قابل توجه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه:
آشتی اجتماعی
(بخش هجدهم؛ قسمت اول)
"هوالحیالقیومالذیلایموت"
مجمع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه
سلام علیکم
"چرا مشارکتهای اجتماعی شهروندان کاهش پیدا کرده است؟!"
"مولود پاکروان" نویسندهی نشریه میگوید:
بیتردید "مارتین لوترکینگ" هنگامی که این جمله را از خود به یادگار میگذاشت: "مهمترین پرسش زندگی این است که شما برای دیگران چه کردهاید؟!"، تصویری از جامعهی امروز ایران در ذهن نداشت.
جامعهایکه معتقد است به قدر کافی ایثار کرده و حالا نوبت دیگران و مهمتر از همه، دولتمردان است که برایش کاری کنند.
جامعهایکه ارزشهای اصیل اخلاقی مانند: نوعدوستی، دگرخواهی و پایبندی به اخلاق و تعهد در آن، روز به روز کمرنگتر میشود و سرمایهی اجتماعیاش به سرعت برفهایی که تهران را زمینگیر کرد، در حال آب شدن است.
به گمانتان وضعیت اسفبار معیشتی، موجب تحلیل رفتن اذهان عمومی گردیده است؟!
شما که واقفید، مردم نیز آگاه باشند:
در دههی ۱۹۶۰ میلادی تعدادی از روانشناسانِ اجتماعی فرانسوی با همكاری یک مؤسسهی تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یک مركز شبانهروزی تأسیس كردند.
در این مركز، نوجوانان ۱۲ تا ۱۹ساله، زندگی میکردند و آموزش میدیدند. مدت یکسال همهچیز به صورت عادی جریان داشت و آزمایشهای مختلفِ كمی و كیفی بر روی آنان انجام گرفت.
در طولِ این یکسال، هر نوجوان سه وعدهی غذایی روزانه، با احتسابِ میان وعدهها، ۸۰۰ گرم غذا میخورد.
پس از یکسال به تدریج و آگاهانه، شایعه كردند به علتِ وضعیتِ اقتصادی نابسامان شبانهروزی، ممكن است غذا به لحاظ كمی و كیفی جیرهبندی شود.
ششماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰ گرم به ۱۲۰۰ گرم افزایش یافت.
هنگامی كه عملاً جیرهبندی را آغاز كردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰ گرم به ۱۵۰۰ گرم رسید و حتی در اواخر این دورهی چهارساله، نوجوانانی بودند كه در شبانهروز بیش از ۵ كیلوگرم غذا میخوردند.
دلیل افزایشِ مصرف این بود كه نوجوانان آیندهی خود را مبهم میدیدند.
هنگامی كه مركز شبانهروزی در وضع عادی قرار داشت، افراد، غذای خود را به یكدیگر تعارف میكردند و نسبت به یكدیگر رابطهای مبتنی بر نیكوكاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. اما هنگامی كه شایعهی كمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یكدیگر كمتر شد.
در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایهی عدالت، احسان، رعایت ادب و... به مرور زمان كمرنگ گشت.
آیندهی مبهم و نامعلوم افراد از نظر مالی، شغلی و... آستانهی اخلاق و تحمل را در هر جامعهای كاهش میدهد.
به طور مثال، در جامعهای كه همهی افراد با هر تخصصی میتوانند شغلی داشته باشند، كارشكنی، حسادت، تهمت، سخنچینی، چاپلوسی و... كمتر است.
و به طور كلی، در جامعهای كه نیازهای اساسی انسانها در آن تأمین میشود، افراد بر پایهی موازین اخلاقی زندگی میكنند.
پس اخلاقی زیستن، ارتباطی به نصیحتهای اخلاقی و ازدیاد مجالسِ دینی ندارد.
اخلاقی زیستن، نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد.
《مصادیق سقوط آزاد انسانیت، مسئولیت و مشارکت اجتماعی》
عالیجنابان!
بحثِ ایثار و از خودگذشتگی شد، چه خبر از حق و حقوقِ پایمال شدهی رزمندگان و ایثارگران؟!
راستی!
ما دیگر حتی از جنگ هم نمیترسیم.
ما که نباید از جنگ بترسیم، چون به جز همین یکدست لباس تنمان و جان ناقابلمان که در راه وطن فدا خواهیم کرد، چیزی برای از دست دادن نداریم. این شما و دیگر دولتمردان هستید که باید بترسید و نگران باشید.
نگرانِ ساختوسازها و آپارتمانهایی که دربشان را قفل کردهاید تا استهلاک نداشته و سبب افزایش ودیعه مسکن شود و مردمی که با تمهیدات حضرات به حاشیهنشینی رانده شدهاند.
نگرانِ مردم گرسنهای که هر لحظه ممکن است در خیابانها، به خود یا خانوادهتان یورش ببرند و طلب چیزی کنند.
نگرانِ دلارها، یوروها، سکهها و شمشهایی که در گاوصندوق منازلتان انبار شده و گاها سارقی هم به آنها دستبرد میزند.
نگرانِ پشتوانهی مردمی که دیگر ندارید.
نگرانِ پست و جایگاهی که آن زمان دیگر معنایی ندارد.
اگر روزی در منطقه، تیری از کمان رها شود، این مردم گرسنه، اگر سوءتغذیه اجازه بدهد و بتوانند اسلحهای را حمل کنند، تنها از خاکشان دفاع خواهند کرد نه شما.
[باید پاسخگو باشید.]
کلام آخر:
ما در جامعهای زندگی میکنیم که همیشه یک چیزی برای گریه کردن هست.
[تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی؟؟؟!!!]
#نسترنرستمی
۱۴۰۲/۱۲/۰۵
نمایندگان احتمالی مجلس آتی نیز توجه داشته باشید:
این یک مطالبهی کاملا جدی است.
ادامه دارد....
www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
آشتی اجتماعی
(بخش هجدهم؛ قسمت اول)
"هوالحیالقیومالذیلایموت"
مجمع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه
سلام علیکم
"چرا مشارکتهای اجتماعی شهروندان کاهش پیدا کرده است؟!"
"مولود پاکروان" نویسندهی نشریه میگوید:
بیتردید "مارتین لوترکینگ" هنگامی که این جمله را از خود به یادگار میگذاشت: "مهمترین پرسش زندگی این است که شما برای دیگران چه کردهاید؟!"، تصویری از جامعهی امروز ایران در ذهن نداشت.
جامعهایکه معتقد است به قدر کافی ایثار کرده و حالا نوبت دیگران و مهمتر از همه، دولتمردان است که برایش کاری کنند.
جامعهایکه ارزشهای اصیل اخلاقی مانند: نوعدوستی، دگرخواهی و پایبندی به اخلاق و تعهد در آن، روز به روز کمرنگتر میشود و سرمایهی اجتماعیاش به سرعت برفهایی که تهران را زمینگیر کرد، در حال آب شدن است.
به گمانتان وضعیت اسفبار معیشتی، موجب تحلیل رفتن اذهان عمومی گردیده است؟!
شما که واقفید، مردم نیز آگاه باشند:
در دههی ۱۹۶۰ میلادی تعدادی از روانشناسانِ اجتماعی فرانسوی با همكاری یک مؤسسهی تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یک مركز شبانهروزی تأسیس كردند.
در این مركز، نوجوانان ۱۲ تا ۱۹ساله، زندگی میکردند و آموزش میدیدند. مدت یکسال همهچیز به صورت عادی جریان داشت و آزمایشهای مختلفِ كمی و كیفی بر روی آنان انجام گرفت.
در طولِ این یکسال، هر نوجوان سه وعدهی غذایی روزانه، با احتسابِ میان وعدهها، ۸۰۰ گرم غذا میخورد.
پس از یکسال به تدریج و آگاهانه، شایعه كردند به علتِ وضعیتِ اقتصادی نابسامان شبانهروزی، ممكن است غذا به لحاظ كمی و كیفی جیرهبندی شود.
ششماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰ گرم به ۱۲۰۰ گرم افزایش یافت.
هنگامی كه عملاً جیرهبندی را آغاز كردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰ گرم به ۱۵۰۰ گرم رسید و حتی در اواخر این دورهی چهارساله، نوجوانانی بودند كه در شبانهروز بیش از ۵ كیلوگرم غذا میخوردند.
دلیل افزایشِ مصرف این بود كه نوجوانان آیندهی خود را مبهم میدیدند.
هنگامی كه مركز شبانهروزی در وضع عادی قرار داشت، افراد، غذای خود را به یكدیگر تعارف میكردند و نسبت به یكدیگر رابطهای مبتنی بر نیكوكاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. اما هنگامی كه شایعهی كمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یكدیگر كمتر شد.
در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایهی عدالت، احسان، رعایت ادب و... به مرور زمان كمرنگ گشت.
آیندهی مبهم و نامعلوم افراد از نظر مالی، شغلی و... آستانهی اخلاق و تحمل را در هر جامعهای كاهش میدهد.
به طور مثال، در جامعهای كه همهی افراد با هر تخصصی میتوانند شغلی داشته باشند، كارشكنی، حسادت، تهمت، سخنچینی، چاپلوسی و... كمتر است.
و به طور كلی، در جامعهای كه نیازهای اساسی انسانها در آن تأمین میشود، افراد بر پایهی موازین اخلاقی زندگی میكنند.
پس اخلاقی زیستن، ارتباطی به نصیحتهای اخلاقی و ازدیاد مجالسِ دینی ندارد.
اخلاقی زیستن، نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد.
《مصادیق سقوط آزاد انسانیت، مسئولیت و مشارکت اجتماعی》
عالیجنابان!
بحثِ ایثار و از خودگذشتگی شد، چه خبر از حق و حقوقِ پایمال شدهی رزمندگان و ایثارگران؟!
راستی!
ما دیگر حتی از جنگ هم نمیترسیم.
ما که نباید از جنگ بترسیم، چون به جز همین یکدست لباس تنمان و جان ناقابلمان که در راه وطن فدا خواهیم کرد، چیزی برای از دست دادن نداریم. این شما و دیگر دولتمردان هستید که باید بترسید و نگران باشید.
