[ کانال برهان ]
11.4K subscribers
23.7K photos
1.97K videos
745 files
13.7K links
مرکز نشر دروس اعتقادی اهل بیت علیهم‌السلام
+ مباحث نقد فرق ضاله

👤پرسش و پاسخ:
@EDborrhan

کانالهای زیرمجموعه:
@fariadras
@borrhan2
@borrhanlibrary
@borrhanmedia
@dinclass

اینستا:
https://t.me/pageborhan
Download Telegram
♦️نکاتی پیرامون این حدیث شریف:

عزیزان؛
همه ما به خوبی می‌دانیم که پیش بینی حضرت عسکری علیه السلام در این ایام کاملا به وقوع پیوسته است
و امروزه حجت الاسلام ها و آیت الله ها و آیت الحق هایی که حضرت،
به شیعیان هشدار و پرهیز داده و ما را از شرّ وجودشان بر حذر داشته اند را در جامعه مشاهده کرده و به خوبی می‌شناسیم؛
امامان شیعه و حضرت عسکری علیه‌السلام که دلسوز و مشفق و محبّ شیعیان خود بوده اند با احادیث نورانی راه صحیح را تا قیامت برای تمام پیروانشان ترسیم کرده‌اند و خصائص و نشانه‌های روحانیان راستین و دروغین را با ذکر جزئیات به ما معرفی کرده اند
لذا فردای قیامت دیگر هیچگونه عذری در تبعیت و پیروی از این طلاب متفلسف و متصوف نخواهیم داشت.

📍دوستان بزرگوار؛
صرف تلبس به لباس روحانیت و یدک کشیدن القاب دهن پر کن مثل "علامه" یا "آیت الله العظمی" را ملاک درستی و حقانیت اشخاص قرار ندهید! (*)

بلکه آنها را با ترازوی اهل بیت علیهم السلام یعنی تمایل به #فلسفه و #تصوف بسنجید.
مطلق فلسفه و تصوف ،
منهی و مذموم است و جهان بینی آنها در تضاد با شیعه است، لذا حتی میل به آن نیز شرارت بار خواهد بود.

ایام، ایام آخرالزمان و غیبت صاحب و امام شیعه بوده و امید است با نصب‌العین قرار دادن فرمایش امام عسکری علیه‌السلام از گرد فتن این ایام در امان بمانیم.

🔸نکته مهم دیگری که در این حدیث زیبا وجود دارد و معمولاً از آن غفلت می‌شود این است که
حضرت می فرمایند بدترین و شرورترین خلق خدا در روی زمین عالمان دینی ای هستند که فقط میل به فلسفه و تصوف دارند،
نه اینکه فیلسوف یا صوفی باشند.
حال دیگر خود حساب کنید که تکلیف طلاب دینی و عالمان کنونی که رسماً در جرگه صوفیان و فلاسفه وارد شده و عقائد باطل آنها را با افتخار ترویج می‌کنند چه خواهد بود!!!


🌿 اعاذنا الله و ایاکم من شرور شرار خلق الله


(*) #باید_بدانیم : مراجع بزرگ و متقی سابق مانع از به کار بردن و نوشتن لقب «آیة الله العظمی» برای خود می شدند. هم اکنون نیز ممکن است بعضی از ایشان چنین روشی داشته باشند. بیشتر این عنوان تراشی ها را حاشیه نشینان مراجع انجام می دهند؛ و شاید غالب آنان به این امر توجهی نداشته باشند.

ما استادی داشتیم که می فرمود لقب «آیة الله» هم تنها باید برای یک نفر به کار رود؛ که مرحوم علامۀ حلی است. «آیة الله العظمی» فقط باید منحصراً، برای حضرت امیر علیه السلام به کار رود.

آیا در قدیم می گفته اند آیت الله العظمی علی؟ ... این لقبها ظاهرا بعد از دوران قاجار خیلی باب شده والا نسبت به ائمه علیهم السلام هم این عبارات به کار برده نمیشده.


اما فتوای اخباریان که مراجع فعل حرام مرتکب شده اند، نیز مبنایی ندارد هر چند این القاب سنت خوبی نیست. تنها لقبی که در احادیث نسبت به کاربرد آن منع اکید شده لقب «امیر المؤمنین» می باشد؛ که مخصوص حضرت اسدالله الغالب علی بن ابی طالب علیه السلام است.

+ https://t.me/borrhan/53869?single
▪️🔹

🆔کانال برهان و نقد فلسفه و عرفان بشری

@borrhan
آفتاب و سایه ها - دکتر فعالی (2).ppt
28.7 MB
#نقد_تصوف

💠 "آفتاب و سایه‌ها"

پاورپوینتی بسیار مناسب در نقد #تصوف و #عرفان‌ های
نوظهور دنیا ، جریان‌های نومعنوی و
بدون شریعت!

👈 کاربردی و جامع

🏷 به قلم: #دکتر_فعالی

©کانال برهان

@borrhan
#نقد_تصوف
#نقد_فلسفه
#وحدت_وجود


⬇️ دیدگاه آیت الله مرعشی رضوان الله علیه در مورد صوفیه

⛔️⛔️

مرحوم حضرت آیت الله مرعشی نجفی رضوان الله علیه در تعلیقات خود بر کتاب احقاق الحق شهید نور الله شوشتری رضوان الله علی در رابطه با جریان تصوف می‌نویسد:

