[ کانال برهان ]
11.3K subscribers
23.5K photos
1.93K videos
745 files
13.5K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ @EDborrhan


کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#شعائر_مقدسه_ی_حسینیه

عزاداری اهل بیت و شیعیان‌شان و اقامه عزای حسینی از روز اول محرم
همزمان با اقامه عزا در آسمان‌ها

▪️▪️▪️

◾️▪️▫️ « قیل الصادق علیه السلام؛ سیدی جعلت فداک ! ان المیت یجلسون بالنیاحه بعد موته او قتله، و اراکم تجلسون انتم وشیعتکم من اول شهر بالمأتم و العزا للحسین علیه السلام.

فقال: ما هذا... إذا هل هلال محرم نشرت الملائکه ثوب الحسین و هو مخرق من ضرب السیوف و ملطخ بالدماء و فنراه نحن و شیعتنا بالبصیره و لا بالبصر فإذا تنفجر دموعنا..

♦️به امام صادق علیه السلام عرض شد:

آقای من به فدایتان شوم!...وقتی کسی می میرد یا کشته می‌شود جلسه نوحه‌ای برای او می گیرند. و من مشاهده می‌کنم که شما و شیعیانتان از #اول ماه #محرم اقامه جلسه عزا می کنید.

حضرت فرمودند:
این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود ملائکه پیراهن امام حسین را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است.
ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت (و نه با چشم بصر ) می‌بینیم
پس اشــ💧ــک های ما سرازیر می‌شود.

📚 نام کتاب : ثمرات الأعواد نویسنده : الهاشمي الخطيب، علي بن الحسين جلد : 1 صفحه : 36 و 37

http://lib.eshia.ir/10448/1/37


@borrhan
#شبهات_محرم (۳۸)
#صالحی_نجف_آبادی
#حرکت_حسینی

⁉️❗️آیا امام حسین علیه السلام محْرِم به حج #تمتع بودند و آنرا
به #عمره بدل فرمودند؟؟؟

▪️🔹▪️

کسانی که مدعی هستند، امام حسین علیه السلام محرم به حج تمتع بوده‌اند و آنگاه حج را تبدیل به عمره فرموده‌اند،
امثال آقای صالحی نجف آبادی، نویسنده کتاب شهید جاوید، در صفحات ۳۳ و ۱۴۰ چاپ اول،
به قول شیخ مفید رحمة الله عليه در کتاب #ارشاد استدلال می‌کنند.

اما آن چیزی که امثال نویسنده کتاب جاوید نسبت به آن جهل دارند
این است که علمای ما رضوان الله علیهم اجمعین ۲ گونه کتاب تالیف کرده‌اند:

یک نوع تالیف که مطابق با مذاق عامه مردم و وضع عمومی مردم نوشته شده است.
و یک سری تالیفات تخصصی‌ترند.

شیخ مفید اعلی الله مقامه الشریف که بدون شک، از عصر خودش تا عصر ما و حتی شاید تا عصر منتهی به عصر ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، به گردن هر شیعه خواه عامی، و خواه عالم حق دارد؛

ایشان کتابی دارد به نام

📒الأرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛
📒راهنمای شناخت حجج الهی بر بندگان؛

که در این کتاب از احوالات امیرالمؤمنین (علیه السلام) آغاز می کند؛ و به غیبت ولی عصر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ختم می نماید.

در احوالات سید الشهداء علیه‌السلام شیخ مفید در ارشاد چنین می‌فرماید:

▪️«باب مقتل سید الشهداء (ع)» "روی الکبلی و المدائنی و غیر هما من اصحاب السیر، قالوا لمّا مات الحسن علیه السلام تحرکت الشیعة بالعراق ...":

▪️باب مقتل امام حسین علیه السلام، روایت شده از کلبی و مدائنی و باقی اصحاب سِیَر (مانند طبری و ...) ، گقنه‌اند زمانی که امام مجتبی علیه السلام از دنیا رفتند شیعیان عراق به جنبش در آمدند و ...
(ارشاد ۳۲/۲ موسسه آل‌البیت)

⚠️ نکته مهم اینجاست که ایشان می‌فرماید ما آنچه #اصحاب_سیر گفته اند نقل می‌کنیم.
در این میان شیخ مفید در ارشاد این متن را دارد؛

که از همه شنیده ایم :

▪️"و لّما اراد الحسین علیه السلام التوجّه الی العراق طاف بالبیت و سعی بین الصفا و المروة واحلّ من احرامه و جعلها عمرة لانه لم یتمکنّ من تمام الحج"

▪️وقتی که روز هشتم حضرت سید الشهداء (علیه‌السلام) خواستند از مکه خارج شوند و به سمت عراق بیایند؛ طواف کرده از احرام حج خارج شدند؛ برای اینکه تمکن اداء آن را نداشتند؛ و لذا حج را تبدیل به عمره کردند.
(ارشاد ۶۷/۲ موسسه آل‌البیت)


و عده‌ای به این قول استناد می‌کنند و ادعا می‌کنند که حضرت حج تمتع را به عمره تبدیل کرده اند؛ در صورتی که #اینگونه #نیست.

چرا که باید فرق قائل شد، بین این اقوال تاریخی و
نظر نهایی شیخ مفید که مستند به روایات، بر طبق آن فتوا می‌دهند.

