ای شکسته
استخوانها،
السلام
پ.ن: تصویری از تفحص پیکرمطهر یکی از شهدای دوران #دفاع_مقدس در جبهه های غرب کشور
#تفحص_نور
@bisimchi1
استخوانها،
السلام
پ.ن: تصویری از تفحص پیکرمطهر یکی از شهدای دوران #دفاع_مقدس در جبهه های غرب کشور
#تفحص_نور
@bisimchi1
مثل هميشه نماز جماعت صبح و زيارت عاشورا را خوانديم بايد آماده حركت به سمت محل #تفحص میشديم كه داخل خاك عراق بود رمز حركت آن روز به نام امام هشتم نامگذارے شد: «يا امــام رضــا ع» حركت كرديم و با مدد از آقايمان كار را شروع كرديم تا عصر، هشت تا شهيد را بچهها بوسيدند چند تا شهيد هويت داشتند و چند شهيد هم گمنام...
بچهها مشغول بررسی پيكر مطهر يك شهيد گمنام بودند تا شايد مدرڪی از هويت او را پيدا كنند خط سبز رنگی پشت پيراهنش نمايان شد پيراهن را كنار زديم؛ نوشــته شــده بــود: «يــا مـعــــين الضـــــعـفـاء»...
#السلام_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا(ع)
@bisimchi1
بچهها مشغول بررسی پيكر مطهر يك شهيد گمنام بودند تا شايد مدرڪی از هويت او را پيدا كنند خط سبز رنگی پشت پيراهنش نمايان شد پيراهن را كنار زديم؛ نوشــته شــده بــود: «يــا مـعــــين الضـــــعـفـاء»...
#السلام_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا(ع)
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تفحص
اتمام ماموریت تفحص در منطقه فاو
تقدیر از مسولین و مردم شهر فاو اهدای پرچم متبرک بارگاه منور رضوی به مسجد و مصلی امام علی(ع) شهر فاو
@bisimchi1
اتمام ماموریت تفحص در منطقه فاو
تقدیر از مسولین و مردم شهر فاو اهدای پرچم متبرک بارگاه منور رضوی به مسجد و مصلی امام علی(ع) شهر فاو
@bisimchi1
گفته بودى امروز به عشق حضرت عباس كار مى كنيم به من الهام شده يك #شهيد پيدا ميكنيم...
آن روز يك شهيد را به #معراج آوردند تو را...
پنجم خرداد ماه سالروز شهادت دل سوخته شهدا #عباس_صابرى عزيز...
#شهيد_عباس_صابرى از سال ١٣٧٠ به عنوان #تخريبچى از سوى لشگر ٢٧محمد رسول الله تهران به مناطق جنگى جنوب و غرب كشور اعزام گرديد ،پنجم خرداد ماه ١٣٧٥ مصادف با ايام #تاسوعاى حسينى در منطقه #فكه حين تفحص پيكر شهدا بر اثر انفجار مين به شهادت رسيد.
عباس صابرى برادر شهيدان حسن و حسين صابرى سابقه حضور در دفاع مقدس به عنوان بسيجى را داشته و #جانباز_شيميايى نيز بود علاقه او به شهدا و خانواده معظم شهدا دليل خوبى براى حضورش در گروه تفحص لشگر محمد رسول الله بعد از دوران دفاع مقدس بود. به مدت پنج سال در مناطق مختلف جنگى حضور داشت و به تفحص پيكر شهدا مى پرداخت، انفجار چند باره مين نتوانسته بود او را از مناطق جدا كند و عاشقانه پاى شهدا و خدمت به خانواده ايشان تلاش ميكرد، روز هشتم محرم براى معبر گشايی همراه با يكى از دوستان به ميدان مى رود و بر اثر انفجار مين به شهادت مى رسد، امروز مزارش در گلزار مطهر شهداى تهران زيارتگاه عاشقان شهداست.
#جستجوگر_نور
#شهداى_تفحص
#معراج_الشهدا
#خادم_الشهدا
#قطعه۴۰
#تفحص_شهدا
#فکه
@bisimchi1
آن روز يك شهيد را به #معراج آوردند تو را...
پنجم خرداد ماه سالروز شهادت دل سوخته شهدا #عباس_صابرى عزيز...
