#پیام #تغییر
#یادگیری کلید #پیشرفت و #موفقیت است. اما آیا میدانید که افراد به روشهای مختلف یاد میگیرند؟ #سبک_یادگیری خود را کشف کنید و #یادگیرنده بهتری شوید.
به طور شهودی میدانید که افراد به شیوههای مختلف یاد میگیرند. برخی با #خواندن یک #کتاب بهتر یاد میگیرند، برخی دیگر #گوش_دادن به #پادکست، و برخی دیگر هنگام تماشای #انجام_کار دیگران.
در سال ۱۹۸۴، دیوید کولب کتاب مهمی در این باره به نام «یادگیری تجربی» نوشت. او چهار «سبک یادگیری» متمایز را کشف کرد و چیزی را ایجاد کرد که به عنوان «#چرخه_یادگیری» شناخته میشود.
با توجه به چرخه یادگیری، یادگیری در چهار مرحله اتفاق میافتد:
🎓 #تجربه ملموس (احساس): کاری را انجام میدهید یا اتفاقی میافتد و این باعث ایجاد تجربه میشود.
🎓 #مشاهده انعکاسی (تماشا): شما در مورد تجربه جدید و به ویژه در مورد آنچه که هنوز نمیدانستید میاندیشید.
🎓 #مفهوم_سازی انتزاعی (اندیشه): آنچه را که اتفاق افتاده معنا میدهید و به درک خودتان اضافه یا آن را اصلاح میکنید.
🎓 #آزمایش فعال (انجام): درک جدیدتان را با استفاده از آن در عمل مورد آزمایش قرار میدهید.
بنابراین، هر زمان که واقعاً میخواهید چیزی یاد بگیرید، به این معنی است که باید تمام این چهار مرحله را طی کنید. منطقی است، درست است؟
اما این همه چیز نیست. کولب همچنین کشف کرد که افراد ترجیحات یا سبکهای یادگیری متفاوتی دارند که به مراحل مختلف چرخه یادگیری مربوط میشود. او چهار نفر را شناسایی کرد:
۱. #واگرایان (احساس و تماشا). ناظرانی هستند که از منظرهای مختلف به مسائل نگاه میکنند. آنها تجربیات خود را منعکس میکنند و دوست دارند از تخیل و خلاقیت خود استفاده کنند.
۲. #همانندسازان (تماشا و اندیشه). اندیشمندانی در میان ما هستند. آنها آنچه را که میبینند به دقت منعکس و مفهومسازی میکنند. آنها دوست دارند تجزیه و تحلیل کنند و در انتزاع و مدلسازی خوب هستند.
۳. #همگرایان (اندیشه و انجام). حلکنندههای کارآمدی هستند که مهارتهای تحلیلی خودشان را با جهتگیری عملی ترکیب میکنند. آنها راهحلهای سریع میخواهند و ادامه میدهند.
۴. #سازگاران (انجام و احساس). این افراد انجامدهنده هستند. آنها تمرینگرا هستند و بیشتر به صورت شهودی به موقعیتها برخورد میکنند. آنها چالشها و آزمایشهای جدید را دوست دارند.
من بیشتر یک یادگیرنده #سازگار هستم. من دوست دارم از طریق انجام دادن یاد بگیرم و در موردش بیاندیشم و سپس براساس احساسات و شهودی که در درون من ایجاد میشود به راهکار جدید برسم و دوباره آن را بیازمایم و بهبود دهم.
وقتی این نمودار را با نمودار دایرهای دیسک (DISC) که مربوط به شخصیتشناسی است تطابق دادم؛ دیدم که منطقه شخصیتی من یعنی C (درونگرا-وظیفهگرا) با سبک یادگیری من تطابق دارد.
از طرف دیگر، وقتی بیشتر بررسی کردم میبینم دورهها و کارگاههای آموزشی که آماده یا برگزار میکنم با سبک یادگیری و شخصیت من تطابق دارد. حتی یادداشتهایم در این شبکه اجتماعی و سایر شبکهها منطبق با این سبک است: نظریههای مدیریتی که دیگران ارائه دادند را با انجام دادن در عمل به راهکارهای تمرینمحور تبدیل میکنم و به صورت دورهها و آموزشهای کاربردی و تمرینمحور درمیآورم.
به این فکر میکنم که چه چیزی عملیاتیتر است و چگونه میتواند برای مخاطب من کاربردی شود تا بهتر بتواند انجام دهد. آنگاه همین محتوا را به یادداشتهای کوتاهی تبدیل میکنم که امیدوارم در عمل مفید باشند.
