🍃🌺🍃
#معرفی_کتاب
📖 خلاصه:چراغها را من خاموش میکنم نام رمانی ایرانی به قلم زویا پیرزاد است که توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است. این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۸۰منتشر شد و تا کنون بیش از سی بار تجدید چاپ شده است.
داستان در دهه ۱۳۴۰در محله بوارده آبادان رخ میدهد. راوی این داستان, زنی ارمنی است به نام کلاریس آیوازیان که در این داستان، از روابط خانوادگی خویش، فرزندان دو قلو و دنیای عاطفی آنها و از همسایههایی سخن میگوید که اینک در آبادان ـ در خانههای سازمانی ـ زندگی میکنند.
((چراغ ها را من خاموش می کنم)) رمان حادثه ها نیست؛ ریتم کُند و آهسته یی دارد که روز های عادی را با رویداد های متعارف روز تعریف می کند و در آن دلتنگی ها و روزمره گی های یک زن ساده را در یک گوشه شهر بازتاب می دهد. در این رمان هیچ حادثه ی آن چنانی به وقوع نمی پیوندد در حقیقت این گونه پرداخت را میتوان ویژه گی برای تمام آثار زویا پیرزاد دانست. او آدم های معمولی را با سرنوشت های معمولی، محور آثار خود قرار می دهد و لحن صادقانه و طرز دید اوست که رمانش را برجسته می سازد. او در این پرداخته ها در صدد ساختن ابر قهرمان ها نیست؛ دغدغه او تصویر دغدغه های زنان است.
#چراغها_را_من_خاموش_میکنم
#زویا_پیرزاد
@book_tips📕
#معرفی_کتاب
📖 خلاصه:چراغها را من خاموش میکنم نام رمانی ایرانی به قلم زویا پیرزاد است که توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است. این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۸۰منتشر شد و تا کنون بیش از سی بار تجدید چاپ شده است.
داستان در دهه ۱۳۴۰در محله بوارده آبادان رخ میدهد. راوی این داستان, زنی ارمنی است به نام کلاریس آیوازیان که در این داستان، از روابط خانوادگی خویش، فرزندان دو قلو و دنیای عاطفی آنها و از همسایههایی سخن میگوید که اینک در آبادان ـ در خانههای سازمانی ـ زندگی میکنند.
((چراغ ها را من خاموش می کنم)) رمان حادثه ها نیست؛ ریتم کُند و آهسته یی دارد که روز های عادی را با رویداد های متعارف روز تعریف می کند و در آن دلتنگی ها و روزمره گی های یک زن ساده را در یک گوشه شهر بازتاب می دهد. در این رمان هیچ حادثه ی آن چنانی به وقوع نمی پیوندد در حقیقت این گونه پرداخت را میتوان ویژه گی برای تمام آثار زویا پیرزاد دانست. او آدم های معمولی را با سرنوشت های معمولی، محور آثار خود قرار می دهد و لحن صادقانه و طرز دید اوست که رمانش را برجسته می سازد. او در این پرداخته ها در صدد ساختن ابر قهرمان ها نیست؛ دغدغه او تصویر دغدغه های زنان است.
#چراغها_را_من_خاموش_میکنم
#زویا_پیرزاد
@book_tips📕
🍃🌺🍃
آدمها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد می شوند!
و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما می روند!
نه از آمدن ها زیاد خوشحال باش، نه از رفتن ها زیاد غمگین. تا هستند دوستشان داشته باش، به هردلیلی که آمده اند، به هردلیلی که هستند. بودنشان را دوست داشته باش. بی هیچ دلیلی.
شادمانی های بی سبب؛ همین دوست داشتن های بی چون و چراست!
#مثل_همه_عصرها
#زویا_پیرزاد
@book_tips 🐞
آدمها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد می شوند!
و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما می روند!
نه از آمدن ها زیاد خوشحال باش، نه از رفتن ها زیاد غمگین. تا هستند دوستشان داشته باش، به هردلیلی که آمده اند، به هردلیلی که هستند. بودنشان را دوست داشته باش. بی هیچ دلیلی.
شادمانی های بی سبب؛ همین دوست داشتن های بی چون و چراست!
#مثل_همه_عصرها
#زویا_پیرزاد
@book_tips 🐞
آدمها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد می شوند!
و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما می روند!
