💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
#شيخ_صدوق يكى از بزرگترين علماى تاريخ شيعه قتل عقبه بن ابي معيط را اينگونه در كتاب خود امالي بازتاب داده است:
جمعى از دانشمندان گفتگوئى ميان حسن بن على و وليد بن عقبه نقل كردهاند كه امام حسن باو گفت تو را ملامت نكنم كه على را سب ميكنى زيرا هشتاد تازيانه براى ميخوارى بتو زده و پدرت را بدستور رسول خدا دست بسته در روز بدر كشته است
#متن_عربى: فِي كَلاَمٍ كَانَ بَيْنَ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ بَيْنَ اَلْوَلِيدِ بْنِ عُقْبَةَ فَقَالَ لَهُ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لاَ أَلُومُكَ أَنْ تَسُبَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ جَلَدَكَ فِي اَلْخَمْرِ ثَمَانِينَ سَوْطاً وَ قَتَلَ أَبَاكَ صَبْراً بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي يَوْمِ بَدْرٍ
#منبع: امالي شيخ صدوق جلد ١ صفحه ٤٩٠
لينك صفحه در سايت جامع الأحاديث همراه با ترجمه و متن:
https://hadith.inoor.ir/hadith/440139?SourceID=0&PageType=ViewTranslate&HadithID=440139&FilterGroupID=0
#على شاهرگ گلوی مردانی را برید و آنها را به همان حال در بیابان رها کرد تا با شکنجه هرچه بیشتر بمیرند
#منبع: دفتر الامام على نوشته عبد الفتاح برگردان زیر نگر طالقانی پوشينه پنجم برگ ۲۷ ).
#مغیره پیرمردی که از بیم جان از دست محمد گریخته بود . على وى را دستگیر نمود و چون گوسفندی سرش را برید
#منبع: دفتر زنان پیغمبر نوشته عماد زاده برگهای ۲۱۹-۲۱۷ ).
#على , مالک و پسرش را کشت. دوهزار شتر و پنجهزار گوسفندانش را بنام غنيمت ربود
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی پوشینه یکم برگ ۱۸)
در دستبرد بر تیره هوازن چهل تن را کشت و دارایی همه را به غنيمت گرفت که آمده است در این تازش با هر شمشیر مردان را از میان سر تا پا به دو نیم کرده بود
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی برگهای ۸۷ تا ۸۹ پوشينه يكم)
#شيخ_عباس_قمى در كتاب منتهي الامال در صفحه ٢٦٤ مينويسد: در نبردى به نام ليلة الهرير [به معناى شبی که باد زوزه می کشید] زياده از پانصد كس و به قولى نهصد كس را با شمشير كشت و به هر ضربتى تكبير گفت (#منبع: منتهي الآمال باب معجزات حضرت على صفحه ٢٦٤)
مردی بنام نوفل بن که در خندق آبی غوته ور بود پس از بیرون کشیدن از آب موهایش را بدست گرفت و گوسفند وار سرش را برید
در #تاريخ_طبري اين داستان به اين شكل آمده است:
وَمِنْ بَنِي مَخْزُومٍ نَوْفَلُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ، وَكَانَ اقْتَحَمَ الْخَنْدَقَ فَتَوَرَّطَ فِيهِ، فَرَمَوْهُ بِالْحِجَارَةِ، فَقَالَ:
يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ، قِتْلَةً أَحْسَنَ مِنْ هَذِهِ! فَنَزَلَ إِلَيْهِ عَلِيٌّ فَقَتَلَهُ
#منبع: تاريخ الطبري ج ٢ ص ٥٧٤
@bozoonhigz
#شيخ_صدوق يكى از بزرگترين علماى تاريخ شيعه قتل عقبه بن ابي معيط را اينگونه در كتاب خود امالي بازتاب داده است:
جمعى از دانشمندان گفتگوئى ميان حسن بن على و وليد بن عقبه نقل كردهاند كه امام حسن باو گفت تو را ملامت نكنم كه على را سب ميكنى زيرا هشتاد تازيانه براى ميخوارى بتو زده و پدرت را بدستور رسول خدا دست بسته در روز بدر كشته است
#متن_عربى: فِي كَلاَمٍ كَانَ بَيْنَ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ بَيْنَ اَلْوَلِيدِ بْنِ عُقْبَةَ فَقَالَ لَهُ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لاَ أَلُومُكَ أَنْ تَسُبَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ جَلَدَكَ فِي اَلْخَمْرِ ثَمَانِينَ سَوْطاً وَ قَتَلَ أَبَاكَ صَبْراً بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي يَوْمِ بَدْرٍ
#منبع: امالي شيخ صدوق جلد ١ صفحه ٤٩٠
لينك صفحه در سايت جامع الأحاديث همراه با ترجمه و متن:
https://hadith.inoor.ir/hadith/440139?SourceID=0&PageType=ViewTranslate&HadithID=440139&FilterGroupID=0
#على شاهرگ گلوی مردانی را برید و آنها را به همان حال در بیابان رها کرد تا با شکنجه هرچه بیشتر بمیرند
#منبع: دفتر الامام على نوشته عبد الفتاح برگردان زیر نگر طالقانی پوشينه پنجم برگ ۲۷ ).
#مغیره پیرمردی که از بیم جان از دست محمد گریخته بود . على وى را دستگیر نمود و چون گوسفندی سرش را برید
#منبع: دفتر زنان پیغمبر نوشته عماد زاده برگهای ۲۱۹-۲۱۷ ).
#على , مالک و پسرش را کشت. دوهزار شتر و پنجهزار گوسفندانش را بنام غنيمت ربود
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی پوشینه یکم برگ ۱۸)
در دستبرد بر تیره هوازن چهل تن را کشت و دارایی همه را به غنيمت گرفت که آمده است در این تازش با هر شمشیر مردان را از میان سر تا پا به دو نیم کرده بود
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی برگهای ۸۷ تا ۸۹ پوشينه يكم)
#شيخ_عباس_قمى در كتاب منتهي الامال در صفحه ٢٦٤ مينويسد: در نبردى به نام ليلة الهرير [به معناى شبی که باد زوزه می کشید] زياده از پانصد كس و به قولى نهصد كس را با شمشير كشت و به هر ضربتى تكبير گفت (#منبع: منتهي الآمال باب معجزات حضرت على صفحه ٢٦٤)
مردی بنام نوفل بن که در خندق آبی غوته ور بود پس از بیرون کشیدن از آب موهایش را بدست گرفت و گوسفند وار سرش را برید
در #تاريخ_طبري اين داستان به اين شكل آمده است:
وَمِنْ بَنِي مَخْزُومٍ نَوْفَلُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ، وَكَانَ اقْتَحَمَ الْخَنْدَقَ فَتَوَرَّطَ فِيهِ، فَرَمَوْهُ بِالْحِجَارَةِ، فَقَالَ:
يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ، قِتْلَةً أَحْسَنَ مِنْ هَذِهِ! فَنَزَلَ إِلَيْهِ عَلِيٌّ فَقَتَلَهُ
#منبع: تاريخ الطبري ج ٢ ص ٥٧٤
@bozoonhigz
در ادامه بحث #فاطمه و شرح زندگى پر از رنج و مشقت اين دختر نگونبخت چند روايت ديگر از كتب علماى مسلمان مى آوريم و بحث را به پايان ميرسانيم.
روايتى كه امروز انتخاب كرده ايم بسيار جالب و قابل توجه ميباشد.
💠 گرو گذاشتن #لباس_زير_فاطمه فاطمه توسط #على
#علامه_مجلسى در جلد ٤٣ از كتاب معروف خود، #بحار_الأنوار روايتى را بدين مضمون روايت كرده:
ايشان مينويسد كه : #حضرت_علی از فرط گرسنگى و نداشتن چيزى براى خوردن در خانه, به سوى شخص #يهودى رفته و از وى طلب جو ميكند.
آن شخص یهودی برای ضمانت از وى چيزى بعنوان گرو ميخواهد.
#امام_علی نيز لباس زیر(زير دامنى يا شورتك، همانطور كه مجلسى در توضيح كلمه الملاءة اورده) #حضرت_فاطمه را كه از جنس صوف يا همان پشم بود را بعنوان گرو به شخص يهودى ميدهد.
