دیدن
1.02K subscribers
130 photos
35 videos
16 files
124 links
نوشتن سودای کلمه است. که همواره مرا به تنهایی می خواند .به در خود بودن با خود بودن وزیستن همچون شکل تنهایی خود که مانند دهان مرگ وسوسه انگیز وپر التهاب است.

@Siamakmohajery

لینک کتاب ۱۳۴۸

https://taaghche.com/book/194119/%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B8
Download Telegram
نقدی بر برداشت ماشاالله آجودانی از ساده نویسی

🖊سیامک مهاجری
@Boof60
⚠️ماشاالله آجودانی در کتاب «یا مرگ یا تجدد» (که متاسفانه در ادبیات مشروطه محل ارجاع بسیاری از محققان بوده) دلیل گرایش به ساده نویسی در ادبیات مشروطه را استعمار و استبداد می‎داند. از دید آجودانی رشد صنایع و تمایل دولت های روس و انگلیس برای تسخیر بازار داخلی و نابودی صنایع داخلی، تجار ایرانی را واداشت تا با مشروطه هم گام شوند و فریاد دادخواهی شان به آسمان بلند شود. در چنین شرایطی« ادبیات چه می توانست بکند؟ آیا می شد با زبان خاقانی،عنصری و...هجوم سرمایه و کالای خارجی، نابودی صنایع داخلی، وابستگی سیاسی و اقتصادی یک ملت و ورشکستگی تاریخی او را سرود و آن گاه توقع داشت که در جان و ضمیر ملت بنشیند و موثر واقع شود؟ آیا دلیل ساده نویسی همین موقعیت نابهنجار اجتماعی یعنی وضعیت استبدادی و استعماری نبود؟»
@Boof60
البته آجودانی شهامت این را ندارد تا بر پایه همین منطق سست اش بیاستد و آن را با شواهد تاریخی موجه کند از همین رو به سرعت با چرخشی عجیب تاکید می کند ، «البته نباید تاثیر ادبیات اروپایی در دگرگونی ادبیات مشروطه و گرایش به ساده نویسی را نادیده گرفت.»

✂️آجودانی در تبین پدیده ای چون ساده نویسی این سوال ابتدایی را از خود نمی‌پرسد: که چرا در ورشکستگی های تاریخی چون حمله مغول می شد با زبان یک قرن قبل، تاریخ جهانگشای جوینی نوشت و در ورشکستگی حاصل از حمله محمود افغان هنوز و به تاسی از ادبیات شاز سبک هندی نظم و نثر امثال حزین لاهیجی امکان پذیر بود. آجودانی درست به دلیل نپرسیدن این سوال ساده و تلاش در پی جویی آن، با ربط دادن آن به ورشکستگی تاریخی اواخر دوره قاجار از شرایط امکان پذیر شدن ساده نویسی در ادبیات دوره مشروطه شانه خالی می کند و در نهایت ناچار می شود آنچه در صغرا و کبرای بحث طرح کرده را وانهد و به تاثیر ادبیات اروپایی در گرایش به ساده نویسی متوسل شود. که آن نیز سرشار از کلی گویی، بی دقتی و سرشار از اشتباهات است.
@Boof60
🗞 ساده نویسی در نثر فارسی، ریشه در همزمانی دقایق پیچیده تاریخی دارد. که یکی از این دقایق همزمان بود با عصر تنظیمات که ساخت قدرت، در حال دگرگونی های بنیادینی بود، در منطق چنین ساختی از قدرت که وظیفه دربار و صدراعظم تنظیم و کنترل قدرت شاه بود. نظام دانشی احتیاج بود که با مغلق گویانِ سجع پرداز و ثناگویان قافیه ساز نسبتی نداشت. که به دنبال سامان نظم الوهی آسمان و نظام طبیعی درکالبد زمینی شاه بودند. زیرا زبان آسمان تنیده در راز و زبان طبیعت انباشته از موسیقی و قرینه های طبیعی بود.

🔱در نظم قدیم پادشاه سایه و انعکاس تشعشع خداوند بر روی زمین بود. در نظم جدید اما باید راهی برای انعکاس تشعشع ملت در آینه شاهی پیدا می شد. در نظام قدیم اگر پادشاه نظم طبیعت و آسمان را نمایندگی می کرد. در نظام جدید باید ناظم نظم اجتماعی می شد، که حق را در تک تک آحاد ملت جستجو می کرد. از همین رو نظم جدید به نظام دانشی محتاج بود که همزمان دو سویه داشته باشد از سویی ملت و حقوقش را برای شاه، و از سوی دیگر وظایف جدید شاه را برای ملت ترجمه کند. چنین نظام دانشی که در سودای تنظیمات شاه و ملت بود و قرار بود این دو را برای هم قابل فهم کند، نیاز به زبان دیگری داشت، زبانی جدا از فارسی متداول، این زبان باید قادر می بود تا چون پلی نظام تکلیف را به نظام حقوق بدل کند.
@Boof60
🗳عبور از چنین گردنه ای الزامات خاص خودش را داشت. زیرا زبان تکلیف ذاتا متکلف بود، اما خاستگاه حقوق شفافیت، وضوح و روشنی را طلب می کرد، حقوق را هیچگاه نمی شد به امان تفاسیر اهل خیال سپرد باید به روشنی و دقت سخن گفته می شد، همانطور که پیشتر حقوق حاصل از شریعت در مناسبات با شاه و رعیت این راه را پیموده بود و پیشتر از روزنامه ها و چیز نویسی های آن دوران دست از قافیه سازی و سجع پردازی شسته بود. سخن گفتن از حقوق بی تن دادن به زبان خاص آن امکان پذیر نبود. و این زبان ملزومات خاص خودش را طلب می کرد. یکی از دقایقی که شرایط امکان پذیر شدن ساده نویسی را به نمایش می گذارد همین عبور مرتبه تکلیف به مرتبه حقوق است. که حاصل تغییراتی در انتظام قدرت شاه داشت. البته باید خاطر نشان کرد آنچه در این گذار مد نظر ماست حقوق به معنای عام آن در مقابل تکلیف است. در یاداشت دیگری به تفصیل به حقوق در معنای خاص آن و نظام قدرت منتقد و مجتهد اشاره خواهیم کرد هرچند در درسگفتارهای خرد ادبیات به تفصیل درباره این موضوع سخن گفته ایم.

#سیامک_مهاجری


#یا_مرگ_یا_تجدد
#ماشاالله_آجودانی
#حقوق
#تکلیف
#خرد_ادبیات
#ساده_نویسی

به دیدن بیا. @Boof60