👈 از نظر من مصیبت صوفیان برای اسلام، از بزرگ‌ترین مصائب است؛ زیرا ارکان اسلام را منهدم ساخت و بنیان آنرا تَرَک داد.
پس از جستجوی عمیق و گردش در میدان‌های کلمات آنان و اطلاع از مطالب مخفی آنان و یافتن رازهای پوشیده آنان در پی دیدار با سران فرقه‌های تصوف، بر من روشن شد که این درد،
از راهبان نصارا به دین اسلام سرایت کرده و گروهی از عامه (اهل تسنن) مانند: حسن بصری و شبلی و معروف و طاووس و زهری و جنید و دیگران آن را گرفتند، سپس از آنان به شیعه سرایت کرد تا اینکه کارشان بالا گرفت و پرچم‌هایشان برافراشته شد،
به گونه‌ای که از اساس دین سنگی را روی سنگ باقی نگذاشتند.
آنان نصوص کتاب و سنت را تاویل کردند و با احکام فطری عقلی مخالفت نمودند و به وحدت وجود و حتی موجود ملتزم شدند و در عبادت وجهه گرفتند و بر اوراد آکنده از کفر و اباطیل که رؤسای آن‌ها می‌ساختند، مداومت کردند و به چیزی پایبند گردیدند که آن را ذکر خفی قلبی می‌نامیدند و از سمت راست قلب شروع می‌شد و به سمت چپ خاتمه می‌یافت. گاهی آن را سفر از حق به خلق می‌نامیدند و گاهی نزول از قوس صعودی به قوس نزولی، و بالکعس که از آن به عنوان سفر از خلق به حق و عروج از قوس نزولی به قوس صعودی تعبیر کرده‌اند،
خدا به داد این شیادان برسد، پس چرندیات خود را به فقه سرایت دادند، همچنین در مبحث نیت و غیر آن و دیدم بعضی از مرشدان آنان را که اشعار مغربی عارف را از روی دیوانش می‌خواندند و گریه می‌کردند و به آن اعتنا می‌کردند همچون اعتنایی که به آیات قرآن کریم می‌شود،
جای تاسف است برای قومی، کسانی که قرآن شریف را ترک کنند و دعاهای صحیفه کامله سجادیه را که زبور آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و سخنان موالی و سروران امامان علیهم السلام را و مشغول شوند به امثال کتاب مغربی و … و دیدم یکی از آنان را که دعوی فضل داشت و
از برخی سخنان که به ائمه هدی علیهم السلام نسبت داده شده، برای ترویج مسلک خود استفاده می‌کند
مانند: «لنا مع الله حالات فیها هو نحن و نحن هو» یعنی برای ما با خدا حالاتی است که در آن حالات او ما هستیم و ما او. و این بی‌نوا در علم و تتبع و تحقیق و ضبط نمی‌دانست که کتاب مصباح الشریعة و مانند آن که چنین سخنان منکری در آن‌ها جمع شده، ساخته ایادی صوفیان اعصار گذشته است که برای ما به ارث مانده است.
شیوع تصوف و ساختن خانقاه‌ها در قرن چهارم بود. بعضی از مرشدین آن قرن، وقتی تفنن متکلمین را در عقاید دیدند، از فلسفه فیثاغورث و پیروان او در الهیات، قواعدی را اقتباس نمودند و از لاهوتیات اهل کتاب و بت پرستان، جمله‌هایی را گرفتند و آن جملات را به لباس اسلام در آوردند و به علم خاصی تبدیل نمودند که آن علم را علم تصوف یا حقیقت یا باطن یا فقر یا فنا یا کشف و شهود نامیدند.
و در این زمینه کتاب‌ها و رساله‌ها نوشتند و این وضع همچنان ادامه داشت تا آنکه قرن پنجم و قرن‌های بعدی فرا رسید و برخی از زیرکان اهل تصوف میدان وسیعی را آماده یافتند تا به اسم ولایت و غوثیه و قطبیه و دعوی تصرف در ملکوت با قوه قدسیه، چه رسد به ناسوت، در میان جاهلان، مقام شامخی همچون مقام نبوت و حتی الوهیت به دست آورند. آنان با مقالاتی مبنی بر تاویلات مزخرف و کشف خیالی و رویاها و اوهام، فلسفه تصوف را توسعه دادند و کتاب‌های پیاپی بسیاری مانند کتاب تعرف و دلالت و نصوص و شروح آن و نفحات و رشحات و مکاشفات و انسان کامل و العوارف و المعارف و التاویلات و غیره که پر از حکایت‌های دروغ و قضایای کاملا بی‌معناست، نوشتند. وقتی کالای آنان بازار پیدا کرد و نامشان مشهور شد و بازارشان گرم گردید، به فرقه‌ها و دسته‌های مختلف تقسیم شدند و عوام وسفلگان را با
حدیث جعلی
«الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق» اغفال کردند و برای هر فرقه‌ای که از دیگران متمایز گردند، علامتهایی را قرار دادند... خداوند ما و شما را از فریب کاری‌های بافندگان #عرفان و #فلسفه و #تصوف حفظ کند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که به آستانه اهل بیت پیامبر خدا صلوات الله علیهم اجمعین روی می‌آورند و کسی را جز آنان نمی‌شناسند. آمین آمین.

📒احقاق الحق، تالیف نور الله تستری با تعلیقات آیت الله مرعشی، جلد ۱، صفحه ۱۸۲-۱۸۵

اسکن کتاب:
http://bit.ly/2Ek6XE6
پوستر:
http://bit.ly/2Gwd6Dn



کانال برهان و نقد تصوف

@borrhan
#نقد_تصوف
#نقد_مولوی

🅾 صوفیان و حدیث #غدیر

🔸🌀🔸

... اهل سنت اعتقادات باطل خود را از لسان صوفیان به خورد شیعیان می‌دهند و ما نیز با آغوش باز پذیرای آن می شویم!

هزار و چهار صد سال است که شیعه و سنی در موضوع امامت امیرالمومنین علیه السلام اختلاف دارد.
شیعیان با دلائل بسیار به دنبال اثبات امامت آن حضرت هستند که مهمترین دلیل نقلی آن نیز حدیث متواتر الفظ و المعنی #غدیر است.

در حدیث غدیر به صراحت از ولایت امیرالمومنین علیه السلام سخن گفته شده است؛
اما اهل سنت چاره ای ندارند جز اینکه در معنای ولایت دست برده و در تحریفی آشکار و بر خلاف تمام شواهد متقن بیرون و درون متنی، ولایت را به دوستی و محبت معنا کنند.

علمای شیعه صدها بلکه هزاران کتاب و رساله نگاشته و ده ها دلیل و برهان ذکر کرده اند تا ثابت کنند معنای ولایت در حدیث غدیر، همان سرپرستی و اولی بالتصرف بودن است اما اهل تسنن بر موضع خود پای می فشارند و زیر بار پذیرش حقیقت نمی روند.

اهل سنت بعد از گذشت هزار سال نتوانستند حتی یک نفر از شیعیان را با دلیل عقلی و نقلی قانع نمایند که ولایت در حدیث غدیر به معنای دوستی است اما هنگامی که دست یاری به سمت صوفیان دراز کردند و پای در قوه خیال و اوهام گذاشتند،
توانستند این معضل تاریخی را رفع و رجوع نموده و رخنه ای در سد بلند باورهای شیعه ایجاد کنند؛ رخنه ای که امروزه در اغلب خانه شیعیان حتی بیوت علمای تشیع نیز ایجاد شده است.

باری، بازوی کمکی سنی مذهبان، یعنی #تصوف توانست با زبان لطیف شاعرانه در اعتقادات شیعیان نفوذ نماید و کفه این نزاع تاریخی درباره معنای ولایت در حدیث غدیر و به تبع آن،
اندیشه امامت شیعی را به نفع اهل تسنن سنگین نماید!

ایرانی جماعت، به حدی شیفته و مفتون اشعار مولوی شد و به اندازه ای مسحور شکل و قالب کلمات مثنوی گردید که از محتوا و معنای ابیات به کلی غافل شده و قافیه را به اهل سنت باخت و بعد از هزار سال با زبان بی زبانی پذیرفت که ولی و ولایت در حدیث غدیر،
به همان معنای دوستی و محبت است و حق با خلفای غاصب بود!!

به این صورت که حدیث "من کنت مولاه فعلی مولاه" را در خانه خود قاب کرده و به دیوار زد، اما در تفسیر و ترجمه اش، شعر مولوی را در ذیل آن منقوش نمود که آشکارا ولی را به دوستی معنا کرده است:

گفت هر کاو را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست

📒مثنوى معنوى، متن، ص: 986



برای بررسی دقیقتر در معنای حدیث #غدیر،
سرچ عبارت #مولا و مطالعه بیش از ۴۰ عنوان مطلب در این مورد توصیه می‌شود.

@borrhan
#نقد_تصوف
#نقد_بایزید_بسطامی
#نقد_حلاج
#نقد_مولوی
#شبهات_محرم

🔻تا حالا این جمله رو شنیدین؟
حاجی خودتی!