در ادامه روايت امده كه آن شخص یهودی، لباس زیر حضرت فاطمه را به خانه اش ميبرد و در اتاقی نگه ميدارد و شب هنگام همسر وى وارد اتاقی که #لباس_زیر_فاطمه آنجا بود، ميشود و مشاهد ميكند که نوری از آن اتاق بلند شده که تمام آن اتاق را روشن کرده است.
وى برگشت و پیش شوهرش رفت و به او گفت : من از آن اتاق نور بسیار بزرگی را دیدم. مرد یهودی با تعجب و بعلت فراموش کردن موضوع لباسى که آورده و در آن اتاق گذاشته، شتابان بلند شد و به داخل اتاق رفت و مشاهده کرد که شعله های نور از آنجا متساطع شده كه به ماه درخشان شبيه است.
مرد يهودى ازين ماجرا خیلی تعجب کرد و به نور خیره شد و متوجه لباس زیر فاطمه شد.
پس یهودی و همسرش از خانه خارج شدند و هر کدام پیش خویشاوندان خود رفتند سپس با هشتاد نفر یهودی امدند و زمانی که انان متوجه این ماجرا شدند همه مسلمان شدند.
متن عربى روايت:
٣٦ ـ قب ، يج : روي أن عليا استقرض من يهودي شعيرا فاسترهنه شيئا فدفع إليه ملاءة فاطمة رهنا وكانت من الصوف فأدخلها اليهودي إلى دار ووضعها في بيت فلما كانت الليلة دخلت زوجته البيت الذي فيه الملاءة بشغل فرأت نورا ساطعا في البيت أضاءبه كله فانصرفت إلى زوجها فأخبرته بأنها رأت في ذلك البيت ضوءا عظيما فتعجب اليهودي زوجها وقد نسي أن في بيته ملاءة فاطمة ، فنهض مسرعا ودخل البيت فاذا ضياء الملاءة ينشر شعاعها كأنه يشتعل من بدر منير يلمع من قريب ، فتعجب من ذلك فأنعم النظر في موضع الملاءة فعلم أن ذلك النور من ملاءة فاطمة ، فخرج اليهودي يعدو إلى أقربائه وزوجته تعدو إلى أقربائها فاجتمع ثمانون من اليهود فرأوا ذلك فأسلموا كلهم.
بيان : الملاءة بالضم والمد الازار والريطة [١].
[١]كذا في القاموس. وفى اقرب الموارد : هى الريطة ذات لفقين و ـ ثوب يلبس على الفخذين.
منابع :
بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسي جلد : ٤٣ صفحه : ٣٠
و در چاپ ديگر بحار الأنوار جلد ٤٣ ص ٢٧-٢٨
الثاقب فى المناقب از علامه طوسى ص ٣٠١ و ٣٠٢
الخرائج و الجرائح از قطب راوندى ص ٥٣٧ و ٥٣٨
همانطور كه ديديد #حيدر_كرار بعلت اينكه هنر كاركردن و نان اورى خانواده اش را نداشته و منبع درامدش دزدى و راهزنى بوده، از فرط ندارى و گرسنگى از #لباس_زير_فاطمه هم نميگذرد. خوب جناب شير خدا، خيلى مرد هستى شمشير يا لباس جنگت را گروه بده، به لباس زير اين دختر بيچاره چكار دارى؟؟؟
@bozoonhigz
روايتى كه امروز انتخاب كرده ايم بسيار جالب و قابل توجه ميباشد.
💠 گرو گذاشتن #لباس_زير_فاطمه فاطمه توسط #على
#علامه_مجلسى در جلد ٤٣ از كتاب معروف خود، #بحار_الأنوار روايتى را بدين مضمون روايت كرده:
ايشان مينويسد كه : #حضرت_علی از فرط گرسنگى و نداشتن چيزى براى خوردن در خانه, به سوى شخص #يهودى رفته و از وى طلب جو ميكند.
آن شخص یهودی برای ضمانت از وى چيزى بعنوان گرو ميخواهد.
#امام_علی نيز لباس زیر(زير دامنى يا شورتك، همانطور كه مجلسى در توضيح كلمه الملاءة اورده) #حضرت_فاطمه را كه از جنس صوف يا همان پشم بود را بعنوان گرو به شخص يهودى ميدهد.
در ادامه روايت امده كه آن شخص یهودی، لباس زیر حضرت فاطمه را به خانه اش ميبرد و در اتاقی نگه ميدارد و شب هنگام همسر وى وارد اتاقی که #لباس_زیر_فاطمه آنجا بود، ميشود و مشاهد ميكند که نوری از آن اتاق بلند شده که تمام آن اتاق را روشن کرده است.
وى برگشت و پیش شوهرش رفت و به او گفت : من از آن اتاق نور بسیار بزرگی را دیدم. مرد یهودی با تعجب و بعلت فراموش کردن موضوع لباسى که آورده و در آن اتاق گذاشته، شتابان بلند شد و به داخل اتاق رفت و مشاهده کرد که شعله های نور از آنجا متساطع شده كه به ماه درخشان شبيه است.
مرد يهودى ازين ماجرا خیلی تعجب کرد و به نور خیره شد و متوجه لباس زیر فاطمه شد.
پس یهودی و همسرش از خانه خارج شدند و هر کدام پیش خویشاوندان خود رفتند سپس با هشتاد نفر یهودی امدند و زمانی که انان متوجه این ماجرا شدند همه مسلمان شدند.
متن عربى روايت:
٣٦ ـ قب ، يج : روي أن عليا استقرض من يهودي شعيرا فاسترهنه شيئا فدفع إليه ملاءة فاطمة رهنا وكانت من الصوف فأدخلها اليهودي إلى دار ووضعها في بيت فلما كانت الليلة دخلت زوجته البيت الذي فيه الملاءة بشغل فرأت نورا ساطعا في البيت أضاءبه كله فانصرفت إلى زوجها فأخبرته بأنها رأت في ذلك البيت ضوءا عظيما فتعجب اليهودي زوجها وقد نسي أن في بيته ملاءة فاطمة ، فنهض مسرعا ودخل البيت فاذا ضياء الملاءة ينشر شعاعها كأنه يشتعل من بدر منير يلمع من قريب ، فتعجب من ذلك فأنعم النظر في موضع الملاءة فعلم أن ذلك النور من ملاءة فاطمة ، فخرج اليهودي يعدو إلى أقربائه وزوجته تعدو إلى أقربائها فاجتمع ثمانون من اليهود فرأوا ذلك فأسلموا كلهم.
بيان : الملاءة بالضم والمد الازار والريطة [١].
[١]كذا في القاموس. وفى اقرب الموارد : هى الريطة ذات لفقين و ـ ثوب يلبس على الفخذين.
منابع :
بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسي جلد : ٤٣ صفحه : ٣٠
و در چاپ ديگر بحار الأنوار جلد ٤٣ ص ٢٧-٢٨
الثاقب فى المناقب از علامه طوسى ص ٣٠١ و ٣٠٢
الخرائج و الجرائح از قطب راوندى ص ٥٣٧ و ٥٣٨
همانطور كه ديديد #حيدر_كرار بعلت اينكه هنر كاركردن و نان اورى خانواده اش را نداشته و منبع درامدش دزدى و راهزنى بوده، از فرط ندارى و گرسنگى از #لباس_زير_فاطمه هم نميگذرد. خوب جناب شير خدا، خيلى مرد هستى شمشير يا لباس جنگت را گروه بده، به لباس زير اين دختر بيچاره چكار دارى؟؟؟
@bozoonhigz
💠 محل دفن جسد #علی_ابن_ابی_طالب کجاست؟؟
و يكى از جالبترين داستانهاى #مذهب_آخوندها اين است كه:
1⃣ اثبات اركان اصلى مذهبشان (امامت، عصمت، مهدويت) وجود ندارد!
2⃣ محل دفن #امام_اولشان مشخص نيست!
3⃣ محل دفن دختر پيامبر و همسر امام اولشان مشخص نيست!
4⃣ تاريخ ولادت و وفات همسر امام اولشان مشخص نيست!
5⃣ محل و كيفيت دفن #امام_دومشان مشخص نيست!
6⃣ محل و كيفيت دفن #امام_سومشان و وجود جسد در آن در هاله اى از ابهام است!
و ...
