✅ لحظهی تولد سیاست فردوسی
♦فروغیِ 1313 چون ملک الشعرای بهار در آستانه 60 سالگی، پیرانه مرد سیاست وُ ادب و از جمله منورالفکران ادیبی بود که بر عالیترین مناصب قدرت سیاسی تکیه زده بود و چند ماهی میشد که از وزارت خارجه و سفارت ایران در ترکیه، به تهران آمده بود، تا بر مسند نخست وزیری تکیه بزند، و عامل اصلی برگزاری #جشن_هزاره_فردوسی باشد.
♦ اگرچه رضاشاه به عنوان عالیترین مقام سیاسی کشور نطق افتتاحیه مراسم را قرائت کرد، اما هیچیک از مقامات دولتی به اندازهیِ فروغی، صلاحیت ادبی سخن گفتن از فردوسی در مقابل 80 مهمان ایرانی و خارجی که عمده آنها از ایرانشناسان بزرگ زمان خود بودند را نداشت، روی دیگر ماجرا اما تببین نسبتِ سیاست نوآیین با آیین کهنِ شاهنامه بود، سیاستی که باید از قهرمانانش الگوهایی ملی و نمونهی آرمانی انسانِ ایرانی میساخت، فروغی از این باب نیز گزینهای بیمانند بود، کسی که باید لحظهیِ تولد «سیاست فردوسی» را اینگونه توشیح میکرد:
فردوسی شخصا نمونه و فرد کامل ایرانی و جامع کلیه خصائل ایرانیت است، یعنی طبع فردوسی را چنانکه از گفتههای او بر میآید از احوال و اخلاق و عقاید و احساسات چون بسنجی، چنان است که احوال ملت ایران را سنجیده باشی...و راستی که من خود نمیدانم آیا ارادتم به این بزرگان از جهتِ آن است که آنها را آئینه تمام نمای ایرانیت تشخیص دادهام، یا اینکه دوستداریم نسبت به قوم ایرانی از آن سبب است که احوالش را در این بزرگوارن مجسم یافتهام
🔽سیاستی که فردوسی را «نمونه کامل انسان ایرانی و جامع کلیه خصائل ایرانیت» معرفی میکرد، چه از ارادت به او ناشی میشد و چه محصول دلبستگی به قوم ایرانی بود، دو پیامد همزمان سیاسی داشت:
1⃣نخست سیاستی که به خود فردوسی اصابت، و او را به مثابه نمونهیِ آرمانی انسان ایرانی خوانا میکرد، پس نظم آرشیو در منطقی رمانتیک و اساطیری،اسطوره فردوسی را به اساطیر دیگر شاهنامه اضافه کرد؛درحالی که عالمانه و عامدانه راه گذر به تاریخ امروز را از مسیر اسطوره دیروز دنبال میکرد.
2⃣دوم سیاستی که ملت را نشانه میرفت، و آنها را حول نمونههای آرمانی و باب میلِ قدرت به سوژههایی بههنجار بدل میکرد، منطقی که قادر بود جایگاهِ یکانیکانِ افراد را در نسبت با نمونهیِ آرمانی در محور بههنجار و ناهنجار تعیین و مُدرج کند، سازهای پیچیده و ناساز که یک صدا از فساد اخلاق انسان ایرانی داد سخن میداد و آن را عامل عقب ماندگی تاریخیاش قلمداد میکرد، اخلاق نوآیین را در آیینِ کهن بزک میکرد و به نمایش در میآورد.
#سیامک_مهاجری
🖍بخشی از کتاب در دست نگارش
#محمد_علی_فروغی
#جشن_هزاره_فردوسی
#سیاست_فردوسی
#فردوسی
#خرد_ادبیات
به دین بیا @boof60
https://b2n.ir/x03993
♦فروغیِ 1313 چون ملک الشعرای بهار در آستانه 60 سالگی، پیرانه مرد سیاست وُ ادب و از جمله منورالفکران ادیبی بود که بر عالیترین مناصب قدرت سیاسی تکیه زده بود و چند ماهی میشد که از وزارت خارجه و سفارت ایران در ترکیه، به تهران آمده بود، تا بر مسند نخست وزیری تکیه بزند، و عامل اصلی برگزاری #جشن_هزاره_فردوسی باشد.
♦ اگرچه رضاشاه به عنوان عالیترین مقام سیاسی کشور نطق افتتاحیه مراسم را قرائت کرد، اما هیچیک از مقامات دولتی به اندازهیِ فروغی، صلاحیت ادبی سخن گفتن از فردوسی در مقابل 80 مهمان ایرانی و خارجی که عمده آنها از ایرانشناسان بزرگ زمان خود بودند را نداشت، روی دیگر ماجرا اما تببین نسبتِ سیاست نوآیین با آیین کهنِ شاهنامه بود، سیاستی که باید از قهرمانانش الگوهایی ملی و نمونهی آرمانی انسانِ ایرانی میساخت، فروغی از این باب نیز گزینهای بیمانند بود، کسی که باید لحظهیِ تولد «سیاست فردوسی» را اینگونه توشیح میکرد:
فردوسی شخصا نمونه و فرد کامل ایرانی و جامع کلیه خصائل ایرانیت است، یعنی طبع فردوسی را چنانکه از گفتههای او بر میآید از احوال و اخلاق و عقاید و احساسات چون بسنجی، چنان است که احوال ملت ایران را سنجیده باشی...و راستی که من خود نمیدانم آیا ارادتم به این بزرگان از جهتِ آن است که آنها را آئینه تمام نمای ایرانیت تشخیص دادهام، یا اینکه دوستداریم نسبت به قوم ایرانی از آن سبب است که احوالش را در این بزرگوارن مجسم یافتهام
🔽سیاستی که فردوسی را «نمونه کامل انسان ایرانی و جامع کلیه خصائل ایرانیت» معرفی میکرد، چه از ارادت به او ناشی میشد و چه محصول دلبستگی به قوم ایرانی بود، دو پیامد همزمان سیاسی داشت:
1⃣نخست سیاستی که به خود فردوسی اصابت، و او را به مثابه نمونهیِ آرمانی انسان ایرانی خوانا میکرد، پس نظم آرشیو در منطقی رمانتیک و اساطیری،اسطوره فردوسی را به اساطیر دیگر شاهنامه اضافه کرد؛درحالی که عالمانه و عامدانه راه گذر به تاریخ امروز را از مسیر اسطوره دیروز دنبال میکرد.
2⃣دوم سیاستی که ملت را نشانه میرفت، و آنها را حول نمونههای آرمانی و باب میلِ قدرت به سوژههایی بههنجار بدل میکرد، منطقی که قادر بود جایگاهِ یکانیکانِ افراد را در نسبت با نمونهیِ آرمانی در محور بههنجار و ناهنجار تعیین و مُدرج کند، سازهای پیچیده و ناساز که یک صدا از فساد اخلاق انسان ایرانی داد سخن میداد و آن را عامل عقب ماندگی تاریخیاش قلمداد میکرد، اخلاق نوآیین را در آیینِ کهن بزک میکرد و به نمایش در میآورد.
#سیامک_مهاجری
🖍بخشی از کتاب در دست نگارش
#تاریخ_رکیک_بودن
#محمد_علی_فروغی
#جشن_هزاره_فردوسی
#سیاست_فردوسی
#فردوسی
#خرد_ادبیات
به دین بیا @boof60
https://b2n.ir/x03993