==============

🅾 در ابتدا مدلول برخی دیگر از آثار تاریخی و سپس روایات را در این باب بررسی می‌کنیم::

👈اولا ابو جعفر طبری در تاریخ خود و ابن کثیر و دیگران از ابی مخنف نقل می‌کنند که آن حضرت از احرام #عمره خارج شدند:::

▪️فطاف الحسین بالبیت و بین الصفا و المروة و قص من شعره و حل من #عمرته ثم توجه نحو الكوفة و توجهنا نحو الناس الي منى.
(تاریخ طبری ۳۸۵/۵ دارالمعارف بمصر.
البداية و النهاية ۵۰۹/۱۱ دارهجر)

▪️سپس سیدالشهداء سلام الله علیه طواف خانه و سعی صفا و مروه را انجام دادند پس تقصیر کردند ، از احرام #عمره خارج شده به سوی کوفه عزیمت نمودند ما نیز به همراه مردم به سوی منا رفتیم.

____

ثانیا
بر خلاف قول مورخینی که شیخ مفید کلام آنان را در ارشاد می‌آورد ، و طبق احادیث ما ،
من جمله، احادیثی که خود شیخ مفید در کتاب مُقنعه بر طبق آنها #فتوی می‌دهد و این نظر نهایی ایشان است،

👈👈 اساساً سید الشهداء (علیه‌السلام) محرم به حج تمتع نبودند تا این که احرام حج را تبدیل به عمره کنند.

لذا استناد عده‌ای به کتاب ارشاد شیخ مفید، مانند امثال نویسنده کتاب شهید جاوید ،
برای دانستن نظر شیخ مفید اعلی الله مقامه الشریف ، به هیچ وجه مستدل و علمی نیست،
چرا که طبق بیان خود ایشان آنچه اصحاب سِیَر گفته اند را ایشان در الارشاد در این باب آورده‌اند.

و در مقام فتوی ، که به روایات مورد قبول مکتب شیعه استدلال می‌شود،
ایشان اذعان می‌کنند امام محرم به حج نبوده‌اند.

کسی که حَجَّة الاسلام را #به_جا_آورده می‌تواند در موسم حج ، عمرۀ مفرده به جا بیاورد؛ و اساساً نیت حج نکند و بازگردد.

و اِفراد حج جایز نیست.

یعنی اگر کسی از #آغاز نیت #حج کرده است، نمی تواند پس از انجام اعمال عمره (یعنی : احرام در مواقیت، ۷طواف، نماز در مقام ، ۷ سعی ، طواف نساء)
از حرم خارج شود.
و باید اعمال حج را هم به جا آورد.(یعنی وقوف در عرفات و مشعر و مِنا و رمی جمرات و قربانی و ....)

اما اگر از #اول نیت عمره کرده باشد پس از اعمال عمره، می‌تواند حرم را ترک کند.

《1》
اشکالاتی که نویسنده شهید جاوید، مطرح کرده است:::


1⃣⛔️ این سخن با تصریح طبری به اینکه در حین خروج سیدالشهداء (علیه‌السلام) از مکه، محمدبن الحنفیه در #مدینه بود، #منافات دارد!!!

بهتر است عین متن کتاب شهید جاوید را با هم بخوانیم؛
معارض اول، روایت طبری از ابو مخنف را نقل می کند و آن این است:::

👈"طبری: قال ابو محنف عن هشام بن الولید عن مَن شَهدَ ذلک قال َقبلَ الحسینُ بن علی بأهله من مکة و محمدبن الحنفیه بالمدینه؛ قال فَبَلَغُه خَبرُهُ و هو یَتوضّأُ فی طستٍ؛ و قال فبکی حتی سمِعت و کفَ دُموعِهِ فی الَطَست."
(طبری، ج 5 /394، دارالمعارف مصر).

[روی آورد حسین بن علی همراه خانواده‌اش از مکه درحالیکه محمد بن حنفیه در مدینه بود ، خبر سیدالشهداء به محمد رسید درحالیکه داشت وضو می‌گرفت در تشتی، سپس به گریه افتاد درحالیکه صدای ریزش اشک را در طشت شنیدم.]

"بدین گونه می بینیم روایت ابی مِخنف با روایت لهوف مخالف است؛
زیرا روایت لهوف می گوید این مذاکرات در مکه بین امام حسین و محمدبن حنفیه واقع شده است؛
و روایت ابو مخنف می گوید که هنگامی که امام حسین از مکه خارج شد محمد بن حنفیه در مدینه بوده است نه در مکه."👉

___________

1⃣ پاسخ #اول ما::

با هم دوباره ببینیم حکایت ابومخنف چه می‌خواهد بگوید؛
با خواندن پاسخ درخواهید یافت این آقا #عربی_بلد_نیست ‼️❗️

دقت کنید::

در متن آمده «اَقبَل»؛

اَقبَلَ دربارۀ چه کسی گفته می شود؟

🔰 کسی که به نقطه ای که #گوینده راجع به آن سخن می گوید روی آورده باشد، وقتی به آن نقطه که از آن سخن می‌گوید روی آوَرَد، تعبیرِ عرب اَقبَلَ است.

