[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.5K photos
1.92K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
❗️ اعترافی تلخ

💥تمام عرفائی که در میان تمام‌ ملل اسلامی هستند شاگردان‌ مکتب ابن عربی هستند!!

🔹 استاد #مطهری با آنکه خود از طرفداران عرفان و تصوف است می‌نویسند:

✍️ تعبیر " انسان کامل " در ادبیات اسلامی تا قرن هفتم هجری وجود نداشته‌ است . امروز در اروپا هم این تعبیر خیلی زیاد مطرح شده ولی برای اولین‌ بار در دنیای اسلام این تعبیر در مورد انسان به کار برده شده است . و اولین‌ کسی که در مورد انسان ، تعبیر " انسان کامل " را مطرح کرد ، عارف‌ معروف ، محی‌الدین عربی اندلسی طائی است . محی الدین عربی پدر عرفان‌ اسلامی است ، یعنی تمام عرفائی که شما از قرن هفتم به بعد در میان تمام‌ ملل اسلامی سراغ دارید و از جمله عرفای ایرانی فارسی زبان ، از شاگردان‌ مکتب محی‌الدین هستند . مولوی خود یکی از شاگردان مکتب محی‌الدین است . او با این همه عظمت ، در مقابل محی‌الدین از نظر عرفانی چیزی نیست .

📚 الإنسان الكامل تألیف مرتضی مطهری، صفحه ۱۱ ، ناشر: مؤسسة البعثة
https://bit.ly/2B8Ch9O

#نقد_تصوف
#نقد_ابن_عربی
#نقد_مولوی
@borrhan
💥 اعتراف استاد #مطهری: اهل عرفان(عرفا) در واقع همان صوفیه هستند!!

🔹 مرتضی مطهری در کتاب کلیات علوم اسلامی می‌نویسد:
✍️ اهل عرفان هرگاه با عنوان فرهنگی یاد شوند با عنوان «عرفا» و هرگاه با عنوان اجتماعی شان یاد شوند غالباً با عنوان «متصوفه» یاد می‌‌شوند.
📘 کلیات علوم اسلامی مرتضی مطهری، ج۲، ص۷۶

ایشان که خود اهل عرفان و فلسفه بوده، این واقعیت را درک کرده ، بر خلاف افراد بسیاری که این مهم را کتمان می‌کنند!!

#نقد_تصوف
@borrhan
#پاسخ_به_شبهات
#نقد_تصوف
#وحدت_وجود

⁉️تفاوت عرفان و تصوف چیست؟؟؟

▪️⬇️

پاسخ در یک کلام :: #هیچ


مکتب تصوف تا قرن ششم و هفتم فقط در میان اهل سنت رواج داشت اما از قرن ششم تا هشتم به تدریج علمای متفاوتی در جهان تشیع پیدا شدند (مانند ابوالفتوح رازی و ورام بن ابی فراس و ابن میثم بحرانی) که افعال آنها (ناخواسته) زمینه ساز ورود تصوف به تشیع شد.
ویژگی منحصر به فرد آنها، نقل اقوال برخی از صوفیان مانند بایزید و حلاج بوده و در تبیین و توجیه عبارات اعلام تصوف سعی بلیغ به خرج می دادند. گرچه این عالمان صوفی نبودند اما گوشه چشم و نیمچه ارادتی به صوفی مسلکان داشتند لکن همواره مرزبندی تشیع و تصوف را حفظ کرده و این دو را درهم نمی آمیختند.

در قرن هشتم اما اوضاع به طور کلی دگرگون شد و دیگر سخن از نقل قول و توضیح عبارات صوفیه نبود،
بلکه فقیهی در عالم تشیع ظهور کرد که تصوف و تشیع را حقیقتی واحد معرفی نموده و این دو را دو روی یک سکه خواند و آن شخص #سید_حیدر_آملی بود که رسالت غیر مقدس وی را فقیه اخباری مسلک دیگری به نام ابن ابی جمهور احسایی به اتمام و کمال رساند.

در قرن نهم با ظهور سلسله صفویه، عالمان بلند پایه شیعه به دعوت شاهنشاهان، از جبل عامل و عراق به سمت ایران سرازیر شدند و نبض مراکز فرهنگی و دینی این مرز و بوم را به دست گرفته و تمام مظاهر تصوف را از زندگانی دینی و اجتماعی این مردمان زدودند به طوری که تصوف به حاشیه رانده شده و مشایخ سلاسل و فرقه های بزرگ و صاحب نام صوفیه به هند و ممالک عثمانی کوچ یا فرار کردند.

در این دوران تصوف، امری بسیار مذموم و منکر شمرده می شد لذا عالمانی از شیعه که به مکتب صوفیان تمایل داشتند ناچار شدند همان تعالیم و آموزه های صوفیانه را به نام دیگری عرضه کنند، نامی مقدس و موجه، که نزد عامه مردم قبیح شمرده نشده و مورد پسند متشرعین باشد و
این نام همان واژه " #عرفان " می‌باشد.

▪️مخلص کلام اینکه، در برهه ای از تاریخ تشیع، تصوف در حکم قبیح ترین واژگان و صوفیان در عداد خبیث ترین اشخاص شمرده می شدند و دلبستگان و شیفتگان و والهان این مکتب، برای ادامه حیات اجتماعی و دینی خود ناچار شدند در پشت واژه ممدوح و مقبول و همه پسند"عرفان" مخفی شده و
همان تعالیم فاسد و کلمات کفرآمیز تصوف را این بار تحت لوایی مقدس و عناوین فریبنده و قالب های زیبا و کلمات تغز به خورد مردم دهند.
بنابراین عرفان و تصوف هیچ تفاوتی با یکدیگر نداشته و اتحاد ماهوی دارند و عرفان از جهت نفاق و تزویر بیشتری که به خرج می دهد، به مراتب خطرناک تر است.

این را هم اضافه کنیم که برخی از محققان معتقدند عرفان و تصوف دو مقوله کاملا متفاوت هستند و عرفای شیعه با عرفای صوفی زمین تا آسمان متفاوتند. به زعم اینها،
صوفیان در عمل شریعت گریز و در بینش، حلولی و اتحادی اند اما عرفا در عمل متشرع و در اعتقادات کاملا سالم اند.

⭕️ درحالیکه به گواه گزارشات متقن تاریخی و به اعتراف خود عرفا، آنها نیز در هنگام جذبه مانند دیگر صوفیان شریعت گریز بوده و در جنبه نظری نیز، یک وحدت وجودی محض هستند و بساط مرید و مراد بازی و مهمل گویی در هر دو طایفه برقرار و پابرجا است.
(آری شریعت گریزی عملی عرفا موقت و شریعت گریزی صوفیان دائم-موقت است لکن مبانی نظری شریعت گریزی آنها کوچکترین تفاوتی ندارد)

------------------------

🔗 اعتراف تلخ استاد مطهری:
تمام عرفای قرن هفتم به بعد شاگرد ابن عربی هستند.

🔗 اعتراف تلخ استاد مطهری:
اهل عرفان در واقع همان صوفیه هستند.



©کانال برهان و نقد تصوف و عرفان مصطلح

@borrhan