❗️ماجرای بایزید بسطامی و سبحانی گفتن وی و مخالفت با معارف صحیفه سجادیه
📌 ابوالفضل محمد بن علی سهلگی بسطامی / هالک سنة ۴۷۷، رسالة ای دارد با نام «کتاب النور» در این رساله روایاتی مرتبط با احوال بایزید را جمع آوری کرده است و در آنجا عبارت معروف «سبحانی سبحانی ما اعظم شأنی» بایزید بسطامی _از ارکان و اقطاب صوفیة خذلهم الله را آورده است.
• به احتمال قوی بخش اقوال و احوال بایزید در تذکرة الاولیاء "عطار" از روی همین کتاب سهلگی تدوین و ترجمه شده است.
🖋 این کتاب توسط محمدرضا شفیعی کدکنی با نام (دفتر روشنایی) ترجمه شده که عبارت مورد نظر را در این کتاب در ص۱۷۰ مشاهده میفرمایید.
🔖 این درحالیست که استفاده از چنین الفاظ و عباراتی در لسان قرآن و عترت در تنزیه خداوند سبحان صورت میگیرد، به طوری که حضرت امام سجاد علیه السلام اینگونه با خالق خویش مناجات میفرمایند: «سبحانک ما اعظم شأنک» = «پاک و منزهی تو [خداوندا] چه عظیم است شأن تو» لکن صوفیان و غلات بد کیش این الفاظ تعظیم را در غیر خداوند سبحان استعمال میکنند مطابق با مبانی فاسد #وحدت_وجود شان!
صحیفه سجادیه دعای۵۲
#نقد_بایزید_بسطامی (۳۰)
#صحیفه_سجادیه (۳۷۴)
@borrhan
📌 ابوالفضل محمد بن علی سهلگی بسطامی / هالک سنة ۴۷۷، رسالة ای دارد با نام «کتاب النور» در این رساله روایاتی مرتبط با احوال بایزید را جمع آوری کرده است و در آنجا عبارت معروف «سبحانی سبحانی ما اعظم شأنی» بایزید بسطامی _از ارکان و اقطاب صوفیة خذلهم الله را آورده است.
• به احتمال قوی بخش اقوال و احوال بایزید در تذکرة الاولیاء "عطار" از روی همین کتاب سهلگی تدوین و ترجمه شده است.
🖋 این کتاب توسط محمدرضا شفیعی کدکنی با نام (دفتر روشنایی) ترجمه شده که عبارت مورد نظر را در این کتاب در ص۱۷۰ مشاهده میفرمایید.
🔖 این درحالیست که استفاده از چنین الفاظ و عباراتی در لسان قرآن و عترت در تنزیه خداوند سبحان صورت میگیرد، به طوری که حضرت امام سجاد علیه السلام اینگونه با خالق خویش مناجات میفرمایند: «سبحانک ما اعظم شأنک» = «پاک و منزهی تو [خداوندا] چه عظیم است شأن تو» لکن صوفیان و غلات بد کیش این الفاظ تعظیم را در غیر خداوند سبحان استعمال میکنند مطابق با مبانی فاسد #وحدت_وجود شان!
صحیفه سجادیه دعای۵۲
#نقد_بایزید_بسطامی (۳۰)
#صحیفه_سجادیه (۳۷۴)
@borrhan
#نقد_مولوی (۲۰۸)
#وحدت_وجود (۱۳۱)
#نقد_تصوف (۵۸۹)
#شبهات_محرم
⁉️دعا یا سوال؟
+ نقد یکی از برنامههای تلویزیونی شبکهٔ قرآن که در ماه محرم پخش شد.
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✍... مولوی در یکی از اشعار معروف خود در مثنوی دفتر سوم که در تصویر الحاقی اسکن آن را مطالعه میفرمایید ، مدعی است گروهی از درویشان و صوفیان را میشناسد که به هیچ روی اهل دعا و سوال و درخواست از ذات مقدس حق نیستند.
راز مطلب را هم در این میداند که اینان به مقام رضا و تسلیم در برابر قضای الهی نائل گشته، مطلقا خواهان تغییر و تبدیل در حوادث عالم نیستند...
قوم دیگر میشناسم ز اولیا
که دهانشان بسته باشد از دعا
باری، آقای حسن رمضانی از شاگردان مرحوم حسن زاده آملی به عنوان کارشناس یکی از برنامه های مذهبی شبکه قرآن؛ وجود مبارک سالار شهیدان علیهالسلام را مصداق بارز افرادی معرفی فرمودند که العیاذ بالله مطلقاً بسان آن صوفیان نادان، اهل دعا و سوال از ساحت حق نیستند❗️چون ایشان نیز به مقام رضا باریافته اند و در آن مقام که مقام فنای اراده عبد سالک در اراده حق است دعا معنا ندارد❗️و تاریخ هم گواه صدق است بر این مدعا که تنها سخن حضرت در سراسر کربلا این بود که «رضی بقضائک تسلیما لامرک...»
البته تذکر فرمودند که مرادشان از دعای منفی، دعا به معنای سوال و درخواست است والا حضرتشان واضح است که اهل دعا به معنای خواندن حق به اسماء و صفاتش و ...بودند❗️ و بلکه در این جهت احدی بسان آن وجود مبارک و اصحابش نبوده و نخواهند بود...
✅🔚 این سخن، پنداری است بی بنیان و بدور از ساحت مکتب نورانی قرآن و عترت علیهم السلام
اولیای حق از آدم تا خاتم هم اهل دعا به معنای خواندن حق بودند و هم اهل سوال و درخواست از خزائن غیب حضرتش ؛ سبحانه و تعالی
اگر کسی اندک آشنایی با فضای قرآن از یک سو و تاریخ کربلا و سیره سالار شهیدان سلام الله علیه از سوی دیگر داشته باشد تصدیق این سخن برایش آسان است.
سید الشهداء وارث انبیا علیهمالسلام است؛
قرآن عزیز در مقام نقل سیره نورانی انبیا تمامی ایشان را اهل سوال و درخواست و ...در پیشگاه مقدسش میداند؛
که گزارش مختصری از آن تقدیم میشود↓
دعای نوح نبی علیهالسلام :
{فدعا ربه اني مغلوب فانتصر} (قمر ١٠)
دعای ابراهیم علیهالسلام :
{ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم...} (بقره ۱۲۹)
دعای موسی علیهالسلام :
{ربنا اطمس على اموالهم و اشدد على قلوبهم...} ( یونس ۸۸)
دعای مسیح علیهالسلام :
{ربنا أنزل علينا مائدة من السماء ...} (مائده ۱۱۴)
دعای رسول اکرم صلیالله علیه و آله :
{رب زدنی علما} (طه ١١٤)
{و قل رب أدخلني مدخل صدق و ...} (اسراء ۸۰)
قرآن کریم، عباد الرحمن را (در آیات پایانی سوره فرقان،) که مصداق اتم آن سالار شهدا علیهالسلام است را اینگونه میستاید:
{...و الذین یقولون ربنا اصرف عنا عذاب جهنم...و الذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعين...}
و آنگه در مقام رد اوهام صوفی میفرماید:
{قل ما يعبؤ بكم ربي لولا دعاؤكم}
در جایی دگر باز در رد وهم صوفی فرماید:
{و قال ربكم ادعوني استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين} (غافر ٦٠)
❌ آقای رمضانی اصرار اکید داشتند که امام و یارانش در کربلا چون راضی و فانی محض بودند اصلا و ابدا دشمنان خود را نفرین نکردند و ...