#شهيد_عباس_صابرى از سال ١٣٧٠ به عنوان #تخريبچى از سوى لشگر ٢٧محمد رسول الله تهران به مناطق جنگى جنوب و غرب كشور اعزام گرديد ،پنجم خرداد ماه ١٣٧٥ مصادف با ايام #تاسوعاى حسينى در منطقه #فكه حين تفحص پيكر شهدا بر اثر انفجار مين به شهادت رسيد.
عباس صابرى برادر شهيدان حسن و حسين صابرى سابقه حضور در دفاع مقدس به عنوان بسيجى را داشته و #جانباز_شيميايى نيز بود علاقه او به شهدا و خانواده معظم شهدا دليل خوبى براى حضورش در گروه تفحص لشگر محمد رسول الله بعد از دوران دفاع مقدس بود. به مدت پنج سال در مناطق مختلف جنگى حضور داشت و به تفحص پيكر شهدا مى پرداخت، انفجار چند باره مين نتوانسته بود او را از مناطق جدا كند و عاشقانه پاى شهدا و خدمت به خانواده ايشان تلاش ميكرد، روز هشتم محرم براى معبر گشايی همراه با يكى از دوستان به ميدان مى رود و بر اثر انفجار مين به شهادت مى رسد، امروز مزارش در گلزار مطهر شهداى تهران زيارتگاه عاشقان شهداست.
#جستجوگر_نور
#شهداى_تفحص
#معراج_الشهدا
#خادم_الشهدا
#قطعه۴۰
#تفحص_شهدا
#فکه
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
روایت شهید تفحص، عباس صابری از رویای صادقهاش:
(انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید)
در عالم خواب دیدم که یک عده از بسیجیهای آشنا پشت در ورودی مسجد جامع نارمک تهران جمع شده و التماس میکنند که داخل مسجد شوند ولی اجازه نمیدادند، من و چند نفر از بچههای #تفحص وارد مسجد شده، پشت سر امام جماعت نماز خواندیم، سپس پشت سرم را نگاه کرده، دیدم بقیه نیروهای تفحص هم هستند پرسیدم: شما هم آمدید؟ گفتند: بله! بالاخره اجازه ورود دادند آنجا برگههایی را امضاء میکردند و شاید برای #شهادت تأییدشان میکردند...
یکبار هم خواب دیدم سیدسجاد به من گفت: عباس تو در #فکه شهید میشوی وقتی وارد محور فکه شدم، کتاب حماسه قلاویزان را دیدم با ناراحتی و برای متوجه شدن تعبیر خوابم به آن کتاب تفالی زدم و این شعر آمد:
شهادت تو را خلعتی تازه داد
تو از سمت خورشید میآمدی
#راوی: خودِ شهید
#شهید_عباس_صابری
#جستجوگر_نور
#تفحص
@bisimchi1
(انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید)
در عالم خواب دیدم که یک عده از بسیجیهای آشنا پشت در ورودی مسجد جامع نارمک تهران جمع شده و التماس میکنند که داخل مسجد شوند ولی اجازه نمیدادند، من و چند نفر از بچههای #تفحص وارد مسجد شده، پشت سر امام جماعت نماز خواندیم، سپس پشت سرم را نگاه کرده، دیدم بقیه نیروهای تفحص هم هستند پرسیدم: شما هم آمدید؟ گفتند: بله! بالاخره اجازه ورود دادند آنجا برگههایی را امضاء میکردند و شاید برای #شهادت تأییدشان میکردند...
یکبار هم خواب دیدم سیدسجاد به من گفت: عباس تو در #فکه شهید میشوی وقتی وارد محور فکه شدم، کتاب حماسه قلاویزان را دیدم با ناراحتی و برای متوجه شدن تعبیر خوابم به آن کتاب تفالی زدم و این شعر آمد:
شهادت تو را خلعتی تازه داد
تو از سمت خورشید میآمدی
#راوی: خودِ شهید
#شهید_عباس_صابری
#جستجوگر_نور
#تفحص
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
از مادر بزرگوار #شهیدان_صابری سوال شد كدامشان را بيشتر دوست داشتيد؟ برای مادر كه فرقی نمیكند، هر گلی يک بویی دارد...
#حسن صبور بود،
#حسين مظلوميت خاصی داشت، ولی
#عباس پر جنب و جوشتر بود...