مثلاً فرض کنید سیدالشهداء (علیه‌السلام) از مکه خارج شدند.

آن کسی که در مکه است؛
اگر از او سئوال شود چه می گوید؟
می گوید: "خَرَجَ (یا أدبر) الحسینُ علیه السلام الی العراق"
و در همان حال اگر خبر خروج حضرت علیه‌السلام به یک فردی که در کوفه است رسیده باشد او می گوید:
" اَقبلَ الحسین ع من مکة الی العراق.".

پس کسی که در مکه است نمی تواند «اَقبَل» بگوید؛ برای اینکه نسبت به او "اَدبَرَ الحسین" درست است؛
یا تعبیر«خَرَجَ»؛
که اولی دقیق تر است.

اما أَقبَلَ نسبت به آن کسی است که در عراق است.

👈 پس معنای این سخن آنست که این روایت ابو مخنف خبر از خروج نمی دهد. بلکه دارد رو آوردن سیدالشهداء علیه‌السلام را از مکه به عراق خبر میدهد.
و آن وقت این «اَقبَل» را این آقای محقق تعبیر به خروج کرده است!!

پس معنای عبارت طبری اینست که وقتی سید الشهداء علیه‌السلام که با اهل خود از مکه حرکت کرده بودند، به عراق رسیدند، محمد بن الحنفیة در مدینه بود.


2⃣ و اما پاسخ #دوم :

🔰 "فَلَما بَلَغَهُ خَبرُهُ". باز این محقق نابغه! «خبر» را به معنای خبر حرکت گرفته است.

اما منظور از خبر فلانی چیست؟
خبر حسین بن علی (علیه‌السلام) به محمدبن حنفیه رسید؛ یعنی چه؟
این چه خبری است؟

👈 مقصود از این خبر، آن مهمترین مصیبتی است که به سیدالشهداء(علیه‌السلام) نسبت داده
می شود؛ نه خبر حرکت و خروج.

در فارسی هم به همین نحو تعبیر می‌شود.
خبر، یعنی خبر مرگ.
در اینجا خبر خروج معنا ندارد. محمدبن حنفیه می دانسته که سیدالشهداء (علیه‌السلام) برادر بزرگوار اوست؛ امام وقت اوست.
این خبر چیست؟
خبری است که محتاج به ذکر اُلمَتَعَلَّق نیست.
خبر شهادت است.

👈👈👈 پس در اول حرکت و اقبال به عراق را بیان می کند؛
نه خروج از مکه را.
بعد راوی می گوید "فلما بَلَغهُ خَبَرُه". خَبَرالحسین یعنی خَبَر شهادته.

تاریخ طبری دارد این را بیان می کند که محمدبن حنفیه با سیدالشهداء(علیه‌السلام) نبود؛ در کربلا حاضر نبود؛ در عین حال تأثر او بر شهادت سیدالشهداء (علیه‌السلام) آن مقدار بود که آنگاه که خبر فاجعه به او رسید، حالش چنین بد شد.
چرا؟
چون «خَبَرُهُ» می گوید.

خَبَر وقتی که به شخص اضافه می شود، خبر اصل وجود که معنا ندارد.
باید متعلق خبر بسیار بسیار مهم باشد که نیاز به ذکر قرینۀ آن نیست.
چرا نیازی به ذکر قرینه نیست؟ چون متعلق مهم است.
منظور از آن خَبَر شَهادَته و خبر .... امثال اینهاست.

《2》
#قرآن_و_اهل_بیت
#شفاعت
#شعائر_مقدسه_ی_حسینیه
#صفات_الشیعه
#پیشگویی
#تفسیر_قرآن

حسرت بزرگ اهل محشر :

ای کاش از شیعیان و دوستداران حضرت زهرا سلام الله علیها بودیم!



🔅 جلوه‌هایی ناب از عظمت مقام صدیقه کبری سلام الله علیها در محشر ،
🔅 نحوه ورود ایشان به صحرای محشر و استقبال از آن حضرت
🔅شفاعت از شیعیان
و ....

▪️📜 🌟


حضرت علی بن ابی طالب روایت می‌کند که فرمود: «یک روز پیغمبر معظم اسلام نزد حضرت زهرای اطهر رفت و آن بانو را محزون یافت. به فاطمه فرمود: «ای دختر عزیز من! سبب غم و اندوه تو چیست؟» فاطمه گفت: «روز محشر و برهنگی مردم به خاطرم آمد.» رسول خدا فرمود: آری آن روز، روز بسیار بزرگی است.