نگرانِ ساختوسازها و آپارتمانهایی که دربشان را قفل کردهاید تا استهلاک نداشته و سبب افزایش ودیعه مسکن شود و مردمی که با تمهیدات حضرات به حاشیهنشینی رانده شدهاند.
نگرانِ مردم گرسنهای که هر لحظه ممکن است در خیابانها، به خود یا خانوادهتان یورش ببرند و طلب چیزی کنند.
نگرانِ دلارها، یوروها، سکهها و شمشهایی که در گاوصندوق منازلتان انبار شده و گاها سارقی هم به آنها دستبرد میزند.
نگرانِ پشتوانهی مردمی که دیگر ندارید.
نگرانِ پست و جایگاهی که آن زمان دیگر معنایی ندارد.
اگر روزی در منطقه، تیری از کمان رها شود، این مردم گرسنه، اگر سوءتغذیه اجازه بدهد و بتوانند اسلحهای را حمل کنند، تنها از خاکشان دفاع خواهند کرد نه شما.
[باید پاسخگو باشید.]
کلام آخر:
ما در جامعهای زندگی میکنیم که همیشه یک چیزی برای گریه کردن هست.
[تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی؟؟؟!!!]
#نسترنرستمی
۱۴۰۲/۱۲/۰۵
نمایندگان احتمالی مجلس آتی نیز توجه داشته باشید:
این یک مطالبهی کاملا جدی است.
ادامه دارد....
www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
Telegram
لوتوس پرس
این کانال وابسته به پایگاه خبری تحلیلی لوتوس پرس می باشد.
تماس با مدیر کانال: @FattahianMa
انتشار مقالات، اخبار و دیدگاههای مختلف از سوی این کانال خبری به منزله تایید یا نظر رسمی کانال و پایگاه خبری لوتوس پرس نیست.
www.lootuspress.ir
تماس با مدیر کانال: @FattahianMa
انتشار مقالات، اخبار و دیدگاههای مختلف از سوی این کانال خبری به منزله تایید یا نظر رسمی کانال و پایگاه خبری لوتوس پرس نیست.
www.lootuspress.ir
قابل توجه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه:
آشتی اجتماعی
(بخش هجدهم_قسمت دوم)
"هوالحیالقیومالذیلایموت"
مجمع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه
سلام علیکم
"چرا مشارکتهای اجتماعی شهروندان کاهش پیدا کرده است؟!"
به گمانتان وضعیت اسفبار معیشتی، موجب تحلیل رفتن اذهان عمومی گردیده است؟!
شما که واقفید، مردم نیز آگاه باشند:
مشهور است روزی بهلول از شهری میگذشت، جماعتی را دید که دورِ میدانی گرد آمدهاند. کنجکاو شد و به سمت میدان به راه افتاد. از لابهلای جمعیت دید که در میدان، دارند جوانکی را چنان شلاق میزنند که از هوش رفته است و بدن او پاره و خونآلود است و مردم با تمسخر، او را به یکدیگر نشان میدهند. بهلول علت را جویا شد.
گفتند: این نادان شراب خورده، حرام است.
بهلول گفت: برای چه حرام است؟!
گفتند: چون به بدن او ضرر میرساند.
بهلول خندید و گفت: خدا را هزار مرتبه شکر که جرعهای شراب برای بدن او زیانآور است اما شلاق خوردن و بیآبرو شدن در شهر برای بدن او مفید است.
چه حکایت آشنایی!
نزارقبانی:
ممکن نیست سخاوتمندتر از یک زن باشی،
اگر به او امنیت دادی برای تو وطن خواهد شد.
و آیا زن، چیزی به جز وطن است؟!
عالیجنابان!
در این بخش از نگاشتههایم، آن حضرات را به چکیدهای از پژوهشها و مطالعاتِ اکتشافی گروهی از خبرگان، متشکل از اساتیدِ دانشگاه و صاحبنظران که تعداد آنان ۳۰ نفر میباشد، ارجاع میدهم.
این پژوهش به منظورِ سنجشِ میزانِ تاثیرگذاری هر یک از شاخصهای کاهش مشارکت در انتخاباتِ مجلسِ یازدهم پرداخته است.
مشارکت در انتخابات یازدهمین دورهی مجلس شورای اسلامی، نه تنها از ۱۰ دورهی قبل خود، بلکه از دیگر انتخاباتِ کشور هم کمتر خواهد بود.
بر اساس تجزیه و تحلیلِ این گروهِ خبره، از دادهها و شاخصها، کاهش مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم را تک علتی ندیده و معتقدند که تابعِ ترکیبی از علل و عوامل مختلفِ در هم تنیده و متأثر از هم، در حوزهها و زمینههای مختلف با میزانِ تأثیر متفاوت است که شاخصهای بیتفاوتی و کوتاهی نمایندگان مجلس دهم در قبال شعارها و ادعاهای نمایندگی، رقابتِ سیاسی _ انتخاباتی غیرِ نهادمندِ مبتنی بر ایدهی تکاپوی حذف رقیب و ستیز بین احزاب و جناحهای سیاسی، بلاتکلیفی لایحههای CFT و پالرمو و عدم عضویت درFATF، محدودیت رأیدهندگان در گزینش نامزدهای مطلوب خود، تشریفاتی دانستنِ انتخابات و تحریمها و تبعات آن بر اقتصاد و سیاست و هزینهی ادارهی کشور، بیشترین تأثیر را داشتهاند.
حال!
اتفاقات چهارسال گذشته را نیز ضمیمهی این چکیده کنید تا میزانِ کاهشِ مشارکت در انتخابات دورهی دوازدهم را بیشتر درک کنید.
به خاطر بسپارید:
زنی که با یک کتاب، شعر، موسیقی و یا حتی یک فنجان قهوه، حالش خوب میشود، هیچکسی در برابر او پیروز نمیشود.
حتی زندگی در مقابلش شکست میخورد.
[باید پاسخگو باشید.]
کلام آخر:
ما در جامعهای زندگی میکنیم که برخی از آدمها هم هستند که در وهم خود، خداجو و مومن هستند اما خَلقی برای در امان ماندن از شر شان، به خدا پناه میبرند.
[تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی؟؟؟!!!]
#نسترنرستمی
۱۴۰۲/۱۲/۰۶
نمایندگان احتمالی مجلس آتی نیز توجه داشته باشید:
این یک مطالبهی کاملا جدی است.
ادامه دارد....
www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
آشتی اجتماعی
(بخش هجدهم_قسمت دوم)
"هوالحیالقیومالذیلایموت"
مجمع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه
سلام علیکم
"چرا مشارکتهای اجتماعی شهروندان کاهش پیدا کرده است؟!"
به گمانتان وضعیت اسفبار معیشتی، موجب تحلیل رفتن اذهان عمومی گردیده است؟!
شما که واقفید، مردم نیز آگاه باشند:
مشهور است روزی بهلول از شهری میگذشت، جماعتی را دید که دورِ میدانی گرد آمدهاند. کنجکاو شد و به سمت میدان به راه افتاد. از لابهلای جمعیت دید که در میدان، دارند جوانکی را چنان شلاق میزنند که از هوش رفته است و بدن او پاره و خونآلود است و مردم با تمسخر، او را به یکدیگر نشان میدهند. بهلول علت را جویا شد.
گفتند: این نادان شراب خورده، حرام است.
بهلول گفت: برای چه حرام است؟!
گفتند: چون به بدن او ضرر میرساند.
بهلول خندید و گفت: خدا را هزار مرتبه شکر که جرعهای شراب برای بدن او زیانآور است اما شلاق خوردن و بیآبرو شدن در شهر برای بدن او مفید است.
چه حکایت آشنایی!
نزارقبانی:
ممکن نیست سخاوتمندتر از یک زن باشی،
اگر به او امنیت دادی برای تو وطن خواهد شد.
و آیا زن، چیزی به جز وطن است؟!
عالیجنابان!
در این بخش از نگاشتههایم، آن حضرات را به چکیدهای از پژوهشها و مطالعاتِ اکتشافی گروهی از خبرگان، متشکل از اساتیدِ دانشگاه و صاحبنظران که تعداد آنان ۳۰ نفر میباشد، ارجاع میدهم.
این پژوهش به منظورِ سنجشِ میزانِ تاثیرگذاری هر یک از شاخصهای کاهش مشارکت در انتخاباتِ مجلسِ یازدهم پرداخته است.
مشارکت در انتخابات یازدهمین دورهی مجلس شورای اسلامی، نه تنها از ۱۰ دورهی قبل خود، بلکه از دیگر انتخاباتِ کشور هم کمتر خواهد بود.
بر اساس تجزیه و تحلیلِ این گروهِ خبره، از دادهها و شاخصها، کاهش مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم را تک علتی ندیده و معتقدند که تابعِ ترکیبی از علل و عوامل مختلفِ در هم تنیده و متأثر از هم، در حوزهها و زمینههای مختلف با میزانِ تأثیر متفاوت است که شاخصهای بیتفاوتی و کوتاهی نمایندگان مجلس دهم در قبال شعارها و ادعاهای نمایندگی، رقابتِ سیاسی _ انتخاباتی غیرِ نهادمندِ مبتنی بر ایدهی تکاپوی حذف رقیب و ستیز بین احزاب و جناحهای سیاسی، بلاتکلیفی لایحههای CFT و پالرمو و عدم عضویت درFATF، محدودیت رأیدهندگان در گزینش نامزدهای مطلوب خود، تشریفاتی دانستنِ انتخابات و تحریمها و تبعات آن بر اقتصاد و سیاست و هزینهی ادارهی کشور، بیشترین تأثیر را داشتهاند.
حال!
اتفاقات چهارسال گذشته را نیز ضمیمهی این چکیده کنید تا میزانِ کاهشِ مشارکت در انتخابات دورهی دوازدهم را بیشتر درک کنید.
به خاطر بسپارید:
زنی که با یک کتاب، شعر، موسیقی و یا حتی یک فنجان قهوه، حالش خوب میشود، هیچکسی در برابر او پیروز نمیشود.
حتی زندگی در مقابلش شکست میخورد.
[باید پاسخگو باشید.]