🔻این شعر رو چند بار شنیدین؟؟
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید (مولوی)

🔻دیدید بعضیا می گن :
چرا این همه پول رو می ریزید تو شکم وهابیا؟؟
به جای مکه رفتن این پولا رو بدید به فقرا خدا هم راضیه!!


می دونید منشا این کلمات باطل کجاست؟

👌درست حدس زدید، #تصوف

==========🕋▫️▫️

یکی از بزرگترین آسیب های دینی و از جمله مهم ترین ضربه‌هایی که صوفیان بر پیکره مقدس دین اسلام وارد ساختند، تهی کردن الفاظ و مفاهیم دینی از معانی بلند خود و به ابتذال کشاندن آن عناوین زیبنده بود.

واژگان ارزشمندی که در دایرة المعارف دینی،
از شان نزولی متعالی برخوردار بوده اما در سنت عرفانی به ضد خود تبدیل شده است.
مثال های زیادی در ذهن داریم اما فقط یکی از انها را بیان می‌کنیم،
که مفهوم #حاجی و ادای فریضه #حج و زیارت خانه خداست،
که در قرآن کریم با اختصاص یک سوره به نام #حج،
این فریضه را مصداق بارز "شعایر الله" معرفی می کند:

📖 ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب‏.
(۳۲/حج)


#حاجی در قاموس ادبیات دینی،
کسی است که با زیارت خانه خدا، ابلیس را از قوه خیال بیرون رانده و
با ساییدن پیشانی ادب بر خاک آستان الهی خود را حضیض حقارت به عرش عبودیت الهی رسانده و زین پس به مثابه انسانِ تازه متولد شده،
از پیشینه توام با گناه و فساد خود توبه کرده و زندگی اخلاقی و دینی جدیدی برای خود می سازد.

اما صوفیان مفهوم حاجی را به یک مفهوم ضد ارزش و ضد اخلاق تبدیل کردند و
#حاجی را نماد انسانی متصلّب و خشک مذهب دانسته که به جای کمک به خلق درمانده خدا،
خودخواهانه و مغرورانه فقط به عاقبت خویش می نگرد و از یاری رساندن به مظلومین روی بر می‌گرداند!

تصوف در طول سال ها نفوذ در فرهنگ ما، با زبان دینی و مناسک وحیانی چه کرده است که امروزه مردمان ما از تسمیه به عنوان #حاجی سخت گریزانند و اگر شخصی را حاجی بنامند،
بی درنگ می گوید:
حاجی خودتی !

و یا در ایام فریضه #حج ، فضای مجازی و حقیقی مملو است از این دست سخنان که:

این هزینه حج را به فقرا می‌دادی و دل یک مسکین را شاد می‌کردی .

به راستی اگر بایزید ها و حلاج ها در مغلطه ای آشکار و تمردی نمایان از دستور الهی،
به مریدان خود توصیه نمی‌کردند که به جای ادای فریضه حج، هفت مرتبه دور من بگردید و هزینه سفر را به مساکین بدهید؛ در جامعه خود شاهد چنین گریزی از تعالیم دینی بودیم؟!


⚫️ به این داستان از بِشر حافی نیز که از بزرگترین اقطاب صوفیه است توجه کنید :

يكى با بشر حافى مشاورت كرد كه «دو هزار درم دارم از حلال، به حج خواهم شد»، وى گفت: «به تماشا میشوى يا براى رضاى حق تعالى؟» گفت: «براى رضاى حق- تعالى-»، گفت:
«برو به وامداران و يتيمان و صاحب عيالان ده، كه آن راحت كه بدان مسلمانان رسانى، از صد حج فاضل‏تر است.

📔غزالی در كيمياى سعادت، ج‏2، ص: 312


⚫️ این هم نمونه ای دیگر از بایزید بسطامی که حکم پیغمبر را برای صوفیه دارد:
عین القضات می‌گوید:

مردی گوید نزد «بایزید» آمدم، پرسيد كه كجا می‏روى؟ گفتم: به حج.
گفت: چه دارى؟ گفتم: دويست درم. گفت: به من ده و هفت بار گرد من بگرد، كه حجّ تو اين است. چنان كردم و بازگشتم».

📔 تذكره الأولياء، القسم‏‌الاول، ص: 139
📔 تمهیدات، متن ص94

مولوی نیز این واقعه را چنین منظوم کرده است:

گفت دارم از درم نقره دويست
نك ببسته سخت در گوشه‏ى ردى است‏
گفت طوفى كن به گردم هفت بار
وين نكوتر از طواف حج شمار
و آن درمها پيش من نه‏اى جواد
دان كه حج كردى و حاصل شد مراد

📔 مثنوى معنوى، متن، ص: 242

... آری ! صوفیان بعد از گذر از شریعت و طریقت و رسیدن به حقیقت!! با تمام وجود به نقد و مذمت شریعت و احکام شرعی می پردازند
و این رسمی دیرینه در میان آنها بوده و هست.
به قول مولوی:
لو ظهرت الحقایق بطلت الشرایع!!!

⚫️ چنانچه نقل است حلاج برای مریدانش مکانی درست کرده بود؛ که به جای رفتن به مکه، در آن خانه احرام ببندند و به جای #حج، در آن جا طواف نمایند. و حتی دستور به انهدام کعبه را به یکی از مریدانش می‌دهد :
اهدم الکعبه !!

📔 تراژدی حلاج در متون کهن.
📔 تاریخ صوفی و صوفی گری ج1ص274



#نشر_دهید
@borrhan
#نقد_تصوف
#نقد_مولوی

🅾 صوفیان و #حدیث_غدیر

🔸🌀🔸

... اهل سنت اعتقادات باطل خود را از لسان صوفیان به خورد شیعیان می‌دهند و ما نیز با آغوش باز پذیرای آن می شویم!

هزار و چهار صد سال است که شیعه و سنی در موضوع امامت امیرالمومنین علیه السلام اختلاف دارد.
شیعیان با دلائل بسیار به دنبال اثبات امامت آن حضرت هستند که مهمترین دلیل نقلی آن نیز حدیث متواتر الفظ و المعنی #غدیر است.

در #حدیث_غدیر به صراحت از ولایت امیرالمومنین علیه السلام سخن گفته شده است؛
اما اهل سنت چاره ای ندارند جز اینکه در معنای ولایت دست برده و در تحریفی آشکار و بر خلاف تمام شواهد متقن بیرون و درون متنی، ولایت را به دوستی و محبت معنا کنند.

علمای شیعه صدها بلکه هزاران کتاب و رساله نگاشته و ده ها دلیل و برهان ذکر کرده اند تا ثابت کنند معنای ولایت در حدیث غدیر، همان سرپرستی و اولی بالتصرف بودن است اما اهل تسنن بر موضع خود پای می فشارند و زیر بار پذیرش حقیقت نمی روند.