#عروج_حسین
#برادر_اول
#شهادت_سوم
هنوز از مراسم سالگرد برادرش عباس چند روزی نگذشته بود که آرزویش برآورده شد برادر بزرگتر هم به دو برادر شهیدش می پیوندد ترتیب شهادت این سه برادر هم جالب است حسن که برادر وسط است مثل امام حسن اول برات شهادتش را می گیرد عباس برادر کوچکتر مثل مقتدایش اباالفضل در روز هشتم بی دست می شود و عاشورا به خاک سپرده می شود حسین که برادر بزرگتر است بعد از عباس تاب نمی آورد و برای #تفحص به فکه می رود و تنها به فاصله چند روزی از مراسم سالگرد برادرش آسمانی می شود بیست و هشتم خرداد سال ۱۳۷۶ چند روز مانده به اربعین حسینی شهید می شود پاهایش را هم در فکه جا می گذارد و شتابان می رود...
رفتند تا فراق مادران چشم انتظار پایان یابد
رفتند و به ندای رهبرشان پاسخ دادند
و به حق #کربلایی شدند...
@bisimchi1
#حسن صبور بود،
#حسين مظلوميت خاصی داشت، ولی
#عباس پر جنب و جوشتر بود...
#عروج_حسین
#برادر_اول
#شهادت_سوم
هنوز از مراسم سالگرد برادرش عباس چند روزی نگذشته بود که آرزویش برآورده شد برادر بزرگتر هم به دو برادر شهیدش می پیوندد ترتیب شهادت این سه برادر هم جالب است حسن که برادر وسط است مثل امام حسن اول برات شهادتش را می گیرد عباس برادر کوچکتر مثل مقتدایش اباالفضل در روز هشتم بی دست می شود و عاشورا به خاک سپرده می شود حسین که برادر بزرگتر است بعد از عباس تاب نمی آورد و برای #تفحص به فکه می رود و تنها به فاصله چند روزی از مراسم سالگرد برادرش آسمانی می شود بیست و هشتم خرداد سال ۱۳۷۶ چند روز مانده به اربعین حسینی شهید می شود پاهایش را هم در فکه جا می گذارد و شتابان می رود...
رفتند تا فراق مادران چشم انتظار پایان یابد
رفتند و به ندای رهبرشان پاسخ دادند
و به حق #کربلایی شدند...
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
جانباز شهید علی محمودوند که بود؟
#علی_محمودوند در ۶ تیر ماه سال ۱۳۴۳ در بیمارستان مادر واقع در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد او تحصیلاتش را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد و عجیب به مسجد علاقه داشت و هر وقت که می خواستند پیدایش کنند باید آنجا سراغش را می گرفتند وی با شروع جنگ تحمیلی در تابستان سال ۱۳۶۱ همزمان با شروع عملیات رمضان به جبهه رفت و کارش را در گردان تخریب لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) آغاز کرد او در عملیات والفجر مقدماتی همراه با گردان حنظله به منطقه #فکه رفت و مجروح شد و در عملیات والفجر ۸ برای همیشه یک پایش را از دست داد اما با وجود ۷۰ درصد جانبازی شیمیایی، قطع پا و ترکش در بدنش در مقابل مشکلات، سر تعظیم فرود نمی آورد وی در سال ۱۳۶۸ زندگی مشترک را با سفر به آستان علی ابن موسی الرضا(ع) آغاز کرد و ندبه های فراق امام خمینی(ره) را به حجره های دلتنگی گره بست
او در سال ۱۳۷۱ تجربیات دست نیافتنی جنگ را در کوله باری از امید با خود به #تفحص برد و در سمت مسئول گروه تفحص لشگر ۲۷ حضرت رسول(ص)، باز خاک نشین #رملهای فکه شد
وی سرانجام پس از سالها تلاش و مجاهدت در عصر ۲۲ بهمن ماه ۱۳۷۹ با سجده ای خونین، بر خاکهای فکه بوسه زد و از همان جا زائر شهر #شهادت گردید.