کلام آخر:
ما در جامعهای زندگی میکنیم که برخی از آدمها هم هستند که در وهم خود، خداجو و مومن هستند اما خَلقی برای در امان ماندن از شر شان، به خدا پناه میبرند.
[تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی؟؟؟!!!]
#نسترنرستمی
۱۴۰۲/۱۲/۰۶
نمایندگان احتمالی مجلس آتی نیز توجه داشته باشید:
این یک مطالبهی کاملا جدی است.
ادامه دارد....
www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
Telegram
لوتوس پرس
این کانال وابسته به پایگاه خبری تحلیلی لوتوس پرس می باشد.
تماس با مدیر کانال: @FattahianMa
انتشار مقالات، اخبار و دیدگاههای مختلف از سوی این کانال خبری به منزله تایید یا نظر رسمی کانال و پایگاه خبری لوتوس پرس نیست.
www.lootuspress.ir
تماس با مدیر کانال: @FattahianMa
انتشار مقالات، اخبار و دیدگاههای مختلف از سوی این کانال خبری به منزله تایید یا نظر رسمی کانال و پایگاه خبری لوتوس پرس نیست.
www.lootuspress.ir
قابل توجه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه:
آشتی اجتماعی
(بخش نوزدهم_قسمت اول)
"هوالحیالقیومالذیلایموت"
مجمع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه
سلام علیکم
کلمات فقط اظهارنظر هستند
و این اعمالند که حقیقت دارند.
مارکوسآورلیوس
آقایان نماینده!
همانگونه که مستحضرید اینجانب نسترن رستمی مورخ ۱۴۰۲/۱۱/۰۵ طی یادداشتی از آن والامقامان تقاضای یک نشستِ رسمی خبری با روزنامهها و نشریاتِ وزین محلی را داشتم تا به جهت "وکیل و موکل" بودن، در این نشست، عملکرد چهارسالهی حضرات را به پرسش و پاسخ بنشینیم.
اما از آنجا که آن مخدومان (اربابان)، ما رعیتزادگانِ اصیل را قابل ندانسته و بر این گمان هستید اساسا نیازی به این نیست که اربابی پاسخ رعیتی را بدهد، به روی مبارکتان نیز نیاوردید.
در پایان همان یادداشت اول، عرض کردم: "دولتی که دشمن خارجی بسیار دارد تنها در صورتی میتواند کار خود را پیش ببرد که به ملتش متکی باشد."
به تبعِ این نادیده گرفته شدن موکل، عزمم را برای نگاشتنِ سوالاتم و انتشار آن در فضای مجازی_رسانهای جزم کرده تا از این طریق به سمع و نظرتان برسد و در مورخ ۱۴۰۲/۱۱/۱۰ اولین یادداشتم در قالب نامهای سرگشاده، منتشر گردید.
در این سلسله نگارش، سعی کردم به گوشهای از مشکلات و معضلاتی که گریبانگیر ما ملتِ مظلوم شده و برای تک به تک آنها نیز به جد و به حق، مطالبهگری نموده و باز هم مطالبهگری خواهیم نمود، نگاهی بیاندازیم.
تا به امروز که هفتم اسفندماه میباشد، ۲۸ نامه را نگاشته و در ۲۷ نگارش قبل، به موضوعی تحتِ عنوانِ: "به گمانتان وضعیتِ اسفبار معیشتی، موجب تحلیل رفتنِ اذهان عمومی گردیده است؟!" اشاره نمودم.
میدانید چرا؟!
برای اینکه بگویم:
۱_نقش شمایان در کشیدنِ تابلوی "گرنیکا" بسیار پررنگتر از آن افسر آلمانی بود، زیرا امنیت ملیمان، نه به دستِ بیگانگان، بلکه بارها و بارها به دست خودیها به خطر افتاد.
۲_لایحهی" منعِ خشونت علیه زنان" را تصویب نکردید.
۳_نتوانستید به زنان و دخترانِ سرزمینم، اعتماد به نفس هدیه دهید و با قوانینِ سراسر مردانه، نه تنها غرورشان را جریحهدار کردید بلکه عزتِ نفسشان را به سخره گرفتید. (با ذکر تنها برخی از مادههای قانونی سعی بر تشریح نواقص کردم).
۴_نتوانستید یا نخواستید "عدالت اجتماعی" را برقرار کنید زیرا "برقراری عدالت اجتماعی" تنها زیر سایهی "برقراری عدالت جنسیتی" ممکن و میسر خواهد بود که به مذاق حضرات خوش نیامد، چرا که اصلا با "قوانین پدر، پسر اول و پسر دوم" آشنایی نداشته و ندارید.
۵_برای کودکهمسری و تمام پیامدهای بعدی آن نتوانستید چارهای بیاندیشید و بیش از نیمی از جامعه را گرفتار این پدیدهی مخرب و گاها شوم نمودید. و بدینسان کودکانمان در اوج کودکی پیر و فرتوت شدند.
۶_از کودکانِ کار و کودکانِ بازمانده از تحصیل غافل ماندید.
۷_با ماهی دادن به مردم، در ترویجِ فرهنگِ تکدیگری بسیار کوشا بودید. میدانید چرا؟! برای اینکه امروز، عمدهی مردمی که زیر خطِ فقر هستند، چشم امیدشان به دستانِ بیمهر شما باشد.
۸_میتوانستید با برنامهریزی و تدوینِ چشمانداز، برای ثروتهای هنگفت ایرانزمین، کاری کنید که هیچ "الیور توئیستی" در جامعهمان نداشته باشیم. اما منافعِ بسیاری ایجاب میکرد، علیرغمِ ثروت فراوانی که مامِ میهن برای ما به ارث گذاشته بود، مردم در فساد و تباهی فرو روند.
۹_به عمدهی مردم ایران، برای بازی در رمانِ "محاکمه" اثر کافکا، نقش اول را دادید.
۱۰_فرودستان را پلکانی برای ترقی و پیشرفتِ خود، بستگان و وابستگان نمودید.
۱۱_برخی از مردم جامعه تلاش کردند تا پردهی سوم نمایشنامهی "هملت" را به خوبی اجرا کنند و در مقابلِ "ظلمِ ظالم"، "تفرعنِ جابر"، "تکبرِ متکبر" و "رنجهایی که لایقانِ صبور از دستِ آن نالایق میبینند، تن به تحمل ندهند. اما دریغ و صد افسوس که.....
۱۲_ما را در موقعیتی پوچ و عبث گرفتار کردید و هر روز با رگهای وَرم کرده شعار سر دادید که: "خانهات را دوست بدار". و ما هر شب تا صبح، مشغول جمع کردنِ شنهای روان بودیم که مبادا روزی خانه بر سرمان آوار شود.
"ولتر" چه شیرین گفتند:
کسیکه آزاد خلق شده است، چه حقی دارد یک نفر مثل خود را مجبور سازد که مانند او فکر کند؟!
[باید پاسخگو باشید.]
کلام آخر:
ما در جامعهای زندگی میکنیم که "احمد محمود" میگوید:
بسکه وعده شنیدیم، وعدهدونمون دراومد.
هر چه بیشتر فلاکت میکشیم بیشتر به اون دنیا حوالهمون میدن.
[تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی؟؟؟!!!]
#نسترنرستمی
۱۴۰۲/۱۲/۰۷
نمایندگان احتمالی مجلس آتی نیز توجه داشته باشید:
این یک مطالبهی کاملا جدی است.
ادامه دارد....
www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehar
آشتی اجتماعی
(بخش نوزدهم_قسمت اول)
"هوالحیالقیومالذیلایموت"
مجمع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه
سلام علیکم
کلمات فقط اظهارنظر هستند
و این اعمالند که حقیقت دارند.
مارکوسآورلیوس
آقایان نماینده!
همانگونه که مستحضرید اینجانب نسترن رستمی مورخ ۱۴۰۲/۱۱/۰۵ طی یادداشتی از آن والامقامان تقاضای یک نشستِ رسمی خبری با روزنامهها و نشریاتِ وزین محلی را داشتم تا به جهت "وکیل و موکل" بودن، در این نشست، عملکرد چهارسالهی حضرات را به پرسش و پاسخ بنشینیم.
اما از آنجا که آن مخدومان (اربابان)، ما رعیتزادگانِ اصیل را قابل ندانسته و بر این گمان هستید اساسا نیازی به این نیست که اربابی پاسخ رعیتی را بدهد، به روی مبارکتان نیز نیاوردید.
در پایان همان یادداشت اول، عرض کردم: "دولتی که دشمن خارجی بسیار دارد تنها در صورتی میتواند کار خود را پیش ببرد که به ملتش متکی باشد."
به تبعِ این نادیده گرفته شدن موکل، عزمم را برای نگاشتنِ سوالاتم و انتشار آن در فضای مجازی_رسانهای جزم کرده تا از این طریق به سمع و نظرتان برسد و در مورخ ۱۴۰۲/۱۱/۱۰ اولین یادداشتم در قالب نامهای سرگشاده، منتشر گردید.
در این سلسله نگارش، سعی کردم به گوشهای از مشکلات و معضلاتی که گریبانگیر ما ملتِ مظلوم شده و برای تک به تک آنها نیز به جد و به حق، مطالبهگری نموده و باز هم مطالبهگری خواهیم نمود، نگاهی بیاندازیم.
تا به امروز که هفتم اسفندماه میباشد، ۲۸ نامه را نگاشته و در ۲۷ نگارش قبل، به موضوعی تحتِ عنوانِ: "به گمانتان وضعیتِ اسفبار معیشتی، موجب تحلیل رفتنِ اذهان عمومی گردیده است؟!" اشاره نمودم.
میدانید چرا؟!
برای اینکه بگویم:
۱_نقش شمایان در کشیدنِ تابلوی "گرنیکا" بسیار پررنگتر از آن افسر آلمانی بود، زیرا امنیت ملیمان، نه به دستِ بیگانگان، بلکه بارها و بارها به دست خودیها به خطر افتاد.
۲_لایحهی" منعِ خشونت علیه زنان" را تصویب نکردید.
۳_نتوانستید به زنان و دخترانِ سرزمینم، اعتماد به نفس هدیه دهید و با قوانینِ سراسر مردانه، نه تنها غرورشان را جریحهدار کردید بلکه عزتِ نفسشان را به سخره گرفتید. (با ذکر تنها برخی از مادههای قانونی سعی بر تشریح نواقص کردم).