واقعا انسان متعجب میشود که این آقایان بزرگوار نمیدانند یا خود را به جهالت میزنند یا اینکه حب صوفیه چشم دلشان را کور و کر کرده است که اینگونه بینات را انکار میکنند. البته شأن ایشان اجل از این ...حتما سبق لسان و غفلتی رخ داده است! انشاالله
🔰 گذری کوتاه در منابع تاریخ کربلا چون ارشاد و کامل و لهوف و ...نمونه های فراوانی از نفرین های صریح و بی پرده ان حضرت، خطاب به آن نابکاران را نشان میدهد که این نقلها هم ابدا با سیره قطعیه انبیا عظام و اولیای کرام در تضاد نیست و بلکه کاملا ملائم و موافق است :
- اللهم امنعهم برکات الارض و فرقهم تفريقا و اجعلهم طرائق قددا و لاترض الولاة عنهم ابدا فانهم دعونا لينصرونا...
- قطع الله رحمك و لا بارك الله في امرك...
- اللهم احبس عنهم قطر السماء و احرمهم بركاتك...
البته واضح است که شواهد رد مدعای مولوی صوفی بسیار بیش از اینهاست و این وجیزه را امکان رسیدگی به همه آن نیست.
ولی افسوس که به جای تبیین سیره شهید مظلوم کربلا با محکمات قرآن و کلمات عترت، کارشناس ما باید به اوهام صوفی منحرفی چون مولوی رومی پناهنده شود!
البته باید اعتراف کرد که خیلی هم جای تعجب ندارد چون کلمات او را برخی ، اصل اصول اصول دین میپندارند و ...
اللهم عجل لولیک الفرج
➖➖➖➖
@borrhan
#وحدت_وجود (۱۳۱)
#نقد_تصوف (۵۸۹)
#شبهات_محرم
⁉️دعا یا سوال؟
+ نقد یکی از برنامههای تلویزیونی شبکهٔ قرآن که در ماه محرم پخش شد.
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✍... مولوی در یکی از اشعار معروف خود در مثنوی دفتر سوم که در تصویر الحاقی اسکن آن را مطالعه میفرمایید ، مدعی است گروهی از درویشان و صوفیان را میشناسد که به هیچ روی اهل دعا و سوال و درخواست از ذات مقدس حق نیستند.
راز مطلب را هم در این میداند که اینان به مقام رضا و تسلیم در برابر قضای الهی نائل گشته، مطلقا خواهان تغییر و تبدیل در حوادث عالم نیستند...
قوم دیگر میشناسم ز اولیا
که دهانشان بسته باشد از دعا
باری، آقای حسن رمضانی از شاگردان مرحوم حسن زاده آملی به عنوان کارشناس یکی از برنامه های مذهبی شبکه قرآن؛ وجود مبارک سالار شهیدان علیهالسلام را مصداق بارز افرادی معرفی فرمودند که العیاذ بالله مطلقاً بسان آن صوفیان نادان، اهل دعا و سوال از ساحت حق نیستند❗️چون ایشان نیز به مقام رضا باریافته اند و در آن مقام که مقام فنای اراده عبد سالک در اراده حق است دعا معنا ندارد❗️و تاریخ هم گواه صدق است بر این مدعا که تنها سخن حضرت در سراسر کربلا این بود که «رضی بقضائک تسلیما لامرک...»
البته تذکر فرمودند که مرادشان از دعای منفی، دعا به معنای سوال و درخواست است والا حضرتشان واضح است که اهل دعا به معنای خواندن حق به اسماء و صفاتش و ...بودند❗️ و بلکه در این جهت احدی بسان آن وجود مبارک و اصحابش نبوده و نخواهند بود...
✅🔚 این سخن، پنداری است بی بنیان و بدور از ساحت مکتب نورانی قرآن و عترت علیهم السلام
اولیای حق از آدم تا خاتم هم اهل دعا به معنای خواندن حق بودند و هم اهل سوال و درخواست از خزائن غیب حضرتش ؛ سبحانه و تعالی
اگر کسی اندک آشنایی با فضای قرآن از یک سو و تاریخ کربلا و سیره سالار شهیدان سلام الله علیه از سوی دیگر داشته باشد تصدیق این سخن برایش آسان است.
سید الشهداء وارث انبیا علیهمالسلام است؛
قرآن عزیز در مقام نقل سیره نورانی انبیا تمامی ایشان را اهل سوال و درخواست و ...در پیشگاه مقدسش میداند؛
که گزارش مختصری از آن تقدیم میشود↓
دعای نوح نبی علیهالسلام :
{فدعا ربه اني مغلوب فانتصر} (قمر ١٠)
دعای ابراهیم علیهالسلام :
{ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم...} (بقره ۱۲۹)
دعای موسی علیهالسلام :
{ربنا اطمس على اموالهم و اشدد على قلوبهم...} ( یونس ۸۸)
دعای مسیح علیهالسلام :
{ربنا أنزل علينا مائدة من السماء ...} (مائده ۱۱۴)
دعای رسول اکرم صلیالله علیه و آله :
{رب زدنی علما} (طه ١١٤)
{و قل رب أدخلني مدخل صدق و ...} (اسراء ۸۰)
قرآن کریم، عباد الرحمن را (در آیات پایانی سوره فرقان،) که مصداق اتم آن سالار شهدا علیهالسلام است را اینگونه میستاید:
{...و الذین یقولون ربنا اصرف عنا عذاب جهنم...و الذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرة اعين...}
و آنگه در مقام رد اوهام صوفی میفرماید:
{قل ما يعبؤ بكم ربي لولا دعاؤكم}
در جایی دگر باز در رد وهم صوفی فرماید:
{و قال ربكم ادعوني استجب لكم ان الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين} (غافر ٦٠)
❌ آقای رمضانی اصرار اکید داشتند که امام و یارانش در کربلا چون راضی و فانی محض بودند اصلا و ابدا دشمنان خود را نفرین نکردند و ...
واقعا انسان متعجب میشود که این آقایان بزرگوار نمیدانند یا خود را به جهالت میزنند یا اینکه حب صوفیه چشم دلشان را کور و کر کرده است که اینگونه بینات را انکار میکنند. البته شأن ایشان اجل از این ...حتما سبق لسان و غفلتی رخ داده است! انشاالله
🔰 گذری کوتاه در منابع تاریخ کربلا چون ارشاد و کامل و لهوف و ...نمونه های فراوانی از نفرین های صریح و بی پرده ان حضرت، خطاب به آن نابکاران را نشان میدهد که این نقلها هم ابدا با سیره قطعیه انبیا عظام و اولیای کرام در تضاد نیست و بلکه کاملا ملائم و موافق است :
- اللهم امنعهم برکات الارض و فرقهم تفريقا و اجعلهم طرائق قددا و لاترض الولاة عنهم ابدا فانهم دعونا لينصرونا...
- قطع الله رحمك و لا بارك الله في امرك...
- اللهم احبس عنهم قطر السماء و احرمهم بركاتك...
البته واضح است که شواهد رد مدعای مولوی صوفی بسیار بیش از اینهاست و این وجیزه را امکان رسیدگی به همه آن نیست.
ولی افسوس که به جای تبیین سیره شهید مظلوم کربلا با محکمات قرآن و کلمات عترت، کارشناس ما باید به اوهام صوفی منحرفی چون مولوی رومی پناهنده شود!
البته باید اعتراف کرد که خیلی هم جای تعجب ندارد چون کلمات او را برخی ، اصل اصول اصول دین میپندارند و ...