ولی جبرئیل از طرف خدای رئوف به من خبر داد: وقتی در آن روز زمین شکافته شود،
#اول کسی که از زمین خارج می‌شود من هستم، #بعد از من حضرت ابراهیم خلیل، بعد از او #شوهر_تو حضرت امیر. آنگاه خدای مهربان #جبرئیل را با هفتاد هزار ملک نزد قبر تو خواهد فرستاد؛ بر قبر تو هفت قبه نور نصب خواهد شد؛ #اسرافیل سه حله نور برای تو می آورد، کنار سر تو توقف می‌کند و صدا می زند:
«ای دختر حضرت محمّد، بیا در صحرای محشر! تو در حالی که بدنت پوشیده است از قبر بیرون می آیی و از خوف آن روز در امان خواهی بود. اسرافیل آن حله ها را به تو می دهد و تو آنها را می‌پوشی. آنگاه ملکی که به آن
#زوقائیل می گویند، ناقه ای برای تو می آورد که مهار آن از مروارید است و کجاوه ای از طلا بر پشت آن نصب شده. تو بر آن ناقه سوار می شوی و زوقائیل در حالی که جلوی تو هفتاد هزار ملک قرار دارند و علم های تسبیح در دست دارند، مهار آن را خواهد کشید.
هنگامی که حرکت می کنی،
#هفتاد_هزار ملک به استقبال تو می آیند و از دیدن تو خوشحال می شوند. هر یک از آنان منقلی از نور بدون آتش در کف دارند که عود از آن ساطع می شود. هر یک از ایشان تاج مرصع از زبرجد بر سر دارند و در طرف راست تو قرار خواهند داشت.
پس از طی کردن مقداری از راه،
حضرت
#مریم با هفتاد هزار #حوریه به استقبال تو می آیند، بر تو سلام می کنند و در طرف چپ تو قرار خواهند گرفت. آنگاه مادرت حضرت #خدیجه دختر خویلد که در میان زنان عالم اول کسی است که به خدا و رسول او ایمان آورده، با هفتاد هزار ملک که علم های تکبیر در دست دارند به استقبال تو می آیند.
وقتی به محشر نزدیک شدی، حضرت
#حوا با هفتاد هزار ملک و نیز #آسیه زن فرعون، به استقبال تو خواهند آمد و با تو حرکت می کنند. هنگامی که وارد صحرای محشر می شوی، منادی از زیر عرش با ندایی که همه خلائق می شنوند می گوید:
#چشمان خود را #ببندید تا فاطمه صدیقه دختر حضرت محمّد صلی اللَّه علیه و آله و زنان مطهره ای که با او هستند عبور کنند.

در آن روز غیر از حضرت ابراهیم و شوهرت حضرت علی بن ابی طالب، کسی به تو نظر نخواهد کرد. سپس حضرت آدم، حضرت حوا را صدا می کند و با مادرت حضرت خدیجه نزد تو می آیند.
آنگاه منبری از نور برای تو نصب می شود که هفت پایه دارد. در فاصله هر پایه تا پایه دیگر، صف هایی از ملائکه که علم هایی از نور در دست دارند ایستاده اند. حوریه ها در طرف چپ و راست منبر تو صف می کشند.
از طرف چپ نزدیک ترین زنان به تو، حضرت حوا و آسیه خواهند بود. هنگامی که بر فراز منبر روی، جبرئیل از طرف خدای سبحان نزد تو می آید و می گوید: «ای فاطمه! حاجت خود را بخواه!»
تو خواهی گفت: «پروردگارا! حسن و حسینم را به من نشان بده!»
#حسنین در حالی نزد تو می آیند که خون از #رگ های گردن حسین فرو می ریزد.
حسین می گوید: «بار خدایا! امروز حق مرا از آن افرادی که به من ظلم و ستم کردند بگیر.» در همان موقع است که دریای غضب حضرت پروردگار به جوش می آید و غضب خداست که ملائکه و جهنم نیز به خروش می آیند.
#جهنم نعره می زند، زبانه می کشد و به صحرای محشر می آید. آنگاه قاتلین حضرت حسین را به همراه فرزندان و فرزندان فرزندان آنان می رباید.
آنها می گویند: پروردگارا! ما که در موقع قتل حسین خلق نشده بودیم!
خدای قهار به زبانه آتش دستور می دهد: آن عده از افرادی را که چشمشان کبود و صورتشان سیاه است بگیرید! موهای جلو سر ایشان را بگیرید و بکشید و با صورت در طبقات پایین جهنم بیفکنید!
زیرا سختگیری ایشان بر دوستان امام حسین، از جنگیدن پدرانشان با خود امام حسین شدیدتر بوده است.


《1》
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ #پیدایش_شیعه

تاسیس مذهب شیعه در زمان حیات و ابتدای شروع بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله

▪️▪️▪️

🔴 همان طور که می دانید یکی از شبهاتی که جماعت مخالفین مطرح می‌کنند این است که یکبار می گویند موسس مذهب حقه امامیه شیعه، توسط #عبدالله_بن_سبا ابن تشکیل شده و یک بار می گویند توسط صفویه پاگرفته و بنا شده، حال آنکه برای این مدعا سندی ندارند؛
این ها همه به این دلیل است که نمی‌توانند مذهب باطل و بی ریشه خود را ثابت کنند و لذا اینگونه هجمه به مذهب حق شیعه می کنند.

💠 اما نکته جالب اینجاست یکی از علمای اهل سنت به نام علامه محمد عبد الله عنان به صراحت بیان می کند که تاسیس مذهب شیعه همان #اول_بعثت بوده، دقیقا همان اولین حدیثی که دال بر خلافت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام است یعنی ماجرای یوم الدار،
و این یعنی طبق #حدیث_یوم_الدار خلافت مولا طبق نظر علمای اهل سنت بسته شده و با بسته شدن خلافت مولا علی علیه سلام هم مذهب شیعه شکل گرفت.