۴_نتوانستید یا نخواستید "عدالت اجتماعی" را برقرار کنید زیرا "برقراری عدالت اجتماعی" تنها زیر سایهی "برقراری عدالت جنسیتی" ممکن و میسر خواهد بود که به مذاق حضرات خوش نیامد، چرا که اصلا با "قوانین پدر، پسر اول و پسر دوم" آشنایی نداشته و ندارید.
۵_برای کودکهمسری و تمام پیامدهای بعدی آن نتوانستید چارهای بیاندیشید و بیش از نیمی از جامعه را گرفتار این پدیدهی مخرب و گاها شوم نمودید. و بدینسان کودکانمان در اوج کودکی پیر و فرتوت شدند.
۶_از کودکانِ کار و کودکانِ بازمانده از تحصیل غافل ماندید.
۷_با ماهی دادن به مردم، در ترویجِ فرهنگِ تکدیگری بسیار کوشا بودید. میدانید چرا؟! برای اینکه امروز، عمدهی مردمی که زیر خطِ فقر هستند، چشم امیدشان به دستانِ بیمهر شما باشد.
۸_میتوانستید با برنامهریزی و تدوینِ چشمانداز، برای ثروتهای هنگفت ایرانزمین، کاری کنید که هیچ "الیور توئیستی" در جامعهمان نداشته باشیم. اما منافعِ بسیاری ایجاب میکرد، علیرغمِ ثروت فراوانی که مامِ میهن برای ما به ارث گذاشته بود، مردم در فساد و تباهی فرو روند.
۹_به عمدهی مردم ایران، برای بازی در رمانِ "محاکمه" اثر کافکا، نقش اول را دادید.
۱۰_فرودستان را پلکانی برای ترقی و پیشرفتِ خود، بستگان و وابستگان نمودید.
۱۱_برخی از مردم جامعه تلاش کردند تا پردهی سوم نمایشنامهی "هملت" را به خوبی اجرا کنند و در مقابلِ "ظلمِ ظالم"، "تفرعنِ جابر"، "تکبرِ متکبر" و "رنجهایی که لایقانِ صبور از دستِ آن نالایق میبینند، تن به تحمل ندهند. اما دریغ و صد افسوس که.....
۱۲_ما را در موقعیتی پوچ و عبث گرفتار کردید و هر روز با رگهای وَرم کرده شعار سر دادید که: "خانهات را دوست بدار". و ما هر شب تا صبح، مشغول جمع کردنِ شنهای روان بودیم که مبادا روزی خانه بر سرمان آوار شود.
"ولتر" چه شیرین گفتند:
کسیکه آزاد خلق شده است، چه حقی دارد یک نفر مثل خود را مجبور سازد که مانند او فکر کند؟!
[باید پاسخگو باشید.]
کلام آخر:
ما در جامعهای زندگی میکنیم که "احمد محمود" میگوید:
بسکه وعده شنیدیم، وعدهدونمون دراومد.
هر چه بیشتر فلاکت میکشیم بیشتر به اون دنیا حوالهمون میدن.
[تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی؟؟؟!!!]
#نسترنرستمی
۱۴۰۲/۱۲/۰۷
نمایندگان احتمالی مجلس آتی نیز توجه داشته باشید:
این یک مطالبهی کاملا جدی است.
ادامه دارد....
www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehar
Telegram
لوتوس پرس
این کانال وابسته به پایگاه خبری تحلیلی لوتوس پرس می باشد.
تماس با مدیر کانال: @FattahianMa
انتشار مقالات، اخبار و دیدگاههای مختلف از سوی این کانال خبری به منزله تایید یا نظر رسمی کانال و پایگاه خبری لوتوس پرس نیست.
www.lootuspress.ir
تماس با مدیر کانال: @FattahianMa
انتشار مقالات، اخبار و دیدگاههای مختلف از سوی این کانال خبری به منزله تایید یا نظر رسمی کانال و پایگاه خبری لوتوس پرس نیست.
www.lootuspress.ir
قابل توجه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه:
آشتی اجتماعی
(بخش نوزدهم_قسمت دوم)
"هوالحیالقیومالذیلایموت"
مجمع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه
سلام علیکم
من انتقامجو و کینهای نیستم، اما حافظهام
در موردِ جراحات و تحقیرها،
با وجودِ بزرگواریام، بسیار قوی است.
"فئودور داستایفسکی"
آقایان نماینده!
۱۳_پس از اختلاسهای کلانی که صورت گرفت، به اعتماد ملی ضربات سهمگینی وارد شد و شما خود را به همان کوچهای زدید که به "علی چپ" معروف است.
۱۴_حضرات! به نصایح" ولتر" گوش نکردید و بر دستگاه عدالتِ برلین، سیطره یافتید و بدین ترتیب پای بیگانگان را به کشور باز نمودید.
۱۵_با تمامِ رنجها و مرارتهایی که مردم از سوی شما متحمل شدند، برای افتادنِ تشتِ رسوایی دزدانِ امارت، فلسفهها بافتید و حتی نگرانِ وزشِ باد در موی زنان نیز شدید.
۱۶_هرکجا که برای احقاقِ حقوقِ زنان فریاد کشیدیم، با فریادی رساتر شنیدیم که قوانین فقهی است. سوال اینجاست: فقه برای سارق، غاصب و مختلس، حکمِ شرعی و حد و حدودِ کیفری ندارد؟! (صفر تا صدِ فقهیات را با تمام شرعیات و فرعیات برای زنان و دخترکان اعمال کردید، اما برای حد و حدودِ کیفری فقهیات و شرعیاتِ احکامِ دزدی، سرقت، غصب و اختلاس، تبصرهها و تخفیفاتی قائل شدید. چرا که پای یک زن در میان نبود).
۱۷_تمام اعتباراتِ ملی و بینالمللیمان را زیر سوال بردید و هر روز گردنکشانتر از روز قبل، با افتخار قدم برداشتید.
۱۸_سیاستِ خود را به تجارت گره زده و سودها بردید؛ در مقابل، پای مردمِ مفلوک را به سیاستهای خام و بیپایه و اساسی که شمایان ساختید، کشاندید.
۱۹_همزمان با نوشیدنِ آن چای دبشی که تنها میتوان با باقلوای عربی نوش جان کرد، نظارهگر فروپاشیهای اقتصادی، یکی پس از دیگری بودید و افتخار آفریدید.
۲۰_شما حتی به صحبتهای حاج احمد متوسلیان گوش نکرده و برای آنچه اعتقاد داشتید، ایستادگی نکردید. چرا که برای رایدادن به لایحهی "حجاب و عفاف" جلسات مخفیانه تشکیل دادید. میدانید چرا؟!
زیرا که چنین روزی، به رای اعتمادی از سوی مردم نیازمند هستید.
۲۲_چرا هرگز به ذهنتان خطور نکرد که برای پاک کردن گناهان، باید سری به خیابانهای پائین شهر بزنید؟!
۲۳_در تمامِ دورانِ فرمانرواییتان سعی کردید نسبت به مردمِ تحتِ قلمروتان، بیتفاوت باشید؛ مگر زمانیکه منافعتان به خطر افتاده باشد.
۲۴_از الحاق سومار به ایلام گفتم و عشایر نجیبِ ایلِ زوله؛ از سرقتِ سربهای اتاقِ رادیوگرافی که سلامتی خیلی از مردمان را به خطر انداخت؛ از سرقتِ داروهای بیمارستانی با سوالاتی پر از ابهام که آیا تحریم دارویی هستیم یا خیر؟! از پروندهی تحقیق و تفحص و...؛ از تالابهایی که خشکید؛ از جانِ بیارزش مردمان که قربانی فقر و فلاکت و بیکاری شد؛ از تحریمهای متعدد و فیلترهای کمرشکن؛ از رشوه گرفتنها و رشوه دادنها؛ از اختلاسِ فولادِ مبارکه؛ از استیضاح وزیری که صدور دستورالعملهای وزارتخانهاش به نفع حضرات نبود و کلید خورد؛ از استیضاحی که کلید خورد و کلید شاسیبلندها، on آن را of کرد؛ از استیضاحهای متعددی که باید رُخ میداد، ولی خیلیها در راستای حفظ منافع، رُخ پوشاندند و نادیده گرفتند؛ از نمایندهای که در سکوت به غیبت رفت و قوانینی برای استعفای اجباری یا برکناری او اعمال نشد؛ از ملتی که اگر به حقوقشان آشنا باشند، موشِ آزمایشگاهی اقداماتِ مَندرآوردی حضرات نمیشدند؛ از شرح وظایفی که بر عهدهی شما بود و اعمال نشد و از اقداماتی که به شمایان ربطی نداشت و به خود مرتبط کردید؛ از صندوقهای بازنشستگی؛ از بررسی لایحهی بودجههای حمایتی و ارتباط آن با خودکشی؛ از مفهوم مشارکت اجتماعی و علل کاهشِ مشارکتِ شهروندان در رویدادهای مختلف؛ از آثار مثبت مشارکت که میتوانست با کمک حضرات، صورت خوشی را نمایان کند؛ از نقض فرهنگِ مشارکت، برای پررنگ کردن فلسفهی آمریت_تابعیت؛ از اهمیتِ کار گروهی؛ از متحد نبودنِ مجمع برای رسیدن به توسعه؛ از رابطهی مشارکتِ اجتماعی و توسعهیافتگی؛ از ارتباطِ پویایی و نشاط با مشارکتِ اجتماعی و از حقِ و حقوقِ پایمال شدهی رزمندگان و ایثارگران گفتم.
[باید پاسخگو باشید.]
کلام آخر:
ما در جامعهای زندگی میکنیم که "کارل پوپر" میگوید: کسانیکه وعدهی بهشت به ما دادند،
چیزی جز جهنم خلق نکردند.
[تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد در موی منی؟؟؟!!!]
#نسترنرستمی
۱۴۰۲/۱۲/۰۸
نمایندگان احتمالی مجلس آتی نیز توجه داشته باشید:
این یک مطالبهی کاملا جدی است.
