▪️ آيا محمد، پيامبر اسلام وجود خارجى داشته است؟
#قسمت_سوم
امروز ما مرز میان دین یهود و مسیحیت را به روشنی میشناسیم. «تام هُلاند (Tom Holland)» یادآوری میکند که
تا پیش از «کُنستانتین (Constantine)» مرز دینی میان یهود و مسیحیت روشن نبود. این مرزبندی زمانی انجام گرفت که دین مسیح بکمک «کُنستانتین (Constantine)» به نام یک دین دولتی پذیرفته شد و رهبران کلیسا در جایگاهی قرار گرفتند که بتوانستند یک مرز شفاف برای پاسخ به این پرسش بکشند، که چه کسی مسیحی است و چه کسی نیست. کشیده شدن این «مرز دینی» یک واکُنشی را به همراه داشت. یهودی ها نیز در پاسخ به این مرزبندی، ناگزیر شدند چهارچوب های دینی خودشان را محکم تر و غیر قابل انعطاف تر کنند.
اکنون این پرسش پیش میآید که سرنوشت آن انسان هایی که باور بینابینی—یهودی / مسیحی-- داشتند چه شُده است؟
آیا آن #مسیحی هایی که همزمان «#یهودی» هم بودند و آن یهودی هایی که باور داشتند که عیسی مصلوب شده، پذیرفته بودند که او همان مسیح رهایی بخش آنها بوده است؟ بدینسان مومنین با باورهای بینابینی ناگزیر شدند که از باورهای دینی بینابینی شان دست بردارند. «تام هُلاند (Tom Holland)» بر این باور است که خاستگاه و سرچشمه دین اسلام باورهای دینی بینابینی این انسان هایی بود که کلیسا و کنیسه (پرستشگاه های یهودی) آنها را به گُناه «ارتداد» از «سرزمین مقدس» و خانه و آشیانه شان راند و به بیابان فرستاد. این آدم های «مرتد» در مکه گردهم نیامدند، بکله در جایی که آنها بیشترین شمار را داشتند، در جایی در میان سرزمین های فلسطین، اردون و سوریه که سپس تر شهر «پترا (Petra)» نام گرفت.
▪️آیا محمد وجود خارجی داشت؟
«تام هُلاند (Tom Holland)» به این پُرسش پاسخ مثبت میدهد. ما از بهر گزارش هایی که راهبان مسیحی در سده هفتم میلادی درباره #محمد داده اند، از وجود او آگاه هستیم، اگرچه نه به نام پیامبر.
راهبان از او به نام یک قانونگُزار یا یک فرمانده جنگی عرب یاد کرده اند. برخی از پژوهشگران به وجود محمد شک دارند. اسناد جالب دیگر نشان میدهند که محمد تا دوسال پس از آن زمانی که به نام سالمرگ محمد میشناسند، هنوز زنده بوده و رهبری فتح فلسطین را پیش میبرده است. بدینسان سندهای تاریخی و پُرسش ها سرشار از پیچیدگی هستند.
ادامه دارد ....
@bozoonhigz
#قسمت_سوم
امروز ما مرز میان دین یهود و مسیحیت را به روشنی میشناسیم. «تام هُلاند (Tom Holland)» یادآوری میکند که
تا پیش از «کُنستانتین (Constantine)» مرز دینی میان یهود و مسیحیت روشن نبود. این مرزبندی زمانی انجام گرفت که دین مسیح بکمک «کُنستانتین (Constantine)» به نام یک دین دولتی پذیرفته شد و رهبران کلیسا در جایگاهی قرار گرفتند که بتوانستند یک مرز شفاف برای پاسخ به این پرسش بکشند، که چه کسی مسیحی است و چه کسی نیست. کشیده شدن این «مرز دینی» یک واکُنشی را به همراه داشت. یهودی ها نیز در پاسخ به این مرزبندی، ناگزیر شدند چهارچوب های دینی خودشان را محکم تر و غیر قابل انعطاف تر کنند.
اکنون این پرسش پیش میآید که سرنوشت آن انسان هایی که باور بینابینی—یهودی / مسیحی-- داشتند چه شُده است؟
آیا آن #مسیحی هایی که همزمان «#یهودی» هم بودند و آن یهودی هایی که باور داشتند که عیسی مصلوب شده، پذیرفته بودند که او همان مسیح رهایی بخش آنها بوده است؟ بدینسان مومنین با باورهای بینابینی ناگزیر شدند که از باورهای دینی بینابینی شان دست بردارند. «تام هُلاند (Tom Holland)» بر این باور است که خاستگاه و سرچشمه دین اسلام باورهای دینی بینابینی این انسان هایی بود که کلیسا و کنیسه (پرستشگاه های یهودی) آنها را به گُناه «ارتداد» از «سرزمین مقدس» و خانه و آشیانه شان راند و به بیابان فرستاد. این آدم های «مرتد» در مکه گردهم نیامدند، بکله در جایی که آنها بیشترین شمار را داشتند، در جایی در میان سرزمین های فلسطین، اردون و سوریه که سپس تر شهر «پترا (Petra)» نام گرفت.