🔶 من الخطأ ان یقال: انّ الشیعة ظهرت و لاوّل مرّة عند انشقاق الخوارج، بل کان بدء الشیعة و ظهورهم فى عصر الرسول(صلى الله علیه وآله) حین أمره الله بانذار عشیرته فى الآیة 214 من الشعراء (و انذر عشیرتک الاقربین)، و لبّى النبى فجمع عشیرته فى بیته و قال لهم مشیراً الى علىّ: هذا أخى و وصیّى و خلیفتى فیکم فاسمعوا له و أطیعوا.

👈 اشتباه است کسي بگويد شيعه اولين بار در زمان ايجاد فتنه خوارج به وجود آمد. بلکه ابتداي ظهور شيعه در زمان حيات و ابتداي بعثت رسول خدا بود، يعني در آن زماني که خداوند به رسولش امر نمود : تا عشیره خود را مطابق آیه 214 سوره شعرا انذار کند.👉

🔷 { نزديکان خود را ارشاد كن و از عذاب آخرت بترسان }آنگاه پيامبراکرم به نداي حق لبيك گفته و نزديکانشان را در خانه خود جمع نمودند و در حالي که (با دست) به علي (ع) اشاره مي نمودند به آنها فرمود : اين شخص برادر ، وصي و جانشين من پس از من در ميان شماست پس هرچه مي گويد از او بشنويد و اطاعتش کنيد .

📓📔روح التشيع لعبد الله نعمة، ص 20 ، عن الجمعيات السرية .

📝 ترجمه استاد محمد عبد الله عنان

العلَّامة محمد عبد الله عنان

https://www.islamstory.com/ar/artical/3408391/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B9%D8%A8%D8%AF-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%86%D8%A7%D9%86

https://shamela.ws/index.php/author/2254


#قاعده_الزام

©کانال برهان و نقل نکات ناب از کتب مخالفین

@borrhan
حضرت صادق علیه السلام فرمود:

هرکس روز #اول ماه #رمضان، به اندازه کف دست، #گلاب بر #صورتش بریزد،
از ذلّت و فقر ایمن خواهد بود،
و هرکس گلاب بر #سرش بریزد،
آن سال از سرسام ایمن خواهد بود.
پس آنچه به شما توصیه کردیم، رها نکنید.

📗 بحارالأنوار، ج94، ص350 به نقل از اقبال الاعمال
@borrhan
اشکالاتی که نویسنده شهید جاوید، مطرح کرده است:::


1⃣⛔️ این سخن با تصریح طبری به اینکه در حین خروج سیدالشهداء (علیه‌السلام) از مکه، محمدبن الحنفیه در #مدینه بود، #منافات دارد!!!

بهتر است عین متن کتاب شهید جاوید را با هم بخوانیم؛
معارض اول، روایت طبری از ابو مخنف را نقل می کند و آن این است:::

👈"طبری: قال ابو محنف عن هشام بن الولید عن مَن شَهدَ ذلک قال َقبلَ الحسینُ بن علی بأهله من مکة و محمدبن الحنفیه بالمدینه؛ قال فَبَلَغُه خَبرُهُ و هو یَتوضّأُ فی طستٍ؛ و قال فبکی حتی سمِعت و کفَ دُموعِهِ فی الَطَست."
(طبری، ج 5 /394، دارالمعارف مصر).

[روی آورد حسین بن علی همراه خانواده‌اش از مکه درحالیکه محمد بن حنفیه در مدینه بود ، خبر سیدالشهداء به محمد رسید درحالیکه داشت وضو می‌گرفت در تشتی، سپس به گریه افتاد درحالیکه صدای ریزش اشک را در طشت شنیدم.]

"بدین گونه می بینیم روایت ابی مِخنف با روایت لهوف مخالف است؛
زیرا روایت لهوف می گوید این مذاکرات در مکه بین امام حسین و محمدبن حنفیه واقع شده است؛
و روایت ابو مخنف می گوید که هنگامی که امام حسین از مکه خارج شد محمد بن حنفیه در مدینه بوده است نه در مکه."👉

✖️✖️✖️✖️✖️✖️✖️

1⃣ پاسخ #اول ما::

با هم دوباره ببینیم حکایت ابومخنف چه می‌خواهد بگوید؛
با خواندن پاسخ درخواهید یافت این آقا #عربی_بلد_نیست ‼️❗️

دقت کنید::

در متن آمده «اَقبَل»؛

⁉️ اَقبَلَ دربارۀ چه کسی گفته می شود؟

🔰 کسی که به نقطه ای که #گوینده راجع به آن سخن می گوید روی آورده باشد، وقتی به آن نقطه که از آن سخن می‌گوید روی آوَرَد، تعبیرِ عرب اَقبَلَ است.

مثلاً فرض بفرمایید سیدالشهداء (علیه‌السلام) از مکه خارج شدند.

آن کسی که در مکه است؛
اگر از او سئوال شود چه می گوید؟
می گوید: "خَرَجَ (یا أدبر) الحسینُ علیه السلام الی العراق"
و در همان حال اگر خبر خروج حضرت علیه‌السلام به یک فردی که در کوفه است رسیده باشد او می گوید:
" اَقبلَ الحسین ع من مکة الی العراق.".