اللهم عجل لولیک الفرج
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
فایل pdf کتاب عرفان از حقیقت تا پندار؛ گذاری در مکتب لاله زاری (علامه طهرانی) - مجتبی عابدی - ۱۹۱صفحه در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓ https://t.me/borrhanlibrary/7765 🔸توضیحات: تصوف حوزوی یکی از جریانهای مدعی عرفان و معنویت معاصر در ایران است که در لباس…
فایل pdf کتاب عرفان از حقیقت تا پندار / نگاهی به عقاید داوود صمدی آملی ؛ تألیف عبدالحمید حیدری در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓
https://t.me/borrhanlibrary/7770
🔻سرفصلها:
بخش اول: #قاتلین_سیدالشهداء علیهالسلام از نگاه آقای صمدی آملی - نقد سخنان آقای صمدی - ریشه های انحراف - موضع گیری مراجع تقلید - تحریم مجالس صمدی آملی توسط مراجع عظام تقلید
بخش دوم: #وحدت_وجود از نگاه آقای صمدی آملی - عینیت وجود زمین و آسمان با وجود حق تعالی - انسان و وحدت با ذات خداوند - جنت ذات خدا - وجود حق متعال - متن وجود جمادات و نباتات و حیوانات - فیلسوف بودن انبیاء و ائمه علیهم السلام - انکار علت و معلول - دفاع از سفسطه - انکار قیامت - قداست کافر و سگ
بخش سوم: نگاهی به دیگر سخنان صمدی آملی - اهانت به مراجع و فقها - خداوند عین موجودات جهان - دفاع جانانه از صوفیان - نفی عادت به خداوند و خوبی ها - ذکرهای ساختگی و دستور العمل های ذوقی - انکار خلود فرعونیان و طاغوت ها
https://t.me/borrhanlibrary/7770
🔻سرفصلها:
بخش اول: #قاتلین_سیدالشهداء علیهالسلام از نگاه آقای صمدی آملی - نقد سخنان آقای صمدی - ریشه های انحراف - موضع گیری مراجع تقلید - تحریم مجالس صمدی آملی توسط مراجع عظام تقلید
بخش دوم: #وحدت_وجود از نگاه آقای صمدی آملی - عینیت وجود زمین و آسمان با وجود حق تعالی - انسان و وحدت با ذات خداوند - جنت ذات خدا - وجود حق متعال - متن وجود جمادات و نباتات و حیوانات - فیلسوف بودن انبیاء و ائمه علیهم السلام - انکار علت و معلول - دفاع از سفسطه - انکار قیامت - قداست کافر و سگ
بخش سوم: نگاهی به دیگر سخنان صمدی آملی - اهانت به مراجع و فقها - خداوند عین موجودات جهان - دفاع جانانه از صوفیان - نفی عادت به خداوند و خوبی ها - ذکرهای ساختگی و دستور العمل های ذوقی - انکار خلود فرعونیان و طاغوت ها
#نقد_تصوف (۵۹۶)
سوال یکی از کاربران محترم برهان:
⁉️ معنای لغوی و اصطلاحی تصوف چیست؟
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✅ پاسخ :
🔴 معنای لغوی↓↓
تصوف از باب تَفَعُّل :
1) پوشیدن لباس پشمینه : تَقَمَّصَ
2) صیرورت، صوفی شدن : تَسلُّم، تَهَوُّد ، تَمَجُّس
3) دارا شدن شیء یا صفت : تَاَهّل یا تَاَلَّم
قشیری میگوید: لفظ صوفی جامد و غیر مشتق است.
اغلب محققین واژه صوفی را مشتق میدانند و در رابطه با اشتقاق این واژه میگویند :
✖️1_ « صُفه» : صوفی از صفه مشتق شده است.
عده ای از مسلمانان فقیر صدر اسلام که در صفّه ای واقع در مسجد مدینه ساکن بودند را «اهل صفّه » میگفتند.
اشکال :
اسم منسوب به صفّه ، صُفّی است نه صوفی
✖️2_ صوفانه (گیاهی نازک و کوچکی) : صوفی از صوفانه مشتق شده است.چرا که صوفیه نیز به گیاهان بیابان قناعت میکردند.
اشکال :
نسبت صوفانه میشود صوفانی نه صوفی
✖️3_ صفا : صوفی از صفا مشتق شده است.مراد از آن صفا و پاکی قلب صوفیان است.
اشکال :
نسبت صفا میشود صفوی نه صوفی.
✖️4_ صَفّ : صوفی از صف مشتق شده است زیرا صوفیان نزد خداوند در صف اول قرار دارند.
اشکال :
واژة منسوب به صفّ ، صَفّی خواهد بود نه صوفی
✖️5_ (سوف:Soph ) يونانى بمعنى حكمت و دانش است
كه لفظ فيلسوف مركّب از فيلا(Phila)و سوفيا(sophia) بمعنى محبّ و دوستار حكمت نيز از آن ريشه گرفته شده است.
اشکال :
سین یونانی (سیکما) همه جا به معنای سین ترجمه شده استو علی القاعده باید سوفی ترجمه میشد نه صوفی.
✖️6_ صوفی از صوفة القفاء مشتق شده است که به معنای موهای پشت سر است زیرا صوفیه موهای پشت سرشان را بلند میکردند .
اشکال :
ياء نسبت به جزء دوم اضافه میشود و قفوی میشود .
✔️7_ صوف، صوفی از صوف به معنای پشم مشتق شده است . این قول مشهورترین و صحیحترین قول است ؛
که خود صوفیه از جمله سراج طوسی پذیرفته اند.
←دکتر قاسم غنی در این رابطه میگوید :
«حاصل آنکه نزدیکترین قولها به عقل و منطق و موازین لغت این است که صوفی کلمه ایست عربی و مشتق از لغت «صوف» یعنی پشم و وجه تسمیه زهاد و مرتاضین قرون اول اسلام به صوفی آن است که لباس پشمینه خشنی میپوشیده اند و نیز لغت تصوف مصدر باب تفعل است که معنای آن پشمینه پوشیدن است همانطور که «تقمص» به معنای پیراهن پوشیدن است .»
🔴 تصوف در اصطلاح↓↓
تعریف هایی که تاکنون از معنای اصطلاحی صوفیه ارائه شده است بیش از تعداد مشایخ و اقطاب آنها در طول تاریخ است! زیرا گاها اقطاب نیز چندین تعریف متفاوت از ماهیت تصوف ارائه داده اند.
لذا این تعاریف هیچ اصلی از تصوف را برای ما مشخص نمیکند مگر اینکه بگوییم تصوف طریقتی عاری از اصول و قواعد منضبط و مشخص است که در واقع نیز همینگونه است.
این اختلاف و تناقض در تعریف ها ، نشانه مشخص نبودن طریقه تصوف و التقاطی بودن آن میباشد. تصوف یک مذهب خاص و محدود نمیباشد بلکه طریقه ای التقاطی است و از بهم آمیختن عقائد و افکار گوناگون پدید آمده است!
به همین جهت حد و حصاری به خود ندیده و همواره در طی قرون و اعصار متمادی با مقتضیات و شرائط و افکار هر دوره ، تغییر شکل داده است .
برخلاف تشیع که هیچگاه از مسیر اصول اساسی خود بیرون نرفته است و همواره یک مذهب خاص و منظم با حدود و ثغور مشخصی بوده است .
یکی از محققین صوفی پژوه به نام مرحوم داود الهامی در رابطه با تعریف تصوف میگوید :
«تصوف مسلک و روش لغزنده و متغیری است که نقطه شروع آن زهد و پارسایی و نقطه پایان آن عقیده #وحدت_وجود است و در بین این دو نقطه شروع و پایان تنوع و اقسام رنگهای عقاید گوناگون و مسالک مخصوص فکری و تمایلات رنگارنگ پیدا شده است.»
علامه طباطبایی (ره) میگوید :
«فهذه طرق ثلاثه فی البحث عن الحقائق :
1 ) الظواهر الدینیه
2 ) طریق البحث عقلی
3 ) طریق تصفیه النفس
اَخَذ بکل منهما طائفه من المسلمین علی ما بین الطوائف الثلاث من التنازع و التدافع ... . ترجمه : در میان امت اسلام سه روش برای کشف حقیقت وجود دارد :
1_ پیروی از آیات و روایات که روش فقها است.
2_ استدلالات و براهین عقلی صرف که روش فلاسفه است.