ولى در كتابهائى كه نوشته اند گفتگو هاى بسيار شخصى، مانند:
✍ گفتگوى #على با جسد فاطمه و حتى دعاهاى على و فرياد زدن درون چاه، كلمه به كلمه و با دقت نوشته شده است.
گفتگوى #امام_حسين با ياران نزديكش قبل از رفتن به ميدان جنگ نوشته شده است، حال آنكه همه آن افراد كشته شده اند(راوى كه بوده؟؟)
❓جداً كجاست عقل و منطق انسان فهميده و دانا كه تمام اين خرافات و جهالت و افسانه سرائى را ببيند و با افتخار از اعتقاد ساخته ذهن مشوش #آخوندها دفاع كند؟؟
@bozoonhigz
و يكى از جالبترين داستانهاى #مذهب_آخوندها اين است كه:
1⃣ اثبات اركان اصلى مذهبشان (امامت، عصمت، مهدويت) وجود ندارد!
2⃣ محل دفن #امام_اولشان مشخص نيست!
3⃣ محل دفن دختر پيامبر و همسر امام اولشان مشخص نيست!
4⃣ تاريخ ولادت و وفات همسر امام اولشان مشخص نيست!
5⃣ محل و كيفيت دفن #امام_دومشان مشخص نيست!
6⃣ محل و كيفيت دفن #امام_سومشان و وجود جسد در آن در هاله اى از ابهام است!
و ...
ولى در كتابهائى كه نوشته اند گفتگو هاى بسيار شخصى، مانند:
✍ گفتگوى #على با جسد فاطمه و حتى دعاهاى على و فرياد زدن درون چاه، كلمه به كلمه و با دقت نوشته شده است.
گفتگوى #امام_حسين با ياران نزديكش قبل از رفتن به ميدان جنگ نوشته شده است، حال آنكه همه آن افراد كشته شده اند(راوى كه بوده؟؟)
❓جداً كجاست عقل و منطق انسان فهميده و دانا كه تمام اين خرافات و جهالت و افسانه سرائى را ببيند و با افتخار از اعتقاد ساخته ذهن مشوش #آخوندها دفاع كند؟؟
@bozoonhigz
#خشونت_در_اسلام
💥جنایت های #علی_بن_ابیطالب
#قسمت_ششم
⚡️سريّه علی بن ابیطالب به #فلس در ربيع الآخر سال نهم
⚡️ #عبد_الرحمن_بن عبد_العزيز میگفت: شنيدم که #عبدالله_بن_ابی_بکر_بن_حزم به موسی بن عمران بن منّاح که با يكديگر کناربقيع نشسته بودند میگفت: آيا سريّه فلس را میدانی؟
⚡️ #موسی_بن_عمران گفت: من اصلا نام اين سريّه را هم نشنيده ام. عبدالله بن ابی بکربن حزم خنديد و گفت: #پيامبر #على را با يکصد و پنجاه مرد، که يکصد شتر و پنجاه اسب داشتند و در آن گروه
هيچکس جز أنصار نبودند، وسران قبيله هاى اوس و خزرج اعزام فرمود.
⚡️آنها از اسبها استفاده نکردند و شتران را به کار گرفتند و بر قبائلی غارت بردند. از منطقه سکونت خاندان حاتم پرسيدند و آنجافرود آمدند و سحرگاهی بر آنها حمله کردند و با دستهای پر، ازاسير و شتر و
گوسپند به مدينه برگشتند. بتخانه فلس را نيز که مهمترين بت و بتکده قبيله طی بود ويران ساختند.
⚡️ #عبد_الرحمن بن عبد العزيز گويد: اين موضوع را برای #محمد_بن_عمر_بن_علی گفتم و او گفت: مثل اينکه ابن حزم درست و کامل نگفته است. گويد: به او گفتم توبيان کن! و او گفت:
⚡️ #پيامبر, #على_بن_ابيطالب را برای ويران کردن بت و بتکده فلس همراه يکصد و پنجاه نفر از انصار روانه فرمود، حتی يک نفر هم از مهاجران همراه ايشان نبود. آنها پنجاه اسب و مرکوبهاى ديگری نيز همراه داشتند. امّا از شترها استفاده کرده و از به کار بردن اسبها خودداری کردند.
⚡️ #پيامبر فرمود که به قبائل غير #مسلمان غارت برند.(هدف اصلي اين جنگها) على با اصحاب خود بيرون رفت. پرچمى سياه و رايتى سپيد داشتند و مسلح به نيزه و سلاحهاى ديگربودند و آشکارا اسلحه حمل میکردند.
⚡️ #علی رايت خود رابه سهل بن حنيف و پرچم را به جبار بن صخر سلمی داد و راهنمايی از بنی اسد را، که نامش حريث بود، همراه خود ساخت و راه فيد گرفت، و چون نزديک سرزمين دشمن رسيد فرمود: ميان شما و قبيلهای که آهنگ آن داريد يک روز کامل راه است، اگر در روز حرکت کنيم ممکن است به چوپان ها و ديدبانهاى ايشان برخورد کنيم و آنها به قبيله خبر برسانند و در نتيجه متفرق شوند و نتوانيد به خواسته(#غارت) خود برسيد، بنابر اين امروز را همين جا میمانيم، چون شب بشود شبانه با اسب راه میپيماييم تا سپيده دم به آنها برسيم و بتوانيم غنيمتى بدست آورديم.
@bozoonhigz
💥جنایت های #علی_بن_ابیطالب
#قسمت_ششم
⚡️سريّه علی بن ابیطالب به #فلس در ربيع الآخر سال نهم
⚡️ #عبد_الرحمن_بن عبد_العزيز میگفت: شنيدم که #عبدالله_بن_ابی_بکر_بن_حزم به موسی بن عمران بن منّاح که با يكديگر کناربقيع نشسته بودند میگفت: آيا سريّه فلس را میدانی؟
⚡️ #موسی_بن_عمران گفت: من اصلا نام اين سريّه را هم نشنيده ام. عبدالله بن ابی بکربن حزم خنديد و گفت: #پيامبر #على را با يکصد و پنجاه مرد، که يکصد شتر و پنجاه اسب داشتند و در آن گروه
هيچکس جز أنصار نبودند، وسران قبيله هاى اوس و خزرج اعزام فرمود.
⚡️آنها از اسبها استفاده نکردند و شتران را به کار گرفتند و بر قبائلی غارت بردند. از منطقه سکونت خاندان حاتم پرسيدند و آنجافرود آمدند و سحرگاهی بر آنها حمله کردند و با دستهای پر، ازاسير و شتر و
گوسپند به مدينه برگشتند. بتخانه فلس را نيز که مهمترين بت و بتکده قبيله طی بود ويران ساختند.
⚡️ #عبد_الرحمن بن عبد العزيز گويد: اين موضوع را برای #محمد_بن_عمر_بن_علی گفتم و او گفت: مثل اينکه ابن حزم درست و کامل نگفته است. گويد: به او گفتم توبيان کن! و او گفت:
⚡️ #پيامبر, #على_بن_ابيطالب را برای ويران کردن بت و بتکده فلس همراه يکصد و پنجاه نفر از انصار روانه فرمود، حتی يک نفر هم از مهاجران همراه ايشان نبود. آنها پنجاه اسب و مرکوبهاى ديگری نيز همراه داشتند. امّا از شترها استفاده کرده و از به کار بردن اسبها خودداری کردند.
⚡️ #پيامبر فرمود که به قبائل غير #مسلمان غارت برند.(هدف اصلي اين جنگها) على با اصحاب خود بيرون رفت. پرچمى سياه و رايتى سپيد داشتند و مسلح به نيزه و سلاحهاى ديگربودند و آشکارا اسلحه حمل میکردند.
⚡️ #علی رايت خود رابه سهل بن حنيف و پرچم را به جبار بن صخر سلمی داد و راهنمايی از بنی اسد را، که نامش حريث بود، همراه خود ساخت و راه فيد گرفت، و چون نزديک سرزمين دشمن رسيد فرمود: ميان شما و قبيلهای که آهنگ آن داريد يک روز کامل راه است، اگر در روز حرکت کنيم ممکن است به چوپان ها و ديدبانهاى ايشان برخورد کنيم و آنها به قبيله خبر برسانند و در نتيجه متفرق شوند و نتوانيد به خواسته(#غارت) خود برسيد، بنابر اين امروز را همين جا میمانيم، چون شب بشود شبانه با اسب راه میپيماييم تا سپيده دم به آنها برسيم و بتوانيم غنيمتى بدست آورديم.