پس کسی که در مکه است نمی تواند «اَقبَل» بگوید؛ برای اینکه نسبت به او "اَدبَرَ الحسین" درست است؛
یا تعبیر«خَرَجَ»؛
که اولی دقیق تر است.

اما أَقبَلَ نسبت به آن کسی است که در عراق است.

👈 پس معنای این سخن آنست که این روایت ابو مخنف خبر از خروج نمی دهد. بلکه دارد رو آوردن سیدالشهداء علیه‌السلام را از مکه به عراق خبر میدهد.
و آن وقت این «اَقبَل» را این آقای محقق! تعبیر به خروج کرده است!!

پس معنای عبارت طبری اینست که وقتی سید الشهداء علیه‌السلام که با اهل خود از مکه حرکت کرده بودند، به عراق رسیدند، محمد بن الحنفیة در مدینه بود.


2⃣ و اما پاسخ #دوم :

🔰 "فَلَما بَلَغَهُ خَبرُهُ". باز این محقق نابغه! «خبر» را به معنای خبر حرکت گرفته است.

اما منظور از خبر فلانی چیست؟
خبر حسین بن علی (علیه‌السلام) به محمدبن حنفیه رسید؛ یعنی چه؟
این چه خبری است؟


👈 مقصود از این خبر، آن مهمترین مصیبتی است که به سیدالشهداء(علیه‌السلام) نسبت داده
می شود؛ نه خبر حرکت و خروج.

در فارسی هم به همین نحو تعبیر می‌شود.
خبر، یعنی خبر مرگ.
در اینجا خبر خروج معنا ندارد.
محمدبن حنفیه می دانسته که سیدالشهداء (علیه‌السلام) برادر بزرگوار اوست؛ امام وقت اوست.
این خبر چیست؟
خبری است که محتاج به ذکر اُلمَتَعَلَّق نیست.
خبر شهادت است.

👈👈👈 پس در اول حرکت و اقبال به عراق را بیان می کند؛
نه خروج از مکه را.
بعد راوی می گوید "فلما بَلَغهُ خَبَرُه". خَبَرالحسین یعنی خَبَر شهادته.

👈👈👈 تاریخ طبری دارد این را بیان می کند که محمدبن حنفیه با سیدالشهداء(علیه‌السلام) نبود؛ در کربلا حاضر نبود؛ در عین حال تأثر او بر شهادت سیدالشهداء (علیه‌السلام) آن مقدار بود که آنگاه که خبر فاجعه به او رسید، حالش چنین بد شد.
چرا؟
چون «خَبَرُهُ» می گوید.

خَبَر وقتی که به شخص اضافه می شود، خبر اصل وجود که معنا ندارد.
باید متعلق خبر بسیار بسیار مهم باشد که نیاز به ذکر قرینۀ آن نیست.

چرا نیازی به ذکر قرینه نیست؟ چون متعلق مهم است.
منظور از آن خَبَر شَهادَته و خبر .... امثال اینهاست.

《2》
#نقد_تصوف
#علمای_صالح
#وحدت_وجود

📍تطهیر علمای شیعه از تصوف

( تطهیر #علامه_مجلسی #اول و #دوم و #شیخ_بهائی از تصوف )

💠🌀💠

یکی از مهمترین حیله های صوفیان برای کسب مشروعیت، انتساب علمای بزرگ شیعه به مسلک و فرقه خود می باشد در حالیکه شأن و منزلت این علما، هرگز چنین انتسابی را بر نمی تابد. در این وسط برخی از مردم، فریب این ظاهر سازی و دروغ بزرگ صوفیان را خورده و از روی جهل و عدم تتبع، علمای بزرگ ما را زیر سوال می برند. برای بررسی حقیقت امر لازم است شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوران به خوبی مطالعه شود.


همانطور که در تاریخ ایران ضبط شده است، صفویه با کمک صوفی های قزلباش توانستند حکومت ملوک الطوایفی در ایران را بر انداخته و تمام خاک ایران را تحت سلطه خود در آوردند.
برای درک بهتر شرایط زمانی و اوضاع اجتماعی آن دوران به این نکته اشاره می‌کنیم:

⬇️ تصوف در قرن هشتم و نهم به صورت یک گرایش عمومی در آمده بود و دوران اوج و کمال خود را سپری می کرد. به طوری که مردم علاوه بر مذهب فقهی و کلامی ، طریقت صوفیانه خود را نیز ذکر می کردند.
مثلا می گفتند : فلانی شافعی مذهب با اعتقادات اشاعره و طریقت شاذلیه می‌باشد .

خانقاه اردبیل (صفویه) از معروفترین شاخه های کبرویه محسوب می شد و در آسیا و آفریقا (حتی در حکومت عثمانیه) پیروان فراوانی داشت. به دعوت اقطاب این سلسله، پیروان، خرقه و کشکول را رها کرده و شمشیر و کلاه خود را جایگزین آن ها نمودند و حکومت صفویه را با اقتدار تمام پایه گذاری کردند.
به این ترتیب حکومت صفویه با تکیه بر دو رکن مهم تشیع و تصوف آغاز به کار کرد.
بعد از محکم شدن پایه های سلسله صفویه، با دعوت شاه اسماعیل و شاه طهماسب و شاه عباس اول، علمای شیعه از لبنان و جبل عامل به سمت ایران سرآزیر شدند.