اهل سنت بعد از گذشت هزار سال نتوانستند حتی یک نفر از شیعیان را با دلیل عقلی و نقلی قانع نمایند که ولایت در حدیث غدیر به معنای دوستی است اما هنگامی که دست یاری به سمت صوفیان دراز کردند و پای در قوه خیال و اوهام گذاشتند،
توانستند این معضل تاریخی را رفع و رجوع نموده و رخنه ای در سد بلند باورهای شیعه ایجاد کنند؛ رخنه ای که امروزه در اغلب خانه شیعیان حتی بیوت علمای تشیع نیز ایجاد شده است.

باری، بازوی کمکی سنی مذهبان، یعنی #تصوف توانست با زبان لطیف شاعرانه در اعتقادات شیعیان نفوذ نماید و کفه این نزاع تاریخی درباره معنای ولایت در حدیث غدیر و به تبع آن،
اندیشه امامت شیعی را به نفع اهل تسنن سنگین نماید!

ایرانی جماعت، به حدی شیفته و مفتون اشعار مولوی شد و به اندازه ای مسحور شکل و قالب کلمات مثنوی گردید که از محتوا و معنای ابیات به کلی غافل شده و قافیه را به اهل سنت باخت و بعد از هزار سال با زبان بی زبانی پذیرفت که ولی و ولایت در حدیث غدیر،
به همان معنای دوستی و محبت است و حق با خلفای غاصب بود!!

به این صورت که حدیث "من کنت مولاه فعلی مولاه" را در خانه خود قاب کرده و به دیوار زد، اما در تفسیر و ترجمه اش، شعر مولوی را در ذیل آن منقوش نمود که آشکارا ولی را به دوستی معنا کرده است:

گفت هر کاو را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست

📒مثنوى معنوى، متن، ص: 986



@borrhan
#نقد_تصوف
#نقد_مدعی_یمانی


⚠️ خطر عظیم فرق انحرافی درون مذهبی

⚠️ #میزان_خطر_تصوف

▪️⬇️▪️

فرقه ها به سه دسته تقسیم می شوند:
1-فرقه های برون دینی
2-فرقه های درون دینی
3-فرقه های درون مذهبی

🔴فرق برون دینی:

فرقه های برون دینی، مانند مسیحیت و یهودیت و بودیسم و ... می باشد که ادبیات و جهان بینی کاملاً متفاوت و متباینی با تشیع را ارائه می دهند و با قطع و یقین می توان گفت یک شیعه ای که با تحقیق و مطالعه و تدبر، مذهب تشیع را انتخاب کرده است #امکان_ندارد مذهب خود را رها کرده و به فرق و ادیان دیگر روی آورد. مگر اینکه شخصی صرفاً با تقلید از پدر و مادرش شیعه شده باشد و با وزش بادی به ارتداد یا تغییر دین روی آورد که حساب این اشخاص جداست.بنابراین خطر این نوع از فرقه ها برای اشخاص مذهبی و عالم بسیار بسیار اندک است.

🔴فرق درون دینی:

فرق درون دینی مانند اهل سنت یا اسماعیلیه یا زیدیه یا ... می باشد. این نوع از فرقه ها نیز گرچه با ادبیات اسلامی سخن می گویند و برای اثبات حقانیت خود به آیات قرآن استناد می‌کنند اما همانطور که گفته شد گرایش به این فرقه ها نیز تنها در صورت جهل مفرط و حماقت بیش از اندازه،تحقق یافته و هرگز از یک شیعه منصف، متدبر و متحقق صادر نمی شود.بنابراین خطر این نوع از فرقه ها نیز برای اشخاص مذهبی و عالم اندک است.

🔴فرقه های درون مذهبی:

فرق درون مذهبی مانند #تصوف،بابیت، جریان #یمانی(احمدالحسن) و ... می‌باشد. این نوع از فرقه ها، با ادبیات درون مذهبی با شیعیان سخن می گویند و برای اثبات حقانیت خود به (متشابهات) قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام استناد می کنند.
واقعیت انکارناپذیر آن است که خطر فرقه های درون مذهبی، بسیار بیش تر از فرق برون دینی و درون دینی، شیعیان را تهدید می کند زیرا در درجه اول جماعت متدین و متشرع را با ابزار دین هدف خود قرار داده و با #تحریف و تاویل کلمات و روایات اهل بیت علیهم السلام آموزه های فاسد خود را مطرح می کنند لذا مرز بین حق و باطل پنهان است.
فهم و تشخیص نصوص دینی کار هرکسی نیست لذا با اشتباه معنا کردن یا تحریف و تاویل آیات یا روایات، مردم را به انحراف می کشانند.

از مهمترین فرق درون مذهبی، صوفیان هستند که در لباس روحانیت و حوزه علمیه هم نفوذ و رخنه کرده اند.

🔰 به گوشه‌هایی ابزار دینی صوفیانِ فرقه‌ای ، برای ارتداد از دین توجه کنید تا خطر این جماعت را بیشتر حس کنید:

🔻آنها تسبیح در دستان و مدح معصومین و ذکر لا اله الا الله بر دهان دارند و طعام اندکی می خورند!
🔻حتی اسم خود را که فقیر گذاشته اند از قرآن دلیل می آورند يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ !
🔻خود را به اهل بیت می چسبانند و سلسله هایشان را به اهل بیت متصل می کنند!
🔻مجالس دعای کمیل و یا صلوات و ذکر برگزار می کنند نه یوگا و ریلکسیشن و انرژی درمانی و گاهی این مجالس را در حسینیه ها برگزار می کنند نه در خانقاه یا صومعه و کلیسا !
🔻آنها برای تبعیت بی چون و چرا از قطب به قرآن کریم و داستان خضر و موسی استناد می کنند نه عهد قدیم و عهد جدید یا اوپانیشادها و اوستا!
🔻برای ترک و اسقاط شریعت به آیه قرآن: واعبد ربک حتی یاتیک الیقین استشهاد می کنند!
🔻برای به کرسی نشاندن قطبیت خود به آیات امامت و برای ولایت تکوینی آنها به لولا الحجة لساخت الارض باهلها تمسک می کنند!
🔻برای ترجیح اعمال قلبی و مکفی بودن پاک بودن دل و قلب جهت سعادت ابدی، به آیه إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليم‏ استناد می کنند !
🔻برای عشق مجازی به داستان یوسف و زلیخا استناد می کنند که می گویند عشق زلیخا به یوسف در آخر او را به خدا رساند و ایمان آورد.

--------------------------

((تذکری در باب اسقاط شریعت:
کسانی که چنین عقیده‌ای دارند تکالیف شرعی را نردبان تقرب و وسیله می‌دانند، همان طور که نردبان بعد از بالا رفتن و وسیله بعد از رسیدن به هدف، فایده خودشان را از دست می‌دهند و دیگر انسان به آنها نیاز ندارد، اینها هم می‌گویند ما به مقام قرب و هدف تکالیف شرعی رسیده‌ایم و دیگر به تکالیف شرعی نیاز نداریم و انجامش برای ما لغو و بیهوده است.
اگر به آنها گفته شود مگر درجه شما و مقامی که دست یافتید بالاتر از رسول خدا ص و ائمه معصومین ع است که تا آخر عمر تکالیف شرعی را رعایت می‌کردند؟ می‌گویند: نه؛ آنها از باب آموزش به مردم تکالیف را رعایت می‌کردند ولی ما چنین تکلیفی نداریم.
در حقیقت آنها دچار مکر شیطان شده‌اند چون باید به آنها گفت خداوند یک حقیقت بی‌نهایت است و حصول قرب خداوند در هر مرحله آغاز یک مرحله دیگر است، لذا سیر تقرب به خداوند تا بی‌نهایت ادامه دارد و هرگز به پایان نمی‌رسد و اگر انسان عمر دنیا را هم داشته باشد باید مسیر تقرب را با انجام تکالیف طی کند.))