@bozoonhigz
#خشونت_در_اسلام
💥جنایت های #علی_بن_ابیطالب
#قسمت_هفتم
⚡️گفتند: اين رأي درستى است و و همانجا اردوی موقت زدند و شتران رابرای چرا رها کردند. سپس تنى چند رابرای سرکشی و کسب خبر به اطراف فرستادند، از جمله #ابو_قتاده و #حباب_بن_منذر و #ابو_نائله.
⚡️آنها بر اسب سوار شده و اطراف اردوگاه گشت میزدند که به غلام سياهی برخوردند و از او پرسيدند، کيستی و چه میکنی؟ گفت: پی کار خود هستم. او را به حضور على آوردند.#على فرمود: کيستی و چه کار داری؟ گفت: در جستجوی چيزى بودم.
⚡️فرمود: او را دربند کنيد. غلام گفت: من غلام مردی ازخاندان بنی نبهان از قبيله طی هستم، دستور داده اند اينجا باشم و گفتند اگر سواران #محمد را ديدی به سرعت پيش ما بيا و خبر بياور.
⚡️من به گروهی برنخورده بودم و همينکه شما را ديدم خواستم پيش آنها بروم، بعد گفتم عجله نکنم بلکه دوستان ديگرم خبر روشنتری بياورند و شمار شما و اسبان و سواران و پيادگانتان را بدست آورده باشند.
⚡️حالا هم ازآنچه بسرم آمده است ترسی ندارم و در واقع اسير و مقيد بودم تا اينکه پيشاهنگان شما مرا گرفتند. #علی فرمود: راست بگو چه خبر داری؟ گفت: قبيله به فاصله سير يک شب بلند با شما فاصله دارند، سواران شما میتوانند صبح زود به آنها برسند و فردا صبح میتوانيد بر آنها #غارت بريد.
⚡️ #على به ياران خود گفت: رأی شما چيست؟ #جباربن_صخر گفت: عقيده من اين است که امشب را تا صبح بر اسبان خود بتازيم و صبح زود که آنها در حال استراحتند به ايشان غارت بريم.
⚡️ غلام سياه را با خود بردند و اسبها را نوبتی سوار میشدند و يکی که پياده میشد ديگری سوار میشد، غلام سياه هم شانه هايش بسته بود. همينکه شب به نيمه رسيد غلام سياه به دروغ گفت: من راه را گم كرده ام و مثل اينکه ازآن گذشته ايم.
@bozoonhigz
💥جنایت های #علی_بن_ابیطالب
#قسمت_هفتم
⚡️گفتند: اين رأي درستى است و و همانجا اردوی موقت زدند و شتران رابرای چرا رها کردند. سپس تنى چند رابرای سرکشی و کسب خبر به اطراف فرستادند، از جمله #ابو_قتاده و #حباب_بن_منذر و #ابو_نائله.
⚡️آنها بر اسب سوار شده و اطراف اردوگاه گشت میزدند که به غلام سياهی برخوردند و از او پرسيدند، کيستی و چه میکنی؟ گفت: پی کار خود هستم. او را به حضور على آوردند.#على فرمود: کيستی و چه کار داری؟ گفت: در جستجوی چيزى بودم.
⚡️فرمود: او را دربند کنيد. غلام گفت: من غلام مردی ازخاندان بنی نبهان از قبيله طی هستم، دستور داده اند اينجا باشم و گفتند اگر سواران #محمد را ديدی به سرعت پيش ما بيا و خبر بياور.
⚡️من به گروهی برنخورده بودم و همينکه شما را ديدم خواستم پيش آنها بروم، بعد گفتم عجله نکنم بلکه دوستان ديگرم خبر روشنتری بياورند و شمار شما و اسبان و سواران و پيادگانتان را بدست آورده باشند.
⚡️حالا هم ازآنچه بسرم آمده است ترسی ندارم و در واقع اسير و مقيد بودم تا اينکه پيشاهنگان شما مرا گرفتند. #علی فرمود: راست بگو چه خبر داری؟ گفت: قبيله به فاصله سير يک شب بلند با شما فاصله دارند، سواران شما میتوانند صبح زود به آنها برسند و فردا صبح میتوانيد بر آنها #غارت بريد.
⚡️ #على به ياران خود گفت: رأی شما چيست؟ #جباربن_صخر گفت: عقيده من اين است که امشب را تا صبح بر اسبان خود بتازيم و صبح زود که آنها در حال استراحتند به ايشان غارت بريم.
⚡️ غلام سياه را با خود بردند و اسبها را نوبتی سوار میشدند و يکی که پياده میشد ديگری سوار میشد، غلام سياه هم شانه هايش بسته بود. همينکه شب به نيمه رسيد غلام سياه به دروغ گفت: من راه را گم كرده ام و مثل اينکه ازآن گذشته ايم.
@bozoonhigz
#خشونت_در_اسلام
💥جنایت های #علی_بن_ابیطالب
#قسمت_نهم
⚡️ بقيه سپاهيان #مسلمان هم فرارسيدند و جمع شدند و اسيران را پيش آوردند و اسلام را به آنها عرضه
کردند. هر کس #مسلمان شد آزادش ساختند و هر کس نپذيرفت #گردنش_را_زدند (لا اكراه في الدين)
⚡️تا اينکه غلام سياه (اسلم) را پيش آوردند و اسلام را بر او عرضه داشتند، گفت: سوگند به خدا ترس از شمشير پستی است، و زندگی جاودان نيست! گويد: مردی ازقبيله که #مسلمان شده بود گفت: خيلى جاى تعجب است، مگر آن وقتی که تو را گرفتند اين مسأله مطرح نبود! اکنون که گروهی از ما کشته و گروهی اسير و گروهی هم به رغبت(با زور شمشیر) #مسلمان شده اند چنين میگويی؟ وای بر تو، حالا ديگر مسلمان شو و آيين محمد را پيروى كن! گفت: مسلمان مى شوم و دين #محمد را گردن مى نهم.پس مسلمان شد و آزادش کردند، ولی همواره سرکش بود و تسليم نمیشد تا اينکه در واقعه ردّه همراه خالد بن وليد به يمامه رفت و سخت کوشيد و کشته و خوش عاقبت شد.
⚡️گويد: #علی به بتخانه فلس رفت و آن را ويران كرد. در خزانه آنجا سه شمشير يافت به نام رسوب، مخذم و يمانى و سه زره و پارچه ها و لباسهايیکه به او میپوشاندند.
⚡️اسيران را هم جمع کردند و ابو قتاده را به مراقبت از ايشان منصوب کردند و عبد الله بن عتيک سلمی مأمور دامها و اثاثيه شد، و حرکت کردند. چون به رکک رسيدند فرود آمدند و غنائم و اسيران را تقسيم کردند. دو شمشير رسوب ومخذم رابه #رسول_خدا اختصاص دادند(سر دسته دزدان مدينه) و شمشير ديگر هم بعد در سهم آن حضرت(علي) قرار گرفت،خمس غنائم را هم قبلا جدا کرده بودند. همچنين اسيران خاندان حاتم راتقسيم نکردند و آنها را مدينه آوردند.
👈واقدی گويد: اين جريان رابه عبدالله بن جعفر زهرى گفتم، او گفت: ابن ابی عون برايم نقل کرد که خواهر عدی بن حاتم هم جزء اسيران بود که او را تقسيم نکردند و درخانه ﺭﻣﻠﻪ دخترحارث نگهداری میشد.
🔹عدى بن حاتم پس از اطلاع بر حركت #على گريخت چون او را در مدينه جاسوسى بود كه به او خبر داده بود و او به شام رفت.......
