#دلنوشته
بسم رب الشهداء والصديقين
معراج شهداء
چه خاطره ها که زنده نشد وچه دلتنگی ها که امان برید از دل بی قرار و دلتنگ همسران شهداء مدافع حرم
آنانی که خاطره وداع با همه دلخوشی ها و آرزوهای شیرین جوانی و میانسالی را در آنجا خاموش وخفته دیدند
آرام در تابوتی غرق در خون ،غرق در عشق و غرق در غیرت...
آه که حتی آن خاطره را هم ،آنانی که هنوز چشم براه پیکر عزیزانشان هستند ،ندارند...
و من، که برای ندیدنت در معراج بهانه ایی جز تلاش برای انجام وصیتت ندارم،و شرمندگی که تلاشم را ثمری نبود
و چه خوش خاطره هایی از معراج شهداء ،آن محل تجمع پیکرهای مطهر شهداء ،برایم به یادگار گذاشتی...
شبهای وداع با پیکر شهداء گمنام و شهداء هر حادثه ختم به خوش عاقبتی ...
افطاری های شبهای ماه مبارک رمضان در آن قطعه از زمین متبرک به حضور پیکر مطهر شهداء...
و زیارت های وقت وبی وقت ...
یادت هست آخرین افطاری ماه مبارک رمضان در آنجا را ...
نازنینا همه فیلم کوتاه تو در معراج کنارتابوت شهداء گمنام را دیده اند ، ولی هیچکس نمی داند که آنجا برای ما فقط محل زیارت پیکرشهداء نبود...
آنجا محل تجدید عهد وپیمانهای ناگفته مان،تجدید عهدی دوباره با شهداء و محل تجدید قوا برای ادامه جنگی دوباره بود...
عاشقانه هایی از جنس خدایی ...
تو می سرودی و من در قلبم می نگاشتم...
امروز بی تو در معراج...
إی وای بر دلی که بی طاقت شده
إی وای بر دلی که آماده گریبان چاک کردن است
و إی وای بر دلی که دلتنگ است...
خدایا رحمی.....
رحمی بر این دل های بی قرار کن ،و قرار دلهای بی قرارمان را برسان که سخت محتاج فرج هستیم
اللهم عجل لویک الفرج
#همسرانه
#شهیدحرم_سیداسماعیل_سیرت_نیا
@bisimchi1
بسم رب الشهداء والصديقين
معراج شهداء
چه خاطره ها که زنده نشد وچه دلتنگی ها که امان برید از دل بی قرار و دلتنگ همسران شهداء مدافع حرم
آنانی که خاطره وداع با همه دلخوشی ها و آرزوهای شیرین جوانی و میانسالی را در آنجا خاموش وخفته دیدند
آرام در تابوتی غرق در خون ،غرق در عشق و غرق در غیرت...
آه که حتی آن خاطره را هم ،آنانی که هنوز چشم براه پیکر عزیزانشان هستند ،ندارند...
و من، که برای ندیدنت در معراج بهانه ایی جز تلاش برای انجام وصیتت ندارم،و شرمندگی که تلاشم را ثمری نبود
و چه خوش خاطره هایی از معراج شهداء ،آن محل تجمع پیکرهای مطهر شهداء ،برایم به یادگار گذاشتی...
شبهای وداع با پیکر شهداء گمنام و شهداء هر حادثه ختم به خوش عاقبتی ...
افطاری های شبهای ماه مبارک رمضان در آن قطعه از زمین متبرک به حضور پیکر مطهر شهداء...
و زیارت های وقت وبی وقت ...
یادت هست آخرین افطاری ماه مبارک رمضان در آنجا را ...
نازنینا همه فیلم کوتاه تو در معراج کنارتابوت شهداء گمنام را دیده اند ، ولی هیچکس نمی داند که آنجا برای ما فقط محل زیارت پیکرشهداء نبود...
آنجا محل تجدید عهد وپیمانهای ناگفته مان،تجدید عهدی دوباره با شهداء و محل تجدید قوا برای ادامه جنگی دوباره بود...
عاشقانه هایی از جنس خدایی ...
تو می سرودی و من در قلبم می نگاشتم...
امروز بی تو در معراج...
إی وای بر دلی که بی طاقت شده
إی وای بر دلی که آماده گریبان چاک کردن است
و إی وای بر دلی که دلتنگ است...