ادامه دارد....
www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
آشتی اجتماعی
(بخش نوزدهم_قسمت دوم)
"هوالحیالقیومالذیلایموت"
مجمع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه
سلام علیکم
من انتقامجو و کینهای نیستم، اما حافظهام
در موردِ جراحات و تحقیرها،
با وجودِ بزرگواریام، بسیار قوی است.
"فئودور داستایفسکی"
آقایان نماینده!
۱۳_پس از اختلاسهای کلانی که صورت گرفت، به اعتماد ملی ضربات سهمگینی وارد شد و شما خود را به همان کوچهای زدید که به "علی چپ" معروف است.
۱۴_حضرات! به نصایح" ولتر" گوش نکردید و بر دستگاه عدالتِ برلین، سیطره یافتید و بدین ترتیب پای بیگانگان را به کشور باز نمودید.
۱۵_با تمامِ رنجها و مرارتهایی که مردم از سوی شما متحمل شدند، برای افتادنِ تشتِ رسوایی دزدانِ امارت، فلسفهها بافتید و حتی نگرانِ وزشِ باد در موی زنان نیز شدید.
۱۶_هرکجا که برای احقاقِ حقوقِ زنان فریاد کشیدیم، با فریادی رساتر شنیدیم که قوانین فقهی است. سوال اینجاست: فقه برای سارق، غاصب و مختلس، حکمِ شرعی و حد و حدودِ کیفری ندارد؟! (صفر تا صدِ فقهیات را با تمام شرعیات و فرعیات برای زنان و دخترکان اعمال کردید، اما برای حد و حدودِ کیفری فقهیات و شرعیاتِ احکامِ دزدی، سرقت، غصب و اختلاس، تبصرهها و تخفیفاتی قائل شدید. چرا که پای یک زن در میان نبود).
۱۷_تمام اعتباراتِ ملی و بینالمللیمان را زیر سوال بردید و هر روز گردنکشانتر از روز قبل، با افتخار قدم برداشتید.
۱۸_سیاستِ خود را به تجارت گره زده و سودها بردید؛ در مقابل، پای مردمِ مفلوک را به سیاستهای خام و بیپایه و اساسی که شمایان ساختید، کشاندید.
۱۹_همزمان با نوشیدنِ آن چای دبشی که تنها میتوان با باقلوای عربی نوش جان کرد، نظارهگر فروپاشیهای اقتصادی، یکی پس از دیگری بودید و افتخار آفریدید.
۲۰_شما حتی به صحبتهای حاج احمد متوسلیان گوش نکرده و برای آنچه اعتقاد داشتید، ایستادگی نکردید. چرا که برای رایدادن به لایحهی "حجاب و عفاف" جلسات مخفیانه تشکیل دادید. میدانید چرا؟!
زیرا که چنین روزی، به رای اعتمادی از سوی مردم نیازمند هستید.
۲۲_چرا هرگز به ذهنتان خطور نکرد که برای پاک کردن گناهان، باید سری به خیابانهای پائین شهر بزنید؟!
۲۳_در تمامِ دورانِ فرمانرواییتان سعی کردید نسبت به مردمِ تحتِ قلمروتان، بیتفاوت باشید؛ مگر زمانیکه منافعتان به خطر افتاده باشد.
۲۴_از الحاق سومار به ایلام گفتم و عشایر نجیبِ ایلِ زوله؛ از سرقتِ سربهای اتاقِ رادیوگرافی که سلامتی خیلی از مردمان را به خطر انداخت؛ از سرقتِ داروهای بیمارستانی با سوالاتی پر از ابهام که آیا تحریم دارویی هستیم یا خیر؟! از پروندهی تحقیق و تفحص و...؛ از تالابهایی که خشکید؛ از جانِ بیارزش مردمان که قربانی فقر و فلاکت و بیکاری شد؛ از تحریمهای متعدد و فیلترهای کمرشکن؛ از رشوه گرفتنها و رشوه دادنها؛ از اختلاسِ فولادِ مبارکه؛ از استیضاح وزیری که صدور دستورالعملهای وزارتخانهاش به نفع حضرات نبود و کلید خورد؛ از استیضاحی که کلید خورد و کلید شاسیبلندها، on آن را of کرد؛ از استیضاحهای متعددی که باید رُخ میداد، ولی خیلیها در راستای حفظ منافع، رُخ پوشاندند و نادیده گرفتند؛ از نمایندهای که در سکوت به غیبت رفت و قوانینی برای استعفای اجباری یا برکناری او اعمال نشد؛ از ملتی که اگر به حقوقشان آشنا باشند، موشِ آزمایشگاهی اقداماتِ مَندرآوردی حضرات نمیشدند؛ از شرح وظایفی که بر عهدهی شما بود و اعمال نشد و از اقداماتی که به شمایان ربطی نداشت و به خود مرتبط کردید؛ از صندوقهای بازنشستگی؛ از بررسی لایحهی بودجههای حمایتی و ارتباط آن با خودکشی؛ از مفهوم مشارکت اجتماعی و علل کاهشِ مشارکتِ شهروندان در رویدادهای مختلف؛ از آثار مثبت مشارکت که میتوانست با کمک حضرات، صورت خوشی را نمایان کند؛ از نقض فرهنگِ مشارکت، برای پررنگ کردن فلسفهی آمریت_تابعیت؛ از اهمیتِ کار گروهی؛ از متحد نبودنِ مجمع برای رسیدن به توسعه؛ از رابطهی مشارکتِ اجتماعی و توسعهیافتگی؛ از ارتباطِ پویایی و نشاط با مشارکتِ اجتماعی و از حقِ و حقوقِ پایمال شدهی رزمندگان و ایثارگران گفتم.
[باید پاسخگو باشید.]
کلام آخر:
ما در جامعهای زندگی میکنیم که "کارل پوپر" میگوید: کسانیکه وعدهی بهشت به ما دادند،
چیزی جز جهنم خلق نکردند.
[تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد در موی منی؟؟؟!!!]
#نسترنرستمی
۱۴۰۲/۱۲/۰۸
نمایندگان احتمالی مجلس آتی نیز توجه داشته باشید:
این یک مطالبهی کاملا جدی است.
ادامه دارد....
www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
Telegram
لوتوس پرس
این کانال وابسته به پایگاه خبری تحلیلی لوتوس پرس می باشد.
تماس با مدیر کانال: @FattahianMa
انتشار مقالات، اخبار و دیدگاههای مختلف از سوی این کانال خبری به منزله تایید یا نظر رسمی کانال و پایگاه خبری لوتوس پرس نیست.
www.lootuspress.ir
تماس با مدیر کانال: @FattahianMa
انتشار مقالات، اخبار و دیدگاههای مختلف از سوی این کانال خبری به منزله تایید یا نظر رسمی کانال و پایگاه خبری لوتوس پرس نیست.
www.lootuspress.ir
قابل توجه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه:
آشتی اجتماعی
(بخش بیستم)
"هوالحیالقیومالذیلایموت"
مجمع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه
سلام علیکم
آن نخلِ ناخلف که تبر شد، ز ما نبود
ما را زمانه گر شکند، ساز میشویم
آقایان نماینده!
در دهمین شماره از سری نامههای سرگشادهام، اشاره به شعرِ شاعرِ معاصر، خانم "هیلا صدیقی" نمودم، آنجا که گفته بود:
خانهات را باد برد
تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد در موی منی؟!
در کدامین خوابی؟!
خواب، در چشمِ تو ویرانیِ صد طایفه است.
تشتِ رسواییِ دزدانِ امارت افتاد
تو نگهدار، هنوزم به دو دستت، دو سرِ شالِ مرا....
خانهات را باد برد
تشتِ رسوایی و غارت افتاد.
و از یازدهمین شماره، از این سری نامهها، در پایانِ هر نامه به این بند از شعر:
[تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد در مویِ منی؟؟؟!!!] اشاره نمودم.
برای اینکه میخواستم بگویم:
با تمام دردها و سختیهایی که بر مردم تحمیل نمودید و با زیر پا گذاشتن همهی بایدها و نبایدهایی که موجب هنجارشکنیهایی از سوی شمایان گردید، اگر مجددا به آن خانهی مثلا ملت بازگردید، همچنان نگرانِ وزشِ باد در موی زنان و دختران خواهید بود و بیش از پیش، این مردم نجیب را در فقر و فلاکت نگه خواهید داشت و تمام آنچه را که طی این ۲۹ شب نوشته شد، نادیده و ناشنیده خواهید گرفت.
راستی!
گرسنگی نیز باعث نگردید که عقلهایمان ذائل شود و تمام اقدامات و عملکردِ منفی آن "نوانخانهی دولت" و نه "خانهی ملت" را فراموش کنیم.
همانجا که در ۲۷ نامه، چنان پُتک بر سِندان کوبیدم:
"به گمانتان وضعیتِ اسفبار معیشتی، موجب تحلیل رفتن اذهان عمومی گردیده است؟!"
میخواستم بگویم:
با همهی زخمهای ناسوری که از ناکارآمدیها و سوءمدیریتیها بر پیکرهی نحیفِ این ملت وارد نمودید، حتی نتوانستید یک معیشت حداقلیِ بدون نوسان را برای مردم تامین کنید.
عالیجنابان!
مردی در میدان سرخِ مسکو، اعلامیه پخش میکرد. نیروهای امنیتی کا.گِ.بِ او را دستگیر نموده و پس از بازرسی دیدند تمام برگههایی که پخش میکرده سفید است!
از او پرسیدند: اینها چیست؟!
چرا برگههای سفید و بدونِ نوشته پخش میکنید؟!
آن مرد پاسخ داد: چیزی برای نوشتن باقی نمانده، همه چیز مثل روز روشن است.
اکنون!
تا فرصت هست، نه تنها از کاندیداتوری انصراف، بلکه از نمایندگی نیز استعفا دهید تا به دلِ جامعه بازگشته و با اجتماع آشتی کنید.
متاسفم که در پایان نمیتوانم برایتان آرزوی موفقیت داشته باشم،
چرا که موفقیتِ دولت با منافعِ ملت،
منافات دارد.