#افلاکیان_خاکی
@bisimchi1
#علی_محمودوند در ۶ تیر ماه سال ۱۳۴۳ در بیمارستان مادر واقع در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد او تحصیلاتش را تا پایان دوره راهنمایی ادامه داد و عجیب به مسجد علاقه داشت و هر وقت که می خواستند پیدایش کنند باید آنجا سراغش را می گرفتند وی با شروع جنگ تحمیلی در تابستان سال ۱۳۶۱ همزمان با شروع عملیات رمضان به جبهه رفت و کارش را در گردان تخریب لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) آغاز کرد او در عملیات والفجر مقدماتی همراه با گردان حنظله به منطقه #فکه رفت و مجروح شد و در عملیات والفجر ۸ برای همیشه یک پایش را از دست داد اما با وجود ۷۰ درصد جانبازی شیمیایی، قطع پا و ترکش در بدنش در مقابل مشکلات، سر تعظیم فرود نمی آورد وی در سال ۱۳۶۸ زندگی مشترک را با سفر به آستان علی ابن موسی الرضا(ع) آغاز کرد و ندبه های فراق امام خمینی(ره) را به حجره های دلتنگی گره بست
او در سال ۱۳۷۱ تجربیات دست نیافتنی جنگ را در کوله باری از امید با خود به #تفحص برد و در سمت مسئول گروه تفحص لشگر ۲۷ حضرت رسول(ص)، باز خاک نشین #رملهای فکه شد
وی سرانجام پس از سالها تلاش و مجاهدت در عصر ۲۲ بهمن ماه ۱۳۷۹ با سجده ای خونین، بر خاکهای فکه بوسه زد و از همان جا زائر شهر #شهادت گردید.
#افلاکیان_خاکی
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
#شهید_مجید_پازوکی
در سال ۱۳۴۶ در تهران چشم به جهان گشود او پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به عضویت بسیج در آمد و برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ رنگ و بوی جبهه گرفت وی در طول حضورش در جنگ تحمیلی یکبار از ناحیه دست راست و بار دیگر از ناحیه شکم به سختی مجروح شد ولی همه چیز را به شوخی می گرفت و درد را با خنده پذیرایی می کرد پس از پایان هشت سال دفاع مقدس در سال ۱۳۶۹ منطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین خاطرات رشادتهای او را به خاطر سپرد و دفاع همچنان برایش ادامه داشت و این سرباز امام خمینی(ره) با بیش از هفتاد ماه حضور در صحنه های نبرد و شرکت در بیست عملیات، #جبهه را آوردگاه عشق خود کرده بود...
وی در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار #تفحص لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در خیل #جستجوگران_نور در منطقه جنوب مشغول به پیدا کردن گلهای گمگشته و فرزندان عاشورایی ایران زمین شد و در این راه سختیها و مرارتهای بسیاری را به جان خرید
او پس از شهادت یار دیرینه اش
#شهید_علی_محمودوند مسئول گروه تفحص لشگر حضرت رسول(ص) شد و سرانجام در ۱۷ مهر ماه سال ۱۳۸۰ در منطقه #فکه به دلیل انفجار مین، به خیل یاران شهیدش پیوست.
#افلاکیان_خاکی
#جستجوگر_نور
@bisimchi1
در سال ۱۳۴۶ در تهران چشم به جهان گشود او پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به عضویت بسیج در آمد و برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ رنگ و بوی جبهه گرفت وی در طول حضورش در جنگ تحمیلی یکبار از ناحیه دست راست و بار دیگر از ناحیه شکم به سختی مجروح شد ولی همه چیز را به شوخی می گرفت و درد را با خنده پذیرایی می کرد پس از پایان هشت سال دفاع مقدس در سال ۱۳۶۹ منطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین خاطرات رشادتهای او را به خاطر سپرد و دفاع همچنان برایش ادامه داشت و این سرباز امام خمینی(ره) با بیش از هفتاد ماه حضور در صحنه های نبرد و شرکت در بیست عملیات، #جبهه را آوردگاه عشق خود کرده بود...
وی در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار #تفحص لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در خیل #جستجوگران_نور در منطقه جنوب مشغول به پیدا کردن گلهای گمگشته و فرزندان عاشورایی ایران زمین شد و در این راه سختیها و مرارتهای بسیاری را به جان خرید
او پس از شهادت یار دیرینه اش
#شهید_علی_محمودوند مسئول گروه تفحص لشگر حضرت رسول(ص) شد و سرانجام در ۱۷ مهر ماه سال ۱۳۸۰ در منطقه #فکه به دلیل انفجار مین، به خیل یاران شهیدش پیوست.