3_ ترک مشتهیات نفس و ریاضت دادن به بدن برای کشف حقیقت که روش صوفیه میباشد.» (تفسیر المیزان ج 5 / ص 282)
✔️بنابراین به طور خلاصه میتوان گفت تصوف در اصطلاح یعنی : کشف حقائق عالم و معرفت به خدا و اسماء و صفات او از طریق تصوفیه نفس و ریاضت، به وسیله شهود و مکاشفه ،با هدف اتحاد ،حلول یا فناء در ذات خداوند!
ناگفته پیداست که بنابر آیات قرآن کریم و روایات متواتر در این زمینه از جمله #حدیث_ثقلین که از طریق شیعه و سنی نقل شده است، مسلمانان مأمور به پیروی از کتاب و سنت و تبیعت از آن هستند، لذا طریقی که هر مسلمانی وظیفه دارد آن را در پیش بگیرد همان پیروی از ظواهر دینی است.
➖➖➖➖
@borrhan
سوال یکی از کاربران محترم برهان:
⁉️ معنای لغوی و اصطلاحی تصوف چیست؟
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
✅ پاسخ :
🔴 معنای لغوی↓↓
تصوف از باب تَفَعُّل :
1) پوشیدن لباس پشمینه : تَقَمَّصَ
2) صیرورت، صوفی شدن : تَسلُّم، تَهَوُّد ، تَمَجُّس
3) دارا شدن شیء یا صفت : تَاَهّل یا تَاَلَّم
قشیری میگوید: لفظ صوفی جامد و غیر مشتق است.
اغلب محققین واژه صوفی را مشتق میدانند و در رابطه با اشتقاق این واژه میگویند :
✖️1_ « صُفه» : صوفی از صفه مشتق شده است.
عده ای از مسلمانان فقیر صدر اسلام که در صفّه ای واقع در مسجد مدینه ساکن بودند را «اهل صفّه » میگفتند.
اشکال :
اسم منسوب به صفّه ، صُفّی است نه صوفی
✖️2_ صوفانه (گیاهی نازک و کوچکی) : صوفی از صوفانه مشتق شده است.چرا که صوفیه نیز به گیاهان بیابان قناعت میکردند.
اشکال :
نسبت صوفانه میشود صوفانی نه صوفی
✖️3_ صفا : صوفی از صفا مشتق شده است.مراد از آن صفا و پاکی قلب صوفیان است.
اشکال :
نسبت صفا میشود صفوی نه صوفی.
✖️4_ صَفّ : صوفی از صف مشتق شده است زیرا صوفیان نزد خداوند در صف اول قرار دارند.
اشکال :
واژة منسوب به صفّ ، صَفّی خواهد بود نه صوفی
✖️5_ (سوف:Soph ) يونانى بمعنى حكمت و دانش است
كه لفظ فيلسوف مركّب از فيلا(Phila)و سوفيا(sophia) بمعنى محبّ و دوستار حكمت نيز از آن ريشه گرفته شده است.
اشکال :
سین یونانی (سیکما) همه جا به معنای سین ترجمه شده استو علی القاعده باید سوفی ترجمه میشد نه صوفی.
✖️6_ صوفی از صوفة القفاء مشتق شده است که به معنای موهای پشت سر است زیرا صوفیه موهای پشت سرشان را بلند میکردند .
اشکال :
ياء نسبت به جزء دوم اضافه میشود و قفوی میشود .
✔️7_ صوف، صوفی از صوف به معنای پشم مشتق شده است . این قول مشهورترین و صحیحترین قول است ؛
که خود صوفیه از جمله سراج طوسی پذیرفته اند.
←دکتر قاسم غنی در این رابطه میگوید :
«حاصل آنکه نزدیکترین قولها به عقل و منطق و موازین لغت این است که صوفی کلمه ایست عربی و مشتق از لغت «صوف» یعنی پشم و وجه تسمیه زهاد و مرتاضین قرون اول اسلام به صوفی آن است که لباس پشمینه خشنی میپوشیده اند و نیز لغت تصوف مصدر باب تفعل است که معنای آن پشمینه پوشیدن است همانطور که «تقمص» به معنای پیراهن پوشیدن است .»
🔴 تصوف در اصطلاح↓↓
تعریف هایی که تاکنون از معنای اصطلاحی صوفیه ارائه شده است بیش از تعداد مشایخ و اقطاب آنها در طول تاریخ است! زیرا گاها اقطاب نیز چندین تعریف متفاوت از ماهیت تصوف ارائه داده اند.
لذا این تعاریف هیچ اصلی از تصوف را برای ما مشخص نمیکند مگر اینکه بگوییم تصوف طریقتی عاری از اصول و قواعد منضبط و مشخص است که در واقع نیز همینگونه است.
این اختلاف و تناقض در تعریف ها ، نشانه مشخص نبودن طریقه تصوف و التقاطی بودن آن میباشد. تصوف یک مذهب خاص و محدود نمیباشد بلکه طریقه ای التقاطی است و از بهم آمیختن عقائد و افکار گوناگون پدید آمده است!
به همین جهت حد و حصاری به خود ندیده و همواره در طی قرون و اعصار متمادی با مقتضیات و شرائط و افکار هر دوره ، تغییر شکل داده است .
برخلاف تشیع که هیچگاه از مسیر اصول اساسی خود بیرون نرفته است و همواره یک مذهب خاص و منظم با حدود و ثغور مشخصی بوده است .
یکی از محققین صوفی پژوه به نام مرحوم داود الهامی در رابطه با تعریف تصوف میگوید :
«تصوف مسلک و روش لغزنده و متغیری است که نقطه شروع آن زهد و پارسایی و نقطه پایان آن عقیده #وحدت_وجود است و در بین این دو نقطه شروع و پایان تنوع و اقسام رنگهای عقاید گوناگون و مسالک مخصوص فکری و تمایلات رنگارنگ پیدا شده است.»
علامه طباطبایی (ره) میگوید :
«فهذه طرق ثلاثه فی البحث عن الحقائق :
1 ) الظواهر الدینیه
2 ) طریق البحث عقلی
3 ) طریق تصفیه النفس
اَخَذ بکل منهما طائفه من المسلمین علی ما بین الطوائف الثلاث من التنازع و التدافع ... . ترجمه : در میان امت اسلام سه روش برای کشف حقیقت وجود دارد :
1_ پیروی از آیات و روایات که روش فقها است.
2_ استدلالات و براهین عقلی صرف که روش فلاسفه است.
3_ ترک مشتهیات نفس و ریاضت دادن به بدن برای کشف حقیقت که روش صوفیه میباشد.» (تفسیر المیزان ج 5 / ص 282)
✔️بنابراین به طور خلاصه میتوان گفت تصوف در اصطلاح یعنی : کشف حقائق عالم و معرفت به خدا و اسماء و صفات او از طریق تصوفیه نفس و ریاضت، به وسیله شهود و مکاشفه ،با هدف اتحاد ،حلول یا فناء در ذات خداوند!
ناگفته پیداست که بنابر آیات قرآن کریم و روایات متواتر در این زمینه از جمله #حدیث_ثقلین که از طریق شیعه و سنی نقل شده است، مسلمانان مأمور به پیروی از کتاب و سنت و تبیعت از آن هستند، لذا طریقی که هر مسلمانی وظیفه دارد آن را در پیش بگیرد همان پیروی از ظواهر دینی است.
➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
[ کانال برهان ]
فایل pdf کتاب عرفان از حقیقت تا پندار؛ گذاری در مکتب لاله زاری (علامه طهرانی) - مجتبی عابدی - ۱۹۱صفحه در «کتابخانه برهان» بارگذاری شد↓↓↓ https://t.me/borrhanlibrary/7765 🔸توضیحات: تصوف حوزوی یکی از جریانهای مدعی عرفان و معنویت معاصر در ایران است که در لباس…
✅ الله شناسی در مکتب عرفان و تصوف، با الله شناسی در مکتب وحی بسیار متفاوت است.←توحیدی که نتیجه اش #وحدت_وجود باشد و نجاسات در آن پاک و مطهر شوند، توحیدی نیست که مکتب وحی معرفی کرده است.