اما میتوانم برایتان از خداوندِ منان، نورهایی از جنسِ ایزدی را آرزو کنم تا چراغ راهتان گردد.
کلام آخر:
ما در جامعهای زندگی میکنیم که:
زخم برداشتیم اما نمُردیم!
ترک برداشتیم اما نشکستیم!
خمیده شدیم اما له نشدیم!
خسته بودیم اما ادامه دادیم!
این بود خلاصهی داستانِ زندگیِ ما...........
#نسترنرستمی
۱۴۰۲/۱۲/۰۹
www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
آشتی اجتماعی
(بخش بیستم)
"هوالحیالقیومالذیلایموت"
مجمع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استان کرمانشاه
سلام علیکم
آن نخلِ ناخلف که تبر شد، ز ما نبود
ما را زمانه گر شکند، ساز میشویم
آقایان نماینده!
در دهمین شماره از سری نامههای سرگشادهام، اشاره به شعرِ شاعرِ معاصر، خانم "هیلا صدیقی" نمودم، آنجا که گفته بود:
خانهات را باد برد
تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد در موی منی؟!
در کدامین خوابی؟!
خواب، در چشمِ تو ویرانیِ صد طایفه است.
تشتِ رسواییِ دزدانِ امارت افتاد
تو نگهدار، هنوزم به دو دستت، دو سرِ شالِ مرا....
خانهات را باد برد
تشتِ رسوایی و غارت افتاد.
و از یازدهمین شماره، از این سری نامهها، در پایانِ هر نامه به این بند از شعر:
[تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد در مویِ منی؟؟؟!!!] اشاره نمودم.
برای اینکه میخواستم بگویم:
با تمام دردها و سختیهایی که بر مردم تحمیل نمودید و با زیر پا گذاشتن همهی بایدها و نبایدهایی که موجب هنجارشکنیهایی از سوی شمایان گردید، اگر مجددا به آن خانهی مثلا ملت بازگردید، همچنان نگرانِ وزشِ باد در موی زنان و دختران خواهید بود و بیش از پیش، این مردم نجیب را در فقر و فلاکت نگه خواهید داشت و تمام آنچه را که طی این ۲۹ شب نوشته شد، نادیده و ناشنیده خواهید گرفت.
راستی!
گرسنگی نیز باعث نگردید که عقلهایمان ذائل شود و تمام اقدامات و عملکردِ منفی آن "نوانخانهی دولت" و نه "خانهی ملت" را فراموش کنیم.
همانجا که در ۲۷ نامه، چنان پُتک بر سِندان کوبیدم:
"به گمانتان وضعیتِ اسفبار معیشتی، موجب تحلیل رفتن اذهان عمومی گردیده است؟!"
میخواستم بگویم:
با همهی زخمهای ناسوری که از ناکارآمدیها و سوءمدیریتیها بر پیکرهی نحیفِ این ملت وارد نمودید، حتی نتوانستید یک معیشت حداقلیِ بدون نوسان را برای مردم تامین کنید.
عالیجنابان!
مردی در میدان سرخِ مسکو، اعلامیه پخش میکرد. نیروهای امنیتی کا.گِ.بِ او را دستگیر نموده و پس از بازرسی دیدند تمام برگههایی که پخش میکرده سفید است!
از او پرسیدند: اینها چیست؟!
چرا برگههای سفید و بدونِ نوشته پخش میکنید؟!
آن مرد پاسخ داد: چیزی برای نوشتن باقی نمانده، همه چیز مثل روز روشن است.
اکنون!
تا فرصت هست، نه تنها از کاندیداتوری انصراف، بلکه از نمایندگی نیز استعفا دهید تا به دلِ جامعه بازگشته و با اجتماع آشتی کنید.
متاسفم که در پایان نمیتوانم برایتان آرزوی موفقیت داشته باشم،
چرا که موفقیتِ دولت با منافعِ ملت،
منافات دارد.
اما میتوانم برایتان از خداوندِ منان، نورهایی از جنسِ ایزدی را آرزو کنم تا چراغ راهتان گردد.
کلام آخر:
ما در جامعهای زندگی میکنیم که:
زخم برداشتیم اما نمُردیم!
ترک برداشتیم اما نشکستیم!
خمیده شدیم اما له نشدیم!
خسته بودیم اما ادامه دادیم!
این بود خلاصهی داستانِ زندگیِ ما...........
#نسترنرستمی
۱۴۰۲/۱۲/۰۹
www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
Telegram
لوتوس پرس
این کانال وابسته به پایگاه خبری تحلیلی لوتوس پرس می باشد.
تماس با مدیر کانال: @FattahianMa
انتشار مقالات، اخبار و دیدگاههای مختلف از سوی این کانال خبری به منزله تایید یا نظر رسمی کانال و پایگاه خبری لوتوس پرس نیست.
www.lootuspress.ir
تماس با مدیر کانال: @FattahianMa
انتشار مقالات، اخبار و دیدگاههای مختلف از سوی این کانال خبری به منزله تایید یا نظر رسمی کانال و پایگاه خبری لوتوس پرس نیست.
www.lootuspress.ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خدایا!
#ریسمانت که به کار ما نیامد.
حداقل از آن #ریسمان،
طنابِ داری برای ما بباف،
شاید از این طریق زودتر به آرامش رسیدیم.
#نسترنرستمی
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
#ریسمانت که به کار ما نیامد.
حداقل از آن #ریسمان،
طنابِ داری برای ما بباف،
شاید از این طریق زودتر به آرامش رسیدیم.
#نسترنرستمی
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعضی از حرفها قورتدادنیست.
آنقدر که خفهات کند،
آنقدر که پایانت دهد.
#من!
همون آدمِ #مهربون و #دلسوزی هستم
که دیگر توان بلند شدن ندارد.
#نسترنرستمی
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
آنقدر که خفهات کند،
آنقدر که پایانت دهد.
#من!
همون آدمِ #مهربون و #دلسوزی هستم
که دیگر توان بلند شدن ندارد.
#نسترنرستمی
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
Forwarded from لوتوس پرس
ما همیشه یا جای دُرست بودیم در زمان غلط،
یا جای غلط بودیم در زمان دُرست!
و همیشه همینگونه همدیگر را از دست دادهایم!
#پل_استر
شهید مرتضی آوینی در سال ۱۳۵۸ وارد جهادسازندگی شد و پس از زمان کوتاهی به فیلمسازی روی آورد. مرتضی آوینی بیستم فروردینماه سالِ ۱۳۷۲ در منطقهی فکه در حال بررسی لوکیشن فیلم مستند شهری در آسمان، به همراه محمدسعید یزدانپرست با مین برخورد کرد و بر اثر اصابتِ ترکشِ مینِ باقیمانده از جنگِ ایران و عراق به شهادت رسید.
پس از شهادتِ هنرمندِ متعهد، شهید سیدمرتضی آوینی در روز بیستم فروردینماه سال ۱۳۷۲، به پیشنهاد شاعران، نویسندگان و هنرمندانِ حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به مقام معظم رهبری، این روز به عنوان «روز هنر انقلاب اسلامی» نامگذاری شد.
واقعیت امر این است که شهیدآوینی فیلمبردار صحنههای جنگ نبود و فقط دو بار در جبههی نبرد حضور داشت.
اما چگونه شهیدآوینی به مغزِ متفکرِ مهمترین جریان مستندسازی هشتسال دفاع مقدس تبدیل شد؟
مستند «روایت فتح» آوینی بیش از آنکه ثبتِ وقایعِ دفاع مقدس باشد به الگویی از فضای فیلمسازی در سینمای بعد از انقلاب تبدیل شده است؛ الگویی که از آن تحتعنوان سینمای اشراقی هم یاد میشود.
اما موضوعی که مرا ترغیب به نگاشتن کرد توئیت سرکار خانم سکینه سادات پاد، دستیار رئیسجمهور در پیگیری حقوق و آزادیهای اجتماعی، با این مضمون بود:
🔹اگر انسانهایی که مأمور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند، دیگر هیچ تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد.(شهید آوینی)
🔸بعد از ۳۱ سال از شهادت آقا مرتضی بیش از هر زمان دیگری به امثال او نیاز داریم؛ آدمی که عمیق فکر کند، هنرمندانه بنویسد و تحولی زندگی کند.
بانوی نازنین!
شهید آوینی در دوران دانشجویی، نسبت به مسائل روز و مسائل هنر پیگیر بودند و البته بسیار تلاش میکردند که هر مسئلهای در ارتباط با هنر را خودشان به شخصه دریافت کنند. شهید آوینی در معماری و ادبیات به دنبال معنای واقعی هنر بودند و در عین حال که دانشجوی هنر بودند به فلسفه و ادبیات نیز علاقهی فراوانی داشتند. به گفتهی بسیاری از هم دورههای ایشان، از جمله: عطاءاله امیدوار هنرمند برجستهی کشورمان، آوینی دارای نبوغ ویژهای در فلسفهی ادبیات بودند. شهید آوینی به نقاشی و شعر نیز گرایش کمنظیری داشتند و البته، هم نقاشی میکردند و هم شعر میسرودند.
فیلم #نجات_سرباز_رایان به کارگردانی #استیون_اسپیلبرگ، در سال ۱۹۹۸ ساخته شده است. این فیلم محصول کشور آمریکا و در ژانر درام و جنگی میباشد.
#یانوش_کامینسکی فیلمبردار آمریکایی لهستانیتبار، که ۲ بار برای فیلمهای #فهرست_شیندلر و #نجات_سرباز_رایان برندهی جایزهی #اسکار بهترین فیلمبرداری شده است؛
وقتیکه برای دومینبار جایزه اسکارش را برای فیلم #نجات_سربازان_رایان، به دلیل فیلمبرداری خارقالعاده و تزریق کردن حس ترسی که سربازان تحمل کردهاند از طریق تکنیک دوربین روی دست، توسط حاضرین، برای سبک خلاقانه در فیلمبرداری، تحسین شد، کامینسکی اذعان داشت که این سبک را من از یک ایرانی به نام مرتضی آوینی الگوبرداری کردهام.
بانوی گرانقدر!