#افلاکیان_خاکی
#جستجوگر_نور
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
تن من
قایق لنگـــرزده در طوفان است
خــــودم ایـــنجا
دل من
پیش تو سرگــــردان است...
#فاضل_نظری
پ.ن: فکه شمالی، ارتفاع ۱۱۲، اردیبهشت ۱۳۷۳؛ پیکر شهیدی که توسط نیروی های بعثی با دست و پای بسته به شهادت رسیده است...
#حسین_احمدی یکی از نیروهای #تفحص پیکر این شهید قهرمان را نظاره می کند...
عکاس: احسان رجبی
@bisimchi1
قایق لنگـــرزده در طوفان است
خــــودم ایـــنجا
دل من
پیش تو سرگــــردان است...
#فاضل_نظری
پ.ن: فکه شمالی، ارتفاع ۱۱۲، اردیبهشت ۱۳۷۳؛ پیکر شهیدی که توسط نیروی های بعثی با دست و پای بسته به شهادت رسیده است...
#حسین_احمدی یکی از نیروهای #تفحص پیکر این شهید قهرمان را نظاره می کند...
عکاس: احسان رجبی
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
خواب ديده بود شب وفات ام البنين(س) كه دست راستش را توى دست حضرت ابوالفضل(ع) گذاشته اند توى ميدان مين رسيدم بالاى سرش همان دست از مچ قطع شده بود....
#جستجوگرنور_شهیدمجید_پازوکی
#تفحص_شهدا
#فکه
@bisimchi1
#جستجوگرنور_شهیدمجید_پازوکی
#تفحص_شهدا
#فکه
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
#شهید_داوود_بصائری
#شهید_اکبر_قهرمانی
"داوود بصائری" متولد ۱۳۴۶ تهران و
"اکبر قهرمانی" متولد ۱۳۴۳ شهر قدس
گردان مالک اشتر لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص)
روز پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۶۲ در هنگامه عملیات والفجر ۱ در منطقه #شرهانی فکه به شهادت رسیدند و پیکرشان در حالی که سر بر شانه هم داشتند، برجای ماند
تنها عکسی که یکی از همرزمان گرفت، سند #شهادت آنان بود...
درست ۱۰ سال بعد روز شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۷۳ پیکر استخوان شده آنها، همانگونه که در آخرین تصویر در کنار هم بر جای مانده بودند، توسط گروه #تفحص و کشف شهدای لشکر ۲۷ پیدا شد و به آغوش خانواده ها بازگشت
مزار شهید داوود بصائری: بهشتزهرا(س) قطعه ۵۰ ردیف ۲۸ شماره ۶
مزار شهید اکبر قهرمانی: بهشتزهرا(س) قطعه ۲۸ ردیف ۱۲۰ شماره ۱۰
از من مرنج گر وسطِ #دل نشاندمت
سائل عزیزِ خویش به ویرانه میبرد
@bisimchi1
#شهید_اکبر_قهرمانی
"داوود بصائری" متولد ۱۳۴۶ تهران و
"اکبر قهرمانی" متولد ۱۳۴۳ شهر قدس
گردان مالک اشتر لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص)
روز پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۶۲ در هنگامه عملیات والفجر ۱ در منطقه #شرهانی فکه به شهادت رسیدند و پیکرشان در حالی که سر بر شانه هم داشتند، برجای ماند
تنها عکسی که یکی از همرزمان گرفت، سند #شهادت آنان بود...
درست ۱۰ سال بعد روز شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۷۳ پیکر استخوان شده آنها، همانگونه که در آخرین تصویر در کنار هم بر جای مانده بودند، توسط گروه #تفحص و کشف شهدای لشکر ۲۷ پیدا شد و به آغوش خانواده ها بازگشت
مزار شهید داوود بصائری: بهشتزهرا(س) قطعه ۵۰ ردیف ۲۸ شماره ۶
مزار شهید اکبر قهرمانی: بهشتزهرا(س) قطعه ۲۸ ردیف ۱۲۰ شماره ۱۰
از من مرنج گر وسطِ #دل نشاندمت
سائل عزیزِ خویش به ویرانه میبرد
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
#قربانگاه_ذبح_عظیم
طى عمليات #تفحص پيكر ۲ شهيد پيدا شد كه يكی نشسته و ديگرى را بر بالين گرفته بود، شماره پلاكهايشان ۵۵۵ و ۵۵۶ بود...