در این شرایط، علمای شیعه مانند مرحوم کرکی،شیخ بهائی و پدرشان، مجلسی پدر و پسر و مرحوم فیض کاشانی و ، که به فساد مذهب صوفیه و در عین حال نفوذ فراوان آنها ملتفت بودند، هر کدام مواضع مختلفی برای بر اندازی تصوف و تصفیه شیعه و حکومت صفویان از عناصر منحرف صوفیه، اتخاذ کردند :

🔻1_ عده ای با انعطاف نشان دادن و مماشات نسبت به صوفیه، سعی در جذب آنها داشتند تا بلکه بتوانند از این راه، زمینه های هدایت به مسیر حقه اهل بیت ع را برای این جماعت گمراه فراهم کنند. مانند مرحوم مجلسی پدر و شیخ بهائی و ... .

🔻2_ عده ای با برخورد کوبنده ، تند و خشن، هر نوع تسامح در برابر آنها را بر نمی تافتند و در قلع و قمع کردن آنها می‌کوشیدند مانند مرحوم کرکی و مجلسی پسر و مقدس اردبیلی ، محمد طاهر قمی، میرلوحی سبزواری ، علیقلی جدید الاسلام و ... .

آری، شیخ بهائی که شیخ الاسلام اصفهان بوده است، با نیت هدایت صوفیه، مکرر خرقه دراویش می پوشید و با بهره گیری از اصطلاحات صوفیه در کتب خود، سعی در جذب آنها داشت اما هرگز نباید درباره این بزرگان فکر اشتباه کرد و آنها را به صوفی بودن متهم کرد.
چنانچه خودشان نیز تصریح کرده اند :

👤 مؤلف كتاب «جنّتان مُدهامّتان» شيخ علي اكبر نهاوندی می‌نويسد:
«روزی شيخ بهائی به يكی از شاگردان خود كه تعداد آنها به چهار صد نفر می‌رسيد، گفت: امشب به منزل ما بيا، آن شخص می‌گويد: من امتثال كردم و رفتم، كمك اركان دولت صفوی آمدند و همه صوفی بودند. پس شيخ بهائي كسوت خرقه درويشي پوشيده و سر حلقه اهل ذكر شد و آنها مشغول ذكر شدند به فاصله يك ساعت آنها را جذبه گرفت و از دهان آنها كف می ريخت و روی زمين افتادند. جز شيخ كه در حال عادی باقی ماند. پس شيخ بهائی فرمود: تو را آوردم كه ببينی من بيچاره در اين زمان مبتلا شده ام كه شاه و درباريان همه اهل تصوف هستند ناچار شدم از اين راه وارد شدم شايد كم كم آنها را هدايت كنم.

👤مجلسی اول نیز از همین روش بهره می‌برد چنانچه پسر بزرگوار ایشان یعنی محمد باقر مجلسی درباره پدر خود در رساله "اعتقادات" می گوید :
بپرهيزيد از آن كه درباره پدر دانشمندم آخوند ملامحمدتقي مجلسي گمان بد بريد و چنين پنداريد كه او از جمله صوفيان و يا معتقد به دوستی طريقه و مذهبشان بود. هرگز چنين نبود و چگونه می‌توانست چنين باشد در حالی كه او آشناترين و داناترين مردم زمان خود به خبرهای اهل بيت و سخنان ايشان بود، بلكه او مردی بود پارسا و پاكدامن كه در آغاز كار خود نام تصوف بر خويش نهاد تا صوفيان بدو پيوندند و از وي نگريزند و بدين وسيله آنان را با بحثهای نيكو و سودمند به راه راست خواند و چون در پايان زندگاني ديد كه از اين مصلحت انديشی سود بر نمی‌خيزد، و درفشهای گمراهی و سركیي برافراشته شده و لشگرهای شيطان چيرگی يافته اند، دريافت كه آنان آشكارا دشمنان خدايند، پس از ايشان كناره گرفت و كفرشان را آشكار نمود و من به باورداشتهای پدرم داناترم و نوشته هايش در اين باره نزد من موجود است. (👉ضربه بزنید)

🖇 مجلسی‌اول و تشبیه عقاید صوفیه به ملحدین
《1》
حضرت صادق علیه السلام فرمود:

هرکس روز #اول ماه #رمضان، به اندازه کف دست، #گلاب بر #صورتش بریزد،
از ذلّت و فقر ایمن خواهد بود،
و هرکس گلاب بر #سرش بریزد،
آن سال از سرسام ایمن خواهد بود.
پس آنچه به شما توصیه کردیم، رها نکنید.