نه از آمدن ها زیاد خوشحال باش، نه از رفتن ها زیاد غمگین. تا هستند دوستشان داشته باش، به هردلیلی که آمده اند، به هردلیلی که هستند. بودنشان را دوست داشته باش. بی هیچ دلیلی.
شادمانی های بی سبب؛ همین دوست داشتن های بی چون و چراست!
#مثل_همه_عصرها
#زویا_پیرزاد
@book_tips 🐞
و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما می روند!
نه از آمدن ها زیاد خوشحال باش، نه از رفتن ها زیاد غمگین. تا هستند دوستشان داشته باش، به هردلیلی که آمده اند، به هردلیلی که هستند. بودنشان را دوست داشته باش. بی هیچ دلیلی.
شادمانی های بی سبب؛ همین دوست داشتن های بی چون و چراست!
#مثل_همه_عصرها
#زویا_پیرزاد
@book_tips 🐞
آدمها آنقدر زود عوض میشوند که تو فرصت نمیکنی به ساعتت نگاه بیندازی و ببینی چند دقیقه بینِ دوستیها و دشمنیها فاصله افتاده است...!
#چراغ_ها_را_من_خاموش_میکنم
#زویا_پیرزاد
@book_tips 🐞
#چراغ_ها_را_من_خاموش_میکنم
#زویا_پیرزاد
@book_tips 🐞
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو روی نیمکتی نشستهای این سر دنیا
که تمام آنچه میخواهی، یکیست که آن سر دنیا روی نیمکتی نشسته است
که تمام آنچه میخواهد تویی،
نیمکتهای دنیا را بد چیدهاند!
#سه_کتاب
#زویا_پیرزاد
@book_tips 🐞
که تمام آنچه میخواهی، یکیست که آن سر دنیا روی نیمکتی نشسته است
که تمام آنچه میخواهد تویی،
نیمکتهای دنیا را بد چیدهاند!
#سه_کتاب
#زویا_پیرزاد
@book_tips 🐞
اگر تو روی نیمکتی
این سوی دنیا تنها نشستهای
و آن چه نداری کسیاست...
آن سوی دنیا؛
روی نیمکتی دیگر
کسی نشستهاست
که همهیِ آنچه ندارد
تویی
نیمکتهای دنیا را بد چیدهاند
#زویا_پیرزاد
پ.ن
نیمکت های به شکل کتاب در میدان پی یر گابریل شهر پاریس
@book_tips 🐞
این سوی دنیا تنها نشستهای
و آن چه نداری کسیاست...
آن سوی دنیا؛
روی نیمکتی دیگر
کسی نشستهاست
که همهیِ آنچه ندارد
تویی
نیمکتهای دنیا را بد چیدهاند
#زویا_پیرزاد
پ.ن
نیمکت های به شکل کتاب در میدان پی یر گابریل شهر پاریس
@book_tips 🐞
آدمها آنقدر زود عوض میشوند که تو فرصت نمیکنی به ساعتت نگاه بیندازی و ببینی چند دقیقه بین دوستیها و دشمنیها فاصله افتاده است.
#زویا_پیرزاد
@book_tips 🐞
#زویا_پیرزاد
@book_tips 🐞
چرا ازدواج نکردی؟
پیش نیامد..
اول ها فکر می کردم کارهای مهم تری باید بکنم. بعد فکر کردم باید با زنی در مسایل مثلا خیلی مهم تفاهم داشته باشم.
دیر فهمیدم که تفاهمی مهم تر از این نیست که مثلا دیوار را چه رنگی کنیم و اسباب خانه را چه جوری بچینیم و تابلوها را کجا بکوبیم و شام و ناهار چی درست کنیم و سر همه اینها با هم بخندیم...
#عادت_میکنیم
#زویا_پیرزاد
@book_tips 🐞
پیش نیامد..
اول ها فکر می کردم کارهای مهم تری باید بکنم. بعد فکر کردم باید با زنی در مسایل مثلا خیلی مهم تفاهم داشته باشم.
دیر فهمیدم که تفاهمی مهم تر از این نیست که مثلا دیوار را چه رنگی کنیم و اسباب خانه را چه جوری بچینیم و تابلوها را کجا بکوبیم و شام و ناهار چی درست کنیم و سر همه اینها با هم بخندیم...
#عادت_میکنیم
#زویا_پیرزاد
@book_tips 🐞