✨منبع :
ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻐﺎﺯﻱ, تأليفِ ﻣﺤﻤﺪ بن عُمَر واقدی (م ۲۰۷)
ترجمۀمحمود مهدوی دامغانی, ﺻﺺ. 594 -597
@bozoonhigz
💥جنایت های #علی_بن_ابیطالب
#قسمت_نهم
⚡️ بقيه سپاهيان #مسلمان هم فرارسيدند و جمع شدند و اسيران را پيش آوردند و اسلام را به آنها عرضه
کردند. هر کس #مسلمان شد آزادش ساختند و هر کس نپذيرفت #گردنش_را_زدند (لا اكراه في الدين)
⚡️تا اينکه غلام سياه (اسلم) را پيش آوردند و اسلام را بر او عرضه داشتند، گفت: سوگند به خدا ترس از شمشير پستی است، و زندگی جاودان نيست! گويد: مردی ازقبيله که #مسلمان شده بود گفت: خيلى جاى تعجب است، مگر آن وقتی که تو را گرفتند اين مسأله مطرح نبود! اکنون که گروهی از ما کشته و گروهی اسير و گروهی هم به رغبت(با زور شمشیر) #مسلمان شده اند چنين میگويی؟ وای بر تو، حالا ديگر مسلمان شو و آيين محمد را پيروى كن! گفت: مسلمان مى شوم و دين #محمد را گردن مى نهم.پس مسلمان شد و آزادش کردند، ولی همواره سرکش بود و تسليم نمیشد تا اينکه در واقعه ردّه همراه خالد بن وليد به يمامه رفت و سخت کوشيد و کشته و خوش عاقبت شد.
⚡️گويد: #علی به بتخانه فلس رفت و آن را ويران كرد. در خزانه آنجا سه شمشير يافت به نام رسوب، مخذم و يمانى و سه زره و پارچه ها و لباسهايیکه به او میپوشاندند.
⚡️اسيران را هم جمع کردند و ابو قتاده را به مراقبت از ايشان منصوب کردند و عبد الله بن عتيک سلمی مأمور دامها و اثاثيه شد، و حرکت کردند. چون به رکک رسيدند فرود آمدند و غنائم و اسيران را تقسيم کردند. دو شمشير رسوب ومخذم رابه #رسول_خدا اختصاص دادند(سر دسته دزدان مدينه) و شمشير ديگر هم بعد در سهم آن حضرت(علي) قرار گرفت،خمس غنائم را هم قبلا جدا کرده بودند. همچنين اسيران خاندان حاتم راتقسيم نکردند و آنها را مدينه آوردند.
👈واقدی گويد: اين جريان رابه عبدالله بن جعفر زهرى گفتم، او گفت: ابن ابی عون برايم نقل کرد که خواهر عدی بن حاتم هم جزء اسيران بود که او را تقسيم نکردند و درخانه ﺭﻣﻠﻪ دخترحارث نگهداری میشد.
🔹عدى بن حاتم پس از اطلاع بر حركت #على گريخت چون او را در مدينه جاسوسى بود كه به او خبر داده بود و او به شام رفت.......
✨منبع :
ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻐﺎﺯﻱ, تأليفِ ﻣﺤﻤﺪ بن عُمَر واقدی (م ۲۰۷)
ترجمۀمحمود مهدوی دامغانی, ﺻﺺ. 594 -597
@bozoonhigz
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان!
#قسمت_چهارم(آخر)
در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت ديگر را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
٧) روايت هفتم از كتاب #جلاء_العيون_مجلسى:
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.
#منبع: جلاء العيون (تاريخ چهارده معصوم) ، تاليف محمدباقر مجلسى - تحقيق سيد على اماميان ، صفحه ٣٣٥
#متن_عربى همين روايت كه در كتاب #امالى از شيخ صدوق(ابن بابويه) آمده است:
٤ - حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، قال: حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي، عن أبيه، عن أحمد بن النضر الخزاز، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي حمزة الثمالي، عن حبيب بن عمرو، قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) في مرضه الذي قبض فيه، فحل عن جراحته، فقلت: يا أمير المؤمنين، ما جرحك هذا بشئ، وما بك من بأس. فقال لي: يا حبيب، أنا والله مفارقكم الساعة. قال: فبكيت عند ذلك، وبكت أم كلثوم، وكانت قاعدة عنده، فقال لها: ما يبكيك يا بنية؟ فقالت: ذكرت يا أبه أنك تفارقنا الساعة فبكيت. فقال لها: يا بنية لا تبكين، فوالله لو ترين ما يرى أبوك ما بكيت.
#منبع: امالى، شيخ صدوق(ابن بابويه) ، صفحه ٣٩٦
٨) روايت هشتم از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را میپیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳
٢). الامالی؛ شیخ مفید؛ صفحه ۳۵۲
٣). أعيان الشيعة؛ الأمين، السيد محسن؛ ج٣ ص ٤٦٥
٤). مسند الإمام علي (ع) ؛ القبانجي، حسن؛ ج ٧ ص ٤٥٢
٥). بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء؛ العلامة المجلسي ؛ ج ٤٢ ص ٢٠٤
٦). حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع) ؛ البحراني، السيد هاشم؛ ج۲ ص ٣٩١
سند این روایت نیز از نظر علامه مجلسی صحیح می باشد [رجوع كنيد به : جلال العیون صفحه ۳۲۶]
اين هشت روايت، مُشتى از خروار و نمونه اندكى بود از آنچه كه در #نهى_عزادارى از ائمه شيعه نقل شده است
آيا با وجود اين روايات هنوز بايد چرنديات #آخوندهاى_دروغگو و شياد را درباره عزادارى باور كرد و كاسه داغتر از آش شد؟
عزادارى هايى كه #شيعيان به هر مناسبتى برپا ميدارند تنها و تنها ضامن بقاى آخوندها در فرهنگ روزمره مردم است و القاء حس ندامت و گناهكار بودن به عامه جامعه و درآوردن اشك آنها با داستانهائى كه هيچكدام واقعيت خارجى و استناد تاريخى ندارند و در زمان سلاطين خون آشام صفويه ساخته شده اند.
قضاوت با عاقلان
@bozoonhigz
#قسمت_چهارم(آخر)
در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت ديگر را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
٧) روايت هفتم از كتاب #جلاء_العيون_مجلسى:
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.
#منبع: جلاء العيون (تاريخ چهارده معصوم) ، تاليف محمدباقر مجلسى - تحقيق سيد على اماميان ، صفحه ٣٣٥
#متن_عربى همين روايت كه در كتاب #امالى از شيخ صدوق(ابن بابويه) آمده است:
٤ - حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، قال: حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي، عن أبيه، عن أحمد بن النضر الخزاز، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي حمزة الثمالي، عن حبيب بن عمرو، قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) في مرضه الذي قبض فيه، فحل عن جراحته، فقلت: يا أمير المؤمنين، ما جرحك هذا بشئ، وما بك من بأس. فقال لي: يا حبيب، أنا والله مفارقكم الساعة. قال: فبكيت عند ذلك، وبكت أم كلثوم، وكانت قاعدة عنده، فقال لها: ما يبكيك يا بنية؟ فقالت: ذكرت يا أبه أنك تفارقنا الساعة فبكيت. فقال لها: يا بنية لا تبكين، فوالله لو ترين ما يرى أبوك ما بكيت.
#منبع: امالى، شيخ صدوق(ابن بابويه) ، صفحه ٣٩٦
٨) روايت هشتم از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را میپیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳
٢). الامالی؛ شیخ مفید؛ صفحه ۳۵۲
٣). أعيان الشيعة؛ الأمين، السيد محسن؛ ج٣ ص ٤٦٥
٤). مسند الإمام علي (ع) ؛ القبانجي، حسن؛ ج ٧ ص ٤٥٢
٥). بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء؛ العلامة المجلسي ؛ ج ٤٢ ص ٢٠٤
٦). حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع) ؛ البحراني، السيد هاشم؛ ج۲ ص ٣٩١
سند این روایت نیز از نظر علامه مجلسی صحیح می باشد [رجوع كنيد به : جلال العیون صفحه ۳۲۶]
اين هشت روايت، مُشتى از خروار و نمونه اندكى بود از آنچه كه در #نهى_عزادارى از ائمه شيعه نقل شده است
آيا با وجود اين روايات هنوز بايد چرنديات #آخوندهاى_دروغگو و شياد را درباره عزادارى باور كرد و كاسه داغتر از آش شد؟
عزادارى هايى كه #شيعيان به هر مناسبتى برپا ميدارند تنها و تنها ضامن بقاى آخوندها در فرهنگ روزمره مردم است و القاء حس ندامت و گناهكار بودن به عامه جامعه و درآوردن اشك آنها با داستانهائى كه هيچكدام واقعيت خارجى و استناد تاريخى ندارند و در زمان سلاطين خون آشام صفويه ساخته شده اند.