📗 بحارالأنوار، ج94، ص350 به نقل از اقبال الاعمال
@borrhan
#منجی (۳۳۹)

🟨 ظهور کامل نور وحی در فاران

اثبات بشارت تورات درباره ظهور اسلام از حجاز

┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄

#قسمت_چهارم

🟨 فصل دوم / در این بخش به نقد تفاسیر و اشکالات اهل کتاب درباره این بشارت می‌پردازیم:


تفسیر و شبهه #اول :
تورات فقط می‌خواهد از خط سیر بنی‌اسرائیل به همراه موسی علیه‌السلام سخن بگوید. که از سینا و سعیر و فاران عبور کرده و خدا نیز همراهشان بود! افعال این جمله توراتی هم ماضی هستند که نشان میدهد این اتفاقات قبلا روی داده بودند. سعیر هم ارتباطی با نبوت مسیح ندارد. همان طور که فاران ارتباطی با نبوت پیامبر اسلام ندارد ؛ تمام سخن نیز در رابطه با بنی اسرائیل است! چنانکه در جمله اش می گوید «خدا قومش را دوست میدارد.» یا اینکه می‌گوید آن نور در سعیر و فاران بر بنی اسرائیل درخشید


در پاسخ باید به چند نکته مهم اشاره کنیم :

⃣1 - بنابر تورات، درخشش نور الهی در فاران از نزول تورات در سینا درخشان تر است. در زمان حضرت موسی چنین حادثه نورانی در فاران روی نداد بلکه در تورات می‌خوانیم : بنی اسرائیل در فاران از دستور خدا سرپیچی کرده و محکوم به چهل سال آوارگی شدند.!!
📔 کتاب اعداد : باب سیزده و چهارده : (ر.ک: تصویر الحاقی)
https://bible.com/bible/118/num.13.1-33.NMV
https://bible.com/bible/118/num.14.1-45.NMV

کاتبان تورات چرا باید درخشش نور الهی برای خودشان را انکار کرده و به جای این حادثه افتخار آمیز ، یکی از تلخ ترین شکست هایشان را در تورات قرار دهند؟؟

سعیر هم در آن منطقه دو مصداق داشت : کوهستان سعیر که محل زندگی ادومیان بود و کوه سعیر که در زمین قبیله یهودا و در خاک فلسطین امروزی قرار داشت. چنانکه در ادامه خواهیم دید

بنی اسرائیل در دوران موسی (علیه‌السلام) هیچ حقی در زمین سعیر پیدا نکردند و در مسیرشان آن را دور زدند :
📔 کتاب تثنيه ، باب ۲ : بند ۱ _ ۸
https://bible.com/bible/118/deu.2.1-8.NMV

حضرت موسی علیه‌السلام هم وارد سرزمین موعود نشده و کوه سعیر در یهودیه را ندید.

⃣2 - چنانکه تورات می گوید و کتب بعدی تفصیل میدهند. نور الهی از سینا آمده است (نزول شریعت بر موسی ع) در سعیر طلوع کرده و در فاران درخشیده است.
شبیه خورشیدی که مراحلی برای نور افشانی خود دارد. پس فاران محل نهایی ظهور نور خداوند و اوج آن است ... ِصرف اینکه بنی اسرائیل از جایی عبور کنند دلیل بر چنین توصیفی نیست! آن هم توصیفی درخشان تر از میقات موسی علیه‌السلام با خدا در کوه سینا ! آیا ایشان از مناطق دیگر عبور نکرده بودند؟

⃣3 - اساسا ترتیب سیر بنی اسرائیل این گونه نبوده است که از سینا شروع شود ، و سپس وارد سعیر و بعد فاران شوند. بنابر تورات : بنی اسرائیل پس از سینا به فاران داخل شدند. یعنی فاران نقطه نهایی نبوده و مرحله سوم هم نیست
📔 کتاب اعداد ، باب ۱۰ : بند ۱۲

بنی اسرائیل با حرکت از مکانی به مکان دیگر، از صحرای سینا کوچ کردند. و ابر در صحرای فاران ساکن شد.
https://bible.com/bible/118/num.10.12.NMV

به علاوه چنانکه گفتیم : حقی در سعیر نیافتند و آن را دور زدند. و آخرین مرحله سیر موسی علیه‌السلام با بنی اسرائیل ، در بیابانی به نام عربه در آن سوی اردن بوده است. آنجا آخرین سخنرانی اش را ایراد کرد و تورات را مکتوب کرد و جانشینش را مشخص نمود. چنانکه از عبارت ابتدایی کتاب تثنیه روشن است.

⃣4 - اما درباره اینکه گفته شده است خداوند در سعیر و فاران بر بنی اسرائیل درخشیده :
باید دانست که بنی اسرائیل هم مخاطب رسالت مسیح و محمد (صلی‌الله علیه و آله) بوده اند. و بارها در قرآن و انجیل به ایشان خطاب شده است. اما این بدان معنا نیست که بقیه امت ها محروم باشند. در حالی که کتاب حبقوق تصریح میکند : «آن موعود فارانی ، نوری را به جریان می اندازد که زمین از تسبیح الهی پر می شود»

⃣5 - اما این تعبیر که : «قومش را دوست میدارد» ترجمه دقیقی نیست! گرچه با توضیحی که دادیم تضادی با ظهور نور الهی بر امت های دیگری ندارد. اما واژه عمیم ( ַע ִּ֔מים) به معنای امت ها و مردم است! یعنی خداوند مردم را ، امت ها را دوست می‌دارد. چنانکه تلفظ و معنای تک تک واژگان این عبارت را در این سایت معتبر مسیحی مشاهده می‌کنید:
https://biblehub.com/text/deuteronomy/33-3.htm


«ادامه👇👇»