🌈🍀چکامه سبز🤍💚
218 subscribers
3.18K photos
370 videos
59 files
237 links
Download Telegram
هنگامه‌ی نفس های متعفن وآتش است...
به زودی
ازخاک تفتیده‌ی خاورمیانه
کودکانی خونین می‌رویند

وجنین‌های کال
بوته‌هایی سرخ می‌شوند
برمزارِمزارشریف...

#فیروزه_مهدیانی

@chekamehsabz🍀
زبانم با زبان این روزهای اینجا دیگر آشنا نیست
که ببین و دم نزن
که بمیر و دم نزن
که خمیده، که مچاله،
که دختران در سرت دف بزنند و زار
و با عروسک پارچه ای بخوابند در حجله ی تجاوز
که بگویند از همین نقطه که ایستاده ای دو میدان و چند خیابان آنطرف تر درختی را دار زدندبه جرم تشنگی
ولی دم نزن

آن دستهای جامانده در زباله ها
پرنده ای که گفتند مردنی نیست و مرد
از لای ایهام بیرون بکشی
که امروز چند نفر؟
-ششصد
-به سه ضرب کن، ولی تو دم نزن

انسان معلق
ایمان معلق
من حتی اندوه راهم معلق دیدم
غمگین بود و می‌خندید
مردگی میکرد و زنده بود...

از هذیانی که ریخته در جان خانه ها
تا مردمانی که دهان به مکیدن رنج گرفته اند
و جغدها با آن تحصن شبانه ی متبرک

درد از دردِ ما بالغ شد
و خون در شهر جاری
اما تو دم نزن

#فیروزه_مهدیانی

@chekamehsabz🍀
من تو را
چه بسیار در خواب دیده‌ام
چه بسیار نفس کشیده‌ام


من تو را
قدم زنان
در آواز بی‌بدیل باران
در حنجره‌ی گنجشکان
در صدای
پیچش باد در علفزار
شنیده‌ام


من تو را
در خیالِ شور‌انگیز‌ترین، لذتها
در پسِ ژرف‌ترین،تمناها
جاری‌تر از ساعتها
به تمامی
انتظار کشیده‌ام....

#فیروزه_مهدیانی

@chekamehsabz🍀
از جنگ با خودم میایم
هزار تکه
هزار پاره
بازنده‌ی نبرد نابرابر...

از خرابه‌های قلبم
تو را بیرون کشیدم
چون آینه‌ای شکسته

تکه‌هایت گم شده‌اند
تو را پیدا نمیکنم

خودِ سرگردانم
امشب از اندوه ویران است...

#فیروزه_مهدیانی

@chekamehsabz🍀
گاه،
گاهِ عزیمت است
به نفسهای بی‌پروا
به فهمِ صدا
به فهمِ سپردگی
به بیکرانه‌ها

و لحظاتی
از سَر، سَرشده
و فروریخته
بر تقطیر زبان

نه همزمان
که جاری در زمان...

بوسه چیست
همان "میلِ مکنده"
همان لبهای جوشیده
و خروشیده
در امتداد پیوستگی...

#فیروزه_مهدیانی

@chekamehsabz🍀
کاش تو همان ناگهان باشی
بارش باران بی‌امان باشی

من همه چشم باشم و آنگه
لحظه‌ای در میان جان باشی

#فیروزه_مهدیانی

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

چاه چشمانت
گلوله را حبس می‌کند به عمق

راستی
چگونه‌ای در فراق اشک

این چکیده‌ی حزن
این بدیل خون
چون انگبین شیرین شیرین
چون هجای آزادی خونین،خونین
که می‌ریزد با وقار...

بگو که چشمه‌ها در چشمت خشکیده‌اند
بگو از حبس مزه‌ی نور...
بگو از این غشا شکسته‌ی رویا...

#فیروزه_مهدیانی

@chekamehsabz🍀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این فقدان هولناک
بریز سردی اندامت را
بر این حافظه‌ی مذاب
بریز
تا بی‌تو
درد
دوام آورد
بر زخمهایم

کاش؛
قرینه‌ات بودم....

#فیروزه_مهدیانی

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

سالهاست که ایستاده‌ام به عور
با رعشه‌های مدام
چونان که هر بار
نیمم
نیم دیگرم را می‌بلعد

من هر سپیده
بر آینه تکثیر می‌شوم
و هر تکه ام به سویی گسیل می‌شود
با نقابی از لبخند

و هر شبانه
بر تنم
جراحتی حلول می‌کند
عمیق...

این زخم‌های موذب
سالهاست که تاب آورده‌اند
به خیالی لذیذ

کاش پیله‌ام به پروانگیم بیارزد...

#فیروزه_مهدیانی

@chekamehsabz🍀
#عکسواره

تیغ به رگ‌،
از خون خود، شراب،گیری و مست‌‌ باشی
انگشتان ذکرگو بچرخانی
و کلاه از سر واقعه برداری

دریغ...
که این حادثه‌ی جوشنده
خون هزار ماه است
و برای تو
فقط فرصتِ استحاله‌ی نامها...

#فیروزه_مهدیانی

@chekamehsabz🍀
پیش از تو؛
من زنجیری قلعه ی سبزی بودم
اما
دیگر هوا شایع نیست


نگذار اندوه بالهام
بر دهان کودکی ت بریزد
به جویدن نور برخیز
و خوردن چند بوسه ی آفتابی...

#فیروزه_مهدیانی

@chekamehsabz🍀