فرموده بودید: بعد از ۳۱ سال از شهادت آقا مرتضی بیش از هر زمان دیگری به امثال او نیاز داریم؛ آدمی که عمیق فکر کند، هنرمندانه بنویسد و تحولی زندگی کند.
آیا طی این سالها در این سرزمین ملکوتی، هنرمندان، فرهیختگان و نوابغی چون شهید آوینی را نداشتیم؟!
هنرمندانی تحولخواه در عصر خود،
فرهیختگانی که برای ایجاد تحول از معیارهای عصر خویش پیشی گرفتند تا متحولانه زندگی کنند،
نوابغی که در تلاش بودند تاریخ را به سود کشورشان رقم بزنند؟!
من به شخصه در آن دوران، با آن سن کمی که داشتم، یکی از طرفدارانِ همیشگی و ثابتقدمِ مستند روایت فتح و صدای ماندگار شهید آوینی بودم.
و طی این ۳۱ سال، من هم، چون سایرین بسیار تلاش نمودم که چنین زندگی کنم؛ سعی کردم #ژرفاندیش و #تحولگرا باشم؛ چرا که شهید آوینی و امثالهم شخص نیستند بلکه یک تفکرند، تفکری غالب و پایانناپذیر.
اما دریغ و صد افسوس از اینهمه کوری و کری مسئولین خائن و وطنفروش.
#آهای_آیندگان!
به فرزندان خود #شعر، #هنر، #موسیقی، #ادبیات، #عشق و #انسانیت بیاموزید تا در آینده ستمگر و خونخوار بار نیایند.
چنانچه قصد دارید فرزندانی تحلیلگر و خودشناخته بار بیاورید، حتما آنان را با سینما، مخصوصا #سینمای_نولان ( #کریستوفرنولان ) آشنا کنید.
کلام آخر:
هیچچیز، هیچوقت
در هیچکجای جهان
سر جاییکه باید نیست.
#نسترنرستمی
۱۴۰۳/۰۱/۲۰
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
یا جای غلط بودیم در زمان دُرست!
و همیشه همینگونه همدیگر را از دست دادهایم!
#پل_استر
شهید مرتضی آوینی در سال ۱۳۵۸ وارد جهادسازندگی شد و پس از زمان کوتاهی به فیلمسازی روی آورد. مرتضی آوینی بیستم فروردینماه سالِ ۱۳۷۲ در منطقهی فکه در حال بررسی لوکیشن فیلم مستند شهری در آسمان، به همراه محمدسعید یزدانپرست با مین برخورد کرد و بر اثر اصابتِ ترکشِ مینِ باقیمانده از جنگِ ایران و عراق به شهادت رسید.
پس از شهادتِ هنرمندِ متعهد، شهید سیدمرتضی آوینی در روز بیستم فروردینماه سال ۱۳۷۲، به پیشنهاد شاعران، نویسندگان و هنرمندانِ حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به مقام معظم رهبری، این روز به عنوان «روز هنر انقلاب اسلامی» نامگذاری شد.
واقعیت امر این است که شهیدآوینی فیلمبردار صحنههای جنگ نبود و فقط دو بار در جبههی نبرد حضور داشت.
اما چگونه شهیدآوینی به مغزِ متفکرِ مهمترین جریان مستندسازی هشتسال دفاع مقدس تبدیل شد؟
مستند «روایت فتح» آوینی بیش از آنکه ثبتِ وقایعِ دفاع مقدس باشد به الگویی از فضای فیلمسازی در سینمای بعد از انقلاب تبدیل شده است؛ الگویی که از آن تحتعنوان سینمای اشراقی هم یاد میشود.
اما موضوعی که مرا ترغیب به نگاشتن کرد توئیت سرکار خانم سکینه سادات پاد، دستیار رئیسجمهور در پیگیری حقوق و آزادیهای اجتماعی، با این مضمون بود:
🔹اگر انسانهایی که مأمور به ایجاد تحول در تاریخ هستند خود از معیارهای عصر خویش تبعیت کنند، دیگر هیچ تحولی در تاریخ اتفاق نخواهد افتاد.(شهید آوینی)
🔸بعد از ۳۱ سال از شهادت آقا مرتضی بیش از هر زمان دیگری به امثال او نیاز داریم؛ آدمی که عمیق فکر کند، هنرمندانه بنویسد و تحولی زندگی کند.
بانوی نازنین!
شهید آوینی در دوران دانشجویی، نسبت به مسائل روز و مسائل هنر پیگیر بودند و البته بسیار تلاش میکردند که هر مسئلهای در ارتباط با هنر را خودشان به شخصه دریافت کنند. شهید آوینی در معماری و ادبیات به دنبال معنای واقعی هنر بودند و در عین حال که دانشجوی هنر بودند به فلسفه و ادبیات نیز علاقهی فراوانی داشتند. به گفتهی بسیاری از هم دورههای ایشان، از جمله: عطاءاله امیدوار هنرمند برجستهی کشورمان، آوینی دارای نبوغ ویژهای در فلسفهی ادبیات بودند. شهید آوینی به نقاشی و شعر نیز گرایش کمنظیری داشتند و البته، هم نقاشی میکردند و هم شعر میسرودند.
فیلم #نجات_سرباز_رایان به کارگردانی #استیون_اسپیلبرگ، در سال ۱۹۹۸ ساخته شده است. این فیلم محصول کشور آمریکا و در ژانر درام و جنگی میباشد.
#یانوش_کامینسکی فیلمبردار آمریکایی لهستانیتبار، که ۲ بار برای فیلمهای #فهرست_شیندلر و #نجات_سرباز_رایان برندهی جایزهی #اسکار بهترین فیلمبرداری شده است؛
وقتیکه برای دومینبار جایزه اسکارش را برای فیلم #نجات_سربازان_رایان، به دلیل فیلمبرداری خارقالعاده و تزریق کردن حس ترسی که سربازان تحمل کردهاند از طریق تکنیک دوربین روی دست، توسط حاضرین، برای سبک خلاقانه در فیلمبرداری، تحسین شد، کامینسکی اذعان داشت که این سبک را من از یک ایرانی به نام مرتضی آوینی الگوبرداری کردهام.
بانوی گرانقدر!
فرموده بودید: بعد از ۳۱ سال از شهادت آقا مرتضی بیش از هر زمان دیگری به امثال او نیاز داریم؛ آدمی که عمیق فکر کند، هنرمندانه بنویسد و تحولی زندگی کند.
آیا طی این سالها در این سرزمین ملکوتی، هنرمندان، فرهیختگان و نوابغی چون شهید آوینی را نداشتیم؟!
هنرمندانی تحولخواه در عصر خود،
فرهیختگانی که برای ایجاد تحول از معیارهای عصر خویش پیشی گرفتند تا متحولانه زندگی کنند،
نوابغی که در تلاش بودند تاریخ را به سود کشورشان رقم بزنند؟!
من به شخصه در آن دوران، با آن سن کمی که داشتم، یکی از طرفدارانِ همیشگی و ثابتقدمِ مستند روایت فتح و صدای ماندگار شهید آوینی بودم.
و طی این ۳۱ سال، من هم، چون سایرین بسیار تلاش نمودم که چنین زندگی کنم؛ سعی کردم #ژرفاندیش و #تحولگرا باشم؛ چرا که شهید آوینی و امثالهم شخص نیستند بلکه یک تفکرند، تفکری غالب و پایانناپذیر.
اما دریغ و صد افسوس از اینهمه کوری و کری مسئولین خائن و وطنفروش.
#آهای_آیندگان!
به فرزندان خود #شعر، #هنر، #موسیقی، #ادبیات، #عشق و #انسانیت بیاموزید تا در آینده ستمگر و خونخوار بار نیایند.
چنانچه قصد دارید فرزندانی تحلیلگر و خودشناخته بار بیاورید، حتما آنان را با سینما، مخصوصا #سینمای_نولان ( #کریستوفرنولان ) آشنا کنید.
کلام آخر:
هیچچیز، هیچوقت
در هیچکجای جهان
سر جاییکه باید نیست.
#نسترنرستمی
۱۴۰۳/۰۱/۲۰
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
www.lootuspress.ir
https://t.me/LootusPress
Telegram
لوتوس پرس
این کانال وابسته به پایگاه خبری تحلیلی لوتوس پرس می باشد.
تماس با مدیر کانال: @FattahianMa
انتشار مقالات، اخبار و دیدگاههای مختلف از سوی این کانال خبری به منزله تایید یا نظر رسمی کانال و پایگاه خبری لوتوس پرس نیست.
www.lootuspress.ir
تماس با مدیر کانال: @FattahianMa
انتشار مقالات، اخبار و دیدگاههای مختلف از سوی این کانال خبری به منزله تایید یا نظر رسمی کانال و پایگاه خبری لوتوس پرس نیست.
www.lootuspress.ir
#قلب_من
#هیجدهسال_بیش_ندارد.
چندی پیش دوستی به من گفت:
که به یاد دارم
روزگاری #تو پُر از #شور و #هیاهو بودی
پُر از #عشق، #نشاط
و پُر از #انگیزه
گفتم: آری...
هنوزم.
میشود:
باز #خندید،
میشود:
باز با #باد_رقصید.
میشود:
آری
#قلب_من،
#هیجدهسال_بیش_ندارد.
#نسترنرستمی
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
#هیجدهسال_بیش_ندارد.
چندی پیش دوستی به من گفت:
که به یاد دارم
روزگاری #تو پُر از #شور و #هیاهو بودی
پُر از #عشق، #نشاط
و پُر از #انگیزه
گفتم: آری...
هنوزم.
میشود:
باز #خندید،
میشود:
باز با #باد_رقصید.
میشود:
آری
#قلب_من،
#هیجدهسال_بیش_ندارد.
#نسترنرستمی
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
آنچه که امروز بر من گذشت!
حدود ساعت ۱۵:۳۰ دقیقه، نبش میدانی که نامش #آزادیست اما در هر شبانهروز مملو از لحظات اسارت مردمیست که لاجرم باید از آن بگذرند تا به مقصدشان برسند ایستاده بودم.