قضاوت با عاقلان
@bozoonhigz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴پروفسور #على_نيرى، دانشمند ايرانى در رشته فيزيك و يكى از اندک فرهيختگان دلاور ايرانى است. ايشان تنها فيزيكدان نامور ايرانى است كه با استفان هاوكينگ ( دانشمند بزرگ فيزيك ) دوستى و جستارهای دانشی داشت. سخنانش را تا پایان گوش دهيم و بهره ببريم.
#اجتماع
#اندیشه
#رای_بی_رای
#ماملت_کبیریم_ایرانو_پس_میگیریم
#نه_به_حکومت_دینی
#پاینده_ایران_یکپارچه
🆔@bozoonhigz
#اجتماع
#اندیشه
#رای_بی_رای
#ماملت_کبیریم_ایرانو_پس_میگیریم
#نه_به_حکومت_دینی
#پاینده_ایران_یکپارچه
🆔@bozoonhigz
Forwarded from 🧠اندیشه ی ممنوعه🧠
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان!
#قسمت_چهارم(آخر)
در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت ديگر را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
٧) روايت هفتم از كتاب #جلاء_العيون_مجلسى:
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.
#منبع: جلاء العيون (تاريخ چهارده معصوم) ، تاليف محمدباقر مجلسى - تحقيق سيد على اماميان ، صفحه ٣٣٥
#متن_عربى همين روايت كه در كتاب #امالى از شيخ صدوق(ابن بابويه) آمده است:
٤ - حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، قال: حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي، عن أبيه، عن أحمد بن النضر الخزاز، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي حمزة الثمالي، عن حبيب بن عمرو، قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) في مرضه الذي قبض فيه، فحل عن جراحته، فقلت: يا أمير المؤمنين، ما جرحك هذا بشئ، وما بك من بأس. فقال لي: يا حبيب، أنا والله مفارقكم الساعة. قال: فبكيت عند ذلك، وبكت أم كلثوم، وكانت قاعدة عنده، فقال لها: ما يبكيك يا بنية؟ فقالت: ذكرت يا أبه أنك تفارقنا الساعة فبكيت. فقال لها: يا بنية لا تبكين، فوالله لو ترين ما يرى أبوك ما بكيت.
#منبع: امالى، شيخ صدوق(ابن بابويه) ، صفحه ٣٩٦
٨) روايت هشتم از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را میپیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳
٢). الامالی؛ شیخ مفید؛ صفحه ۳۵۲
٣). أعيان الشيعة؛ الأمين، السيد محسن؛ ج٣ ص ٤٦٥
٤). مسند الإمام علي (ع) ؛ القبانجي، حسن؛ ج ٧ ص ٤٥٢
٥). بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء؛ العلامة المجلسي ؛ ج ٤٢ ص ٢٠٤
٦). حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع) ؛ البحراني، السيد هاشم؛ ج۲ ص ٣٩١
سند این روایت نیز از نظر علامه مجلسی صحیح می باشد [رجوع كنيد به : جلال العیون صفحه ۳۲۶]
اين هشت روايت، مُشتى از خروار و نمونه اندكى بود از آنچه كه در #نهى_عزادارى از ائمه شيعه نقل شده است
آيا با وجود اين روايات هنوز بايد چرنديات #آخوندهاى_دروغگو و شياد را درباره عزادارى باور كرد و كاسه داغتر از آش شد؟
عزادارى هايى كه #شيعيان به هر مناسبتى برپا ميدارند تنها و تنها ضامن بقاى آخوندها در فرهنگ روزمره مردم است و القاء حس ندامت و گناهكار بودن به عامه جامعه و درآوردن اشك آنها با داستانهائى كه هيچكدام واقعيت خارجى و استناد تاريخى ندارند و در زمان سلاطين خون آشام صفويه ساخته شده اند.
قضاوت با عاقلان
@bozoonhigz
#قسمت_چهارم(آخر)
در ادامه روايات علماى شيعه در نهى عزادارى توسط پيامبر اسلام و ائمه شيعه،
دو روايت ديگر را از معتبرترين كتب اين علما خدمتتان مينويسم.
٧) روايت هفتم از كتاب #جلاء_العيون_مجلسى:
#ترجمه_روايت: ابن بابويه(شيخ صدوق) به سند معتبر از حبيب بن عمر روايت كرده است كه او گفت : به خدمت #اميرالمؤمنين رفتم در مرضى كه آن حضرت از آن مرض از دنيا مفارقت نمود، پس جراحت سر خود را گشود، من گفتم: يا اميرالمؤمنين جراحت تو چيزى نيست و بر تو اين جراحت باكى نيست، حبيب گفت: من به گريه افتادم و ام كلثوم دختر حضرت گريان شد نزديك حضرت نشسته بود، #على فرمود: چرا گريه ميكنى اى دختر ؟ ام كلثوم گفت : چون گريه نكنم ؟ تو ما را خبر ميدهى در اين ساعت از ما مفارقت مينمائى، ايشان فرمود : اى دختر گرامى گريه مكن، بخدا سوگند كه اگر بينى آنچه پدر تو مى بيند هر آينه گريه نخواهى كرد.
#منبع: جلاء العيون (تاريخ چهارده معصوم) ، تاليف محمدباقر مجلسى - تحقيق سيد على اماميان ، صفحه ٣٣٥
#متن_عربى همين روايت كه در كتاب #امالى از شيخ صدوق(ابن بابويه) آمده است:
٤ - حدثنا علي بن الحسين السعد آبادي، قال: حدثنا أحمد بن أبي عبد الله البرقي، عن أبيه، عن أحمد بن النضر الخزاز، عن عمرو بن شمر، عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي حمزة الثمالي، عن حبيب بن عمرو، قال: دخلت على أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السلام) في مرضه الذي قبض فيه، فحل عن جراحته، فقلت: يا أمير المؤمنين، ما جرحك هذا بشئ، وما بك من بأس. فقال لي: يا حبيب، أنا والله مفارقكم الساعة. قال: فبكيت عند ذلك، وبكت أم كلثوم، وكانت قاعدة عنده، فقال لها: ما يبكيك يا بنية؟ فقالت: ذكرت يا أبه أنك تفارقنا الساعة فبكيت. فقال لها: يا بنية لا تبكين، فوالله لو ترين ما يرى أبوك ما بكيت.
#منبع: امالى، شيخ صدوق(ابن بابويه) ، صفحه ٣٩٦
٨) روايت هشتم از كتاب #امالى از شيخ صدوق:
خلاصه #متن_عربى: لا تبک یا أصبغ، فإنّها واللَّه الجنة
#ترجمه: علی بن ابيطالب در هنگام ضربت خوردن به اصبغ از اصحاب خود دستور میدهد گریه نکند:
در قسمتی از روایتی طولانى از قول امام على چنین امده است: ای اصبغ، گریه نکن، به خدا قسم راه بهشت را میپیمایم.
اين روايت در منابع زير نيز آمده است:
١). الامالی؛ شیخ طائفه؛ صفحه ۱۲۳
٢). الامالی؛ شیخ مفید؛ صفحه ۳۵۲
٣). أعيان الشيعة؛ الأمين، السيد محسن؛ ج٣ ص ٤٦٥
٤). مسند الإمام علي (ع) ؛ القبانجي، حسن؛ ج ٧ ص ٤٥٢
٥). بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء؛ العلامة المجلسي ؛ ج ٤٢ ص ٢٠٤
٦). حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار(ع) ؛ البحراني، السيد هاشم؛ ج۲ ص ٣٩١
سند این روایت نیز از نظر علامه مجلسی صحیح می باشد [رجوع كنيد به : جلال العیون صفحه ۳۲۶]
اين هشت روايت، مُشتى از خروار و نمونه اندكى بود از آنچه كه در #نهى_عزادارى از ائمه شيعه نقل شده است
آيا با وجود اين روايات هنوز بايد چرنديات #آخوندهاى_دروغگو و شياد را درباره عزادارى باور كرد و كاسه داغتر از آش شد؟
عزادارى هايى كه #شيعيان به هر مناسبتى برپا ميدارند تنها و تنها ضامن بقاى آخوندها در فرهنگ روزمره مردم است و القاء حس ندامت و گناهكار بودن به عامه جامعه و درآوردن اشك آنها با داستانهائى كه هيچكدام واقعيت خارجى و استناد تاريخى ندارند و در زمان سلاطين خون آشام صفويه ساخته شده اند.
