دیدن
1.02K subscribers
130 photos
35 videos
16 files
124 links
نوشتن سودای کلمه است. که همواره مرا به تنهایی می خواند .به در خود بودن با خود بودن وزیستن همچون شکل تنهایی خود که مانند دهان مرگ وسوسه انگیز وپر التهاب است.

@Siamakmohajery

لینک کتاب ۱۳۴۸

https://taaghche.com/book/194119/%DB%B1%DB%B3%DB%B4%DB%B8
Download Telegram
کیوان طهماسبیان و استمرار قرائتی رمانتیک از نبوغ

 🖌#سیامک_مهاجری

📝«صادقیه در بیات اصفهان» از جمله کتابهایی بود که به سرعت نظرگیر شد، کتابی که در آن کیوان طهماسبیان با منطقی جدید، رجعتی  به مجموعه داستان « سنگر و قمقمه های خالی» بهرام صادقی در اواخر دهه 40 شمسی می کند. البته این رجعت که گونه ای باستان شناسی است( نه به تعبیر فوکو) از اواخر دهه هشتاد بسیار مورد توجه واقع شد که در آن صداهایی خلاف آمد عادت در ادبیات ما ردیابی شدند و غبار از چهره اشخاص و آثار بسیاری زدوده شد. چنین باستان شناسی در یک نگاه کلی، می توانست حاکی از شکست سه گفتمان مشروطه، چپ و انقلابی در ادبیات باشد.
@Boof60
🔗صادقیه در بیات اصفهان از زیر فشار خرد کننده هژومونی ادبیات متعهد جوانه زد و نظر گیر شد. نویسنده خود در بخشی از کتاب می گوید: «در دهه بسیار معروف 40 که بخش اعظم گفتمانِ انتقادی ی رایج مصروف مساله ی «تعهد نویسنده» به روایتِ سارتر یا جلال آل احمد شد، بهرام صادقی چگونه روایتِ دیگری از تعهد ادبی می دهد: یک ادبیاتی که تنها به بی هودگی و بی مصرفی خویش متعهد است و همدست هیچ گفتمان آرمان سازی متوهمی نمی شود»

📌طهماسبیان در بخش قابل توجهی از کتاب تلاش می کند تا نشان دهد بهرام صادقی چگونه از طریق نوعی «نگاه نگاری» روایتی سینمایی را وارد داستانش می کند و قصه هایش درگیر سینماست، در واقع نگاه نگاری مد نظر نویسنده مخاطب را هدایت می کند تا همچون سینما، نگاه مخاطب را در دست بگیرد و البته او را نه در تماشای آرمانی والا؛ بلکه به تماشای بی هودگی و بی مصرفی هدایت کند. به عقیده نویسنده او بدنبال تاثیر سینما بر نوشتار بهرام صادقی نیست، بلکه به دنبال پاسخ به این مساله است که صادقی با نزدیک کردن بیانش به سینما به آینده رسانه ی ادبیات می اندیشد و از این طریق می خواهد ادبیات را زنده و فعال نگه دارد.
@Boof60
🗳بخش عمده توان طهماسبیان در این کتاب صرف سه ایده مرکزی می شود:
 مشروعیت بخشیدن به دال های تهی، امکانات سینمایی روایت صادقی و ستایش از بی هودگی و بی مصرفی در مقابل روایت های متعهد و تعهد آفرین ادبیات دهه های چهل و پنجاه

🗓خارج از داوری پیرامون این امر که در توصیف و تبین این سه ایده، مولف تا چه اندازه موفق بوده است، و اساسا مساله مند کردن این ایده ها تا چه اندازه مهم است، بایست دست روی لحظه مهم تری گذاشت و این داوری را به وقت دیگری موکول کرد. و آن لحظه در ساده ترین عبارت ناتوانی طهماسبیان در توضیح ممکن شدنِ بهرام صادقی به مثابه یک روایت جریان گریز است، طهماسبیان چون از توضیح این لحظه ناتوان است، و چون اساسا با همه ژستی که در ضروت مساله اندیشی می گیرد؛ قادر نیست امکان پذیر شدن این لحظه را پرابلماتیک کند، ناچار می شود در همان منطقی که طرفداران نیما و طرفداران ابتهاج و طرفداران بیژن الهی قلم زدند، به جای توضیحِ امکان پذیر شدن آن لحظه از بهرام صادقی یک مجسمه نبوغ بسازد، نبوغی که در نوعی از سوژگی فربه، قادر است در شرایط ناممکن ممکن شود!

🔖سایه این پارادوکس هیچگاه به معنی دقیق کلمه از نقد ادبی ما رخت بر نبست، از ارتدوکس ترین تا رادیکال ترین متون نقد ادبی جدید ما؛ همواره انرژی مضاعفی را صرف توضیح نبوغ در مقابل تغافل کردند، در نتیجه فاقد منطقی تاریخی و روشمند بودند، چنین سوژگی مضاعفی لااقل با منطقی که طهماسبیان در آن صغرا و کبرا می کند و از فوکو و بلانشو و دریدا مایه می گذارد در تناقض است، در واقع فرم نامتعارف کتاب و منطقی که پشت آن است، نمی تواند نسبتی با چنین سطحی از فربگی سوژه داشته باشد. طهماسبیان به سیاق راویان ماضی نمی تواند لحظه ای را که تبار بهرام صادقی را ممکن کرد در کشاکش نیروهای میدان توضیح دهد از همین رو با تاسف  به قرائتی مجعول از پدیدارشناسی متوسل می شود که در عین اشکالات فوق قرائتی رمانیتک از بهرام صادقی را استمرار می بخشد.

 

#سیامک_مهاجری
#خرد_ادبیات
#کیوان_طهماسبیان
#بهرام_صادقی
#صادقیه_در_بیات_اصفهان

 

به دیدن بیا                          @Boof60

http://uupload.ir/files/3ln_img_20191030_040802_512.jpg