©کانال برهان و نقد تصوف

@borrhan
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍#نقد_تصوف
#نقد_مولوی

❗️#ولایت_در_تصوف

⛔️

در این نوشتار با تشریح دیدگاه ولایت در تصوف یکی از بزرگترین انحرافات متصوفه روشن می‌گردد.
مادامی که موضوع #ولایت در تصوف برای همگان تبیین نگردد مردم به سختی می پذیرند که امثال مولوی و شمس و عطار و جامی و ابن عربی که در کتب خود از اهل بیت علیهم السلام هم دم زده‌اند‌ سنی بوده‌اند.

🔷 ولایت در تشیع به چه معناست؟
و تفاوت آن با ولایت در تصوف چیست ؟

✔️ شیعیان معتقدند خداوند متعال بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، #دوازده جانشین معصوم که همگی از بنی هاشم هستند و دارای علم لدنی و قدرت تصرف در امور می باشند، برای ایشان برگزیده و از طریق حضرت رسول صلی الله علیه و آله به مردم معرفی کرده است.

✖️اما صوفیان چنین اعتقادی ندارند و با عدم لحاظ دو قید مهم یعنی :
1⃣انحصار امامان در عدد دوازده
2⃣ هاشمی بودن ولیّ،
ولایت را به #نوعیه بدل می‌کنند.

✖️آنها معتقدند هرکس می‌تواند به مقام فناء فی الله و بقاء بالله برسد! و چنین کسی، امام و صاحب ولایت تکوینی و تشریعی بر همگان می گردد و تمام خصوصیات یک امام از جمله علم و عصمت را دارا می شود!

مولوی در توضیح اندیشه ولایت در تصوف چنین می گوید :
پس بهر دورى وليّى قائم است
تا قيامت آزمايش دايم است‏
دست زن در دامن هر كاو ولى است
خواه از نسل عمر خواه از على است‏

بنابراین اگر امثال مولوی و ابن عربی و عطار از ولایت حضرت امیرالمومنین علیه السلام و یا احتمالا امامان دیگر ، دم می زنند به خاطر دزدیدن این منصب عظیم و شریف از آنهاست چرا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تنها راجع به حضرت امیر علیه السلام فرمود :
من کنت مولاه فعلی مولاه

بله ، صوفیه حضرت علی علیه السلام را امام و قطب و ولیّ می دانند لکن خود را نیز دقیقا صاحب همان منصب و با همان اختیارات و درجات قرب به خدا می‌خوانند!!!

◼️به شعر شاه نعمت الله ولی (موسس فرقه نعمت اللهیه) در این رابطه توجه کنید :

از بعد علي است يازده فرزندش
بر جاي رسول نعمه الله ولي است

وی در این دو بیت به خوبی اندیشه ولایت را تبیین کرده است چنانکه می‌گوید : بعد از حضرت علی یازده فرزند ایشان امام و اقطاب وقت بوده اند و در این عصر نیز نعمت الله ولی(یعنی خودم) امام و قطب هستم و بر مسند رسول خدا نشسته‌ام و همان ولایت ایشان را دارا هستم...

... لذاست که برخلاف نظر شیعیان اثنی عشری، صوفیان معتقدند #ولایت و #امامت یک مقام اکتسابی و نوعیه است که همه می‌توانند با سلوک در طریقت به آن دست یابند.
و البته که روایات بیشماری مبطل این اندیشه فاسد است.
ولایت و امامت و سرپرستی #مخصوص چهارده معصوم علیهم السلام بود و بس!
زیرا این مقامی است که انحصارا مخصوص خداست و خداوند فقط به آن انوار مقدس چنین مقامی را عطا و تملیک نموده است.
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:
نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَد

🔻حال این گفتار صوفیان را با کلمات فقهای عظیم الشان شیعه و خاکساری و انکسار و خشوع فوق العاده آنها در برابر معصومین علیهم السلام مقایسه کنید.

نقل است که یک دهه محرم در بیرونی منزل مرحوم آیت الله حسین بروجردی دسته های سینه زنی آمده بودند و ایشان وسط حیاط، کنار حوض مشغول وضو گرفتن بودند در همین حال یک نفر با صدای بلند می گوید:
برای سلامتی امام زمان علیه السلام و سلامتی آیت الله بروجردی صلوات.
جمعیت حاضر در منزل، بلند صلوات می‌فرستند، مرحوم آیت الله بروجردی وضوی خود را نیمه کاره رها کرده و با صورت بر افروخته از خشم و عصبانیت جلو می آیند و می‌گویند:
چه کسی نام مرا با نام مولای من امام زمان علیه السلام قرین کرد؟!!
هرکس بود خودش برود بیرون!
و دیگر اینجا نیاید!
تا ابد به خانه من نیاید!
چرا اسم مرا کنار اسم ولی و صاحب من قرار داد؟!
از اینجا برود بیرون و دیگر نیاید!



🎙در تایید مطلب بالا در باب ولایت نوعیه ، فایل صوتی صمدی آملی که مدعی می‌شود امام معصوم به استادش (آقای ح آ) در #نماز اقتدا کرده و ولایت و امامتش را امضا کرده پیوست خواهد شد!

(#تصوف_حوزوی ، بلای جان حوزه!)

@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#نقد_تصوف


⁉️❗️چه کسانی جذب تصوف می‌شوند؟؟

#علمای_آخرالزمان_و_تصوف

⛔️

📍هر مکتب و فرقه ای با توجه به ادعاها و آموزه ها و تعالیمی که ارائه می‌دهد، قشر و افراد خاصی از جامعه را به سوی خود جذب می کند.
اما قشری که جذب تصوف میشوند معمولاً بقال و چقال و میکانیک و راننده کامیون نیستند(یعنی آدم های معمولی نیستند) بلکه فطرت های جویای حقیقت و انسان های خوش ذوق و مشرب و باطن گرا و به خصوص متدین و حتی با سوادی بوده (عالم دینی) که دغدغه دین داری و شناخت صحیح مبدا آنها را به سمت نغمه های دلکش و زیبا ولی مسموم تصوف کشانده است و خلأ تبلیغی و علل دیگر باعث شده است که نتوانند راه صحیح را پیدا کنند و در نتیجه از صراط مستقیم خارج شدند.

📍طبعا انحراف این قشر مانند انحراف دیگران نیست.
زیرا انحراف آنها اعتقادی است و انحراف اعتقادی بسیار بدتر از انحراف در اعمال و کردار است و منجر به شقاوت ابدی می‌شود. مثلا در مقایسه با دو جوانی که یکی از آنها جذب یک فرقه صوفیه شده و دیگری به یک گناه کبیره مبتلا است، قطعا جوان اولی در خطر و گناه بیشتری قرار دارد زیرا او قطب فرقه را صاحب ولایت و در عرض معصوم قرار داده و ارتداد از ولایت اهل بیت علیهم السلام پیدا کرده است اما جوان دومی انحراف اعتقادی ندارد.