شيخ صدوق ره روایت میکند:
قَالَ الرِّضَا علیه السلام مَنْ شَبَّهَ اللَّهَ بِخَلْقِهِ فَهُوَ مُشْرِکٌ وَ مَنْ وَصَفَهُ بِالْمَکَانِ فَهُوَ کَافِرٌ وَ مَنْ نَسَبَ إِلَیْهِ مَا نَهَی عَنْهُ فَهُوَ کَاذِبٌ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْکاذِبُونَ.
✍ امام رئوف حضرت رضا علیهالسلام فرمودند: هر کس خدا را به آفریدهاش تشبیه کند مشرک است و هر کس او را به جا و مکان وصف کند کافر است و هر که بسوی او نسبت دهد آنچه را که از آن نهی فرموده دروغگو است. بعد از آن این آیه را تلاوت فرمود که «إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْکاذِبُونَ» یعنی همانا کسانی که دروغ میبافند، به آیات خدا ایمان ندارند. اینان خود دروغگویند.
توحید، صدوق ره، باب ۲، ح ۲۵
#درس_های_توحید (۲۷۱)
#سیدمحمدحسین_طهرانی (۲۹)
@borrhan
شيخ صدوق ره روایت میکند:
قَالَ الرِّضَا علیه السلام مَنْ شَبَّهَ اللَّهَ بِخَلْقِهِ فَهُوَ مُشْرِکٌ وَ مَنْ وَصَفَهُ بِالْمَکَانِ فَهُوَ کَافِرٌ وَ مَنْ نَسَبَ إِلَیْهِ مَا نَهَی عَنْهُ فَهُوَ کَاذِبٌ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْکاذِبُونَ.
✍ امام رئوف حضرت رضا علیهالسلام فرمودند: هر کس خدا را به آفریدهاش تشبیه کند مشرک است و هر کس او را به جا و مکان وصف کند کافر است و هر که بسوی او نسبت دهد آنچه را که از آن نهی فرموده دروغگو است. بعد از آن این آیه را تلاوت فرمود که «إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْکاذِبُونَ» یعنی همانا کسانی که دروغ میبافند، به آیات خدا ایمان ندارند. اینان خود دروغگویند.
توحید، صدوق ره، باب ۲، ح ۲۵
#درس_های_توحید (۲۷۱)
#سیدمحمدحسین_طهرانی (۲۹)
@borrhan
[ کانال برهان ]
✅ الله شناسی در مکتب عرفان و تصوف، با الله شناسی در مکتب وحی بسیار متفاوت است.←توحیدی که نتیجه اش #وحدت_وجود باشد و نجاسات در آن پاک و مطهر شوند، توحیدی نیست که مکتب وحی معرفی کرده است. شيخ صدوق ره روایت میکند: قَالَ الرِّضَا علیه السلام مَنْ شَبَّهَ اللَّهَ…
🔻ابوعبدالله بَلیانی یکی از مشایخ مغرور صوفیه بوده که میگفته؛ «اگر آهی کشم صدهزار چو منصور حلاج خلق کنم!»😬
وی مدتی در کوهی به چله نشینی و عزلت مشغول بوده. ماری وارد شده و او خواسته که مار را بگیرد، مار او را گزیده و بدن وی متورم گشته است.
🔸به استادش خبر دادند و گفت او را بیارید. به او گفت: چرا مار را گرفتی که تو را بگَزد؟؟!
❌ گفت: یا شیخ، خودتان گفتید هرچه هست خدا هست و چیزی غیر او نیست. من نیز مار را خدا دیدم و از شوق، دلیری کردم تا او را بگیرم❗️
🐍شیخ گفت: هرگاه خدا را در لباس قهر دیدی بگریز.🤪
📔 کشف الاشتباه، ص ١١٦، به نقل از نفحات الانس.
#وحدت_وجود (۱۳۵)
#نقد_تصوف
@borrhan
وی مدتی در کوهی به چله نشینی و عزلت مشغول بوده. ماری وارد شده و او خواسته که مار را بگیرد، مار او را گزیده و بدن وی متورم گشته است.
🔸به استادش خبر دادند و گفت او را بیارید. به او گفت: چرا مار را گرفتی که تو را بگَزد؟؟!
❌ گفت: یا شیخ، خودتان گفتید هرچه هست خدا هست و چیزی غیر او نیست. من نیز مار را خدا دیدم و از شوق، دلیری کردم تا او را بگیرم❗️
🐍شیخ گفت: هرگاه خدا را در لباس قهر دیدی بگریز.🤪
📔 کشف الاشتباه، ص ١١٦، به نقل از نفحات الانس.
#وحدت_وجود (۱۳۵)
#نقد_تصوف
@borrhan
#نقد_تصوف #علمای_صالح
#علم_زندگی #وحدت_وجود
#درس_های_توحید #جهاد_با_نفس
#شخصیت_زدگی
پاسخ به سوال مهم یکی از کاربران محترم
🔻تفاوت عارف و زاهد چیست؟!
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔸 همانطور که از ابتدای شروع مطالب #نقد_تصوف در کانال برهان با ذکر دلائل بی شمار برای شما عزیزان ثابت کردهایم، عرفان و تصوف مسلکی باطل و انحرافی است اما #زهد بسیار ممدوح و پسندیده میباشد و در روایات به عنوان عالی ترین مقامات بندگی شمرده شده است لکن مرز بین این دو بسیار مخفی و پوشیده است و نیاز به دقت نظر دارد.
تفاوت عارفان و زاهدان شیعه چیست⁉️
از کجا باید تشخیص دهیم که شخصی زاهد سالم است و یا یک عارف باطل؟ درحالیکه ظاهر آنها تفاوت آشکاری ندارند.
✅ پاسخ:
یک تفاوت عمده و مهم میان عارفان و زاهدان وجود دارد که اگر به این تفاوت ملتفت باشیم هرگز میان زاهد عالی مقام شیعه و عارفان و صوفیان باطل شیعه مسلک خلط نخواهیم کرد.
و آن اینکه↓↓
مبانی نظری و علمی این دو متفاوت است. عارفان در بینش توحیدی خود، قائل به وحدت وجود یا وحدت شهود هستند و تمام عالم را تجلی و حصه ای از ذات خدا میدانند. به عبارت دیگر، عارفان در توحید قائل به سنخیت و یا عینیت هستند.
درحالیکه زاهدان شیعه، که اکثر علمای بزرگ و فقهای برجسته در این زمره هستند، در توحید دارای بیینش تنزیهی صرف بوده و خدا را با غیر خدا تشبیه نمیکنند و مروج توحید ناب اهل بیت علیهم السلام هستند که تعطیل و تشبیه را نفی میکند.
بنابراین اگر می خواهید بدانید کسی یک صوفی و عارف بوده و یا یک زاهد، باید به جنبه های نظری و علمی او توجه کنید و هرگز از میزان بکاء در #نماز یا #روزه و #حج و دنیا گریزی او به این موضوع پی نخواهید برد.
✍ پینوشت بسیار مهم: اسلام در برخی مفاهیم و بعضی از ملاک های سنجش نیکی و بدی و مصادیق حُسن و قُبح تحولی اساسی ایجاد کرد و قاعده بازی زندگی را به کلی دگرگون ساخت.
توضیح اینکه، معمولا در تمام ادیان و مذاهب، از اشخاص تارک دنیا و بی اعتنا به امیال و خواسته ها و شهوات، به عنوان عارف بالله تجلیل می شوند و خضوع و خشوع و احترام همگان را بر می انگیزانند.