خدایا رحمی.....
رحمی بر این دل های بی قرار کن ،و قرار دلهای بی قرارمان را برسان که سخت محتاج فرج هستیم
اللهم عجل لویک الفرج
#همسرانه
#شهیدحرم_سیداسماعیل_سیرت_نیا
@bisimchi1
ایستــــاده ام
بگذار سرنوشت راهش را برود
مڹ
همینجا
ڪنار قول هایت
درست روبروے دوست داشتنت
و در عمق نبودنت
محڪم ایستاده ام....
#شب_بخیر
#محمد_حسین_مرادی
#همسرانه
@bisimchi1
بگذار سرنوشت راهش را برود
مڹ
همینجا
ڪنار قول هایت
درست روبروے دوست داشتنت
و در عمق نبودنت
محڪم ایستاده ام....
#شب_بخیر
#محمد_حسین_مرادی
#همسرانه
@bisimchi1
صبحي كه در آن خنده ي دلدار نباشد
بهتر بُوَد آن ديده كه بيدار نباشد.....
مرتضي_نوربخش
#شهیدمدافع_علیرضا_مشجری
#همسرانه
#صبح_دلتنگی_بخیر
@bisimchi1
بهتر بُوَد آن ديده كه بيدار نباشد.....
مرتضي_نوربخش
#شهیدمدافع_علیرضا_مشجری
#همسرانه
#صبح_دلتنگی_بخیر
@bisimchi1
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت....
جانم بسوختی و به جان دوست می دارمت....
#شهید_مصطفی_زال_نژاد
#شهید_مدافع_حرم
#همسرانه
خدانگهدار مصطفی جان
دیدار به....
@bisimchi1
جانم بسوختی و به جان دوست می دارمت....
#شهید_مصطفی_زال_نژاد
#شهید_مدافع_حرم
#همسرانه
خدانگهدار مصطفی جان
دیدار به....
@bisimchi1
جایـی کـه
یـار نیـسـت
دلـم را قـرار نیـسـت...
#همسرانه
#شهیدسجادپورجباری
#مدافع_وطن
@sajad_porjabari
@bisimchi1
یـار نیـسـت
دلـم را قـرار نیـسـت...
#همسرانه
#شهیدسجادپورجباری
#مدافع_وطن
@sajad_porjabari
@bisimchi1
برخیـز و بیا که واژه ها لنگ تو اند
شعـــر و قلمم دوبـاره دلتنگ تو اند
عید است و همه پنـجره ها منتظرِ
تابیــدنِ یک نگاهِ خوش رنگ تو اند
#همسرانه
@bisimchi1
@sajad_porjabari
شعـــر و قلمم دوبـاره دلتنگ تو اند
عید است و همه پنـجره ها منتظرِ
تابیــدنِ یک نگاهِ خوش رنگ تو اند
#همسرانه
@bisimchi1
@sajad_porjabari
خداحافظ برای تو رهایی
برای من فقط درد جدایی
خداحافظ برای توچه آسان
ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان
#همسرانه
#شهیدسجادپورجباری
#شب_دلتنگی_بخیر
@bisimchi1
برای من فقط درد جدایی
خداحافظ برای توچه آسان
ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان
#همسرانه
#شهیدسجادپورجباری
#شب_دلتنگی_بخیر
@bisimchi1
باد صبا بیار نسٖیمی ز کوی دوست
کاین بوی دوست عالمی آباد میکند
#فیض_کاشانی
#شهیدسیدجواد_اسدی
#همسرانه
@shjavadasadi
@bisimchi1
کاین بوی دوست عالمی آباد میکند
#فیض_کاشانی
#شهیدسیدجواد_اسدی
#همسرانه
@shjavadasadi
@bisimchi1
هنر عاشقی من این بود که #بی_تو ، #با_تو بودم.....
#شهید_زنده....
#جانباز....
#مدافع_وطن....
#روزت_مبارک_مردِ_خدا....
#همسرانه....
#سیدنورخدا_موسوی
@bisimchi1
#شهید_زنده....
#جانباز....
#مدافع_وطن....
#روزت_مبارک_مردِ_خدا....
#همسرانه....