📍 هیچگاه انحراف یک عالم دینی با یک شخص عامی و جاهل یکسان نیست بلکه شیطان برای گمراه کردن هر کدام، حربه های متفاوت و مخصوص خود را به کار می برد.

اینکه در احادیث ما، علمای آخر الزمان مذمت شده اند به خاطر حرام خواری یا خدا نکرده زنا یا لواط و ترک صلاة نیست بلکه بیشتر ناظر به #انحراف_اعتقادی آنها می باشد (که البته از موارد مذکور خطرناک تر است).
جالبه در احادیث یکی از علل انحراف این علما، گرایش آنها به #تصوف دانسته شده است! (نه اینکه صوفی باشد بلکه فقط تمایل داشته باشد)

🔴 امروزه کم نیستند عالمان دینی که احیاناً لقب آیت الله را هم یدک می کشند و در مرکز تشیع تدریس می کنند ولی متاسفانه به تصوف تمایل پیدا کرده اند و سخنان کفر آمیز آنها را به راحتی توجیه و تاویل و تعالیم باطل صوفیه را به روایات و آیات تحمیل می کنند.
و مصداق این حدیث امام حسن عسکری علیه السلام قرار گرفته اند :
عُلَمَاؤُهُمْ شِرَارُ خَلْقِ اللَّهِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ لِأَنَّهُمْ يَمِيلُونَ إِلَى الْفَلْسَفَةِ وَ التَّصَوُّفِ .
علمای آخر الزمان شرورترین و بدترین خلق خدا بر روی زمین هستند زیرا به فلسفه و تصوف تمایل دارند.

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏11، ص: 380
https://t.me/borrhan/30833

🔺ما نباید صلح کل باشیم و با هر دو قشر از این علما (موافق و مخالف تصوف) یکسان برخورد کنیم و به خاطر القاب احیاناً بزرگ آنها لب از انتقاد به اعتقاداتشان ببندیم. قطعاً یکی از این دو طیف، حقّ و دیگری باطل و گمراه است هرچند هر دو در یک منصب و مقام هستند اما معصومین علیهم السلام #علمای_منحرف را به ما معرفی کرده اند و تسامح و احتیاط در این زمینه و مقطع جایز نیست.

--------------------------

تمام مراجع عالیقدر تشیع ، فتوا به بطلان #تصوف داده اند، اما در اینجا اهانت آقای صمدی آملی به تمام فقها را بشنوید، این #صوفی_حوزوی میگوید همه این مراجع جاهل هستند!

( #تصوف_حوزوی، بلای جان حوزه)



©کانال برهان و نقد بزرگان تصوف حوزوی

@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#نقد_تصوف

❗️ستايش و تجلیل یکی از مروجین #تصوف_حوزوری
از یکی از ارکان سقیفه بنى ساعده و دشمنان اصلی اهل بیت علیهم السلام

🔥 #معاذ_بن_جبل

⛔️

آقای ح آ میگوید: این معاذ نامبرده در نامه که معاذ بن جبل انصاری خزرجی است 👈 از #اجله_صحابه است، همان معاذ است 👈که در تهجد شب می گفت:
اللهم نامت العیون و غارت النجوم و انت حی قیوم.

📕كتاب:هزار و یک کلمه، تأليف: .... ، نشر بوستان، جلد ۲، صفحه : ۶۲ -۶۳
اسكن كتاب:
http://l1l.ir/4w01

_____

اما ببينيم #معاذ_بن_جبل كيست؟

۱- او کسی بود که در روز غدیر از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خواست که ابوبکر و عمر را در ولایت شریک کند.

📕نام کتاب : شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار نویسنده : القاضي النعمان بن محمّد التميميّ المغربي جلد : 1 صفحه : 245
http://lib.eshia.ir/16045/1/245

۲- اوکسی بود که حضرت زهرا(سلام الله علیها) به او فرمود: هرگز با تو سخن نخواهم گفت و در روز قیامت از تو شکایت می کنم و...

📕نام کتاب : الاختصاص نویسنده : الشيخ المفيد جلد : 1 صفحه : 184
http://lib.eshia.ir/11001/1/184

۳- او کسی بود که با شمشیر کشیده به همراه هزار نفر برای تهدید اصحاب امیر المومنین (علیه‌السلام) به یاری ابوبکر شتافته و او را بر منبر نشاندند.

📕نام کتاب : الإحتجاج نویسنده : أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي جلد : 1 صفحه : 79
http://lib.eshia.ir/10412/1/79

📕نام کتاب : رجال البرقي- الطبقات نویسنده : ابو جعفر البرقي جلد : 1 صفحه : 66
http://lib.eshia.ir/86758/1/66

۴- او پنجمین نفریست که در سقیفه 👈با ابوبکر #بیعت کرد.

📕نام کتاب : الإحتجاج نویسنده : أبي منصور أحمد بن علي بن أبي طالب الطبرسي جلد : 1 صفحه : 81
http://lib.eshia.ir/10412/1/81

ودر حق اليقين صفحه٢٦٢كه علامه در٤صفحه قبل تصريح ميكند كه سند صحيح ميباشد ::👇

📕كتاب:حق اليقين نويسنده :علامه محمد باقر مجلسى صفحه:262

اسكن كتاب:
http://l1l.ir/4v-b

۵- وکسی بود که هنگام مرگ ناله حسرت سر می داد که چرا خلافت را از آل محمد(صلی الله علیه و آله) غصب کرده و به ابوبکر سپرده است

📕نام کتاب : الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم نویسنده : الشيخ علي النباطي جلد : 3 صفحه : 153
http://lib.eshia.ir/86533/3/153

و بعلاوه اين مطلب در كتاب سليم بصورت كامل و بشارت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اميرالمؤمنين على (علیه‌السلام) به جهنم آمده👇👇

📕كتاب:اسرار آل محمد(ص)ترجمه كتاب سليم بن قيس هلالى ؛ صفحه: ٥٢١و٥٢٢و٥٢٣

اسكن كتاب:
http://l1l.ir/4v-h

۶- وکسی بودکه در شب عقبه قصد ترور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را داشت و عهد بست که نگذارد خلافت به امير المؤمنين علی(علیه‌السلام)برسد.

📕نام کتاب : بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 28 صفحه : 124
http://lib.eshia.ir/71860/28/124

📕كتاب:حق اليقين نويسنده :علامه محمد باقر مجلسى صفحه:٢٦٨و٢٦٩
اسكن كتاب:
http://l1l.ir/4v-r

___________

به همین مقدار کفایت می‌کنیم؛
با سرچ عبارت معاذ بن جبل - از امضاء کنندگان صحیفه ملعونه اول و دوم - مطالب متنوع دیگری نیز در کانال برهان در دسترس شماست.