▪️آیا محمد وجود خارجی داشت؟
«تام هُلاند (Tom Holland)» به این پُرسش پاسخ مثبت میدهد. ما از بهر گزارش هایی که راهبان مسیحی در سده هفتم میلادی درباره #محمد داده اند، از وجود او آگاه هستیم، اگرچه نه به نام پیامبر.
راهبان از او به نام یک قانونگُزار یا یک فرمانده جنگی عرب یاد کرده اند. برخی از پژوهشگران به وجود محمد شک دارند. اسناد جالب دیگر نشان میدهند که محمد تا دوسال پس از آن زمانی که به نام سالمرگ محمد میشناسند، هنوز زنده بوده و رهبری فتح فلسطین را پیش میبرده است. بدینسان سندهای تاریخی و پُرسش ها سرشار از پیچیدگی هستند.
ادامه دارد ....
@bozoonhigz
Telegram
attach 📎
🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_دوم این پیش فرض متعصبانه موجب شده است که مفسرین مسلمان در اغلب موارد قادر به درک منظور نویسنده اين متن نباشند چرا که اولا در تفسیر، متن را با متون و سنن دیگر (کتاب مسیحی و یهودی) تطبیق نمیدهند و دوم…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟
#قسمت_سوم
#نولدکه از همان آغاز کتاب خود، یک نتیجه گیری عجولانه کرده است. وی تصور میکند که چون محمد به الهی بودن پیام خود ایمان داشته و برای آن هزینه داده و تلاش فراوان کرده است، پس نمیتوانسته با همدستی دوستان خود شیادی کرده باشد.
بنابراین براستی آنچه میگفته را کلامی میدانسته که به وحی شده است و نتیجه دوم اینکه محمد خود نویسنده قرآن بوده است. اما نولدکه در اینجا از یک فكت درست، یک نتیجه غلط گرفته است.
از این فكت که محمد به وحی بودن کلام خود ایمان داشته است الزاما نتیجه نمیشود که وی تصور میکرده به وی وحی میشود. یک امکان دیگری نیز وجود دارد و آن اينكه محمد واقعا ایمان داشته که پیام وی، وحی خداست اما نه به این معنا که مستقیما و شخصا باور داشته که توسط فرشتهای به وی وحی میشود.
او به رسالت خود ایمان داشته است و پیام خود را وحی خدا میدانسته اما وی میتوانسته پیام الهی را از کس دیگری دریافت کرده باشد و از کتبی که به وی داده میشده موعظه میکرده است اگرچه او براستی معتقد بوده که متن این کتب پیام خداست.
٢) دسته دوم از پژوهشگران سکولار غالبا منتقد اسلام و تجدیدنظر طلب هستند یعنی در اعتبار منابع اسلامی و تفاسیر موجود از آن تجدید نظر کرده و از ابتدا متن #قرآن را نه در زمینه تاریخی
مفروض در روایات اسلامی (در مکه توسط مردی به نام محمد بن عبدالله از سن چهل سالگی و...) بلکه صرفا با اتکا به روشهای تفسیر متن و دیگر مستندات تاریخی بررسی کردهاند
بنابراین ایشان صحت آنچه منابع متاخر اسلامی و تاریخ پذیرفته شده از اسلام نزد مسلمانان را کنار میگذارند یا به آنها دیده شک مینگرند.
با این نگاه اصلا معلوم نیست که آورنده قرآن حتما شخصی به نام محمد بن عبدالله باشد و در این دیدگاه بیشتر تلاش میشود تا با بررسی زبان شناختی و ریشههای غیراسلامی متن قرآن، آنرا یک محصول متاخر معرفی کنند، تعداد اين دسته پس از گذشت زمان و يافته هاى جديد تاريخى بيشتر و بيشتر ميشود.
برخی از این پژوهش قرآن، به این بسنده کردهاند که خاستگاه و تاثیر پذیری قرآن از مذاهب #یهودی و #مسیحی را اثبات کنند و به این ترتیب نشان دهند که برخلاف نظر مسلمانان،
قصص اشاره شده در قرآن بدیع نیستند بلکه اقتباسی هستند از کتب رسمی (انجیل و تورات) و دیگر کتب مربوط به فرقههای الحادی مسیحی و کتب غیرکانونی یهود.
در تاثیر پذیری احکام شریعت اسلام نیز از مذهب یهود جای شک وجود ندارد اما، سئوال اینجاست که این تاثیر پذیری به چه شکلی صورت گرفته است.
گروهی دیگر از این پژوهشگران نیز روی تاریخ قرآن و نحوه جمع آوری آن متمرکز هستند. #وانزبروگ ظهور اسلام را نه ناشی از صرفا التقاط فرهنگی بلکه تلاش یک فرقه مسیحی-یهودی برای نفوذ در اعراب میداند, مطالعات این مقاله اگرچه در روش و استدلال کاملا مستقل از بحث وانزبروگ است اما این نتیجه گیری وی را تایید میکند.
از گروه تجدیدنظر طلبان که رویکردهای زبان شناختی پیش گرفتهاند، کار #کریستف_لوکزنبرگ شایان ذکر است.