#سیدنورخدا_موسوی
@bisimchi1
#شهیدشب_قدر
چنـان دق کرده احساسم
میان شعر #تنــهایی
که حتــی #گریه های
بی امانم گریه میخواهد.
#همسرانه
#شهید_مدافع_حرم_قاسم_غریب
23رمضان 1394 تدمر سوریه
@bisimchi1
چنـان دق کرده احساسم
میان شعر #تنــهایی
که حتــی #گریه های
بی امانم گریه میخواهد.
#همسرانه
#شهید_مدافع_حرم_قاسم_غریب
23رمضان 1394 تدمر سوریه
@bisimchi1
#عشـــق
آن بُغـــضِ عجیبـیست
ڪه از دورےِ یـــار
نیمــه #شب
بینِ گلـــو مـانـده و جــان میگیـرد ...
#همسرانه
#شهید_جواد_تیموری
#شب_بخیر
@bisimchi1
آن بُغـــضِ عجیبـیست
ڪه از دورےِ یـــار
نیمــه #شب
بینِ گلـــو مـانـده و جــان میگیـرد ...
#همسرانه
#شهید_جواد_تیموری
#شب_بخیر
@bisimchi1
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
زندگی درد قشنگیست به جز شبهایش
که بدون تو فقط خواب پریشان دارد
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد!
خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد!
شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم، ولی
من به تو، او به نماز خودش ایمان دارد
اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر
سر و سریست که با موی پریشان دارد
.
"من از آن روز که در بند توام" فهمیدم
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد❤️
#همسرانه
#همسر شهید جواد تیموری
#شهید مدافع امنیت
#شهید مدافع وطن
#پاسدار شهید جواد تیموری
❤️❤️
#ارسالی_همسر_شهید
@bisimchi1
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
زندگی درد قشنگیست به جز شبهایش
که بدون تو فقط خواب پریشان دارد
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد!
خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد!
شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم، ولی
من به تو، او به نماز خودش ایمان دارد
اینکه یک روز مهندس برود در پی شعر
سر و سریست که با موی پریشان دارد
.
"من از آن روز که در بند توام" فهمیدم
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد❤️
#همسرانه
#همسر شهید جواد تیموری
#شهید مدافع امنیت
#شهید مدافع وطن
#پاسدار شهید جواد تیموری
❤️❤️
#ارسالی_همسر_شهید
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
قرار هر #پنجشنبہ ی دلم؛
گوشہ ای از شهر،
ڪہ آسمانش تو را در بر گرفتہ است...
#شهید_روح_الله_قربانی
#همسرانه...
@bisimchi1
گوشہ ای از شهر،
ڪہ آسمانش تو را در بر گرفتہ است...
#شهید_روح_الله_قربانی
#همسرانه...
@bisimchi1
بی تو ای هستی من،عید کجا،شور کجا؟
در شب ظلمت من،ماه کجا، نور کجا؟
بی تو ای باعث آرامش جان و دل من
سنبل و سبزه کجا،جشن کجا،سور کجا؟
#همسرانه
#شهیدکمیل_صفری_تبار
@bisimchi1
در شب ظلمت من،ماه کجا، نور کجا؟
بی تو ای باعث آرامش جان و دل من
سنبل و سبزه کجا،جشن کجا،سور کجا؟
#همسرانه
#شهیدکمیل_صفری_تبار
@bisimchi1
بسم رب الشهداء و الصدیقین...
هفدهم خرداد،مصادف با روز مبعث حضرت رسول «ص»،
سال1392
ساعت چهار بعد از ظهر،قرار ما بود برای عقد آسمانیمان.
#پارت_اول.
از صبح در هیاهوی امادگی عقد بودم،به انتخابم شک نداشتم ،
لباس های سفیدم رو آماده کرده بودم و با شوق مرتبشون میکردم.
هر یک ساعت جوادم با من تماس میگرفت،نمیتونم اون روز رو وصف کنم ک چ شوقی داشتیم،
#پارت_دوم
ساعت سه و نیم بعد از ظهر بود،
صدای زنگ موبایل ب گوشم رسید،ته دلم قند اب شد ،
جوادم بود،با همون لحن مهربون اما پر انرژی ک داشت سلام و احوال پرسی کرد،
انگار ن انگار ک همین یک ربع پیش از هم خداحافظی کردیم و تلفن رو قطع کردیم.