شهيد نشسته #سيد_ابراهيم بود و آنكه بر بالينش پر كشيده بود پسرش...
پ.ن: ابراهیم با اسماعیلش به #قربانگاه رفتند و در مناى عشق، اسماعيلِ نفس را به قربانگاه جهاد اصغر و جهاد اكبر بردند تا به تيغ تقواى ابراهيمى، حاجىِ ساحت بندگى شوند...
@bisimchi1
طى عمليات #تفحص پيكر ۲ شهيد پيدا شد كه يكی نشسته و ديگرى را بر بالين گرفته بود، شماره پلاكهايشان ۵۵۵ و ۵۵۶ بود...
شهيد نشسته #سيد_ابراهيم بود و آنكه بر بالينش پر كشيده بود پسرش...
پ.ن: ابراهیم با اسماعیلش به #قربانگاه رفتند و در مناى عشق، اسماعيلِ نفس را به قربانگاه جهاد اصغر و جهاد اكبر بردند تا به تيغ تقواى ابراهيمى، حاجىِ ساحت بندگى شوند...
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
بعد از انفجار پادگان مدرس و شهادت #حاج_حسن_تهرانی_مقدم و یارانش توفیق داشتیم چند روز برای #تفحص شهدا با دوستان مرتضی تو محل انفجار باشیم، همینطور که داشتیم دنبال تکه های پیکر شهدا میگشتیم در بین شاخه های شکسته گنجشکی پیدا کردم که بیجان افتاده بود ولی هیچ آثاری از زخم نداشت، به همراهان که نشون دادم گفتند از شدت انفجار مهیب کپ کرده و درجا مرده است سبحان الله واقعا غم انگیز بود که بر سر گنجشکی که از محل حادثه فاصله داشت این بلا آمده، بر سر شهدا چه آمده بود، تکه های استخوانشان بیشتر از یک بند انگشت نمیشد، بعد از چند ساعت جمع کردن تکه استخوان ها و گوشت ها به زحمت دو کیسه کوچیک شد که فرستادن #معراج_الشهداء برای شناسایی و همراه شهداء در روز چهارشنبه دفن شد...
@bisimchi1
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
سر خاک #حسن که می رفت چهار پنج ساعتی می نشست و گریه می کرد و کسی هم نمی دانست تا اینکه روزی مادر شهیدی به مادرم گفته بود: پسرتان تنها می آید اینجا و تا دم غروب کنار مزار #برادرش می نشیند و اشک می ریزد #عباس دل سوخته شهدا بود و در عشقشان می سوخت...
نقل از برادر شهید
#شهید_عباس_صابری
#جستجوگر_نور
#تفحص
@bisimchi1
نقل از برادر شهید
#شهید_عباس_صابری
#جستجوگر_نور
#تفحص
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
هرچه دنبال #پلاك گشتيم خبرى نشد ولى خودكار بيكى در جيب داشت و تكه اى كاغذ در آن به چشم ميخورد كه نظرمان را به خود جلب كرد ،نفس ها در سينه حبس شده بود و صدايى در جمع به گوش نمى رسيد، على آقا(شهید تفحص علی محمودوند) خاكهاى روى خودكار را پاك مى كرد، اسم سيد رضا حسينى نمايان شد...
#جستجوگر_نور
#تفحص
@bisimchi1
#جستجوگر_نور
#تفحص
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
#به_یاد_آنهایی_که_دلشان_با_ماست
خودش را روی خاک رها کرده بود و در حالی که اشک می ریخت با یک چاقوی میوه خوری زمین را می کند رفتم جلو و گفتم: داداش دنبال چیزی می گردی؟چیزی گم کردی؟ نگاه معنا داری به من کرد و گفت: من رو که تو #تفحص راه نمیدن بگذار لااقل کاری کرده باشم...
برگشتم بهش قول دادم از این به بعد به نیابت از او هم کار کنم...
این حرف من مثل جرعه ای آب خنک در آن گرمای #طلاییه بود صدایش کردند سوار اتوبوس شد و رفت اما معلوم بود دلش را جاگذاشته اولین #شهید را که در هور پیدا کردیم روی کفنش نوشتم به یاد آنهایی که دلشان با ماست...