قضاوت با عاقلان
@bozoonhigz
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
#شيخ_صدوق يكى از بزرگترين علماى تاريخ شيعه قتل عقبه بن ابي معيط را اينگونه در كتاب خود امالي بازتاب داده است:
جمعى از دانشمندان گفتگوئى ميان حسن بن على و وليد بن عقبه نقل كردهاند كه امام حسن باو گفت تو را ملامت نكنم كه على را سب ميكنى زيرا هشتاد تازيانه براى ميخوارى بتو زده و پدرت را بدستور رسول خدا دست بسته در روز بدر كشته است
#متن_عربى: فِي كَلاَمٍ كَانَ بَيْنَ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ بَيْنَ اَلْوَلِيدِ بْنِ عُقْبَةَ فَقَالَ لَهُ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لاَ أَلُومُكَ أَنْ تَسُبَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ جَلَدَكَ فِي اَلْخَمْرِ ثَمَانِينَ سَوْطاً وَ قَتَلَ أَبَاكَ صَبْراً بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي يَوْمِ بَدْرٍ
#منبع: امالي شيخ صدوق جلد ١ صفحه ٤٩٠
لينك صفحه در سايت جامع الأحاديث همراه با ترجمه و متن:
https://hadith.inoor.ir/hadith/440139?SourceID=0&PageType=ViewTranslate&HadithID=440139&FilterGroupID=0
#على شاهرگ گلوی مردانی را برید و آنها را به همان حال در بیابان رها کرد تا با شکنجه هرچه بیشتر بمیرند
#منبع: دفتر الامام على نوشته عبد الفتاح برگردان زیر نگر طالقانی پوشينه پنجم برگ ۲۷ ).
#مغیره پیرمردی که از بیم جان از دست محمد گریخته بود . على وى را دستگیر نمود و چون گوسفندی سرش را برید
#منبع: دفتر زنان پیغمبر نوشته عماد زاده برگهای ۲۱۹-۲۱۷ ).
#على , مالک و پسرش را کشت. دوهزار شتر و پنجهزار گوسفندانش را بنام غنيمت ربود
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی پوشینه یکم برگ ۱۸)
در دستبرد بر تیره هوازن چهل تن را کشت و دارایی همه را به غنيمت گرفت که آمده است در این تازش با هر شمشیر مردان را از میان سر تا پا به دو نیم کرده بود
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی برگهای ۸۷ تا ۸۹ پوشينه يكم)
#شيخ_عباس_قمى در كتاب منتهي الامال در صفحه ٢٦٤ مينويسد: در نبردى به نام ليلة الهرير [به معناى شبی که باد زوزه می کشید] زياده از پانصد كس و به قولى نهصد كس را با شمشير كشت و به هر ضربتى تكبير گفت (#منبع: منتهي الآمال باب معجزات حضرت على صفحه ٢٦٤)
مردی بنام نوفل بن که در خندق آبی غوته ور بود پس از بیرون کشیدن از آب موهایش را بدست گرفت و گوسفند وار سرش را برید
در #تاريخ_طبري اين داستان به اين شكل آمده است:
وَمِنْ بَنِي مَخْزُومٍ نَوْفَلُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ، وَكَانَ اقْتَحَمَ الْخَنْدَقَ فَتَوَرَّطَ فِيهِ، فَرَمَوْهُ بِالْحِجَارَةِ، فَقَالَ:
يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ، قِتْلَةً أَحْسَنَ مِنْ هَذِهِ! فَنَزَلَ إِلَيْهِ عَلِيٌّ فَقَتَلَهُ
#منبع: تاريخ الطبري ج ٢ ص ٥٧٤
@bozoonhigz
#شيخ_صدوق يكى از بزرگترين علماى تاريخ شيعه قتل عقبه بن ابي معيط را اينگونه در كتاب خود امالي بازتاب داده است:
جمعى از دانشمندان گفتگوئى ميان حسن بن على و وليد بن عقبه نقل كردهاند كه امام حسن باو گفت تو را ملامت نكنم كه على را سب ميكنى زيرا هشتاد تازيانه براى ميخوارى بتو زده و پدرت را بدستور رسول خدا دست بسته در روز بدر كشته است
#متن_عربى: فِي كَلاَمٍ كَانَ بَيْنَ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ بَيْنَ اَلْوَلِيدِ بْنِ عُقْبَةَ فَقَالَ لَهُ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لاَ أَلُومُكَ أَنْ تَسُبَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ جَلَدَكَ فِي اَلْخَمْرِ ثَمَانِينَ سَوْطاً وَ قَتَلَ أَبَاكَ صَبْراً بِأَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي يَوْمِ بَدْرٍ
#منبع: امالي شيخ صدوق جلد ١ صفحه ٤٩٠
لينك صفحه در سايت جامع الأحاديث همراه با ترجمه و متن:
https://hadith.inoor.ir/hadith/440139?SourceID=0&PageType=ViewTranslate&HadithID=440139&FilterGroupID=0
#على شاهرگ گلوی مردانی را برید و آنها را به همان حال در بیابان رها کرد تا با شکنجه هرچه بیشتر بمیرند
#منبع: دفتر الامام على نوشته عبد الفتاح برگردان زیر نگر طالقانی پوشينه پنجم برگ ۲۷ ).
#مغیره پیرمردی که از بیم جان از دست محمد گریخته بود . على وى را دستگیر نمود و چون گوسفندی سرش را برید
#منبع: دفتر زنان پیغمبر نوشته عماد زاده برگهای ۲۱۹-۲۱۷ ).
#على , مالک و پسرش را کشت. دوهزار شتر و پنجهزار گوسفندانش را بنام غنيمت ربود
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی پوشینه یکم برگ ۱۸)
در دستبرد بر تیره هوازن چهل تن را کشت و دارایی همه را به غنيمت گرفت که آمده است در این تازش با هر شمشیر مردان را از میان سر تا پا به دو نیم کرده بود
#منبع: دفتر منتهی الامال قمی برگهای ۸۷ تا ۸۹ پوشينه يكم)
#شيخ_عباس_قمى در كتاب منتهي الامال در صفحه ٢٦٤ مينويسد: در نبردى به نام ليلة الهرير [به معناى شبی که باد زوزه می کشید] زياده از پانصد كس و به قولى نهصد كس را با شمشير كشت و به هر ضربتى تكبير گفت (#منبع: منتهي الآمال باب معجزات حضرت على صفحه ٢٦٤)
مردی بنام نوفل بن که در خندق آبی غوته ور بود پس از بیرون کشیدن از آب موهایش را بدست گرفت و گوسفند وار سرش را برید
در #تاريخ_طبري اين داستان به اين شكل آمده است:
وَمِنْ بَنِي مَخْزُومٍ نَوْفَلُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ، وَكَانَ اقْتَحَمَ الْخَنْدَقَ فَتَوَرَّطَ فِيهِ، فَرَمَوْهُ بِالْحِجَارَةِ، فَقَالَ:
يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ، قِتْلَةً أَحْسَنَ مِنْ هَذِهِ! فَنَزَلَ إِلَيْهِ عَلِيٌّ فَقَتَلَهُ
#منبع: تاريخ الطبري ج ٢ ص ٥٧٤
@bozoonhigz
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_هيجدهم
در ادامه اين مقاله مواردى ديگر از #جنايات_على را براى شما بيان ميكنيم:
#على در یکی دیگر از گردنه بندیها که برای پیدا کردن چشمه آبی رفته بود در نیمه راه برده سیاهی را دید که با دو خیک آب میرود با اینکه او جای چشمه آب را به على نشان داد وى نپذیرفت و آن برده را با زور به نزد محمد برد نخست آبهایش را نوشیدند و سپس خیکهای آیش را سوراخ کردند و او را با مشت و لگد زدند و زخمی و گریان در بیابان رهایش کردند
#منبع: تحفته المجالس نوشته تاج الدین حسن سلطان محمد برک ۱۸).