وی بسیاری از بخشهای متن قرآن را اصالتا یک مناجات نامه سریانی میداند که به اشتباه تعبیر و ترجمه شده است (باید در نظر داشت که نسخههای اولیه قرآن نقطهگذاری نشده بوده و برخی از این ابهامات در اثر نقطهگذاری اشتباه پدید آمده است) وجود کلماتی با ریشههای سریانی نشان میدهد که متن قرآن اصالتا در یک محیط صرفا #عربی یا حتی #عبری زبان به وجود نیامده است.
ادامه دارد .....
@bozoonhigz
#قسمت_سوم
#نولدکه از همان آغاز کتاب خود، یک نتیجه گیری عجولانه کرده است. وی تصور میکند که چون محمد به الهی بودن پیام خود ایمان داشته و برای آن هزینه داده و تلاش فراوان کرده است، پس نمیتوانسته با همدستی دوستان خود شیادی کرده باشد.
بنابراین براستی آنچه میگفته را کلامی میدانسته که به وحی شده است و نتیجه دوم اینکه محمد خود نویسنده قرآن بوده است. اما نولدکه در اینجا از یک فكت درست، یک نتیجه غلط گرفته است.
از این فكت که محمد به وحی بودن کلام خود ایمان داشته است الزاما نتیجه نمیشود که وی تصور میکرده به وی وحی میشود. یک امکان دیگری نیز وجود دارد و آن اينكه محمد واقعا ایمان داشته که پیام وی، وحی خداست اما نه به این معنا که مستقیما و شخصا باور داشته که توسط فرشتهای به وی وحی میشود.
او به رسالت خود ایمان داشته است و پیام خود را وحی خدا میدانسته اما وی میتوانسته پیام الهی را از کس دیگری دریافت کرده باشد و از کتبی که به وی داده میشده موعظه میکرده است اگرچه او براستی معتقد بوده که متن این کتب پیام خداست.
٢) دسته دوم از پژوهشگران سکولار غالبا منتقد اسلام و تجدیدنظر طلب هستند یعنی در اعتبار منابع اسلامی و تفاسیر موجود از آن تجدید نظر کرده و از ابتدا متن #قرآن را نه در زمینه تاریخی
مفروض در روایات اسلامی (در مکه توسط مردی به نام محمد بن عبدالله از سن چهل سالگی و...) بلکه صرفا با اتکا به روشهای تفسیر متن و دیگر مستندات تاریخی بررسی کردهاند
بنابراین ایشان صحت آنچه منابع متاخر اسلامی و تاریخ پذیرفته شده از اسلام نزد مسلمانان را کنار میگذارند یا به آنها دیده شک مینگرند.
با این نگاه اصلا معلوم نیست که آورنده قرآن حتما شخصی به نام محمد بن عبدالله باشد و در این دیدگاه بیشتر تلاش میشود تا با بررسی زبان شناختی و ریشههای غیراسلامی متن قرآن، آنرا یک محصول متاخر معرفی کنند، تعداد اين دسته پس از گذشت زمان و يافته هاى جديد تاريخى بيشتر و بيشتر ميشود.
برخی از این پژوهش قرآن، به این بسنده کردهاند که خاستگاه و تاثیر پذیری قرآن از مذاهب #یهودی و #مسیحی را اثبات کنند و به این ترتیب نشان دهند که برخلاف نظر مسلمانان،
قصص اشاره شده در قرآن بدیع نیستند بلکه اقتباسی هستند از کتب رسمی (انجیل و تورات) و دیگر کتب مربوط به فرقههای الحادی مسیحی و کتب غیرکانونی یهود.
در تاثیر پذیری احکام شریعت اسلام نیز از مذهب یهود جای شک وجود ندارد اما، سئوال اینجاست که این تاثیر پذیری به چه شکلی صورت گرفته است.
گروهی دیگر از این پژوهشگران نیز روی تاریخ قرآن و نحوه جمع آوری آن متمرکز هستند. #وانزبروگ ظهور اسلام را نه ناشی از صرفا التقاط فرهنگی بلکه تلاش یک فرقه مسیحی-یهودی برای نفوذ در اعراب میداند, مطالعات این مقاله اگرچه در روش و استدلال کاملا مستقل از بحث وانزبروگ است اما این نتیجه گیری وی را تایید میکند.
از گروه تجدیدنظر طلبان که رویکردهای زبان شناختی پیش گرفتهاند، کار #کریستف_لوکزنبرگ شایان ذکر است.
وی بسیاری از بخشهای متن قرآن را اصالتا یک مناجات نامه سریانی میداند که به اشتباه تعبیر و ترجمه شده است (باید در نظر داشت که نسخههای اولیه قرآن نقطهگذاری نشده بوده و برخی از این ابهامات در اثر نقطهگذاری اشتباه پدید آمده است) وجود کلماتی با ریشههای سریانی نشان میدهد که متن قرآن اصالتا در یک محیط صرفا #عربی یا حتی #عبری زبان به وجود نیامده است.
ادامه دارد .....
@bozoonhigz