سبک یادگیری ترجیحی شما چیست؟
#یادگیری کلید #پیشرفت و #موفقیت است. اما آیا میدانید که افراد به روشهای مختلف یاد میگیرند؟ #سبک_یادگیری خود را کشف کنید و #یادگیرنده بهتری شوید.
به طور شهودی میدانید که افراد به شیوههای مختلف یاد میگیرند. برخی با #خواندن یک #کتاب بهتر یاد میگیرند، برخی دیگر #گوش_دادن به #پادکست، و برخی دیگر هنگام تماشای #انجام_کار دیگران.
در سال ۱۹۸۴، دیوید کولب کتاب مهمی در این باره به نام «یادگیری تجربی» نوشت. او چهار «سبک یادگیری» متمایز را کشف کرد و چیزی را ایجاد کرد که به عنوان «#چرخه_یادگیری» شناخته میشود.
با توجه به چرخه یادگیری، یادگیری در چهار مرحله اتفاق میافتد:
🎓 #تجربه ملموس (احساس): کاری را انجام میدهید یا اتفاقی میافتد و این باعث ایجاد تجربه میشود.
🎓 #مشاهده انعکاسی (تماشا): شما در مورد تجربه جدید و به ویژه در مورد آنچه که هنوز نمیدانستید میاندیشید.
🎓 #مفهوم_سازی انتزاعی (اندیشه): آنچه را که اتفاق افتاده معنا میدهید و به درک خودتان اضافه یا آن را اصلاح میکنید.
🎓 #آزمایش فعال (انجام): درک جدیدتان را با استفاده از آن در عمل مورد آزمایش قرار میدهید.
بنابراین، هر زمان که واقعاً میخواهید چیزی یاد بگیرید، به این معنی است که باید تمام این چهار مرحله را طی کنید. منطقی است، درست است؟
اما این همه چیز نیست. کولب همچنین کشف کرد که افراد ترجیحات یا سبکهای یادگیری متفاوتی دارند که به مراحل مختلف چرخه یادگیری مربوط میشود. او چهار نفر را شناسایی کرد:
۱. #واگرایان (احساس و تماشا). ناظرانی هستند که از منظرهای مختلف به مسائل نگاه میکنند. آنها تجربیات خود را منعکس میکنند و دوست دارند از تخیل و خلاقیت خود استفاده کنند.
۲. #همانندسازان (تماشا و اندیشه). اندیشمندانی در میان ما هستند. آنها آنچه را که میبینند به دقت منعکس و مفهومسازی میکنند. آنها دوست دارند تجزیه و تحلیل کنند و در انتزاع و مدلسازی خوب هستند.
۳. #همگرایان (اندیشه و انجام). حلکنندههای کارآمدی هستند که مهارتهای تحلیلی خودشان را با جهتگیری عملی ترکیب میکنند. آنها راهحلهای سریع میخواهند و ادامه میدهند.
۴. #سازگاران (انجام و احساس). این افراد انجامدهنده هستند. آنها تمرینگرا هستند و بیشتر به صورت شهودی به موقعیتها برخورد میکنند. آنها چالشها و آزمایشهای جدید را دوست دارند.
من بیشتر یک یادگیرنده #سازگار هستم. من دوست دارم از طریق انجام دادن یاد بگیرم و در موردش بیاندیشم و سپس براساس احساسات و شهودی که در درون من ایجاد میشود به راهکار جدید برسم و دوباره آن را بیازمایم و بهبود دهم.
وقتی این نمودار را با نمودار دایرهای دیسک (DISC) که مربوط به شخصیتشناسی است تطابق دادم؛ دیدم که منطقه شخصیتی من یعنی C (درونگرا-وظیفهگرا) با سبک یادگیری من تطابق دارد.
از طرف دیگر، وقتی بیشتر بررسی کردم میبینم دورهها و کارگاههای آموزشی که آماده یا برگزار میکنم با سبک یادگیری و شخصیت من تطابق دارد. حتی یادداشتهایم در این شبکه اجتماعی و سایر شبکهها منطبق با این سبک است: نظریههای مدیریتی که دیگران ارائه دادند را با انجام دادن در عمل به راهکارهای تمرینمحور تبدیل میکنم و به صورت دورهها و آموزشهای کاربردی و تمرینمحور درمیآورم.
به این فکر میکنم که چه چیزی عملیاتیتر است و چگونه میتواند برای مخاطب من کاربردی شود تا بهتر بتواند انجام دهد. آنگاه همین محتوا را به یادداشتهای کوتاهی تبدیل میکنم که امیدوارم در عمل مفید باشند.
سبک یادگیری ترجیحی شما چیست؟