هُرم نگاهت میسوزاند
یا دست کم آب می کند
دوست داری بسوزانم
دوست داری تکه ابری شوم
بِبارانم
بِبارم
و تو خیس باران شوی
چتر شوم
تا آخر همین زمستانم
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
یا دست کم آب می کند
دوست داری بسوزانم
دوست داری تکه ابری شوم
بِبارانم
بِبارم
و تو خیس باران شوی
چتر شوم
تا آخر همین زمستانم
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
آیینه کاری شده ام
تمامم نقش و نگار
بر قامت سیلی خوردهام
از سالهای اشک و اندوه
پس از مرگ
نوش میکنم جام عشق را
در جهانی پس از تو
در غایت نبودت
جلوه ای دگر دارد
میبندم چشمانم را
تا مجسم شود تمام زیستنم
برای خودم
و نه هیچکس
تا
آخرین سال
پس از مردن
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
تمامم نقش و نگار
بر قامت سیلی خوردهام
از سالهای اشک و اندوه
پس از مرگ
نوش میکنم جام عشق را
در جهانی پس از تو
در غایت نبودت
جلوه ای دگر دارد
میبندم چشمانم را
تا مجسم شود تمام زیستنم
برای خودم
و نه هیچکس
تا
آخرین سال
پس از مردن
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
میرویم
به مقصدی نامعلوم
زندههای بیروحیم
جسم های کور
مغزهای منجمد
قلب های خالی از سَکنه
همه این خیابان ها
عبورمان داده اند به وارونگی
منتهی به آرامگاه ابدی
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
به مقصدی نامعلوم
زندههای بیروحیم
جسم های کور
مغزهای منجمد
قلب های خالی از سَکنه
همه این خیابان ها
عبورمان داده اند به وارونگی
منتهی به آرامگاه ابدی
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
از دهانم هزار شاخه رنگی روییده
از سفید تا خاکستری
ولی من آن قفل بسته
بر تارک هر شاخه ام
در ته خورشید آسمان
برای خواندن سرود عشق
کلید طلایی صبح میخواهم
من از کجا این شوق به ستوه آمده را بیابم
به انتظار کدامین روز از هفته بنشینم
برای باز گشایی رمز عبور
از این انتظار بیهوده
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
از دهانم هزار شاخه رنگی روییده
از سفید تا خاکستری
ولی من آن قفل بسته
بر تارک هر شاخه ام
در ته خورشید آسمان
برای خواندن سرود عشق
کلید طلایی صبح میخواهم
من از کجا این شوق به ستوه آمده را بیابم
به انتظار کدامین روز از هفته بنشینم
برای باز گشایی رمز عبور
از این انتظار بیهوده
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
سکوتم را پنهان میکنم
زیر همان درخت خیالی
چشم میبندم
روی رویاهام
روی همه دنیای بچگیم
شاید از خیالم درختی سبز شود
سیب بزاید
و من همان آدم رانده شده از بهشت شوم
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
سکوتم را پنهان میکنم
زیر همان درخت خیالی
چشم میبندم
روی رویاهام
روی همه دنیای بچگیم
شاید از خیالم درختی سبز شود
سیب بزاید
و من همان آدم رانده شده از بهشت شوم
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
Forwarded from اقلیم ادب و هنر (Mahhnaz_rz)
انگار!
صد سال
از آمدنت
می گذرد....
انگار!
در ژرفنای تاریخ
جایی!
روزی!
کنار هم جنگیده ایم ...
انگار!
خونِ بهم آمیخته مان را
مادر زمین
در رگهای گلهای نورسته
جاری کرده.....
دامن سبز کوه را
نفس می کشم...
چقدر شقایق های وحشی
شبیه تواند!
...
#مرجانه_جعفریان
خوانش :#مهناز_رضازاده
🆔️ @Eqlim_adab_o_honar
صد سال
از آمدنت
می گذرد....
انگار!
در ژرفنای تاریخ
جایی!
روزی!
کنار هم جنگیده ایم ...
انگار!
خونِ بهم آمیخته مان را
مادر زمین
در رگهای گلهای نورسته
جاری کرده.....
دامن سبز کوه را
نفس می کشم...
چقدر شقایق های وحشی
شبیه تواند!
...
#مرجانه_جعفریان
خوانش :#مهناز_رضازاده
🆔️ @Eqlim_adab_o_honar
از زن به زنانی مینویسم که صلح لقمه نانی ست پر چارقد هایشان
آزادی دامنی است گلدار بر قامتشان
عشق رنجیست به وسعت جنگ های ناتمام
نگاهشان باران مهر است
که لایه های غم را می شوید
برای دریای متلاطم یک روح
برای ساحل آرامش
شن های ریز عشق میشوند
زن حریر ململ بقچه امید است
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
آزادی دامنی است گلدار بر قامتشان
عشق رنجیست به وسعت جنگ های ناتمام
نگاهشان باران مهر است
که لایه های غم را می شوید
برای دریای متلاطم یک روح
برای ساحل آرامش
شن های ریز عشق میشوند
زن حریر ململ بقچه امید است
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
باغ گلزار هم باشد
زخم خورده ایم از تیغ روزگار
چشم و دلم خون میخورد و خون میچکد
در این کارزار روزگار
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
باغ گلزار هم باشد
زخم خورده ایم از تیغ روزگار
چشم و دلم خون میخورد و خون میچکد
در این کارزار روزگار
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
لطیف مثل بارانی
همچون نسیم سحرگاه
آرام بخش
چون منحنی لبخندت
عمیق
چون چشمانت
دستانت خنکای رختخواب دم صبح
روی پشت بام خانه پدری
من تو را به بوسه ای با لبخند دعوت میکنم
تو مرا به. نگاهی مهربان از سر ذوق
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
همچون نسیم سحرگاه
آرام بخش
چون منحنی لبخندت
عمیق
چون چشمانت
دستانت خنکای رختخواب دم صبح
روی پشت بام خانه پدری
من تو را به بوسه ای با لبخند دعوت میکنم
تو مرا به. نگاهی مهربان از سر ذوق
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
#عکسواره
او آب میشود میان دستان زمینی ها
و ما ذوب میشویم میان دستانش
دستی را میگویم
که خالق همه این داستان است
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
او آب میشود میان دستان زمینی ها
و ما ذوب میشویم میان دستانش
دستی را میگویم
که خالق همه این داستان است
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
غروب بود و دلگیر
پاییز بود و برگهای نیمه جان
آدم های سراسیمه
کفشهای دریده از راه های جان سخت
زنان خسته و بیمناک
خزانی بی عشق رسیده از راه
نمیخواهم مایوس باشم
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀
پاییز بود و برگهای نیمه جان
آدم های سراسیمه
کفشهای دریده از راه های جان سخت
زنان خسته و بیمناک
خزانی بی عشق رسیده از راه
نمیخواهم مایوس باشم
#مهناز_رضازاده
@chekamehsabz🍀