چمش و یال فشانم زین بود
بر یار به خون گشته بسی مویه کنیم
پایان به عشق سجده کردن این بود
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
مثل قصه ای بودی در غروب یک پاییز
پر تلاطم و ابهام ، از لطافتش لبریز
همکلام باران و همرفیق افسانه
نقش ابرها گویی بودی و خیال انگیز
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
مثل قصه ای بودی در غروب یک پاییز
پر تلاطم و ابهام ، از لطافتش لبریز
همکلام باران و همرفیق افسانه
نقش ابرها گویی بودی و خیال انگیز
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
هر قافیه ی شعرم در چشم تو میرقصید
پیدا شدی و قلبم بر گرد تو می چرخید
سرگشته و حیرانم از اینهمه بی مهری
لعنت به من و حسرت، یاری که فراموشید
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
هر قافیه ی شعرم در چشم تو میرقصید
پیدا شدی و قلبم بر گرد تو می چرخید
سرگشته و حیرانم از اینهمه بی مهری
لعنت به من و حسرت، یاری که فراموشید
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
#یاد_دوست
صد قصه و افسانه در جوهر خودکارم
شاید به ثمر آید این رشته ی افکارم
در باکرگی شعر این زنده ترین خاموش
باید که سخن گویم بگشا گره از کارم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀
صد قصه و افسانه در جوهر خودکارم
شاید به ثمر آید این رشته ی افکارم
در باکرگی شعر این زنده ترین خاموش
باید که سخن گویم بگشا گره از کارم
#مرجانه_جعفریان
@chekamehsabz🍀