©کانال برهان و نقد بزرگان عرفان مصطلح

@borrhan
[ کانال برهان ]
❗️ مشرک بودن کسانی که قائل بر وحدت وجود نیستند!! قائلين به #وحدت_وجود معتقدند حقیقت وجود منحصر در حق تعالی است و تمام کثرات اعتباری می‌باشند و هیچ تغایری در عالم حقیقی نیست و اگر کسی قائل به وجود دیگری غیر خداوند شود مشرک می‌شود.!! 🔹 #سیدمحمدحسین_طهرانی…
❗️ ابن عربی: عارف کامل کسی است که هر معبودی را الاه(خدا) داند!!

ابن عربی قطب صوفیه در کتاب فصوص حکم می‌نویسد:
عارف مکمل(کامل) کسی است که هر معبودی را مجلای حق می‌بیند که حق در آن پرستش می‌شود؛ از این روی همه آنها را الاه نامیدند! – با نام خاصش به سنگ و یا درخت و یا #حیوان و یا انسان و یا ستاره و یا فرشته – این نام شخصیت در آن است.
📚 فصوص الحكم إبن عربي، ص ۱۹۵ و با ترجمه محمد خواجوی ص۳۶۳


💠 شیخ الإسلام علامه مجلسی (رحمه اللّه) میفرماید:
جماعت صوفیه - که خداوند آنها را لعنت کند - به آن بدعت‌ها (در فروع دین ) اکتفا نکردند،بلکه اصول دین (و اعتقادات) را هم تحریف کردند و به #وحدت_وجود قائل شدند! و معنای مشهورِ وحدت وجود در این عصر که از بزرگان آنها(قطب‌هایشان) شنیده می‌شود، کفر به خداوند بزرگ است!
📚عقائد الاسلام، ص۴۰

#نقد_ابن_عربی
#تصوف
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#بحار_الانوار
#علامه_مجلسی


🕯 ۲۷ #رمضان سالروز وفات علامه مجلسی

❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄


▪️غفلت در برخی امور، خسارات سنگینی دارد. از جمله مواضع غفلت در شیعه بزرگداشت #علامه_مجلسی است. این دانشمند بی‌نظیر به جهات مختلفی مورد بی‌مهری یا کم‌مهری قرار گرفته است.

▫️مرحوم علامه مجلسی فقیه و محدث پرکار شیعه به دلایل مختلفی مورد بغض و دشمنی برخی نحله‌ها، فرق و مذاهب خاص واقع شده است.

▪️ریشه این ستیزگری‌ها در اقدامات او نهفته است، از جمله این اقدامات؛ تقویت #تشیع در حکومت #صفوی، پالایش جامعه از پدیده خطرناک #تصوف، حضور فعال در حکومت #شاهان_صفوی، روی‌گردانی او از #فلسفه و مواضع ضد فلسفی او و از همه مهم‌تر درصد بالای فعالیت حدیثی.

▫️اقدامات فوق، علل بسیار مهمی است که گفتگو پیرامون این شخصیت را از حوزه علمی خارج کرده و به جدل و اتهام‌سازی و حتی توهین کشانده است.

▪️علامه مجلسی گذشته از فعالیت‌های کاربردی، مهم و مفید حدیثی؛ فعالیت‌های غیرحدیثی ویژه نیز داشته، که کمتر در اندیشمندان دینی قبل او با این کیفیت و عمق به چشم می‌خورد، از جمله آن‌ها: #فارسی_نویسی، #ساده_نویسی، احیای #نسخه_خطی، پایه‌گذاری #تفسیر_موضوعی، ترویج سبک زندگی اسلامی و ....

▫️بزرگترین اتهامات ناروا به این قهرمان عرصه حدیث دو مورد است:
۱- انتساب او به نحله اخباریان به ویژه اغلب پس از ذکر ذم #اخباری‌گری
۲- تلقی عدم اختیار معیار و مبانی توسط او در نگارش و گردآوری #بحار_الانوار

▪️اندک آشنایی با ویژگی‌های اخباری‌گری نتیجه‌ای جز عدم تعلق مجلسی به این نحله فقهی نمی‌دهد. هرگز نباید سطحی‌نگرانه توجه به حدیث را برابر با اخباری‌گری دانست.

مطالعه کتاب 📕 علامه مجلسی اصولی یا اخباری که پیوست می‌گردد، پیشنهاد می‌شود:


▫️در مورد مبانی و معیارهای گزینش احادیث نیز همین بس که او کتبی مثل #مصباح_الشریعة را معتبر نمی‌داند و #حافظ_رجب_برسی و #مشارق_الانوار او را به جهت #غلو مورد اطمینان نمی‌دانند.
این دو مثال فوق مشتی است از نمونه خروار، جهت اثبات عدم سهل انگاری و رد نبود معیار گزینش روایات در بحارالانوار توسط نگارنده آن است.

▪️مقاله تألیف بحارالانوار؛ جمع آوری احادیث یا گزینش آن، نگاشته‌ای مفید در مورد موضوع اخیر از دو محقق بحارالانوار پژوه است.


🆔 @borrhan
[ کانال برهان ]
‍ ‍ #نقد_تصوف 🔴 تصوف در اصطلاح ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ تعریف هایی که تاکنون از معنای اصطلاحی صوفیه ارائه شده است بیش از تعداد مشایخ و اقطاب آنها در طول تاریخ است؛ زیرا گاها اقطاب نیز چندین تعریف متفاوت از ماهیت تصوف ارائه داده اند. لذا این تعاریف هیچ اصلی از…
⛔️صوفی مقید به هیچ مذهبی نیست!!

✍️...ابوالحسن خضری که از اکابر اولیای اهل سنت است ؛ #عطار_نیشابوری بعد از آن که او را مدح و ثنا کرده گفتگوها کرده و گفته: خلیفه از وی پرسید که چه مذهب داری؟
گفت مذهب حنفی داشتم و به مذهب شافعی بار شدم و اکنون مستغرق(متحیر) حالیم که از هیچ مذهب یاد ندارم! خلیفه گفت آن چیست؟ گفت #تصوف!

🔹ملا #محمدطاهر_قمی پس از نقل می‌نویسد:
از این کلام فهمیده می‌شود که اعتقاد قبیح این طایفه(صوفیه) این است که تا به معرفت و حقیقت نرسیده‌اند مقید به شریعت هستند، و چون به معرفت و حقیقت رسند شریعت از ایشان ساقط شود و مقید به شریعت نباشند!
📗تحفه الاخیار، ص۱۱۶و۱۱۷

⚠️قول #مولوی هم در این باره مشهور است که گفته: «لو ظهرت الحقایق بطلت الشرایع»

🔹علامه حلي میفرماید:
اى خردمند! به اين قوم و عقايدشان درباره خداوند بنگر. عبادتشان چنان است و عذر خواهشان از #نماز ، چنين. با اين همه گمان مى‌‏برند از ابدالند. به واقع ايشان نادانترين جهالند.
📚 نهج الحق و كشف الصدق، ص۵۹

🔗 پیشنهاد مطالعه

#نقد_تصوف [480]
#نقد_مولوی [191]
@borrhan
Forwarded from اتچ بات
#نقد_تصوف
#نقد_هاشم_حداد (۲)
#سیدمحمدحسین‌_طهرانی (۱۰)


❗️فنای در ابلیس و شریعت گریزی

◽️▪️~~~~~~~~~~~~~


▪️آقای حسینی طهرانی یکی از اقطاب سلاسل #تصوف_حوزوی در کتاب #روح_مجرد خویش داستانی را از قطب مکلای خود یعنی #هاشم_حداد مشهور به هاشم نعلبند، درحالیکه وادی فنای فی الله را تجربه می کرد نقل می‌کند که بسیار قابل توجه و عبرت آمیز است.