اما اسلام نه تنها زبان به مدح این اشخاص نگشود، بلکه راه و روش آنها را مخالف نظر پروردگار متعال دانست و در تقبیح آنها، به روندگان مسیر شیطانی توصیفشان نمود.
📔نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 324
خداوند سبحان فرمود:
هدف از خلقت شماها، عبادت من است (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون) اما تلاش برای جلب روزی و کسب و کار و تجارت به امید فراهم کردن زندگی بهتر با رزق وسیع برای خانواده را از خزیدن به گوشه مسجد و خانقاه و عبادت خویش بالاتر میدانم. نه تنها بالاتر میدانم، بلکه اساسا عبادتی که هدف خلقت شماست، مصداقی بالاتر از همین کار ندارد (الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ)
🔻حجم عظیمی از ماثورات دینی، پیرامون زهد و تقواست. اما اسلام خود متکفل بیان حدود و ثغور آن شده است.
امام سجاد علیه السلام فرمود: تمام زهد در این دو آیه خلاصه میشود:
«لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم برای چیزهایی که از دست دادی ناراحت نشو، و برای چیزهایی که به دست آوردی خوشحال نشو.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 128
(ر.ک: تصویر الحاقی)
✅🔚زهد و تقوای اسلامی چیزی بیش از عدم تعلق و دلبستگی و امید واهی به امور فانی نیست که البته بسیار منطقی است زیرا هر لحظه امکان از دست دادنش وجود دارد، و دل بستن به آن سبب آسیب های متعدد به شخص می شود.←این به معنای عدم تلاش برای کسب روزی بیشتر و زندگی توام با رفاه و آسایش نیست.
حال که نظر اسلام را فرا گرفتیم، جامه عمل بر پندار خویش بپوشانیم . یعنی اگر فردا روزی درویش یا صوفی یا حتی آخوند دنیاگریزی دیدیم که توهم عرفان، او را واداشته است که از تلاش برای کسب و روزی دست بشوید و خانواده فلک زده اش را در تنگنا و سختی به حال خویش و تقدیر رب رها کند، نه تنها همچون گذشته، برای بوسیدن دست هایش تقلا نکنیم، بلکه زبان به مذمت وی بگشاییم، و بالعکس اگر کارگر زحمت کشی را دیدیم که برای رفاه و آسایش خانواده اش، به سختی افتاده و عرق ریزان مشغول تلاش است، بر پیشانی اش بوسه زنیم.
«پینه دستان کارگر نزد خدا بسی مقدس تر و مقرب تر تسبیحِ دستِ زاهدِ خانه نشین است»
و در این نکته پایانی دقیق تامل کنیم که #فقر یکی از اولین قدم های سلوک عرفانی و صوفیانه است.
🔗حتما بخوانید:
تشخیص عارفان حقیقی از دروغین
https://t.me/borrhan/47013
جامعه عارف محور محکوم به سقوط است
https://t.me/borrhan/48291
https://t.me/borrhan/48292
میزان شناخت چیست؟
https://t.me/borrhan/48696
چشم برزخی و ..
https://t.me/borrhan/39043
➖➖➖➖➖
@borrhan
#علم_زندگی #وحدت_وجود
#درس_های_توحید #جهاد_با_نفس
#شخصیت_زدگی
پاسخ به سوال مهم یکی از کاربران محترم
🔻تفاوت عارف و زاهد چیست؟!
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
🔸 همانطور که از ابتدای شروع مطالب #نقد_تصوف در کانال برهان با ذکر دلائل بی شمار برای شما عزیزان ثابت کردهایم، عرفان و تصوف مسلکی باطل و انحرافی است اما #زهد بسیار ممدوح و پسندیده میباشد و در روایات به عنوان عالی ترین مقامات بندگی شمرده شده است لکن مرز بین این دو بسیار مخفی و پوشیده است و نیاز به دقت نظر دارد.
تفاوت عارفان و زاهدان شیعه چیست⁉️
از کجا باید تشخیص دهیم که شخصی زاهد سالم است و یا یک عارف باطل؟ درحالیکه ظاهر آنها تفاوت آشکاری ندارند.
✅ پاسخ:
یک تفاوت عمده و مهم میان عارفان و زاهدان وجود دارد که اگر به این تفاوت ملتفت باشیم هرگز میان زاهد عالی مقام شیعه و عارفان و صوفیان باطل شیعه مسلک خلط نخواهیم کرد.
و آن اینکه↓↓
مبانی نظری و علمی این دو متفاوت است. عارفان در بینش توحیدی خود، قائل به وحدت وجود یا وحدت شهود هستند و تمام عالم را تجلی و حصه ای از ذات خدا میدانند. به عبارت دیگر، عارفان در توحید قائل به سنخیت و یا عینیت هستند.
درحالیکه زاهدان شیعه، که اکثر علمای بزرگ و فقهای برجسته در این زمره هستند، در توحید دارای بیینش تنزیهی صرف بوده و خدا را با غیر خدا تشبیه نمیکنند و مروج توحید ناب اهل بیت علیهم السلام هستند که تعطیل و تشبیه را نفی میکند.
بنابراین اگر می خواهید بدانید کسی یک صوفی و عارف بوده و یا یک زاهد، باید به جنبه های نظری و علمی او توجه کنید و هرگز از میزان بکاء در #نماز یا #روزه و #حج و دنیا گریزی او به این موضوع پی نخواهید برد.
✍ پینوشت بسیار مهم: اسلام در برخی مفاهیم و بعضی از ملاک های سنجش نیکی و بدی و مصادیق حُسن و قُبح تحولی اساسی ایجاد کرد و قاعده بازی زندگی را به کلی دگرگون ساخت.
توضیح اینکه، معمولا در تمام ادیان و مذاهب، از اشخاص تارک دنیا و بی اعتنا به امیال و خواسته ها و شهوات، به عنوان عارف بالله تجلیل می شوند و خضوع و خشوع و احترام همگان را بر می انگیزانند.
اما اسلام نه تنها زبان به مدح این اشخاص نگشود، بلکه راه و روش آنها را مخالف نظر پروردگار متعال دانست و در تقبیح آنها، به روندگان مسیر شیطانی توصیفشان نمود.
📔نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 324
خداوند سبحان فرمود:
هدف از خلقت شماها، عبادت من است (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون) اما تلاش برای جلب روزی و کسب و کار و تجارت به امید فراهم کردن زندگی بهتر با رزق وسیع برای خانواده را از خزیدن به گوشه مسجد و خانقاه و عبادت خویش بالاتر میدانم. نه تنها بالاتر میدانم، بلکه اساسا عبادتی که هدف خلقت شماست، مصداقی بالاتر از همین کار ندارد (الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ)
🔻حجم عظیمی از ماثورات دینی، پیرامون زهد و تقواست. اما اسلام خود متکفل بیان حدود و ثغور آن شده است.
امام سجاد علیه السلام فرمود: تمام زهد در این دو آیه خلاصه میشود:
«لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم برای چیزهایی که از دست دادی ناراحت نشو، و برای چیزهایی که به دست آوردی خوشحال نشو.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 128
(ر.ک: تصویر الحاقی)
✅🔚زهد و تقوای اسلامی چیزی بیش از عدم تعلق و دلبستگی و امید واهی به امور فانی نیست که البته بسیار منطقی است زیرا هر لحظه امکان از دست دادنش وجود دارد، و دل بستن به آن سبب آسیب های متعدد به شخص می شود.←این به معنای عدم تلاش برای کسب روزی بیشتر و زندگی توام با رفاه و آسایش نیست.
حال که نظر اسلام را فرا گرفتیم، جامه عمل بر پندار خویش بپوشانیم . یعنی اگر فردا روزی درویش یا صوفی یا حتی آخوند دنیاگریزی دیدیم که توهم عرفان، او را واداشته است که از تلاش برای کسب و روزی دست بشوید و خانواده فلک زده اش را در تنگنا و سختی به حال خویش و تقدیر رب رها کند، نه تنها همچون گذشته، برای بوسیدن دست هایش تقلا نکنیم، بلکه زبان به مذمت وی بگشاییم، و بالعکس اگر کارگر زحمت کشی را دیدیم که برای رفاه و آسایش خانواده اش، به سختی افتاده و عرق ریزان مشغول تلاش است، بر پیشانی اش بوسه زنیم.