گفت حاج خانوم اماده ای؟
گفتم بله بله.
گفت پایین دم در هستم.
پیراهن آبی ،کت و شلوار نقره ای ،محاسن مرتب وعطری ک مخصوص سردار بود
#پارت_سوم
از خونه تا محضر هر دو حس خاصی داشتیم ،اولش یک سکوت حکم فرما بود،من پیش قدم شدم و این سکوت رو شکستم
_میشه بگی ب چی فکر میکنی؟
_مگه میزاری ب چیزی فکر کنم؟
_عع
_ب این که خوشبختت کنم،میدونی حاج خانوم خوشبختی تو پول و این چیزا نیستا،ب این هست ک ،انقدر مردونه سر بچه شیعه بودنم وایسم و یک زندگی حضرت زهرایی واست درست کنم،ک دلت قرص باشه.
_دلم قرصه حضرت یار...
#پارت_چهارم
ساعت 16:10
یک سفره عقد زیبا،یک جفت ایینه و شمعدان و تصویر من با چادر سفیدی ک ب انتخاب من و سردار خریده شده بود
،و تصویر یک مرد شجاع ،با چشمانی پر از میل به شهادت در قاب ایینه.
ساعت ب وقت عشق
16:30
پارچه ای سفید بالای سرمان و صدای ساییدن قند،
زمزمه های صلوات
دست های پدر و مادرم ،
دست های پدر و مادر سردار،به درگاه خدا بالا بود،
و زمزمه هایی از الحمدالله هایشان فضا را پر کرده بود،
اشک شوق در چشمان مادرانمان خبر از خوشبختی ما میداد...
خطبه برای بار سوم خوانده شد،
آیا وکیلم؟؟
نگاهم گره شد ب چشمهایش،بی نظیر بود این چشم ها،با فشار دستش روی دستم مصمم و با افتخار جواب دادم
_با نظر اقا امام زمان و کسب اجازه از خانواده شهدا،پدر و مادرم بله....
#پارت_پنجم
عید مبعث سال 1397
باز هم سالگرد ازدواج ما ب قمری فرا رسیده،
حالا هم کنار تو هستم،
ب چشمانت در قاب عکس زل زده ام.
گل های رز قرمز هم در دست دارم
شاید کنارم نشسته ای و هنوز هم دستانم را گرفته ای با فشار دستم مصمم ترم میکنی...
حقا ک زندگی با تو خوشبختی ب تمام معنا بود و هست...
#همسرانه
#شهید_جواد_تیموری
#سالگرد_عقد
ارسالی همسر شهید
@bisimchi1
هفدهم خرداد،مصادف با روز مبعث حضرت رسول «ص»،
سال1392
ساعت چهار بعد از ظهر،قرار ما بود برای عقد آسمانیمان.
#پارت_اول.
از صبح در هیاهوی امادگی عقد بودم،به انتخابم شک نداشتم ،
لباس های سفیدم رو آماده کرده بودم و با شوق مرتبشون میکردم.
هر یک ساعت جوادم با من تماس میگرفت،نمیتونم اون روز رو وصف کنم ک چ شوقی داشتیم،
#پارت_دوم
ساعت سه و نیم بعد از ظهر بود،
صدای زنگ موبایل ب گوشم رسید،ته دلم قند اب شد ،
جوادم بود،با همون لحن مهربون اما پر انرژی ک داشت سلام و احوال پرسی کرد،
انگار ن انگار ک همین یک ربع پیش از هم خداحافظی کردیم و تلفن رو قطع کردیم.
گفت حاج خانوم اماده ای؟
گفتم بله بله.
گفت پایین دم در هستم.
پیراهن آبی ،کت و شلوار نقره ای ،محاسن مرتب وعطری ک مخصوص سردار بود
#پارت_سوم
از خونه تا محضر هر دو حس خاصی داشتیم ،اولش یک سکوت حکم فرما بود،من پیش قدم شدم و این سکوت رو شکستم
_میشه بگی ب چی فکر میکنی؟
_مگه میزاری ب چیزی فکر کنم؟
_عع
_ب این که خوشبختت کنم،میدونی حاج خانوم خوشبختی تو پول و این چیزا نیستا،ب این هست ک ،انقدر مردونه سر بچه شیعه بودنم وایسم و یک زندگی حضرت زهرایی واست درست کنم،ک دلت قرص باشه.