همه مردميکه پس از مرگ #محمد شادمانی کرده و بر دست و پای خود حنا بسته بودند بدستور ابوبکر و عمر با دست على سر بریده شدند و این علی بود که تن های آنان را در آتش سوزانده و خاکستر نمود
#منابع:
١) قصص الأنبياء نيشابورى برگهاى ٤٥٥-٤٥٦
٢) تاریخ طبری پوشینه چهارم برگهای ۱۳۵۴-۱۳۷۹-۱٣۸۰-۱۳۹۴-۱۴۰٨- ۱۴۱۰-۱۴٦۴ و پوشينه ششم برگهای ۲۴۲۰ - ۲٦٦۵ )
#ابن_حجر_عسقلاني از علماى بزرگ اهل سنت در #كتاب_فتح_الباري اين عمل على را جواز سوختن مرتدين ميداند و فتوا ميدهد:
درباره سوختن مرتدين با آتش در ميان سلف(صحابه) اختلاف است عمر بن خطاب و عبدالله بن عباس و غير از آن دو از آن كراهت داشته اند و علي و خالد بن وليد و غير از آن دو اين كار را مجاز شمرده و انجام داده اند و بعد از آن نيز مثالى از نحوه كشتن مرتدين با آتش ميزند
و سخن ملهب را ميآورد كه اين نهى عده اى از صحابه درباره #سوختن_مخالفين با آتش به معناى تحريم اين عمل نيست بلكه در جهت و بر سبيل تواضع بر انجام اين كار است و دليل بر جواز سوختن مرتدين با آتش افعال صحابه است همانگونه كه پيامبر اسلام چشمان عده اى را با #آهن_گداخته به سرمه كشيد و ابوبكر عده اى را در حضور صحابه سوزاند و خالد بن وليد نيز با اهل رده اين كار را انجام داده است و آنها را با آتش سوزاند
#متن_عربى فتواى ابن حجر عسقلانى:
وَاخْتَلَفَ السَّلَفُ فِي التَّحْرِيقِ فَكَرِهَ ذَلِكَ عُمَرُ وبن عَبَّاسٍ وَغَيْرُهُمَا مُطْلَقًا سَوَاءٌ كَانَ ذَلِكَ بِسَبَبِ كُفْرٍ أَوْ فِي حَالِ مُقَاتَلَةٍ أَوْ كَانَ قِصَاصًا وَأَجَازَهُ عَلِيٌّ وَخَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ وَغَيْرُهُمَا وَسَيَأْتِي مَا يَتَعَلَّقُ بِالْقِصَاصِ قَرِيبًا وَقَالَ الْمُهَلَّبُ لَيْسَ هَذَا النَّهْيُ عَلَى التَّحْرِيمِ بَلْ عَلَى سَبِيلِ التَّوَاضُعِ وَيَدُلُّ عَلَى جَوَازِ التَّحْرِيقِ فِعْلُ الصَّحَابَةِ وَقَدْ سَمَلَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَعْيُنَ الْعُرَنِيِّينَ بِالْحَدِيدِ الْمَحْمِيِّ وَقَدْ حَرَقَ أَبُو بَكْرٍ الْبُغَاةَ بِالنَّارِ بِحَضْرَةِ الصَّحَابَةِ وَحَرَقَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ بِالنَّارِ نَاسًا مِنْ أَهْلِ الرِّدَّةِ
#منبع: فتح الباري نویسنده : العسقلاني، ابن حجر جلد : ٦ صفحه : ١٥٠
http://lib.efatwa.ir/43242/6/150
ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_هيجدهم
در ادامه اين مقاله مواردى ديگر از #جنايات_على را براى شما بيان ميكنيم:
#على در یکی دیگر از گردنه بندیها که برای پیدا کردن چشمه آبی رفته بود در نیمه راه برده سیاهی را دید که با دو خیک آب میرود با اینکه او جای چشمه آب را به على نشان داد وى نپذیرفت و آن برده را با زور به نزد محمد برد نخست آبهایش را نوشیدند و سپس خیکهای آیش را سوراخ کردند و او را با مشت و لگد زدند و زخمی و گریان در بیابان رهایش کردند
#منبع: تحفته المجالس نوشته تاج الدین حسن سلطان محمد برک ۱۸).
همه مردميکه پس از مرگ #محمد شادمانی کرده و بر دست و پای خود حنا بسته بودند بدستور ابوبکر و عمر با دست على سر بریده شدند و این علی بود که تن های آنان را در آتش سوزانده و خاکستر نمود
#منابع:
١) قصص الأنبياء نيشابورى برگهاى ٤٥٥-٤٥٦
٢) تاریخ طبری پوشینه چهارم برگهای ۱۳۵۴-۱۳۷۹-۱٣۸۰-۱۳۹۴-۱۴۰٨- ۱۴۱۰-۱۴٦۴ و پوشينه ششم برگهای ۲۴۲۰ - ۲٦٦۵ )
#ابن_حجر_عسقلاني از علماى بزرگ اهل سنت در #كتاب_فتح_الباري اين عمل على را جواز سوختن مرتدين ميداند و فتوا ميدهد:
درباره سوختن مرتدين با آتش در ميان سلف(صحابه) اختلاف است عمر بن خطاب و عبدالله بن عباس و غير از آن دو از آن كراهت داشته اند و علي و خالد بن وليد و غير از آن دو اين كار را مجاز شمرده و انجام داده اند و بعد از آن نيز مثالى از نحوه كشتن مرتدين با آتش ميزند
و سخن ملهب را ميآورد كه اين نهى عده اى از صحابه درباره #سوختن_مخالفين با آتش به معناى تحريم اين عمل نيست بلكه در جهت و بر سبيل تواضع بر انجام اين كار است و دليل بر جواز سوختن مرتدين با آتش افعال صحابه است همانگونه كه پيامبر اسلام چشمان عده اى را با #آهن_گداخته به سرمه كشيد و ابوبكر عده اى را در حضور صحابه سوزاند و خالد بن وليد نيز با اهل رده اين كار را انجام داده است و آنها را با آتش سوزاند
#متن_عربى فتواى ابن حجر عسقلانى:
وَاخْتَلَفَ السَّلَفُ فِي التَّحْرِيقِ فَكَرِهَ ذَلِكَ عُمَرُ وبن عَبَّاسٍ وَغَيْرُهُمَا مُطْلَقًا سَوَاءٌ كَانَ ذَلِكَ بِسَبَبِ كُفْرٍ أَوْ فِي حَالِ مُقَاتَلَةٍ أَوْ كَانَ قِصَاصًا وَأَجَازَهُ عَلِيٌّ وَخَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ وَغَيْرُهُمَا وَسَيَأْتِي مَا يَتَعَلَّقُ بِالْقِصَاصِ قَرِيبًا وَقَالَ الْمُهَلَّبُ لَيْسَ هَذَا النَّهْيُ عَلَى التَّحْرِيمِ بَلْ عَلَى سَبِيلِ التَّوَاضُعِ وَيَدُلُّ عَلَى جَوَازِ التَّحْرِيقِ فِعْلُ الصَّحَابَةِ وَقَدْ سَمَلَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَعْيُنَ الْعُرَنِيِّينَ بِالْحَدِيدِ الْمَحْمِيِّ وَقَدْ حَرَقَ أَبُو بَكْرٍ الْبُغَاةَ بِالنَّارِ بِحَضْرَةِ الصَّحَابَةِ وَحَرَقَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِيدِ بِالنَّارِ نَاسًا مِنْ أَهْلِ الرِّدَّةِ
#منبع: فتح الباري نویسنده : العسقلاني، ابن حجر جلد : ٦ صفحه : ١٥٠
http://lib.efatwa.ir/43242/6/150
ادامه دارد .....
Telegram
نقدى بر اسلام
گذرى بر زندگى #على_بن_ابيطالب شخصيت افسانه اى شيعيان
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…
على در مذهب شيعه نقش خدا را بازى ميكند و در باور آنها از تمامى پيامبران مقام بالاترى دارد
در اين مقاله نگاهى گذرا داريم بر زندگى و رفتار كسى كه شيعيان به جاى خدا مى پرستند.
ما در اين مقاله و با استناد به…