«پینه دستان کارگر نزد خدا بسی مقدس تر و مقرب تر تسبیحِ دستِ زاهدِ خانه نشین است»
و در این نکته پایانی دقیق تامل کنیم که #فقر یکی از اولین قدم های سلوک عرفانی و صوفیانه است.
🔗حتما بخوانید:
تشخیص عارفان حقیقی از دروغین
https://t.me/borrhan/47013
جامعه عارف محور محکوم به سقوط است
https://t.me/borrhan/48291
https://t.me/borrhan/48292
میزان شناخت چیست؟
https://t.me/borrhan/48696
چشم برزخی و ..
https://t.me/borrhan/39043
➖➖➖➖➖
@borrhan
Telegram
attach 📎
#نقد_تصوف (۶۱۱)
#خواب (۱۱۵)
#وحدت_وجود (۱۳۷)
❗️ما خدائيم و خدا را رهنما
❗️او ماست و ما اوییم
😈 خوابهای شیطانی
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻شیخ احمد جام (ژنده پیل) متوفی 531 هجری قمری از اقطاب بزرگ صوفیه در قرن ششم و به قولی جانشین #ابوسعید_ابوالخیر بود. اما داستان زندگانی او نیز مطابق همان افسانه های همیشگی دیگر مشایخ صوفیه است یعنی همان زندگی فاسقانه و جاهلانه ای که چندین سال مغروق در آنند و از ناگه امدادی غیبی بر سرشان فرود آمده و به صراط مستقیم (صراط ابلیس) رهنمودشان میکند!
نقل است که دو دهه از زندگی خود را به افراط در عیش و نوش گذرانده بود که روزگاری در اثر یک معجزه یعنی تبدیل شراب به عسل، در مجلس شرب خمر توبه کرد و برای همیشه مستی شراب را کنار گذاشت (و آن را تبدیل به احسن یعنی مستی #سماع کرد.) داستان توبه او در مجلس شرب خمر بی شباهت نیست به داستان سرایی برخی از صوفیان حوزوی در رابطه با جوانک مشهدی که از امام رضا علیه السلام طلب شراب کرد و حضرت نیز(نعوذبالله) آن را برایش فراهم آورد!
❌دیوان شعری از او بر جای مانده است که اشعار ذیل در زمره همان هاست:
ما خدائيم و خدا را رهنما
منم در جمله موجودات پيدا-
جمال لايزالى طلعت ماست
چشم خدابين نداشت هركه يكى را دو ديد
از روز ازل شراب وحدت
در طينت ما شده مخمر
يك جرعه و صد هزار ساغر
يك قطره و صد هزار كوثر
ما آيت نص كردگاريم
بر تخت شهود شهرياريم
من خدا را آشكارا ديدهام
ما جمله بصورت خدائيم
ما آينه جهان نمائيم
ما ذات ذو الجلال خداوند اكبريم
📗مقامات ژنده پيل، مقدمه، ص: 51
غرائب زیادی درباره این شخصیت نقل شده است که در حالت خوش بینانه، آنها را شطحیات عارفانه مینامیم و از جمله آنهاست افسانه سرایی مریدانش در اقتدای رسول خدا و امیرالمومنین علیهما السلام بر او، که برای اثبات قطبیت او در قالب خواب و رؤیا آن را بیان کرده اند:
❌ «شبى رسول خدا صلوات اللّه عليه را در خواب ديدم و چهار يار او رضى اللّه عنهم اجمعين بر دست راست او و شيخ الاسلام(احمد جامی) بر دست چپ او نشسته بود. از رسول خدا پرسيدم كه امروز مقتدا كيست ؟ رسول صلى اللّه عليه و سلم اشارت كرد بشيخ الاسلام احمد كه باهل سنت و جماعت و باهل سنت [و] جماعت و باهل سنت، تا سه بار اشارت بدو كرد يعنى شيخ الاسلام. پس قامت برآمد و رسول صلى اللّه عليه بر پاى خاست و دست او بگرفت و وى را در پيش محراب كرد و خود بدو اقتدا كرد و صحابه و آن جمله خلق از پس او نماز كردند.»
📗مقامات ژنده پيل، ص: 97
(اسکن الحاقی)
شرح :
1_در عرفان نظری میگویند کسی که در یسار(دست چپ) قطب است از کسی که در یمین(دست راست) قرار دارد مقامش بالاتر میباشد زیرا او در سیر صعود بوده و یک قدم تا ذات ربوبی فاصله دارد اما یمین در ابتدای سیر نزول است. لذا در داستان گفت که ژنده پیل در دست چپ حضرت است.
2_اما داستان اقتدای امیرالمومنین علیه السلام به این صوفی شطح گو، مشابه همان سخن صمدی آملی از مشایخ معاصر تصوف حوزوی است که به صراحت گفت امام سجاد علیه السلام به استاد من اقتدا کرد و پشت سر او نماز خواند.
❌ یا باز با دستاویز قرار دادن ابزار خواب و رویا اینگونه مقام تراشی میکنند : که در عصر ما احمد جام ، جای رسول خدا صلیالله علیه و آله نشسته است!
📗مقامات ژنده پیل ، ص152
(متن کامل در اسکن الحاقی)
✅ نتیجه آنکه : یکی از راهکارهای فِرق انحرافی برای اثبات قطبیت و مقامات دروغین امامانِ نار ، این است که چنین داستان هایی را به جهت استحمار عوام جعل میکنند!
البته ما بیشتر معتقدیم این اشخاص دروغ نمیگویند ؛ ولی چون چهره پیامبر یا حجج الهی علیهمالسلام را ندیده بودند، شیطانی بر اینها ظاهر شده و چنین سخنانی را به آنها در بیداری (شهود) و یا در خواب القاء نموده است که :
إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ
شیاطین به دوستان خود وحی میکنند.{۱۲۱/انعام}
←باز هم تاکید میکنیم ، اکثر مردم توسط خواب یا مکاشه به مکتب یا فرق انحرافی گرایش پیدا میکنند اما در اسلام تاکید شده است که خواب و کشف و شهود حجت شرعی نیست.
+ تصرف شیطانی به نام هزع در خواب
+ تصرف شیطانی به نام متکون در خواب
➖➖➖➖
@borrhan
#خواب (۱۱۵)
#وحدت_وجود (۱۳۷)
❗️ما خدائيم و خدا را رهنما
❗️او ماست و ما اوییم
😈 خوابهای شیطانی
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🔻شیخ احمد جام (ژنده پیل) متوفی 531 هجری قمری از اقطاب بزرگ صوفیه در قرن ششم و به قولی جانشین #ابوسعید_ابوالخیر بود. اما داستان زندگانی او نیز مطابق همان افسانه های همیشگی دیگر مشایخ صوفیه است یعنی همان زندگی فاسقانه و جاهلانه ای که چندین سال مغروق در آنند و از ناگه امدادی غیبی بر سرشان فرود آمده و به صراط مستقیم (صراط ابلیس) رهنمودشان میکند!
نقل است که دو دهه از زندگی خود را به افراط در عیش و نوش گذرانده بود که روزگاری در اثر یک معجزه یعنی تبدیل شراب به عسل، در مجلس شرب خمر توبه کرد و برای همیشه مستی شراب را کنار گذاشت (و آن را تبدیل به احسن یعنی مستی #سماع کرد.) داستان توبه او در مجلس شرب خمر بی شباهت نیست به داستان سرایی برخی از صوفیان حوزوی در رابطه با جوانک مشهدی که از امام رضا علیه السلام طلب شراب کرد و حضرت نیز(نعوذبالله) آن را برایش فراهم آورد!