_دلم قرصه حضرت یار...
#پارت_چهارم
ساعت 16:10
یک سفره عقد زیبا،یک جفت ایینه و شمعدان و تصویر من با چادر سفیدی ک ب انتخاب من و سردار خریده شده بود
،و تصویر یک مرد شجاع ،با چشمانی پر از میل به شهادت در قاب ایینه.
ساعت ب وقت عشق
16:30
پارچه ای سفید بالای سرمان و صدای ساییدن قند،
زمزمه های صلوات
دست های پدر و مادرم ،
دست های پدر و مادر سردار،به درگاه خدا بالا بود،
و زمزمه هایی از الحمدالله هایشان فضا را پر کرده بود،
اشک شوق در چشمان مادرانمان خبر از خوشبختی ما میداد...
خطبه برای بار سوم خوانده شد،
آیا وکیلم؟؟
نگاهم گره شد ب چشمهایش،بی نظیر بود این چشم ها،با فشار دستش روی دستم مصمم و با افتخار جواب دادم
_با نظر اقا امام زمان و کسب اجازه از خانواده شهدا،پدر و مادرم بله....
#پارت_پنجم
عید مبعث سال 1397
باز هم سالگرد ازدواج ما ب قمری فرا رسیده،
حالا هم کنار تو هستم،
ب چشمانت در قاب عکس زل زده ام.
گل های رز قرمز هم در دست دارم
شاید کنارم نشسته ای و هنوز هم دستانم را گرفته ای با فشار دستم مصمم ترم میکنی...
حقا ک زندگی با تو خوشبختی ب تمام معنا بود و هست...
#همسرانه
#شهید_جواد_تیموری
#سالگرد_عقد
ارسالی همسر شهید
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
#هو_المحبوب
شاید اگر ما متولد زمان دیگرے بودیم، آسوده در کنار هم مےزیستیم جنگ، اینگونه ما را از هم جدا کرده است...
#نامه_عاشقانه_شهید_حسین_املاکی
نوشته شده در تاریخ ۲۵ اسفند ۶۶ قبل از عملیات والفجر ۱۰
همسر عزیزم سلام!
سلامی به گرمی دوست داشتن از یک #قلب_تپنده که شاید اگر ما متولد زمان دیگری بودیم، آسوده در کنار هم می زیستیم تو را دوست دارد و جز تو به سمت دیگر نمی پوید
سلامی به گرمی آفتاب تفتیده جنوب و سرمای کوه های زیبای کردستان که هر مشت آن با #خون_شهیدی به چله نشسته است
سلامی به دوست داشتن، که خدا هم با آیه”یحبهم و یحبونه”به این گروه دوست دار ارزشها اعتماد کرده است
سلام به واژه #همسر که در تنهایی و صبوری به داد من می رسد و مرا تنها نمی گذارد
سلام بر پاکدامنی #عشق که زیبایی را در پی خود، چونان خورشید پشت ابر حفظ می کند
سلام بر دست های ترک خورده که در تنهایی و سرمای غرب از هیچ کاری برای گذران زندگی، کوتاه نمیآید
و سلام به تو عزیزم که دوستت دارم و دوست داشتن را با تمام وجودم تقدیم تو میکنم، تو می دانی که چقدر خسته و #دلشکستهام؛ دوستان همه رفتند و ما ماندیم و باز دلشکسته که حق همسری تو را به جا نیاوردم و حق فرزندی را برای پدر و مادر مهربانم به خدا حق داری هر چه که بگویی تو را به پاکی عشق سوگند میدهم که حلالم کنی، چون من نمی دانم که از پس امروز برای من فردایی هست یا نه و زمان آنقدر زود می گذرد که دل بستن به آن، جز شرمندگی حاصلی ندارد من در این تنهایی و بی کسی، دست به دعا بر می دارم که بارخدایا همسر و فرزندانم را به تو میسپارم که تو بهترین نگهدارنده ای والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
و می دانم که این دست های خسته را رو نخواهی کرد همسر من هوا سرد است اما خاک از هوا سردتر اگر من اسیر خاک شدم، از تو میخواهم که مرا به خاطر سستی ای که در وظیفه همسرداری کردم، عفو کنی که در شرایط #جنگ هستم و جنگ، اینگونه ما را از هم جدا کرده است شاید اگر ما متولد زمان دیگری بودیم، آسوده در کنار هم میزیستیم ولی وقتی مرگ، حق است و انسانها در هیچ جا نمی توانند از دست آن بگریزند، پس چه بهتر _به قول امام حسین(ع) که مرگ با عزت و شرف بهتر از زندگی با ننگ و خواری است_ شرافتمندانه بمیرند...
