🌈🍀چکامه سبز🤍💚
215 subscribers
3.18K photos
370 videos
59 files
237 links
Download Telegram
چهره ها بی رنگ
چشم ها سرشار از شرنگ
زبان خاموش و خانه غرق در آتشی جانسوز
آی می سوزد این خانه از لهیب آتش جهل جگرسوز
گرگ ها غران و مستانه
پای می کوبند بر مزار جنگجویان نوخاسته
چشم هاشان مسخ حرص است و نمی بینند
از دگر سو شعله ای پر شرَر برخاسته

#شهرزاد_مقدادی

@chekamehsabz🍀
زاغک پیر بر سر شاخه ی خشک
منکر است مرگ و خزان را

مرگ می پرد شاخه به شاخه
آسمان جولانگه درد است و فلاکت
اما
زاغک پیر بر سر شاخه ی خشک
منکر است مرگ و خزان را

کودک نوپای خیال
پابرهنه، مندرس، گمگشته و حیران
می دود پی یک تکه رویای بیات
اما
زاغک پیر بر سر شاخه ی خشک
منکر است مرگ و خزان را

پیرمردی افلیج
زبان بسته بی چشم و دهان
سرگشته و حیران
می دود پی یک جرعه حیات
اما
زاغک پیر بر سر شاخه ی خشک
منکر است مرگ و خزان را

مرغکی پربسته گرفتار قفس
چشم امید دوخته به آن ابر سیاه بی باران
می کند نفرین زیر لب پنهان
اما

زاغک پیر بر سر شاخه ی خشک
منکر است مرگ و خزان را

#شهرزاد_مقدادی

@chekamehsabz🍀
شاهرگ حیات را که بستند
با پرستوها
چند جام می
دو سه نخ سیگار
یک قوری چای
و صدها حنجره فریاد برایمان بفرست

#شهرزاد_مقدادی

@chekamehsabz🍀
اکنون طنین قهقهه کرکس ها
ماه را تیره می کند
حنجره در بند می شود
و گیسوان پری های فردایی
در هجوم کابوس کرکس های پوسیده دیروز
طناب دار می شود بر رویاشان
بر رویامان
افسوس
افسوس که اجتماع مخفی کرکس ها
با وقاحت دست اتحاد می دهند
اکنون جهان سوزان است
جهان سوزان است
و خاورمیانه در بن بست چند هزار پیامبری اش
بر جنازه پاره پاره خود
سرود تاریخی می خواند
زنان خاورمیانه
هزار سال است با تاج هایی از خار
از اعماق چرکتاب های تیره
بر سرزمین پوشالی و بی آواز نجابت
سلطنتی خاموش دارند

#شهرزاد_مقدادی

@chekamehsabz🍀
گوش کن!
صدای شیون باغچه می آید
پلک برگ سنگین و سور و سات زاغک ها جور
گوش کن!
آسمان زیر پای متوهم ابرها پوک
شهوت خرمالو مشت می شود بر دهان شهریور
سلام ای فوران سرخ شاخه های سبکبار

#شهرزاد_مقدادی

@chekamehsabz🍀
دل من دیروز
رها گشت در اندیشه ی بیهوده ی طغیان
پرکشید تا معصومیت اولین روز دبستان
و پر از عطر سرخ و نارنجی شوق و تشویش
خیره به مهمانی زاغک ها
از خرمالو پرسیدم
نور یا که غروب؟
نور بارید
شُر شری متروک
خسته و کم رمق و زار
از سر شاخه ی تنهایی شهریور
همچو پرواز بی تاب پرستو رد شد
و صدای زنگ ملول انشا
با تکه های گچ بر سرم بارید

#شهرزاد_مقدادی

@chekamehsabz🍀
باد در خواب حیاط می چرخد و خرمالو دستچین میکند
صدای " انار ساوه" ، " سیب دماوند" وانتی
مزین به نبوغ وزن و قافیه
مکدر می کند
خیال برگی که این پا و آن پا، دست دست می کند
تا آغوش خاک
کلاغ در مقام رفیع کابل پوسیده برق
مدح درخت خرمالو را
به چانه زدن بر سر تکه استخوانی بر خاک ملون می کند
خرمالو دلش پرواز می خواست
باد او را بویید و راه خانه را گم کرد

#شهرزاد_مقدادی

@chekamehsabz🍀
حوالی پایان رنگ
در پیوستگی خاطرات سرگردان
از ورای هاله ی
چرمینه پوستینِ خزان
سرخ باید بشویم
در قدمگاه پرواز گریزان کبوترها
بر فراز شاخسار اشکبار اخترها
رود باید بشویم
در حجب منقلب زمان
در بحبوحه خوشه های پوک آخرالزمان
آفتاب باید بشویم
آسمان بشویم
طوفان بشویم

#شهرزاد_مقدادی

@chekamehsabz🍀
تمام روزهای سپید
ما در اتاق گاز
به چشم های نفس خیره گشته ایم


در عمق پوست پر التهاب سازهای شکسته حیات
در کشاکش ریاضت لب های بی خنده شکاک
به آفتاب بی نشان خیره گشته ایم


تمام روزهای سپید
روزهای خط خطی از خوناب لاشه های رو به اضمحلال
در گوشه گوشه انزوای خیال
پناه بی پناه خود گشته ایم


ما بی نفس
ما بی صدا
در سیاهی شب خواب رفته ایم

#شهرزاد_مقدادی

@chekamehsabz🍀
التهاب آتشین یک شکوفه مشکوک
مثل بهتی تنبل و پرخواب
می خرامد در غرور بی جان غروب
آنک آنک تیک تاک ساعت چون باد
می تراود در انسداد رخوت خوابناک انار
های های خزان و برگ ریزان
می دود در خیال دردناک خیابان

#شهرزاد_مقدادی

@chekamehsabz🍀