❌دیوان شعری از او بر جای مانده است که اشعار ذیل در زمره همان هاست:
ما خدائيم و خدا را رهنما
منم در جمله موجودات پيدا-
جمال لايزالى طلعت ماست
چشم خدابين نداشت هركه يكى را دو ديد
از روز ازل شراب وحدت
در طينت ما شده مخمر
يك جرعه و صد هزار ساغر
يك قطره و صد هزار كوثر
ما آيت نص كردگاريم
بر تخت شهود شهرياريم
من خدا را آشكارا ديدهام
ما جمله بصورت خدائيم
ما آينه جهان نمائيم
ما ذات ذو الجلال خداوند اكبريم
📗مقامات ژنده پيل، مقدمه، ص: 51
غرائب زیادی درباره این شخصیت نقل شده است که در حالت خوش بینانه، آنها را شطحیات عارفانه مینامیم و از جمله آنهاست افسانه سرایی مریدانش در اقتدای رسول خدا و امیرالمومنین علیهما السلام بر او، که برای اثبات قطبیت او در قالب خواب و رؤیا آن را بیان کرده اند:
❌ «شبى رسول خدا صلوات اللّه عليه را در خواب ديدم و چهار يار او رضى اللّه عنهم اجمعين بر دست راست او و شيخ الاسلام(احمد جامی) بر دست چپ او نشسته بود. از رسول خدا پرسيدم كه امروز مقتدا كيست ؟ رسول صلى اللّه عليه و سلم اشارت كرد بشيخ الاسلام احمد كه باهل سنت و جماعت و باهل سنت [و] جماعت و باهل سنت، تا سه بار اشارت بدو كرد يعنى شيخ الاسلام. پس قامت برآمد و رسول صلى اللّه عليه بر پاى خاست و دست او بگرفت و وى را در پيش محراب كرد و خود بدو اقتدا كرد و صحابه و آن جمله خلق از پس او نماز كردند.»
📗مقامات ژنده پيل، ص: 97
(اسکن الحاقی)
شرح :
1_در عرفان نظری میگویند کسی که در یسار(دست چپ) قطب است از کسی که در یمین(دست راست) قرار دارد مقامش بالاتر میباشد زیرا او در سیر صعود بوده و یک قدم تا ذات ربوبی فاصله دارد اما یمین در ابتدای سیر نزول است. لذا در داستان گفت که ژنده پیل در دست چپ حضرت است.
2_اما داستان اقتدای امیرالمومنین علیه السلام به این صوفی شطح گو، مشابه همان سخن صمدی آملی از مشایخ معاصر تصوف حوزوی است که به صراحت گفت امام سجاد علیه السلام به استاد من اقتدا کرد و پشت سر او نماز خواند.
❌ یا باز با دستاویز قرار دادن ابزار خواب و رویا اینگونه مقام تراشی میکنند : که در عصر ما احمد جام ، جای رسول خدا صلیالله علیه و آله نشسته است!
📗مقامات ژنده پیل ، ص152
(متن کامل در اسکن الحاقی)
✅ نتیجه آنکه : یکی از راهکارهای فِرق انحرافی برای اثبات قطبیت و مقامات دروغین امامانِ نار ، این است که چنین داستان هایی را به جهت استحمار عوام جعل میکنند!
البته ما بیشتر معتقدیم این اشخاص دروغ نمیگویند ؛ ولی چون چهره پیامبر یا حجج الهی علیهمالسلام را ندیده بودند، شیطانی بر اینها ظاهر شده و چنین سخنانی را به آنها در بیداری (شهود) و یا در خواب القاء نموده است که :
إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ
شیاطین به دوستان خود وحی میکنند.{۱۲۱/انعام}
←باز هم تاکید میکنیم ، اکثر مردم توسط خواب یا مکاشه به مکتب یا فرق انحرافی گرایش پیدا میکنند اما در اسلام تاکید شده است که خواب و کشف و شهود حجت شرعی نیست.
+ تصرف شیطانی به نام هزع در خواب
+ تصرف شیطانی به نام متکون در خواب
➖➖➖➖
@borrhan
[ کانال برهان ]
❗️احمد اسماعیل همبوشی که خود را امام معصوم میپندارد، مردم را با یک #خواب و مکاشفه جذب میکند ؛ و خواب را از راههای شناخت حجت خدا معرفی میکند!!! لذا با تسامح، میتوان این فرقه را در زمره فرق صوفیه یا متاثر از آنها دانست. #نقد_مدعی_یمانی (۱۰۱۹) @borrhan
⚠️ مدعی یمانی علاوه بر آنکه مانند صوفیه #خواب را حجت میداند با مبنای وحدت وجودیِ صوفیان تبلیغات الحادی خود را آغاز کرد!
❌ «پیامبر (ص) ظهور حضرت حق متعال در فاران است ..... عیسی و محمد علی نبینا و آله و علیه السلام هردو ظهور حضرت حقّند لکن تجلی خدا در حضرت محمد (ص) بنحو اشدّ و اقوی است و حضرت عیسی (ع) در مرتبه ادنی و اضعف
.....ذات الهیة و مرتبة لاهوتیة در بین خلائق نزول کرده و به صورت اشدّ الوجود بین تعیّنات و تجلیّات منعکس گشته و این شخص که بین ذات الهیة و حد انسانیة در آمد و شد و مجیئ و رجوع است خلیفة الله محمد (ص) است که تعیّنش بصورت آدمیت است لکن حقیقتش همان ذات خداست که در قوس نزول از لاهوت به ناسوت بصورت آدمی مبدل و متطور گشته
.....پیامبر (ص) فانی در ذات حقّ است [این فناء، فناء الکل است چه اشدّ ظهورات و چه اخفّ آنها] لذا چیزی غیر از خدای متعال نیست و همه چیز در بطن وجود الله متعال است و هیچ کثرت و مخلوقِ متباینی حقیقتا موجودیت ندارد. و پیامبر تجلی اکمل ذات الهیة در پوستین بشریت است یعنی خدا به صورت حضرت ظهور کرده»❗️
✅🔚احمدالحسن سگ دست آموز صوفیه است!
#نقد_مدعی_یمانی (۱۰۲۰)
#وحدت_وجود (۱۳۸)
@borrhan
❌ «پیامبر (ص) ظهور حضرت حق متعال در فاران است ..... عیسی و محمد علی نبینا و آله و علیه السلام هردو ظهور حضرت حقّند لکن تجلی خدا در حضرت محمد (ص) بنحو اشدّ و اقوی است و حضرت عیسی (ع) در مرتبه ادنی و اضعف
.....ذات الهیة و مرتبة لاهوتیة در بین خلائق نزول کرده و به صورت اشدّ الوجود بین تعیّنات و تجلیّات منعکس گشته و این شخص که بین ذات الهیة و حد انسانیة در آمد و شد و مجیئ و رجوع است خلیفة الله محمد (ص) است که تعیّنش بصورت آدمیت است لکن حقیقتش همان ذات خداست که در قوس نزول از لاهوت به ناسوت بصورت آدمی مبدل و متطور گشته
.....پیامبر (ص) فانی در ذات حقّ است [این فناء، فناء الکل است چه اشدّ ظهورات و چه اخفّ آنها] لذا چیزی غیر از خدای متعال نیست و همه چیز در بطن وجود الله متعال است و هیچ کثرت و مخلوقِ متباینی حقیقتا موجودیت ندارد. و پیامبر تجلی اکمل ذات الهیة در پوستین بشریت است یعنی خدا به صورت حضرت ظهور کرده»❗️
✅🔚احمدالحسن سگ دست آموز صوفیه است!
#نقد_مدعی_یمانی (۱۰۲۰)
#وحدت_وجود (۱۳۸)
@borrhan