شهادت: نهم فروردین سال ۶۷ در عملیات والفجر ۱۰ منطقه عمومی سید صادق
#همسرانه
#مذهبیها_عاشقترند
#شهید_حسین_املاکی
@bisimchi1
شاید اگر ما متولد زمان دیگرے بودیم، آسوده در کنار هم مےزیستیم جنگ، اینگونه ما را از هم جدا کرده است...
#نامه_عاشقانه_شهید_حسین_املاکی
نوشته شده در تاریخ ۲۵ اسفند ۶۶ قبل از عملیات والفجر ۱۰
همسر عزیزم سلام!
سلامی به گرمی دوست داشتن از یک #قلب_تپنده که شاید اگر ما متولد زمان دیگری بودیم، آسوده در کنار هم می زیستیم تو را دوست دارد و جز تو به سمت دیگر نمی پوید
سلامی به گرمی آفتاب تفتیده جنوب و سرمای کوه های زیبای کردستان که هر مشت آن با #خون_شهیدی به چله نشسته است
سلامی به دوست داشتن، که خدا هم با آیه”یحبهم و یحبونه”به این گروه دوست دار ارزشها اعتماد کرده است
سلام به واژه #همسر که در تنهایی و صبوری به داد من می رسد و مرا تنها نمی گذارد
سلام بر پاکدامنی #عشق که زیبایی را در پی خود، چونان خورشید پشت ابر حفظ می کند
سلام بر دست های ترک خورده که در تنهایی و سرمای غرب از هیچ کاری برای گذران زندگی، کوتاه نمیآید
و سلام به تو عزیزم که دوستت دارم و دوست داشتن را با تمام وجودم تقدیم تو میکنم، تو می دانی که چقدر خسته و #دلشکستهام؛ دوستان همه رفتند و ما ماندیم و باز دلشکسته که حق همسری تو را به جا نیاوردم و حق فرزندی را برای پدر و مادر مهربانم به خدا حق داری هر چه که بگویی تو را به پاکی عشق سوگند میدهم که حلالم کنی، چون من نمی دانم که از پس امروز برای من فردایی هست یا نه و زمان آنقدر زود می گذرد که دل بستن به آن، جز شرمندگی حاصلی ندارد من در این تنهایی و بی کسی، دست به دعا بر می دارم که بارخدایا همسر و فرزندانم را به تو میسپارم که تو بهترین نگهدارنده ای والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
و می دانم که این دست های خسته را رو نخواهی کرد همسر من هوا سرد است اما خاک از هوا سردتر اگر من اسیر خاک شدم، از تو میخواهم که مرا به خاطر سستی ای که در وظیفه همسرداری کردم، عفو کنی که در شرایط #جنگ هستم و جنگ، اینگونه ما را از هم جدا کرده است شاید اگر ما متولد زمان دیگری بودیم، آسوده در کنار هم میزیستیم ولی وقتی مرگ، حق است و انسانها در هیچ جا نمی توانند از دست آن بگریزند، پس چه بهتر _به قول امام حسین(ع) که مرگ با عزت و شرف بهتر از زندگی با ننگ و خواری است_ شرافتمندانه بمیرند...
شهادت: نهم فروردین سال ۶۷ در عملیات والفجر ۱۰ منطقه عمومی سید صادق
#همسرانه
#مذهبیها_عاشقترند
#شهید_حسین_املاکی
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ
رفتی از کنارم اما
رفتنت پر از معما حیف ...
گفتمت از عشق و باور گفتی
از نگاه آخر حیف ...
#همسرانه
#شهید_محمد_بلباسی
@bisimchi1
رفتی از کنارم اما
رفتنت پر از معما حیف ...
گفتمت از عشق و باور گفتی
از نگاه آخر حیف ...
#همسرانه
#شهید_محمد_بلباسی
@bisimchi1