ایشان می نویسد:

🔺آقای هاشم حداد روزی با دوستانش به سمت کاظمین در راه بودند. در بین راه راننده برای گرفتن کرایه به ایشان مراجعه کرد.
سید هاشم می گویند: ما پنج نفر هستیم!
راننده می شمارد و می‌گوید: شما که شش نفر هستید!
سید هاشم باز می‌شمارد و می‌گوید نه خیر! ما پنج نفر هستیم.
رفقای هاشم حداد متوجه جریان می‌شوند، ولی حرفی نمی زنند تا ماجرا کشف شود.
راننده باز اصرار میکند و او نیز حرف خود را می‌زند.
راننده می‌گوید آخر تو (چرا) خودت را حساب نمی‌کنی؟(و می گویی پنج نفریم؟)
ولی ایشان چنان غرق عالم توحید بوده که نمی‌توانسته خود را به حساب آورد!
تا اینکه دوستان از ایشان خواهش می‌کنند که شما خودتان را هم حساب کنید و این راننده درست می گوید و می‌خواهد کرایه شش نفر را بگیرد. وی نیز برای اینکه خواهش دوستان را رد نکند، کرایه شش نفر را می‌دهد.
سپس خود حداد می گوید:
در آن موقعیت به هیچ وجه نمی‌توانستم خودم را به حساب آورم و آن کرایه را نه یقینا بلکه جهت تعبد به سخن دوستان به راننده دادم🔺

📚روح مجرد- ص ۶۹


⁉️سوال ما از مریدان آقای هاشم حداد و طهرانی:

📍اگر فنای فی الله و توحید عینی شما این است که اینگونه به شریعت گریزی بلکه خوردن مال مردم و حق الناس دچار شویم و کرایه و اجرت راننده و کارگر را ندهیم و ادعا کنیم که غرق در توحید شده ایم بهتر است نام این حالت را فنای در شیطان بگذاریم نه فنای در ذات خدا! معلوم نیست ایشان چند مرتبه در وادی فنا سوار ماشین شده و یا به خرید رفته و مبلغ متاع را نداده است!

📍 ما نمی‌فهمیم این چه فنایی است که شخص فانی می تواند با همه تعامل داشته باشد و صحبت کند و همه جا برود اما وقتی نوبت به دادن کرایه و دست در جیب کردن که می رسد به ادعای اینکه من از خویش غافل بوده و مستغرق در ذات خدا هستم کرایه راننده را ندهم؟! آیا با این سخن خود را مضحکه دیگران نمی کنید؟!


💢 در انتها مطلب را با #غلو عجیب محمد حسین حسینی طهرانی در باره استاد طریقتش(قطب) سید #هاشم_حداد مشهور به هاشم نعلبند که بنابر گفته خودش تحصیلاتی در اندازه کتاب سیوطی (‍پایه دوم حوزه) داشت پایان می‌بریم :

هاشم حداد قابل وصف نيست لا يُدرک و لا يوصَف ؛ به قلم هم در نمياد!!!!!

https://plink.ir/qbgv4


🔚🔚اینگونه تعابیر در ادبیات دینی درباره خداوند سبحان متداول است که لا یدرک و لا یوصف ؛ نه درباره یک انسان بی سواد که در احکام شرعی ساده مقلد آقای طهرانی بوده است❗️بله بر اساس مبنای باطل #وحدت_وجود و فنای فی الوجود و امثال این موهومات میتوان مدعی شد فلانی لا یدرک و لا یوصف است چون چیزی را میتوان درک کرد که موجود باشد و شخص فانی به دلیل اتصاف به عدم لا یدرک خواهد بود!


@borrhan
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ #نقد_تصوف
#نقد_هاشم_حداد (۱۰)
#سیدمحمدحسین‌_طهرانی (۱۸)


❗️فنای در #ابلیس و شریعت گریزی

◽️▪️~~~~~~~~~~~~~


▪️آقای حسینی طهرانی یکی از اقطاب سلاسل #تصوف_حوزوی در کتاب #روح_مجرد خویش داستانی را از قطب مکلای خود یعنی #هاشم_حداد مشهور به هاشم نعلبند، درحالیکه وادی فنای فی الله را تجربه می کرد نقل می‌کند که بسیار قابل توجه و عبرت آمیز است.

ایشان می نویسد:

🔺آقای هاشم حداد روزی با دوستانش به سمت کاظمین در راه بودند. در بین راه راننده برای گرفتن کرایه به ایشان مراجعه کرد.
سید هاشم می گویند: ما پنج نفر هستیم!
راننده می شمارد و می‌گوید: شما که شش نفر هستید!
سید هاشم باز می‌شمارد و می‌گوید نه خیر! ما پنج نفر هستیم.
رفقای هاشم حداد متوجه جریان می‌شوند، ولی حرفی نمی زنند تا ماجرا کشف شود.
راننده باز اصرار میکند و او نیز حرف خود را می‌زند.
راننده می‌گوید آخر تو (چرا) خودت را حساب نمی‌کنی؟(و می گویی پنج نفریم؟)
ولی ایشان چنان غرق عالم توحید بوده که نمی‌توانسته خود را به حساب آورد!
تا اینکه دوستان از ایشان خواهش می‌کنند که شما خودتان را هم حساب کنید و این راننده درست می گوید و می‌خواهد کرایه شش نفر را بگیرد. وی نیز برای اینکه خواهش دوستان را رد نکند، کرایه شش نفر را می‌دهد.
سپس خود حداد می گوید:
در آن موقعیت به هیچ وجه نمی‌توانستم خودم را به حساب آورم و آن کرایه را نه یقینا بلکه جهت تعبد به سخن دوستان به راننده دادم🔺

📚روح مجرد- ص ۶۹


⁉️سوال ما از مریدان آقای هاشم حداد و طهرانی:

📍اگر فنای فی الله و توحید عینی شما این است که اینگونه به شریعت گریزی بلکه خوردن مال مردم و حق الناس دچار شویم و کرایه و اجرت راننده و کارگر را ندهیم و ادعا کنیم که غرق در توحید شده ایم بهتر است نام این حالت را فنای در شیطان بگذاریم نه فنای در ذات خدا! معلوم نیست ایشان چند مرتبه در وادی فنا سوار ماشین شده و یا به خرید رفته و مبلغ متاع را نداده است!

📍 ما نمی‌فهمیم این چه فنایی است که شخص فانی می تواند با همه تعامل داشته باشد و صحبت کند و همه جا برود اما وقتی نوبت به دادن کرایه و دست در جیب کردن که می رسد به ادعای اینکه من از خویش غافل بوده و مستغرق در ذات خدا هستم کرایه راننده را ندهم؟! آیا با این سخن خود را مضحکه دیگران نمی کنید؟!


@borrhan