قصد داشتم تاکسی سوار شوم و از روزی، پُر از تنشِ کاری به مأمنی که نامش خانه است پناه ببرم. ناگهان حضور دو پسرکِ جوانِ حدودا ۲۰_۱۹ ساله و شاید هم کمتر، نظرم را به خود جلب کرد. از پوشش ظاهری آن دو جوان احساس خوبی دریافت نکردم، چرا که پوشش ایشان شبیه به کسانی بود که تازه از ندامتگاه بیرون آمده باشند.
برای آنکه با آنان، هممسیر نشوم پیاده به راه افتادم و چند قدم جلوتر ایستادم.
چند ماشین عبور کرد و به مسیری که مقصد من بود نمیرفتند، رانندهای که صدای مرا شنیده بود ایستاد و گفت: "من میروم سوار شو". تاکسی را که سوار شدم تازه متوجه حضور آن دو جوان شدم، یکی صندلی جلو کنار راننده نشسته بود و آن دیگری صندلی پشت، دقیقا پشت سر راننده.
آنطرفتر خانمی که همسن و سال خودم بود با کلی خرید از بازار روز، سوار شد. پوشش ظاهریاش نمایانگر این بود که کارمند یکی از ادارات دولتیست. به واسطهی سوار شدن آن خانم که زودتر از من هم پیاده میشد، وسط نشستم. طبقِ معمولِ همیشه، هندزفری را در گوشم گذاشته و یکی از آهنگهای گوشیام را پِلی کردم تا در مسیر اندکی بیاندیشم.
هنوز چندی از حرکت ماشین نگذشته بود که جوان جلویی، بطری کوچک آبمعدنی را از داخل لباسش بیرون آورد، برگشت به دوست جوانش داد و گفت: "از این آبمعدنی بخور!"
با گوشهی چشمی، به هر دو جوان نگاهی انداختم. جوان کنار من، خود نیز جا خورد.
از نوعِ نگاهِ جوانِ جلویی به دوستش، اعتراف میکنم برای اولینبار غالب تهی کرده و برای لحظهای به این اندیشیدم، "مبادا اسید باشد." چراکه بطری به اندازهی یک استکان کوچک، مایعی را که هنوز نمیدانستیم چیست؟! درون خود جای داده بود.
داشتم به این فکر میکردم که اگر بخواهد آن مایع را به صورت ما بپاشد چه میتوان کرد؟!
که ناگهان پسرک درب بطری را باز کرد. صدای موسیقی را کمتر کرده و حواسم را کاملا جمع و زیر چشمی جوانِ کناری را میپاییدم.
جوان جرعهای از مایع را نوشید، انگار که جام زهری را نوشیده باشد سر و بدنش را تکانی داد و از دوستش پرسید: "این چه بود؟!"
پسرک جلویی میخندید و میگفت: "چه شد؟! خوشت آمد؟!"
حدودا ۱۰ دقیقهای گذشت و پسرک اول مجددا پرسید: "چه بود؟! احساس میکنم سَرِ خودم نیستم ( در حالت نرمال نیستم)". و هر از گاهی درب بطری را باز میکرد و آن را میبوئید.
مسیر طولانی بود و این اتفاق باعث شده بود که حس کنم هنوز چقدر راه نرفته باقیمانده است.
اواسط مسیر، آن خانم پیاده شد و دو جوان، تا پایان راه، همسفرم بودند و من نگران رُخدادن حرکتی ناشایست از سوی جوان کناری بودم.
هنگامی که پیاده شدم عمیقا تاسف خوردم و به فکر فرو رفتم:
عدهای نابخرد در مرکز کشور، فرسنگها آنسوتر، در شرقیترین نقطه، مرزها را باز گذاشتند و ما در اینسوتر، یعنی: غربیترین نقطهی کشور، باید نگران حضور افاغنه و تحرکات سیاسی_نظامی، فرهنگی و اخلاقیشان باشیم و مدیری نابخردتر، ما را با لحنی تهدیدآمیز مجبور به ارائهی گزارش کند. هنوز این دغدغه به پایان نرسیده، نگرانیمان از جنگ با اسرائیل شروع میشود.
مدتهای مدیدیست که تن و بدنمان از حضور داعش در منطقه میلرزد و همزمان باید از فقر مالیِ مردمی ترسید که هر لحظه برای یورش و سرقت در روز روشن در کمین هستند؛ و مردمی که همچنان برای خرید مایحتاج روزانه و افزایش نرخنامههای بدون پشتوانهی عقلانیِ کالاهای اساسی نگرانند.
میبینید؟!
حال و روزمان را میگویم؛
میبینید چه بر سرمان آوردهاید؟
نه امنیت جانی داریم، نه امنیت مالی و نه حتی امنیت روحی و روانی.
سرشار از انواع و اقسام دغدغههای درونی و بیرونی شدهایم.
هزار روحم و در یک بدن نمیگنجم.
#ارسطو چه نیکو گفت:
#جنایت و #آشوب،
زادهی #فقر و #تنگدستی است.
#نسترنرستمی
۱۴۰۳/۰۱/۲۵
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart
حدود ساعت ۱۵:۳۰ دقیقه، نبش میدانی که نامش #آزادیست اما در هر شبانهروز مملو از لحظات اسارت مردمیست که لاجرم باید از آن بگذرند تا به مقصدشان برسند ایستاده بودم.
قصد داشتم تاکسی سوار شوم و از روزی، پُر از تنشِ کاری به مأمنی که نامش خانه است پناه ببرم. ناگهان حضور دو پسرکِ جوانِ حدودا ۲۰_۱۹ ساله و شاید هم کمتر، نظرم را به خود جلب کرد. از پوشش ظاهری آن دو جوان احساس خوبی دریافت نکردم، چرا که پوشش ایشان شبیه به کسانی بود که تازه از ندامتگاه بیرون آمده باشند.
برای آنکه با آنان، هممسیر نشوم پیاده به راه افتادم و چند قدم جلوتر ایستادم.
چند ماشین عبور کرد و به مسیری که مقصد من بود نمیرفتند، رانندهای که صدای مرا شنیده بود ایستاد و گفت: "من میروم سوار شو". تاکسی را که سوار شدم تازه متوجه حضور آن دو جوان شدم، یکی صندلی جلو کنار راننده نشسته بود و آن دیگری صندلی پشت، دقیقا پشت سر راننده.
آنطرفتر خانمی که همسن و سال خودم بود با کلی خرید از بازار روز، سوار شد. پوشش ظاهریاش نمایانگر این بود که کارمند یکی از ادارات دولتیست. به واسطهی سوار شدن آن خانم که زودتر از من هم پیاده میشد، وسط نشستم. طبقِ معمولِ همیشه، هندزفری را در گوشم گذاشته و یکی از آهنگهای گوشیام را پِلی کردم تا در مسیر اندکی بیاندیشم.
هنوز چندی از حرکت ماشین نگذشته بود که جوان جلویی، بطری کوچک آبمعدنی را از داخل لباسش بیرون آورد، برگشت به دوست جوانش داد و گفت: "از این آبمعدنی بخور!"
با گوشهی چشمی، به هر دو جوان نگاهی انداختم. جوان کنار من، خود نیز جا خورد.
از نوعِ نگاهِ جوانِ جلویی به دوستش، اعتراف میکنم برای اولینبار غالب تهی کرده و برای لحظهای به این اندیشیدم، "مبادا اسید باشد." چراکه بطری به اندازهی یک استکان کوچک، مایعی را که هنوز نمیدانستیم چیست؟! درون خود جای داده بود.
داشتم به این فکر میکردم که اگر بخواهد آن مایع را به صورت ما بپاشد چه میتوان کرد؟!
که ناگهان پسرک درب بطری را باز کرد. صدای موسیقی را کمتر کرده و حواسم را کاملا جمع و زیر چشمی جوانِ کناری را میپاییدم.
جوان جرعهای از مایع را نوشید، انگار که جام زهری را نوشیده باشد سر و بدنش را تکانی داد و از دوستش پرسید: "این چه بود؟!"
پسرک جلویی میخندید و میگفت: "چه شد؟! خوشت آمد؟!"
حدودا ۱۰ دقیقهای گذشت و پسرک اول مجددا پرسید: "چه بود؟! احساس میکنم سَرِ خودم نیستم ( در حالت نرمال نیستم)". و هر از گاهی درب بطری را باز میکرد و آن را میبوئید.
مسیر طولانی بود و این اتفاق باعث شده بود که حس کنم هنوز چقدر راه نرفته باقیمانده است.
اواسط مسیر، آن خانم پیاده شد و دو جوان، تا پایان راه، همسفرم بودند و من نگران رُخدادن حرکتی ناشایست از سوی جوان کناری بودم.
هنگامی که پیاده شدم عمیقا تاسف خوردم و به فکر فرو رفتم:
عدهای نابخرد در مرکز کشور، فرسنگها آنسوتر، در شرقیترین نقطه، مرزها را باز گذاشتند و ما در اینسوتر، یعنی: غربیترین نقطهی کشور، باید نگران حضور افاغنه و تحرکات سیاسی_نظامی، فرهنگی و اخلاقیشان باشیم و مدیری نابخردتر، ما را با لحنی تهدیدآمیز مجبور به ارائهی گزارش کند. هنوز این دغدغه به پایان نرسیده، نگرانیمان از جنگ با اسرائیل شروع میشود.
مدتهای مدیدیست که تن و بدنمان از حضور داعش در منطقه میلرزد و همزمان باید از فقر مالیِ مردمی ترسید که هر لحظه برای یورش و سرقت در روز روشن در کمین هستند؛ و مردمی که همچنان برای خرید مایحتاج روزانه و افزایش نرخنامههای بدون پشتوانهی عقلانیِ کالاهای اساسی نگرانند.
میبینید؟!
حال و روزمان را میگویم؛
میبینید چه بر سرمان آوردهاید؟
نه امنیت جانی داریم، نه امنیت مالی و نه حتی امنیت روحی و روانی.
سرشار از انواع و اقسام دغدغههای درونی و بیرونی شدهایم.
هزار روحم و در یک بدن نمیگنجم.
#ارسطو چه نیکو گفت:
#جنایت و #آشوب،
زادهی #فقر و #تنگدستی است.
#نسترنرستمی
۱۴۰۳/۰۱/۲۵
#انجمنچهرهسانمشیانه
@chehrehsanmashianehart