#راوی: محمد احمدیان
@bisimchi1
خودش را روی خاک رها کرده بود و در حالی که اشک می ریخت با یک چاقوی میوه خوری زمین را می کند رفتم جلو و گفتم: داداش دنبال چیزی می گردی؟چیزی گم کردی؟ نگاه معنا داری به من کرد و گفت: من رو که تو #تفحص راه نمیدن بگذار لااقل کاری کرده باشم...
برگشتم بهش قول دادم از این به بعد به نیابت از او هم کار کنم...
این حرف من مثل جرعه ای آب خنک در آن گرمای #طلاییه بود صدایش کردند سوار اتوبوس شد و رفت اما معلوم بود دلش را جاگذاشته اولین #شهید را که در هور پیدا کردیم روی کفنش نوشتم به یاد آنهایی که دلشان با ماست...
#راوی: محمد احمدیان
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
آشنا شدنش با علی محمودوند و مجید پازوکی، او را عاشق بچه های گروه #تفحص کرد...
آخرین تفحص اش، شب بعد از شب های قدر بود #محمد قبل از شهادت، به عکاس سفارش کرد تا از او عکس بگیرد که بعدا به دردش می خورد و آخر در جستجوی شهدا، به همراه علیرضا شهبازی، در #فکه پر کشید...
شهید محمد زمانی زمزمه اش این بود:
عشق است در آسمان پریدن
عشق است در خاک و خون غلطیدن
#جستجوگر_نور
#شهید_محمد_زمانی
@bisimchi1
آخرین تفحص اش، شب بعد از شب های قدر بود #محمد قبل از شهادت، به عکاس سفارش کرد تا از او عکس بگیرد که بعدا به دردش می خورد و آخر در جستجوی شهدا، به همراه علیرضا شهبازی، در #فکه پر کشید...
شهید محمد زمانی زمزمه اش این بود:
عشق است در آسمان پریدن
عشق است در خاک و خون غلطیدن
#جستجوگر_نور
#شهید_محمد_زمانی
@bisimchi1
Telegram
attach 📎
Forwarded from 📞بیسیم چی 👣
ما از آن یوسف به بویی قانعیم، ای باد صبح
بوی پیراهن چو آوردی، زِ اندامش مگو
#اوحدی_مراغه_اى
پ.ن: در گوشه ای از موزه دفاع مقدس در كرمان پیراهن #شهید_علی_ماهانی از رزمندگان سرافراز انقلاب و شهدای دفاع مقدس دیده میشود...
شهید بزرگواری که توسط عمال رژیم پهلوی به اعدام محکوم شده بود در روز اجرای حکم یعنی ۱۲ بهمن سال۱۳۵۷ به همت مردم انقلابی آزاد شد و سرانجام عاشقانه در #عملیات_والفجر_3 به شهادت رسید و پیکر پاکش #مفقود گردید.
سالها بعد هنگامی که به همت گمنامان #تفحص پیدا گردید پیراهنش که تن بیقرار او را در بر گرفته بود سالم از زیر خاک بیرون آمد و اکنون باعث نورانیت این موزه است....
#رفیق_شهید
#شهید_علی_ماهانی
#دفاع_مقدس
@bisimchi10
بوی پیراهن چو آوردی، زِ اندامش مگو
#اوحدی_مراغه_اى
پ.ن: در گوشه ای از موزه دفاع مقدس در كرمان پیراهن #شهید_علی_ماهانی از رزمندگان سرافراز انقلاب و شهدای دفاع مقدس دیده میشود...
شهید بزرگواری که توسط عمال رژیم پهلوی به اعدام محکوم شده بود در روز اجرای حکم یعنی ۱۲ بهمن سال۱۳۵۷ به همت مردم انقلابی آزاد شد و سرانجام عاشقانه در #عملیات_والفجر_3 به شهادت رسید و پیکر پاکش #مفقود گردید.
سالها بعد هنگامی که به همت گمنامان #تفحص پیدا گردید پیراهنش که تن بیقرار او را در بر گرفته بود سالم از زیر خاک بیرون آمد و اکنون باعث نورانیت این موزه است....
#رفیق_شهید
#شهید_علی_ماهانی
#دفاع_مقدس
@bisimchi10